فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خاطره طنز از حاج آقای قرائتی😁
از مرحوم آیت الله بروجردی 🌷
اون تنبک نیستا😂.
🔰 @sokhanranan9
🔰 #کانال_سخنرانی_کوتاه
*🌱حکایت
شخصی خطایی مرتکب شد
او را نزد حاكم می برند تا مجازات را تعیین کند .
حاكم برایش حکم مرگ صادر می کند
اما مقداری رافت به خرج می دهد و به وی می گوید:
اگر بتوانی ظرف سه سال به خرت سواد خواندن و نوشتن بیاموزانی از مجازاتت درمی گذرم .
آن مرد هم قبول می کند و ماموران حاکم رهایش می کنند .
عده ای به او گفتند:
مرد حسابی آخر تو چگونه می توانی به یک الاغ خواندن و نوشتن یاد بدهی ؟
گفت::
ان شاءالله در این سه سال یا حاكم می میرد یا خرم .
✍ @sokhanranan9
2_144199851747043879.mp3
1.8M
🕌 سخنران استاد رفیعی
🕌 موضوع : اسمهای قیامت
🔰 @sokhanranan9
🔰 #کانال_سخنرانی_کوتاه
بزرگترین افتخار در زندگی، این نیست که هرگز زمین نخوریم؛ بلکه این است که هر بار زمین خوردیم، دوباره بلند شویم
🔰 @sokhanranan9
نلسون ماندلا
اینکه در زندگی مان چه داریم مهم نیست؛ مهم این است که در زندگی مان که هستیم
🔰 @sokhanranan9
“مارگارت لارنس”
*🌱داستان کوتاه پند چهار نفر
چهار نفر بودند، اسمشان اینها بود:
همه کس، یک کسی، هر کسی، هیچ کسی.
کار مهمی در پیش داشتند و همه مطمئن بودند که یک کسی این کار را به انجام می رساند، هرکسی می توانست این کار را بکند ولی هیچ کس اینکار را نکرد. یک کسی عصبانی شد چرا که این کار کار همه کس بود اما هیچ کس متوجه نبود که همه کس این کار را نخواهد کرد.
سرانجام داستان این طوری شد هرکسی، یک کسی را سرزنش کرد که چرا هیچ کس کاری را نکرد که همه کس می توانست انجام بدهد!!؟
حالا ما جزء کدامش هستیم؟؟؟
🔰 @sokhanranan9
2_144199851759448945.mp3
3.95M
📻 صدای دکتر انوشه
🗝 موضوع مارا دارنند می دزدنند
⏳ ۱۶دقیقه ۲۸ ثانیه
📎 @sokhanranan9
📎 #کانال_سخنرانی_کوتاه
مواظب خودت باش یعنی برام مُهمی!
مواظب خودت باش یعنی نگرانتم!
مواظب خودت باش یعنی به خدا می سپارمت!
ﻣﻮﺍﻇﺐ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﺎﺵ. ﺧﻴﻠﻲ ﻣﻮﺍﻇﺐ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﺎﺵ چون دوست داشتنی هستی و ارزشمند
مواظب خودت باش یعنی. . . واقعا مواظب خودت باش
❤️ @sokhanranan9
🌺 ناشنوایی که دسته گل به آب داد ؟
ناشنوایی خواست به احوالپرسی بیماری برود. با خودش حساب و کتاب کرد که نباید به دیگران درباره ناشنوایی اش چیزی بگوید و برای آن که بیمار هم نفهمد او صدایی را نمی شنود باید از پیش پرسش های خود را طراحی کند و جواب های بیمار را حدس بزند.
پس در ذهنش گفتگویی بین خودش و بیمار را طراحی کرد . با خودش گفت « من از او می پرسم حالت چه طور است و او هم خدا را شکر می کند و می گوید بهتر است . من هم شکر خدا می کنم و می پرسم برای بهتر شدن چه خورده ای . او لابد غذا یا دارویی را نام می برد. آنوقت من می گویم نوش جانت باشد پزشکت کیست و او هم باز نام حکیمی را می آورد و من می گویم قدمش مبارک است و همه بیماران را شفا می دهد و ما هم او را به عنوان طبیبی حاذق می شناسیم.
مرد ناشنوا با همین حساب و کتاب ها سراغ همسایه اش رفت و همین که رسید پرسید حالت چه طور است ؟ اما همسایه بر خلاف تصور او گفت دارم از درد می میرم. ناشنوا خدا را شکر کرد. ناشنوا پرسید چه می خوری ؟ بیمار پاسخ داد زهر ! زهر کشنده ! ناشنوا گفت نوش جانت باشد. راستی طبیبت کیست؟ بیمار گفت عزرائیل ! ناشنوا گفت طبیبی بسیار حاذق است و قدمش مبارک. و سرانجام از عیادت دل کند و برخاست که برود اما بیمار بد حال شده بود و فریاد می زد که این مرد دشمن من است که البته طبیعتا همسایه نشنید و از ذوقش برای آن عیادت بی نظیر کم نشد.
مولانا در این حکایت می گوید بسیاری از مردم در ارتباط با خداوند و یکدیگر ، به شیوه ای رفتار می کنند که گرچه به خیال خودشان پسندیده است و باعث تحکم رابطه می شود اما تاثیر کاملاً برعکس دارد.
2_144199851760537824.mp3
8.73M
📻 خانم
📻 موضوع: اتفاقات دوران جوانی
🔰 @sokhanranan9
🔰 #کانال_سخنرانی_کوتاه