ࢪیحانہ اݪنبے^^
……………………………........…………<𑁍>
✫✩✫✩✫✩✫✩✫✩✫
#تلنگر:)👇🏿
حواسمان باشد…🙂👌🏻
ﺑﺎ "ﺯباﻥ" ﻣﯿﺸود ﻣﺴﺨﺮﻩ ﮐﺮﺩ!🥀
ﺑﺎ "ﺯباﻥ" ﻣﯿﺸود ﺭﻭﺣﯿﻪ ﺩﺍﺩ!😍
ﺑﺎ "ﺯباﻥ" ﻣﯿﺸود ﺍﯾﺮﺍﺩ ﮔﺮﻓﺖ!😒
با "ﺯباﻥ" ﻣﯿﺸود ﺗﻌﺮﯾﻒ ﮐﺮﺩ!🤗
با "ﺯباﻥ" ﻣﯿﺸود "ﺩﻝ" ﺷﮑﺴﺖ!💔
با "ﺯباﻥ" ﻣﯿﺸود ﺩﻟﺪﺍﺭﯼ ﺩﺍﺩ!😃
با "ﺯباﻥ" ﻣﯿﺸود ﺁﺑﺮﻭ ﺑُﺮﺩ!😔
ﺑﺎ "ﺯباﻥ" ﻣﯿﺸود ﺁﺑﺮﻭ ﺧﺮﯾﺪ!🤩
ﺑﺎ "ﺯباﻥ" ﻣﯿﺸود "جدایی" انداخت!😠
ﺑﺎ "ﺯباﻥ" ﻣﯿﺸود "آشتی" داد!😇
با "زبان" میشود آتش زد!🔥
با "زبان" میشود آتش فتنه راخاموش کرد!🌬
پس حواسمان باشد🙃🤞🏻
✫✩✫✩✫✩✫✩✫✩✫
..............................................<𑁍>
۞☽︎.. #تلنگر
#عشق_در_جاده_خدا
#قسمت_شصت_ونهم
-من نظرم راجب شما منفیه.
پا تند کردم و از رستوران اومدم بیرون.
دنبالم میومد و صدام میزد.
سوار تاکسی شدم و رفتم سمت خونه.
وقتی رسیدم همسایمون خونمون بود.
دخترش که پنج ساله بود رو بغل کردم و بوسش کردم.
چقدر این دختره بامزه هست آخه.....
-سلام.
شیدا خانم:سلام عزیزم.
-خوبین؟!
شیدا خانم:فدات شم خوشگلم.
مامان از آشپزخانه بیرون اومد و گفت:چی شد؟!
-سلام.
مامان:علیک سلام،چی شد؟!
-هیچی بهش گفتم جوابم منفیه.
مامان کپ کرد،از موقیعت استفاده کردم و با هستی(دختر همسایه)رفتم داخل اتاق.
-چطوری هستی خانم؟!
هستی خیلی بامزه گفت:خوبم خاله جونی.
گونش رو بوسیدم و بهش عروسک دادم.
-بازی کن تا بیام.
یک دست لباس برداشتم و رفتم داخل اتاق مامان اینا.
لباس هام رو عوض کردم و رفتم داخل اتاقم.
هستی داشت با عروسک بازی میکرد.......
موهام رو شونه کردم و یک رژ صورتی پر رنگ زدم.....
هستی:خاله چه خوشگل شدی.
-فدات بشم من نفسم.
یکم با هستی بازی کردم و بعد نشستم پای گوشی.
همه دوستام کنجکاو شده بودن که با کی بیرون بودم.
النا هم تو گروه به همشون گفته.
خداروشکر مزاحمه دیگه پیام نداده بود.
گوشیم رو گذاشتم کنار و با هستی رفتیم داخل حال.
مامان:مامان سپهر زنگ زد.
-خب؟!
کنار شیدا خانم نشستم.
مامان:خیلی ناراحت شدن.
-چیکار کنم؟!
مامان:کارت درست نبوده پارمیس.
-خیلی هم درست بوده مامان جان.
مامان چپ چپ نگاهم کرد و رفت داخل آشپزخانه.
شیدا خانم خندید و گفت:خیلی زوده هنوز ازدواج کنی دختر.
لبخندی زدم و گفتم:منم همین رو میگم والا.
ادامه دارد...............
به به سلام سلام😍
یه کانال آوردم براتون😍
یه رمان عالی😍
رمان عشق شهادت
دوست داشتین یه سربزنین😉
خوشحال میشیم😎
پشیمون نمیشین😎
https://eitaa.com/joinchat/3578593444C948b8b35e2
سُلالہ..!
به به سلام سلام😍 یه کانال آوردم براتون😍 یه رمان عالی😍 رمان عشق شهادت دوست داشتین یه سربزنین😉 خوشحال
#حمایتی
رفقا حمایت شون کنید👌🏻
ببنم چیکار میکنیدا.......
ࢪیحانہ اݪنبے^^
……………………………........…………<𑁍>
✫✩✫✩✫✩✫✩✫✩✫
طرفزلمیزنھبھعکسپسره
بعدبراےِاینکھازگناهجلوگیریکنھ؛
میرهپیویشمیگھعکساتوندلِمنولرزوند:|
- لطفادیگھازخودتونعکسنزارید -
ادامہبدمیاخودتونشدتتباهیودرککردین؟!🚶🏻♂🤞🏽
✫✩✫✩✫✩✫✩✫✩✫
..............................................<𑁍>
۞☽︎.. #تباهیات ••
ریحانہ اݪنبے^^
--------------------𖤐⃟🦋
..............................𖤐⃟✨
وقتے هر کارے ازٺ بر بیاد
فرقے نمےکنہ دخٺࢪ باشے
یا پسࢪ!
..............................𖤐⃟✨
--------------------𖤐⃟🦋
♤↻.. #چریڪے ••
♤↻.. #ساجدھ_بانو ••
ࢪیحانہ اݪنبے^^
……………………………........…………<𑁍>
✫✩✫✩✫✩✫✩✫✩✫
چادر بزرگ ترین سرمایه ما است
که باید از آن به خوبی استفاده کنیم و آبروی چادر را نبریم
✫✩✫✩✫✩✫✩✫✩✫
..............................................<𑁍>
۞☽︎.. #چــادࢪانہ ••
۞☽︎.. #کوثر_بانو ••
#عشق_در_جاده_خدا
#قسمت_هفتاد
چند روزی از اون قضیه میگذشت اما مامان و بابا ول کن نبودن.
دیگه واقعا خسته شده بودم.
گوشیم زنگ خورد(زینب)بود.
سریع جواب دادم:جونم؟!
زینب:سلام عزیزم خوبی؟
-سلام زینب جون فدات بشم تو خوبی؟!
زینب:قربونت عزیزم خداروشکر،میخواستم دعوتت کنم فردا بیای خونه ما.
-برای چی؟!
زینب:همین جوری.
-مزاحم نمیشم.
زینب:این چه حرفیه گلم بیا.
-باشه مزاحمتون میشم.
زینب:منتظرم.
-چشم،فقط ساعت چند؟!
زینب:ساعت ۱۴ اینجا باش.
-چشم خوشگلم.
زینب:مراقب خودت باش،خداحافظ.
-خداحافظ.
گوشی رو قطع کردم و رفتم داخل حال.
مامان داشت میوه پوست میکند.
-مامان.
مامان:بله؟!
-فردا زینب دعوتم کرده خونشون.
مامان:برو ولی زود بیا.
-چشم.
رفتم داخل آشپزخانه،یک لیوان چایی برای خودم ریختم.
نشستم روی صندلی داخل آشپزخانه.
یعنی انقدر سپهر خوب بوده که از وقتی جواب منفی دادم مامان و بابا دیگه مثل قبل باهام رفتار نمیکنن.
اون حتی نمیفهمه نباید به دختر غریبه دست بزنه......
معلوم نیست تا الان چند تا دوست دختر داشته.....پسره بیشعور.
بدون اینکه چایی رو بخورم رفتم داخل اتاقم.
یکم کتاب خوندم و بعد رفتم حموم.
تیشرت آبی روشن با شلوار طوسی پوشیدم.
موهام رو خشک کردم و دم اسبی بستم.
روی تخت دراز کشیدم،گوشیم رو برداشتم و یکم با بچه ها چت کردم......
ادامه دارد..........
ریحانہ اݪنبے^^
--------------------𖤐⃟🦋
..............................𖤐⃟✨
ݟࢪق دنیا شده ࢪا..
جام شہادٺ ندهند!.
..............................𖤐⃟✨
--------------------𖤐⃟🦋
♤↻.. #شہیدانہ ••
♤↻.. #ساجدھ_بانو ••
ریحانہ اݪنبے^^
--------------------𖤐⃟🦋
..............................𖤐⃟✨
ما با وݪایٺ زنده ایم!
ٺا زنده ایم،رزمنده ایم!🤞🏼
..............................𖤐⃟✨
--------------------𖤐⃟🦋
♤↻.. #چریڪے ••
♤↻.. #ساجدھ_بانو ••