پــرســ🤔ــیــدم:
بــا ایــنـ گــرمــ🥵ــایـ شــ🌪️ــدیــد نــمــی پــزیـ؟
ســخـ😖ـتــت نیــستـ؟
جــوابـ دا🙂ـد:
مــ💸ــی لرزد بــهـ یــکـ لــبــ😁ــخند
مــهـ📿ــدیـ فــ🌿ــاطــمــهـ
#ستاره_بانو
🍡🍫
@dokhtarane_mahdavi313
هدایت شده از سُلالہ..!
https://harfeto.timefriend.net/16431799476885
چند وقتیه با هم صحبت نکردیما،حواستون هست؟🙄
چندتا از بچھ ها هم گفته بود بعضی وقتا ناشناس هارو توی ڪانال بزاریم،بر روے چشم.
بفرمایید...
با سلام خدمت دوستان عزیز
اگر کسی انتقادی ، نظری ، پیشنهادی داره خواهشمندم تو آیدی بنده پیام بده ممنون میشم
@Sarbazerar
آیدی بنده 👆
#کوثر_بانو
لیست همسنگران و همسایه هامون👇🏻💚
سرباز مهدی (عج)_دخترونه👇🏻
https://eitaa.com/modafeiii
دختران بهشتی 👇🏻
@dokhtaran_beheshty
دختران فاطمی 👇🏻
@dokhtaranefatemiii
دختران آخرالزمان👇🏻
@Chadormmr
دختران دهه هشتادی👇🏻
@dokhtaranedahehashtadi
دختران بهشتی👇🏻
@Dokhtarnbeheshti
سربازان آقا امام زمان 👇🏻
@dokhtaranmahdavi1
دختران زهرایی👇🏻
@Dokhtarak_chador_besar
ادیت کده👇🏻
@Editcadehh
دختران زهرایی👇🏻
@hdhdhdhdhm
دختران فاطمی👇🏻
@fatemi_i
قهوه دخترونه👇🏻
@GHAHVE_DOKHTARANE
و در آخر کانال خودمون 👇🏻
@dokhtarane_mahdavi313
سُلالہ..!
لیست همسنگران و همسایه هامون👇🏻💚 سرباز مهدی (عج)_دخترونه👇🏻 https://eitaa.com/modafeiii دختران بهشتی
ڪانال قهوه دخترونه اضافه شد🍀حتما یه سرے بزنید💌
هدایت شده از قهوه دخترونه | GHAHVE DOKHTARONE☕
همسایه ها هل بدید زیاد بشیم✌️🏻
30....................🚙....................3
هدایت شده از ^‹ادیتورشو›^
#تایپو | #ساختخودمون
ʙᴇ ᴛʜᴇ ᴇᴅɪᴛᴏʀ👩🏻🎨🤌🏻
ꜰᴜʀꜰᴇᴅ ʟɪᴘꜱ ꜱᴛᴀʏ ᴡɪᴛʜ ᴜꜱ🙂🦋↯
•••••••••●🌸🖇●•••••••••
《• @PINKEDITOR •》
سُلالہ..!
#عشق_در_جاده_خدا #قسمت_شصت_ویکم امیر سریع اون دستماله رو گذاشت جلو بینیم.... انگار اصلا حواسش ب
#عشق_در_جاده_خدا
#قسمت_شصت_ودوم
-مامان چیشده؟کی مرده؟؟؟؟
مامان :اون محمد بیچاره به خاطر تو با اونا درگیر شده اون دوتا هم با چاقو کشتنش.....
اینو که گفت داغون شدم،انگار یه چاقو فرو کردن تو قلبم......باورم نمی شد!!!!
حالا به محدثه چی می گفتم؟چطوری تو چشماش نگاه می کردم؟؟؟؟؟
{2ماه بعد}
از وقتی اون اتفاق افتاده بود افسردگی گرفته بودم همش اخم می کردم و زیاد صحبت نمی کردم کلی لاغر شده بودم.
باور اینکه یکی به خاطر بی عقلی من کشته شده سخت بود.
از وقتی اینطوری شده بودم النا ی بیچاره برای عوض شدن روحیم می اومد خونه مون.....
***
روی تختم نشسته بودم که یهو در باز شد النا با انرژی وارد شد...
اخم هامو کردم توهم.
النا:سلام عشقم....
-سلام
نشست روی تخت.
النا :باز که اخم هات توهمه!
جوابشو ندادم
النا پاشد و رفت جلوی پنجره و چند ثانیه ای به بیرون خیره شد...دوباره اومد سمتم و نشست کنارم.
زد روی شونم و با لحن صمیمانه گفت:تا کی میخوای این کارهاتو ادامه بدی؟؟؟تو یه کاری کردی اما الان واست تجربه شد...بس نیست؟
یهو از دستش عصبی شدم....همش چرت و پرت میگفت....خودش هم میدونست من چه گندی زدم اما همش الکی به خاطر من انکار می کرد.
از روی تخت بلند شدم با صدای بلند گفتم.....
ادامه دارد....
@dokhtarane_mahdavi313