eitaa logo
سُلالہ..!
264 دنبال‌کننده
7هزار عکس
1.3هزار ویدیو
221 فایل
-خُدایا بال پَروازُ شوقِ رَهایے لُطفَا…🕊
مشاهده در ایتا
دانلود
ریحانہ اݪنبے^^ --------------------𖤐⃟🦋 ..............................𖤐⃟✨ .🌱. هرکی‌آࢪزوداشته‌باشه خیلے‌خدمت‌کنه ...!🕊 یه‌گوشه‌دلت‌پا👣بده، شهدا‌بغلت‌میکنن...❤️ • ـ ما‌به‌چشم‌دیدیم‌ایناࢪو... ـ ازاین‌شهــدا‌مدد‌بگیرید،🖐🏼 ـ مدد‌گرفتن‌از ࢪسمه... • دست‌بذاࢪࢪوخاک‌قبر‌شهیدبگو... حُسین‌به‌حق‌این‌شهید،🥀 یه‌نگاه‌به‌ما‌بکن..💔 📪|• ..............................𖤐⃟✨ --------------------𖤐⃟🦋 ♤↻.. •• ♤↻.. ••
ریحانہ اݪنبے^^ --------------------𖤐⃟🦋 ..............................𖤐⃟✨ •زِندگیاتونُ‌وَقفِ‌امام‌زَمان‌ڪُنین ...🌼 •وَقفِ‌جِبهه‌‌ی‌فرهَنگے...👣 •وَقفِ‌ظُهور...💪🏻 •وَقتے‌زِندگیاتون‌این‌شِکلے‌شه☺️↷ •مَجبور‌میشین‌ڪه‌گناه‌نَڪُنید...✨ •وَ‌وَقتیم‌ڪه‌گُناه‌هاتون‌‌ڪَمتر‌شُد •دَریچه‌اۍ‌از‌حَقایق‌بِه‌روتون‌باز‌میشہـ🔗 •اون‌وَقته‌ڪه‌میشین‌ شَبیهِ 🕊🌷 ..............................𖤐⃟✨ --------------------𖤐⃟🦋 ♤↻.. •• ♤↻.. ••
ریحانہ اݪنبے^^ --------------------𖤐⃟🦋 ..............................𖤐⃟✨ همـش میگفټ... مـنم باید بــرم...! بہش گفتن خـانومِتو بـا یہ بچہ ڪوچیڪ تنہا میزارۍ میری سوریہ! سختش نیســٺ؟! گفـت: زَنَمو.... بَچَمو.... همہ هفټ جد و آبادم.... فداۍ ڪاشی حرم بی بی زینـــــــب :)♥️🍃 بہ یاد داداش مصطفۍ ..............................𖤐⃟✨ --------------------𖤐⃟🦋 ♤↻.. •• ♤↻.. ••
ریحانہ اݪنبے^^ --------------------𖤐⃟🦋 ..............................𖤐⃟✨ این ࢪا ھرگز فࢪاموش نڪنید!!تا خود ࢪا نسازیم و ٺغییࢪ ندهیم جامعہ ساختہ نمےشود!! شہید_ابراهیم_هادے ..............................𖤐⃟✨ --------------------𖤐⃟🦋 ♤↻.. •• ♤↻.. ••
رفقاآ! شبتونـ.. معطࢪ بہ ؏ـطࢪ (شـــــہـــــدا)🍂 ......................................᪥𖣘.... https://eitaa.com/dokhtarane_mahdavi313 ❁ .. .. ❁ ❁ .. .. ❁
رفقاآ! شبتونـ.. معطࢪ بہ ؏ـطࢪ (شـــــہـــــدا)🍂 ......................................᪥𖣘.... https://eitaa.com/dokhtarane_mahdavi313 ❁ .. .. ❁ ❁ .. .. ❁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ࢪیحانہ اݪنبے^^ ……………………………........…………<𑁍> ✫✩✫✩✫✩✫✩✫✩✫ صــبــحــتــون بــخــیــر✨ ✫✩✫✩✫✩✫✩✫✩✫ ..............................................<𑁍> ۞☽︎.. •• ۞☽︎.. ••
ریحانہ اݪنبے^^ --------------------𖤐⃟🦋 ..............................𖤐⃟✨ از رفیق تا شهادت انشااللّٰه🍃 ..............................𖤐⃟✨ --------------------𖤐⃟🦋 ♤↻.. •• ♤↻.. ••
ریحانہ اݪنبے^^ --------------------𖤐⃟🦋 ..............................𖤐⃟✨ تو آن حال خوبے که مےخواهمش... ..............................𖤐⃟✨ --------------------𖤐⃟🦋 ♤↻.. •• ♤↻.. ••
ࢪیحانہ اݪنبے^^ ……………………………........…………<𑁍> ✫✩✫✩✫✩✫✩✫✩✫ ❰ ❌باٺمـامِ‌وجـودگنـاه‌ڪࢪدیـم؛ نـه‌نعمٺ‌هایـش‌ࢪا ازمـاگࢪفـٺ؛ نـه‌گناهانمـان‌ࢪا فاش‌ڪࢪد! اگـربندگی‌اش‌ࢪا‌میڪردیمـ چـه‌میڪࢪد!.."🙂🖐🏻💔 ❱ ✫✩✫✩✫✩✫✩✫✩✫ ..............................................<𑁍> ۞☽︎.. •• ۞☽︎.. ••
ریحانہ اݪنبے^^ --------------------𖤐⃟🦋 ..............................𖤐⃟✨ ~شهادت را نه در جنگ، بلکه در مبارزه می دهند! ✋🏼~ ••ما هنوز شهادتی بی درد می طلبیم... غافل از آن که شهادت را جز به اهل درد ندهند . . .🐚🙃 🏷 *درد حق داری یا نه؟!* ..............................𖤐⃟✨ --------------------𖤐⃟🦋 ♤↻.. •• ♤↻.. ••
پایان فعالیت صبحگاهی ✨ امیدوارم راضی بوده باشین
ریحانہ اݪنبے^^ --------------------𖤐⃟🦋 ..............................𖤐⃟✨ ~شهادت را نه در جنگ، بلکه در مبارزه می دهند! ✋🏼~ ••ما هنوز شهادتی بی درد می طلبیم... غافل از آن که شهادت را جز به اهل درد ندهند . . .🐚🙃 🏷 *درد حق داری یا نه؟!* ..............................𖤐⃟✨ --------------------𖤐⃟🦋 ♤↻.. •• ♤↻.. ••
سُلالہ..!
#عشق_در_جاده_خدا #قسمت_شصت_وچهارم تیشرت آبی با شلوار مشکی و مانتو سبز که گل های زرد داشت پوشیدم.
-حالا کی هست باباجون؟ بابا:پسره دوستمه،پدرش پزشکه،20 سالشه اسمش هم سپهر امیری هست ...خودش هم کار میکنه هم درس میخونه. با اینقدر گفت که قبول کردم بیان وقتی بابا رفت بیرون روی تخت دراز کشیدم...اصلا نفهمیدم چیشد که خوابم برد ولی صبح با صدای بابا بیدار شدم. بابا:دخترم.... از روی تخت بلند شدم. -سلام باباجون. بابا‌:سلام عزیزم. -صبحتون بخیر. بابا:پاشو دخترم امروز خیلی کار داریم... -چشم. سریع دست و صورتمو شستم و صبحانه خوردم. کمک مامان کردم و خونه رو تمیز کردیم. ساعت 7 بود.....پاشدم رفتم داخل اتاق. یک مانتوی یاسی بلند پوشیدم و روسری سفید سر کردم و رفتم داخل سالن و روی مبل نشستم یهو زنگ در به صدا در اومد و آقای امیری وارد شدن. یه پسر باهاشون بود فهمیدم سپر همونه. یه خانم تپل هم باهاشون بود که مادر سپهر بود. وقتی نشستن مشغول صحبت شدیم بعد کلی صحبت قرار شد منو سپهر بریم داخل اتاق من و باهم صحبت کنیم. وقتی وارد اتاق شدیم من روی تخت نشستم و سپهر روی صندلی نشست. سپهر:شما تک فرزنند هستید؟ -بله،شماچی؟ سپهر :من یک خواهر و یک بردار دارم. -عه چه خوب...من خیلی دوست داشتم خواهر یا برارد داشته باشم. سپهر خندید. ادامه دارد..... @dokhtarane_mahdavi313
ࢪیحانہ اݪنبے^^ …………………………….......…..……<𑁍> ✫✩✫✩✫✩✫✩✫✩✫ "✨🌙" رفیق! حضورت‌‌کنارم‌مانند‌نسیمۍ‌زیباست بر‌درخت‌هاۍ‌سر‌سبز😌🌿؛ ‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌. ✫✩✫✩✫✩✫✩✫✩✫ ............................................<𑁍> ۞☽︎.. ••
ریحانہ اݪنبے^^ --------------------𖤐⃟🦋 ..............................𖤐⃟✨ چند ࢪوزیست دݪـــــم میݪ زیاࢪٺ داࢪد ..............................𖤐⃟✨ --------------------𖤐⃟🦋 ♤↻.. •• ♤↻.. ••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ریحانہ اݪنبے^^ --------------------𖤐⃟🦋 ..............................𖤐⃟✨ دݪم بࢪاش سوخٺ اخے😔😂 ..............................𖤐⃟✨ --------------------𖤐⃟🦋 ♤↻.. •• ♤↻.. ••
ریحانہ اݪنبے^^ --------------------𖤐⃟🦋 ..............................𖤐⃟✨ دࢪ دݪ دࢪیا ٺو بخوانے ٺا ابد ٺࢪانہ جاࢪیسٺ♡ ..............................𖤐⃟✨ --------------------𖤐⃟🦋 ♤↻.. •• ♤↻.. ••
ریحانہ اݪنبے^^ --------------------𖤐⃟🦋 ..............................𖤐⃟✨ نگࢪان رفٺن ها نباشید ݘون! زمین گࢪد اسٺ ..............................𖤐⃟✨ --------------------𖤐⃟🦋 ♤↻.. •• ♤↻.. ••
سُلالہ..!
#عشق_در_جاده_خدا #قسمت_شصت_وپنجم -حالا کی هست باباجون؟ بابا:پسره دوستمه،پدرش پزشکه،20 سالشه اسمش
این چرا میخنده؟؟؟ -کوچیک تر از شما هستن؟ سپهر:بله،خواهرم 17 سالشه و برادرم 14... -آها... حدوده 10 دقیقه ای صحبت کردیم بعد از اتاق خارج شدیم... ساعت 9:30 بود. یکم دیگه صحبت کردن بعد رفتن. بابا:سپهر پسر خوبیه... مامان:آره،خیلی با ادب بود. بابا:دختر گلم نظرش چیه؟ -پسرخوبیه اما.... بابا:اماچی؟ -بابا من الان اصلا نمیخوام ازدواج کنم....... مامان:چرا؟؟؟؟نباید فرصت هارو از دست بدی دخترم! بابا:فعلا عقد می کنید بعد یکی - دو سال میرید سر خونه و زندگی تون.... -نه فعلا.... بابا:حالا بازم بهش فکرکن دخترم... -باشه. به بابا گفتن باشه اما اصلا بهش فکر نمی کردم چون اصلا نمی خواستم ازدواج کنم رفتم و روی تختم دراز کشیدم... گوشیمو برداشتم. این مزاحمه 30 تا پیام داده بود...پیام هاشو خوندم مطمئنم اونم مثل امیره...... جوابشو ندادم و رفتم داخل گروه رفقا.... هیچکس آنلاین نبود... گوشیمو گذاشتم کنار و لباس هامو عوض کردم و دوباره گوشیمو برداشتم و یکمی فیلم دیدم بعدشم خوابم برد. ادامه دارد..... @dokhtarane_mahdavi313
ریحانہ اݪنبے^^ --------------------𖤐⃟🦋 ..............................𖤐⃟✨ •°~🚌☘ بزرگی‌میگفت: مؤمن‌ضعیف‌اونیه‌که‌دلش‌میخواد کیلومترها‌پیاده‌بره.. تاحرم‌امام‌حسین‌رو‌زیارت‌کنه‌! امادلش‌نمیاداز‌خواب‌سحر‌بزنه‌ونماز‌صبحش رو‌بخونه..🙂🌿 ..............................𖤐⃟✨ --------------------𖤐⃟🦋 ♤↻.. •• ♤↻.. ••
ࢪیحانہ اݪنبے^^ ……………………………........…………<𑁍> ✫✩✫✩✫✩✫✩✫✩✫ پسره‌تودانشگاه‌📚↶   جلوۍیہ‌دخترروگرفٺ‌وگفت😣: خیلۍمغرورۍازت‌خوشم‌میادهرچۍبهت‌آماردادم نگاه‌نڪردۍ😒 ولۍچون‌خیلےازت‌خوشم‌میاد... من‌اومدم‌جلو‌خودم‌ازټ‌شمارتوبگیرمـــ📱 باهم‌دوست‌شیم دخترگفت:نمیتونم‌مݩ‌صاحب‌دارمــ♥️✨ پسره‌کہ‌ازحسودۍداشت‌میترڪیدگفټ‌: خوشبحالش‌کہ‌باآدم‌باوفایےمثل‌تودوستهـ😏 دختره‌گفٺ‌:نہ‌خوش‌بحال‌مݩ‌کہ‌یہ‌همچین‌صاحبے دارمـ🌿 پسره‌گفٺ‌:اووووچہ‌رمانٺیڪ😯 ایݩ‌خوشگل‌خوشبخٺ‌‌کیہ‌کہ‌این‌جورۍدلتوبرده🤨 عکسشودارۍببینمش؟!🙄 دخترگفت‌:عکسشو‌ندارم‌خودم‌هم‌ندیدمش‌اماما مۍدونم‌خوشگل‌ترین‌آدم‌دنیاستــ😇🌎 پسره‌شرو؏‌کردبہ‌خندیدنـ😂😬 ندیده‌عاشقش‌شدۍ؟؟😐 نکنہ‌اسمشم‌نمیدونـے؟😏 دخترگفت‌:‌آره‌ندیده‌عاشقش‌شدم اما‌اسمشو‌میدونمـــ💞 اسمش‌مهدۍفاطمہ‌ستـ😍✨ ✫✩✫✩✫✩✫✩✫✩✫ ..............................................<𑁍> ۞☽︎.. •• ۞☽︎.. ••