دوستان ببخشید دیشب وقتی اومدم کتاب سه دقیقه در قیامت رو بزارم شارژ گوشی تموم شد دیگه وقت نکردم ولی قسمت های دیروز رو الان می زارم براتون♥️
🦋بسم الله الرحمن الرحیم 🦋
🌸کتاب سه دقیقه در قیامت 🌸
......... قسمت هفتم ............
🍁موضوع: مجروح عملیات🍁
در آن عملیات به خاطر گرد و غبار و آلودگی خاک منطقه ، چشمانم عفونت کرد.
آلودگی محیط باعث سوزش چشم من شده بود. این سوزش حالت عادی نداشت. پزشک واحد امداد قطرهای را در چشمان من ریخت و گفت:
تا یک ساعت دیگه خوب می شوم. ساعتی گذشت. همینطور درد چشم مرا اذیت میکرد.
چند ماه از آن ماجرا گذاشت. عملیات موفق رزمندگان مدافع وطن،
باعث شد که ارتفاعات شمال غربی به کلی پاکسازی شود.
نیروها به واحدهای خود برگشت.
اما من هنوز درگیر چشم هایم بودم. بیشتر چشم چپ من اذیت میکرد. حدود سه سال با سختی روزگار گذراندم. در این مدت صد بار به دکترهای مختلف مراجعه کردم. اما جواب درستینگرفتم، تا اینکه یک روز احساس کردم که انگار چشم چپ من از حدقه بیرون زده و درست بود!! ♕
ادامه دارد.
♥️@ipqtfgu
🦋بسم الله الرحمن الرحیم 🦋
🌸کتاب سه دقیقه در قیامت 🌸
......... قسمت هشتم ............
🍁موضوع: مجروح عملیات🍁
در مقابل آینه قرار گرفتم. دیدم چشم من از مکان خودش خارج شده. حالت عجیبی بود. از طرفی درد شدیدی داشتم. همان روز به بیمارستان مراجعه کردم،
و التماس می کردم که مرا عمل کنید. دیگر قابل تحمل نیست. کمیسیون پزشکی تشکیل شد،، آزمایشهای متعدد از من گرفتند و در نهایت تیم پزشکی که متشکل از یک جراح مغز و یک جراح چشم و چند متخصص بود اعلام کردند یک غده نسبتاً بزرگ در پشت چشم من ایجاد شده. فشار زیاد غده باعث جلو آمدن چشم گردیده.
به علت چسبیدگی این غده به مغز جداسازی آن بسیار سخت است و اگر عمل صورت گیرد،
یا چشمان بیمار از بین میرود یا مغز و آسیب خواهد دید.
کمیسیون پزشکی خطر عمل جراحی را بالای ۶۰ درصد می دانست و موفق عمل نبود.
اما با اصرار من و با حضور یک جراح تهران کمیسیون بار دیگر تشکیل و تصمیم بر این شد که قسمتی از ایرویم را شکافته و با برداشتن استخوان بالای چشم،
سراغ غده در پشت چشم بروند.
عمل جراحی من در اوایل اردیبهشت ۱۳۹۴ در یکی از بیمارستان های اصفهان انجام شد.
عملی که به 6 ساعت طول انجامید.
تیم پزشکی قبل از عمل بار دیگر به همراهان اعلام کرد....
ادامه دارد.
♥️@ipqtfgu