eitaa logo
#إنا_على_العهد 🇮🇷عصر سلیمانی🇮🇷
347 دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
4هزار ویدیو
60 فایل
۱- تصاویر، فیلم ها و سخنرانی ها و خاطرات و تحلیل ها و‌دل نوشته های مربوط به سردار شهید سپهبد قاسم سلیمانی ۲- تیین اندیشه و سیره و معرفی راه ایشان به عنوان یک‌ مکتب ۳- کپی مطالب به هر شکلی مجاز است تبادل و تبلیغات نداریم ارتباط با ما: @asradmi_n
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
10.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷 یا حسین یابن فاطمه ای رخ مولایی تو وجهه الله ای اقتدار پرچم حزب الله شببه حاج قاسم یاور توییم فدایی راه اکبر توییم اولین شب جمعه سال ۱۳۹۹ است و بسیاری در کنارمان نیستند. به یاد همه شهدا بخصوص شهید حاج قاسم سلیمانی @solaymanichannel
7.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 نماهنگ | دلتنگ کربلایم، خیلی دلم گرفته ... با نوای حاج‌ میثم‌ مطیعی @solaymanichannel
6.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👓 شب زیارتی سیدالشهدا و گل کاری ضریح مطهر به مناسبت اعیاد شعبانیه 🌐 العتبه الحسینیه المقدسه @solaymanichannel
سال ۸۵می‌خواستم به حج تمتع مشرف شوم، برای خداحافظی نزد حاج قاسم رفتم، به من سفارش کرد وقتی چشمت به خانه خدا افتاد، از او بخواه من در راهش تکه تکه شوم ✍به روایت سردارحسین معروفی @solaymanichannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ببینید | سپهبد قاسم سلیمانی: در ابتدای سال جدید بگوییم خدایا در این سال تو مرا بیامرز، من قول میدهم در این سال دروغ نگویم، ولو اینکه این دروغ به ضرر من باشد. مطمئن باشید از این، جز خیر نخواهید دید. @solaymanichannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خاطره ای که سردار هم بدان اشاره کرده اند👇 ⭕️یک شب که با موسایی‌پور و صادقی که هر دو لباس غواصی داشتند، به شناسایی رفته بودیم، آن‌ها از ما جدا شدند و جلو رفتند. مدتی که تاخیر کردند، فکر کردیم کار شناسایی‌شان طول کشیده، منتظرشان ماندیم. وقتی تاخیرشان طولانی شد فهمیدیم برای‌شان اتفاقی افتاده است. با قایق جلو رفتیم، هر چه گشتیم اثری از آن‌ها نبود. بناچار بدون آن‌ها عقب برگشتیم. «حسین یوسف‌اللهی» با دیدن قایق ما جلو آمد. ماجرا را که تعریف کردیم، خیلی ناراحت شد. شهادت بچه‌ها یک مصیبت بود و اسارت‌شان مصیبتی دیگر. و آن مصیبت این بود که منطقه با اسارت بچه‌ها لو می رفت و دیگر امکان عملیات نبود. حسین به خاطر حساسیت موضوع، «حاج قاسم سلیمانی» فرمانده لشکر را در جریان این قضیه گذاشت. حاج قاسم با حسین داخل سنگری رفت و مشغول صحبت شدند. وقتی بیرون آمدند، حسین را خیلی ناراحت دیدم. پرسیدم: چی شد؟ گفت: حاجی می‌گوید چون بچه‌ها لباس غواصی داشته‌اند، احتمال اسارت‌شان زیاد است. ما باید زود قرارگاه مرکزی را خبر کنیم. پرسیدم: می‌خواهی چه کار کنی؟ گفت: هیچی! من الان به قرارگاه خبر نمی‌دهم. گفتم: حاجی ناراحت می‌شود. گفت: من امشب تکلیف لشکر و این دو نفر را روشن می‌کنم و فردا می‌گویم برای آن‌ها چه اتفاقی افتاده است. صبح روز بعد که در محوطه مقر بودیم، حسین را دیدم . با خوشحالی به من گفت: هم اکبر موسایی پور را دیدم و هم صادقی را. پرسیدم: کجا هستند؟ گفت: جایی نیستند. دیشب آن‌ها را خواب دیدم که هر دو آمدند، اکبر جلو بود و حسین پشت سر او. بعد گفت: چهره اکبر خیلی نورانی‌تر بود. می‌دانی چرا؟ گفتم: نه. گفت: اکبر اگر توی آب هم بود نماز شبش ترک نمی‌شد. ولی حسین این‌طور نبود. نماز شب می‌خواند، ولی اگر خسته بود نمی‌خواند. دلیل دیگرش هم این بود که اکبر نامزد داشت و به تکلیفش که ازدواج بود عمل کرده بود. ولی صادقی مجرد مانده بود. بعد گفت: دیشب اکبر توی خواب به من گفت: ناراحت نباشید عراقی‌ها ما را نگرفته‌اند. ما برمی‌گردیم. پرسیدم: اگر اسیر نشده‌اند چطور برمی‌گردند؟ گفت: احتمالا شهید شده‌اند و جنازه‌های شان را آب می‌آورد. پرسیدم: حالا کی می‌آیند؟ خیلی راحت گفت: یکی شب دوازدهم و آن یکی شب سیزدهم. شب دوازدهم، از اول مغرب، مرتب لب آب می‌رفتم و به منطقه نگاه می‌کردم که شاید خواب حسین تعبیر شود و آب جنازه بچه‌ها را بیاورد ولی خبری نمی‌شد، اواخر شب خسته و ناامید به سنگر برگشتم و خوابیدم. حوالی ساعت ۴ صبح با صدای زنگ تلفن صحرایی از خواب پریدم. اکبر بختیاری که آن شب نگهبان بود، مضطرب و شتابزده گفت: حاج حمید زود بیا این‌جا، چیزی روی آب است و به این سمت می‌آید. حاج اکبر (مسئول خط) و حسین هم لب آب ایستاده بودند. مدتی صبر کردیم. دیدیم جنازه شهید صادقی روی آب است. حسین جلو رفت و آن را از آب گرفت. شب سیزدهم هم حدود ساعت دو یا سه شب بود که موج های آب پیکر اکبر را به ساحل آورد و خواب حسین کاملا تعبیر شد. @solaymanichannel
🔴سردار محسن رضایی با انتشار عکس کمتر دیده شده با شهید حاج قاسم سلیمانی و دیگر رزمندگان که در رکاب امام خمینی و امام خامنه ای شهید شدند از دوری آنان اظهار دلتنگی کرد و نوشت: 🔹یاد همه پاسداران شهید به ویژه، حاج قاسم را که اولین روز پاسدار بدون حضور جسمانی او را درک می‌کنیم گرامی میداریم و چه سخت و غمبار است که سیمای دوست داشتنیِ آن عزیز سفر کرده را در روز پاسدار نمی‌بینیم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ارادت ویژه حضرت رسول اکرم(ص) به من به فدای کسی شوم که پسرم ابراهیم را فدای او گردانیدم! یکی از فضائلی که به امام حسین(ع) اختصاص یافته، این است که حضرت رسول اکرم(ص) پسر خودش ابراهیم را، به خاطر شدّت محبت به امام حسین(ع) فدای حسین(ع) کند. این جریان از ابن عباس چنین نقل شده است؛ روزی نزد پیامبر اکرم(ص) بودم، در حالی که؛ 📋《..وَ عَلَى فَخِذِهِ اَلْأَيْسَرِ اِبْنُهُ إِبْرَاهِيمُ وَ عَلَى فَخِذِهِ اَلْأَيْمَنِ اَلْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ(ع) وَ هُوَ تَارَةً يُقَبِّلُ هَذَا وَ تَارَةً يُقَبِّلُ هَذَا》 ♦️پیامبر اکرم(ص) فرزندش ابراهیم را بر زانوی چپ و نوه‌اش حسین(ع) را بر زانوی راست خود نشانده بود. و یک بار حسین(ع) را می بوسید و یک بار ابراهیم را! سپس جبرئیل نازل شد و گفت : 📋《يَا مُحَمَّدُ(ص)! إِنَّ رَبَّكَ يَقْرَأُ عَلَيْكَ اَلسَّلاَمَ وَ يَقُولُ : لَسْتُ أَجْمَعُهُمَا لَكَ فَافْدِ أَحَدَهُمَا بِصَاحِبِهِ》 ♦️ای محمد(ص)! خدا به تو سلام می‌رساند و می‌گوید : ما این دو فرزند را برای تو با هم نمی گذاریم، یکی از آنها را فدای دیگری گردان! 📋《فَنَظَرَ اَلنَّبِيُّ(ص) إِلَى إِبْرَاهِيمَ فَبَكَى وَ نَظَرَ إِلَى اَلْحُسَيْنِ(ص) فَبَكَى وَ قَالَ : إِنَّ إِبْرَاهِيمَ أُمُّهُ أَمَةٌ وَ مَتَى مَاتَ لَمْ يَحْزَنْ عَلَيْهِ غَيْرِي وَ أُمُّاَلْحُسَيْنِ(ع) فَاطِمَةُ(س) وَ أَبُوهُ عَلِيٌّ(ع) اِبْنُ عَمِّي لَحْمِي وَ دَمِي وَ مَتَى مَاتَ حَزِنَتْ اِبْنَتِي وَ حَزِنَ اِبْنُ عَمِّي وَ حَزِنْتُ أَنَا عَلَيْهِ وَ أَنَا أُوثِرُ حُزْنِي عَلَى حُزْنِهِمَا! يَا جَبْرَئِيلُ! يُقْبَضُ إِبْرَاهِيمُ فَدَيْتُهُ لِلْحُسَيْن(ع)!》 ♦️حضرت نگاهی به صورت حسین(ع) کرد و نگاهی به صورت ابراهیم، و گریه کرد، پس فرمود :  اما ابراهیم مادرش کنیز است، هرگاه بمیرد کسی غیر از من برای او محزون نمی شود، اما حسین(ع) مادرش فاطمه(س) و پدرش علی(ع) است که به منزله گوشت و خون من است، هر گاه حسین(ع) بمیرد دخترم فاطمه(س) محزن و غصه دار می شود، پسر عمم علی(ع) هم محزون می شود و خودم هم محزون می شوم و من اختیار کردم حزن خود را بر حزن آنها! ای جبرئیل! ابراهیم بمیرد، او را فدای حسین کردم.  ابن عباس می گوید : 📋《فَقُبِضَ بَعْدَ ثَلاَثٍ فَكَانَ اَلنَّبِيُّ(ص) إِذَا رَأَى اَلْحُسَيْنَ(ع) مُقْبِلاً قَبَّلَهُ وَ ضَمَّهُ إِلَى صَدْرِهِ وَ رَشَفَ ثَنَايَاهُ وَ قَالَ فُدِيتُ مَنْ فَدَيْتُهُ بِابْنِي إِبْرَاهِيمَ》 ♦️ابراهيم پس از سه روز از دنیا رفت. لذا پیامبر اکرم(ص) هر گاه امام حسین(ع) به سويش مى‏‌آمد، او را مى‏‌بوسيد و بر سينه مى‌‏چسباند و دهانش را مى‏‌‌مكيد و می فرمود : من به فدای کسی شوم که پسرم ابراهیم را فدای او گردانیدم.(۱) 📚منبع : ۱)بحارالأنوار مجلسی، ج۲۲، ص۱۵۳ @solaymanichannel