هیچوقتفکرنڪن
ڪہامامزمان"عج"ڪنارتنیست
همهحرفاوشِکایتهارو
بہامامزمانبگو...
واینروبِدونڪہتاحرکتنڪنی
برڪتینِمیادسَمتت...♥️
#شهیدعلیاصغرشیردل
#کلامشهید🌱
دلانه✨
میگفت:
فکرشو بکنید رفقا . .
وقتـے صدایِ قشنگش بگه :
یااهلالعالمانالمهدۍ💛
از طنین صداش ، از ابهتش ، از عظمتش
بـه خاک میوفتیم..!!
+عاشق که باشی شده سینه خیزم به دیدار معشوقت میری ":)
#دلانه ،، #امام_زمان
۰•┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈•
✍در زمان غیبت كبری
به كسی «منتظر» گفته میشود
و كسی میتواند زندگی كند كه منتظر باشد، منتظر شهادت،
منتظر ظهور امام زمان عجل الله ...
خداوند امروز از ما همت،
اراده و شهادتطلبی میخواهد...
#شهید_مهدی_زین_الدین...🌷
خـیرهبَرعَڪسحَـرَم،
زیرلَـبمۍٖگویـَم:
نوڪَرَتدِلـتَنگاَسـت،
خودِتڪآرۍکُـن💔(="
#امام_حسین♥️
استادشجاعیمیگنکه:
از کیفیتنماز یهنفر
میشهتشخیصداد
چطورشخصیتیداره..!
•کیفیتنمازتمهمه..؛
نهفقطخوندنشوتمومکردنش:)•
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
🌼🌼🌼🌼🌼🌼
🌼🌼🌼🌼🌼
🌼🌼🌼🌼
🌼🌼🌼
🌼🌼
🌼
"سکوت اجباری" 42
آرین صبر نکرد.. تا یاد ریحانه افتاد و راهی عمارت شد وقتی ورود کرد رفت سمت خدمتکار ها..
آرین: عمو رمضان.. عمو رمضان..
( رمضان)
گیر افتادم تو یک خانواده یهودی اسرائیلی از بدبختی های دیگم بود وقتی پایه خانوادم میان بود مجبور بودم کار کنم در همین فکر ها بودم که صدای آقا آرین اومد، حس میکردم با این خانواده راهش جداست ولی هرچی باشه از همین طایقه قوم الظالمین هست!
رمضان: بفرمایید ارباب؟!
آرین: یکی از خدمتکار ها اسمش ریحانه حسینی بود میشناسید؟! کجاست؟
آهی کشیدم و گفتم..
ارباب جسارت نباشه ولی دست از سر اون دختر بردارید به خدا دیگه جای سالمی تو بدنش نیست تازگیا مثل اینکه فهمیدن بیماری قلبی داره زیاد نمیتونه کار کنه برا همین زیادم کتک میخوره..
یهو رنگ اقا آرین پرید، منتظر نشد و دوید سمت عمارت..
(ریحانه)
آروم وارد محوطه شدم تا حیاط رو جا رو بزنم تا خواستم خم بشم شخصی سریع جارو رو گرفت برگشتم سمتش باورم نمیشد بعد دو ماه..
آرین: میخوام باهاتون حرف بزنم!
سرم رو انداختم پایین..
ریحانه: بفرمایید ارباب میشنوم..
آرین: انقدر به من نگید ارباب خواهش میکنم من ارباب کسی نیستم.. ریحانه خانم من دلیل جواب منفی شما رو میخوام بدونم!
ریحانه: واضحه آقا آرین ازدواج من و شما پر دردسر شما خانزاده و من یک خدمتکار..
ادامه دارد..
کپی جایز نیست🛑
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
🌼🌼🌼🌼🌼🌼
🌼🌼🌼🌼🌼
🌼🌼🌼🌼
🌼🌼🌼
🌼🌼
🌼
"سکوت اجباری" 43
آرین:: همین؟! به خاطر همین فاصله طبقاتی!؟
ریحانه: بله وگرنه شما هیچ مشکلی ندارید و میتونید با الناز خانم ازد...
صبر نکرد و گفت:..
آرین: ریحانه خانم بدون در نظر گرفتن فاصله طبقاتی با من ا.. ازدواج میکنید؟!
انگار آب سردی ریخته بودن رو سرم زبونم بند اومده بود نمیدونستم چی بگم اصلا نمیتونستم که چیزی بگم..
ریحانه: آخه خنگ خدا، نفهم باید یک فرصتی بدی خوب ایش..
یهو دیدم اقا آرین شروع به خنده کرد دوباره سوتی دادم اونم چه سوتی خوشگلی.
آرین: میتونید تا امشب به من نفهم جوابتون رو بدین!؟
ریحانه: ا.. ارباب.. ببخشید..
از ترس رفتم عقب و نشستم روی زمین و سرم رو بین دستام گرفتم و منتظر ضربات شلاق شدم... کمی که گذشت اقا آرین سر به زیر نشست جلوم..
بلند شید خانم حسینی برید اتاقتون.
تعجب کردم، مگه این پسر از همین خانواده نیست..
ریحانه: ار.. ارباب نمیخوایید بزنید؟!.
آرین به چه دلیل بزنمتون!؟ پاشید لطفا.
آروم بلند شدم و رفتم سمت آشپزخونه غذا رو که پختم رفتم اتاق و همه چی رو به اسما دوست صمیمیم گفتم:..
اسما: وای ریحانه خیلی خری دیگه مثبت بده از جهنم میری بهشت به خدا پسر خان ازت خواستگاری کرده میدونی یعنی چی.. 😍
اشک از چشمام ریخت..
آرین: اسما پسر خان خودش مشکل داره با این خانوادش به نظرت میذارن اصلا؟
اسما: بگو پس راضی هستی دیگه.. وقتی ازت خواستگاری کرده یعنی دوستت داره میفهمی؟!
ادامه دارد..
کپی جایز نیست🛑
اینقدر خوبی...
که فکر میکنم نکنه همون دعاهای بین نمازای مادرم هستی:)))) ♥️
#دلبرانه
✨🌷
شھیدشدندلمیخواهد..
دلۍڪہآنقدرقو؎باشدو
بتواندبریدهشودازهمہ؎تعلقات..!
دلۍڪہآرام،لِہشودزیرپایت
وشھدادلداربۍدلبودند..💔
#شهیدانه