هدایت شده از ☫سکوت ممنوع|البرز،تهران
مسعودی در مروجالذهب مینویسد: معاویه در سیاستبازی و جذب دلهاى خواص و عوام، بدانجا رسید که مردى از کوفه به هنگام بازگشت شامیان از صِفّین، با شترى نر(بَعیر)، وارد دمشق شد. مردى از اهالی دمشق او را گرفت و گفت: این ناقه (ماده شتر) از آنِ من است؛ چرا که در صفّین از من به غارت رفته است.
نزاع بینشان بالا گرفت، آنان را نزد معاویه بردند. معاویه به ضرر مرد کوفى داورى کرد و دستور داد تا شتر را به مرد دمشقى تحویل دهد.
مرد کوفى گفت: خداوند، تو را اصلاح کند! این، شترِ نر است، نه شترِ ماده (بعیر است، و نه ناقه).
معاویه گفت: این، حکمى است که صادر شده است و راه برگشت ندارد، آنگاه پس از پراکنده شدن مردم، به طور پنهانى مرد کوفى را حاضر کرد و از او قیمت شترش را پرسید و دو برابر آن را به او داد و به او گفت: به على بگو که من با صد هزار نفر با او مىجنگم که در میان آنان، کسى نیست که شترِ ماده را از نر تشخیص دهد!
'مروجالذهب، ج 3، ص 41'
#امام_زمان #غریب_مولا #مظلوم_مولا
#جنگ_رسانه_ای
#لبیک_یا_خامنه_ای
📌سکوت ممنوع فردیس
@fardissokotmamnoo