eitaa logo
سُلالہ..!
264 دنبال‌کننده
7هزار عکس
1.3هزار ویدیو
221 فایل
-خُدایا بال پَروازُ شوقِ رَهایے لُطفَا…🕊
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پروفایل💙 خاص و دلنشین 🌸
🔶چالش یهویی اینارو بفرستید پی وی: 😯🤖🌂🥄🕤🎖 جایزه:والپیپر و تم آیدی: @Mahdieh_N_86
رضایت😍🌺
💜‌ ⁦❥سلام ~`💜 💎✨کانالمون رو به ۳۵۰ برسونید برای همه پرداخت ایتا میزارم ✨💎 توسط : ادمین بدویین 🚶‍♂🚶‍♀🚶‍♀🏃‍♂🏃‍♂🏃‍♂ کانالمون رو به همه معروفی کنین 📱 منتظرم ها 🙃🌹
اگه مارو به ۳۶۰ برسونید آیدی میدم عکس میدین تم میکنم
-🌱🕊 يه‌مذهبی باید‌بدونه‌که‌رفیق‌شهید‌داشتن فقط‌واسه‌ی‌خوشگلی پروفایل‌نیس... باید‌یادبگیره‌حرف‌شـهید روتو‌زندگیش‌پیاده‌کنه وگرنه‌از‌رفاقت چیزی‌نفهمیده!( ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ •..•↷ •••❥
چالش داریم🍏💚 نوع:متفاوت🍇💜 ظرفیت:هرچی شد🍊🧡 زمان:ساعت۱۷🍌💛 جایزه:دوتا عکس میدین و براتون استوری درست میکنم🍓❤️ آیدی: @Mahdieh_N_86
اسامی: ❤️حسنا❤️ 💚یا زینب💚 💜زینب💜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«خدا‌به‌آنچه‌که مستحق‌قلب‌هایمان‌باشد،آگاه‌است...»💛🌼 @barbaleshohada🌸
صورتی💟 . من یک دختــــ❤️ــرم با 🎀دختـرانـہ ها و زیبـایےها🎀 ❌اما یاد گرفـتہ ام دخترانـہ هایم را خرج هر نگـاهے نکنم❌ 👑دخـترم با چاشـنی حجــ️ــاب و نمـک و حـیا!👑 🔛شاید چادری شدن من باعث خنده خیلیا شد 🔝ولی ✖️مشکلی نیست ❤️می ارزد به لبخند امام زمانم...❤️ ✔️بقیه هم خوش باشن.
پســــ زمیــنہ زیبا و قشنــــــگ🌱🖐🏼 •💚• 『
۵۹ از پله ها رفتم پایین . پدرم حاضر و آماده روی مبل نشسته بود. محمد هادی هم که قرار نبود با ما بیاد روی مبل دراز کشیده بود و داشت با گوشیش بازی می کرد. نشستم روی مبل. یکم گذشت و داداش شهاب و مامان از پله ها اومدن پایین. –داداش چه خوشگل شدی. مامان:ماشاالله، ماشاالله ‌. بابا:خوب بریم؟ –بریم. مامان :محمد هادی گند کاری نکنی ها! محمد هادی:چشم خیال تون راحت باشه. رفتیم بیرون. قرار بود با ماشین بابا بریم. سوار ماشین شدیم. نگاهی به ساعت انداختم ساعت ۱۶:۴۰بود. توی راه گل و شیرینی خریدیم و رفتیم به سمت خونه ی نسیم اینا. خونه ی نسیم اینا تقریبا از خونه ی ما دور بود وتوی راه هم ترافیک..... برای همین ساعت ۱۷:۱۵رسیدیم. زنگ زدیم و وارد شدیم . بعد از سلام و احوال پرسی مشغول صحبت کردن شدیم. یکم بعد مامان گفت:خوب بهتره الان آقا شهاب و نسیم جون با هم صحبت کنن.... صدیقه خانم:بله،می تونن برن توی اتاق نسیم جان،توی تراس هم می تونن برن..... مامان:هرجایی که شما راحت ترید نسیم:فکر میکنم توی اتاق بهتر باشه. صدیقه خانم:بله..... داداش شهاب و نسیم رفتن توی اتاق. بعد از حدود نیم ساعت اومدن بیرون . مامان:به به........به به...... چند دقیقه بعد مامان گفت:خوب بچه ها بریم... صدیقه خانم:بمونید. مامان:دیگه باید بریم. صدیقه خانم اینا تا دم در مارو همراهی کردن. تا رسیدیم خونه سریع لباس هام رو عوض کردم و اومدم پایین ادامه دارد.....
+سلام کوثر -سلام😔 +چی شده چرا پکری؟ -هیچی +بگو دیگه -ناراحتم چون وقتی داشتم با فائزه چت میکردم دیدم وای چه استیکر های میزاره. +چرا زود تر نگفتی من یک کانال دارم محشره.پر استیکر های ناز و کیوته. -دختر باز که دست از نصفه حرف زدن برنداشتی. +بخشید بیا لینکش فقط به کسی ندیا!! خز میشه لینکش👇🏻 @ghmljik +حتما عضو شو و با استیکراش پز بده
اسامی: ❤️حسنا❤️ 💚یا زینب💚 💜زینب💜