#شهیدان یڪی از هم‌سنگرهاش در سوریه می‌گفت: من بستنِ ڪمربند ایمنی رو در سوریه از محمودرضا یاد گرفتم تا می‌نشست پشتِ فرمون ڪمربندش رو می‌بست. یڪبار بهش گفتم:👇🏻 اینجا دیگہ چرا می‌بندی..؟! اینجا که پلیس نیست😐 گفت: می‌دونی‌چقدر‌زحمت‌کشیدم‌تا با‌تصادف‌نمیرم..؟:).. شهیدمحمودرضابیضائی••🕊 @soleimaniasemani

تا صبح می‌خوابند و من تا صبح بیدارم تازه به غیر از درد و دل من درد هم دارم... #بسياربسیاربسیارزیبا ⓙⓞⓘⓝ@Dlnvshte🏴 @soleimaniasemani

دیدید؟؟؟👆👆👆

سردار قاآنی: انتقام از قاتلان سردار سلیمانی را با افراد کناردست‌شان می‌گیریم 🔹هرجا لازم باشد زمینه انتقام از آمریکایی‌ها را از درون خانه‌های خودشان و با افرادی از کناردست خودشان فراهم می‌کنیم، بدون این‌که ما حضور داشته باشیم. 🔹اگر عاقلانی در آمریکا پیدا شدند که با کسانی که جنایت ترور سردار سلیمانی را مرتکب شدند برخورد کنند، این کار برای آمریکا بسیار کم هزینه‌تر است از این‌که مردان جبهه مقاومت بروند و انتقام بگیرند. @soleimaniasemani

چقدر‌خوبہ‌وقتےمیخواے باخـداحرف‌بزنے،نیازنیست بهش‌توضیح‌بدےچےبہ‌چیہ، یانگران‌نیستےڪہ‌یہ‌وقت، بدبرداشت‌ڪنہ‌بہش‌بربخوره!(:🦋🥀 「sᴀʀʙᴀᴢʜᴀʀᴀᴍ³¹³」 @soleimaniasemani

‌ حآج‌آقا‌دولابی: -وقتی‌در‌گناه‌زندگی‌میکنی شیطان‌کارۍ‌باتوندارد؛ اما وقتی‌تلاش‌میکنی‌تاازاسارت گناه‌بیرون‌بیایی؛ ‌اذیتت‌خواهدڪرد! 「sᴀʀʙᴀᴢʜᴀʀᴀᴍ³¹³」 @soleimaniasemani

‌ عضو پارلمان اروپا: مبارزات سردار سلیمانی فراموش نمی‌شود نماینده ایرلندی پارلمان اروپا: 🔹به‌یاد سپهبد سلیمانی و ابومهدی المهندس که دو سال پیش در چنین روزی توسط آمریکا به طور غیرقانونی ترور شدند. 🔹مبارزات قهرمانانه آنها علیه تروریسم هرگز فراموش نخواهد شد. میراث آنها پیروز خواهد شد. پ. ن آزاده بودن، دین و ملت و مرز نمی‌شناسد.🌿 @soleimaniasemani

✨﷽✨ 🔴 ۱۸ عراقی که با اذان شهید ابراهیم هادی تسلیم شدند و عاقبت بخیر شدند🥀🌿👋 🔹۲۰ آذر سال ۱۳۶۰ برای آزادسازی ۷۰ کیومتر از منطقه علمیاتی گیلان غرب عملیات شد ؛ رزمندگان اسلام تقریبا همه مناطق را آزاد کرده بودند و... عراق تلفات سنگینی داده بود ... 🔹یکی از تپه ها که اتفاقا موقعیت مهمی داشت هنوز مقاومت میکرد ؛ بچه تلاش کردند آنرا هم آزاد کنند. در تاریکی صبح روز بعد به سمت تپه حرکت کردیم ؛ نیروهای زیادی از عراق روی تپه مستقر بودند.با فرماندهان ارتش صحبت کردیم و هر طرحی دادیم به نتیجه نرسید... 🔴 ناگهان ابراهیم هادی به سمت تپه عراقی ها حرکت کرد و بعد روی تخته سنگی رو به قبله ایستاد و با صدای بلند شروع به اذان گفتن کرد ؛ هر چه داد زدیم که بیا عقب الان تو را میزنند ... فایده نداشت ... 🔹تقریبا اواخر اذان ابراهیم بود که صدای تیر اندازی عراقی ها قطع شده بود ... ولی همان موقع یک گلوله شلیک و به گردن ابراهیم اصابت کرد .خون زیادی از ابراهیم میرفت. به کمک امدادگر زخم ابراهیم بسته شد ... 🔹در ادامه یکی از بچه ها آمد و گفت یک سری از عراقی ها آمده ؛ دستشان را بالا گرفته و دارند تسلیم میشوند ... فورا گفتم مسلح بیاستید شاید حقه ای باشد ؛ ۱۸ عراقی به همراه یک افسر خودشان را تسلیم کردند... 🔹به کمک مترجم از افسر عراقی پرسیدم چقدر نیرو روی تپه هستند؟ گفت هیچی... ما آمدیم و خودمان را تسلیم کردیم بقیه نیروها را هم فرستادم عقب؛ الان تپه خالیه ... با تعجب پرسیدم چرا؟ گفت: چون نمیخواستند تسلیم شوند ... گفتم یعنی چی؟ افسر عراقی با بغض و اشک در پاسخ گفت: اًین موذن؟ بعد گفت: به ما گفته بودن شما مجوس و اتش پرست هستید ... به ما گفتند ما برای اسلام با ایرانی ها میجنگیم.ما وقتی میدیدم فرماندهانمان مشروب میخورند و اهل نماز نیستند در جنگ با شما دچار تردید شدیم. امروز وقتی صدای اذان رزمنده شما را شنیدم تمام بدنم لرزید ... وقتی که نام امیرالمومنین را آورد با خودم گفتم: تو با برادرانت میجنگی؟ نکند مثل ماجرای کربلا ... گریه امانش نداد.بعد گفت: به نیروهایم گفتم من میخواهم تسلیم شوم هر کس میخواهد با من بیاید.اینها با من آمدند؛ بقیه که نیامدند برگشتند عقب... آن سربازی هم که به موذن شلیک کرد را هم آورده ام اگر دستور بدهید او را میکشم. حالا بگویید او زنده است یا ...؟ گیج شده بودم ... گفتم زنده است ...رفتیم پیش ابراهیم که داخل سنگر بستری بود ...تمام هجده اسیر آمدند و دست ابراهیم را بوسیدند و رفتند نفر آخر به پای ابراهیم افتاده بود و گریه میکرد و میگفت من را ببخش من شلیک کردم ... بغض گلوی من را هم گرفته بود... 🔴 از آن ماجرا پنج سال میگذشت ؛ زمستان سال ۱۳۶۵ بود و ما درگیر عملیات کربلای ۵ در شلمچه بودیم ... کار هماهنگی لشکر با من بود. برای توجیه بچه های لشکر بدر که همگی از بچه های عرب زبان و عراقی های مخالف صدام بود به مقرشان رفتم. پس از صحبت با فرماندهان؛ یکی از بچه های لشکر بدر جلو آمده و گفت شما در گیلان غرب نبودید؟ گفتم بله... گفت: مطلع الفجر یادتان هست؟ ارتفاعات انار تپه آخر؟ گفتم: خوب؟ گفت هجده عراقی که اسیر شدند یادتان هست؟ گفتم بله ؛ شما؟ با خوشحالی گفت: من یکی از آنها هستم ... با تعجب گفتم :اینجا چه میکنی؟ گفت همه ما هجده نفر در این گردان هستیم با ضمانت آیت الله حکیم آزاد شده و قرار شده بیاییم با بعثی ها بجنگیم. گفتم فرمانده تان کجاست: گفت: در همین گردان مسئولیت دارد ؛ گفتم: اسم گردان و نام خودتان را روی این کاغذ بنویس بعد از عملیات مفصل میبنمتان... همینطور که نامها را مینوشت پرسید: نام موذن شما چه بود؟ یکبار دیگر میخواهیم او را ببینیم ... بغض گلویم را گرفت؛ گفتم انشا الله توی بهشت همدیگر را میبینید... خیلی حالش گرفته شد ...عملیات شروع شد ...و نبرد ادامه یافت ... .. اواخر اسفند ۱۳۶۵ بود که عملیات به پایان رسید... 🔴 رفتم پیش بچه های لشکر بدر ...از یکی از مسئولین آن سراغ ۱۸ عراقی را با نام هایی که داشتم گرفتم.گفت این گردان منحل شده ؛ در عملیات آنها جلو پاتک سنگین عراقی ها را گرفتند تلفات سنگینی هم گرفتند ولی عقب نشینی نکردند. کاغذ نام انها را به او دادم. چند دقیقه بعد گفت: همه اینها شهید شده اند ... ماتم برد ...دیگر حرفی نداشتم... با خود فکر میکردم ابراهیم با یک اذان چه کرد ... یک تپه آزاد شد یک عملیات پیروز شد ... هم هجده نفر از قعر جهنم به بهشت رفتند ... 🔴 منبع: کتاب سلام بر ابراهیم صفحه ۱۳۳ @soleimaniasemani

⭕️ این نقاشی یکی از هنرمندان کلمبیایی است که بعد از شهادت سردار سلیمانی منتشر شد. این عکس سر و صدای زیادی در آمریکای لاتین ایجاد کرد. روی پوستر نوشته : «چهره ها؛ زمان ها و کشورها تغییر میکنند اما هدف‌ها یکی است.» از راست به جپ : فیدل کاسترو ، ارنستو چه گوارا، قاسم سلیمانی ، سیمون بولیوار ، هوگو چاوز @soleimaniasemani

دل‌ به خون‌ می‌غلتد از یادِتبسم‌های‌ تو همچوآن‌زخمی‌که‌بررویش‌نمکدان‌بشکند ‌@soleimaniasemani

⭕️ #اگربپذیریم اگر بپذیریم ‌آدم‌ها با هم متفاوتند، بسیاری از اختلافات سخت و شکننده برطرف خواهد شد. کسانی که این تفاوت‌ها را درک نکرده‌اند و یا آنها را نمی‌پذیرند همیشه در رابطه با دیگران مشکل خواهند داشت و دائماً دچار کینه و کدورت می‌شوند. پذیرش اختلاف بین آدم‌ها، سعۀ صدر را افزایش می‌دهد و آرامش می‌آورد. #پناهبانِ‌جان @soleimaniasemani

قهرمانۍ نیرویی نیست کھ محدود به تن و بازو باشد، یا مستند به تاج و تخت، بلکھ قهرمانۍ چیزۍ است که منطق، عقل، رشد و فهم را به کار گیرد و قهرمانی فاطمھ(س) چیزۍ جز این معنۍِ بزرگ نبود. سلیمان کتانـے؛ شاعر و ادیبِ مسیحۍ . @soleimaniasemani

. نگاه کُن که نگاهَت‌روایتـ‌ِ‌‌‌فتح‌است .. !' 🤍 @soleimaniasemani

‌‌ اسلام زیباستـ و هنر براۍِ بیان زیبایـۍ. چرا دشمنان خدا از این شیوھ استفادھ می‌کنند، اما دوستانِ خداوند براۍ ارائھ مفاهیم اسلامـۍ از زبان هنر استفادھ‌اۍ نمی‌کنند !؟ - شهیددکترسیدمحمدبھشتۍ - @soleimaniasemani

🔴 دخترانی که زبانشان بریده شد! 🔹پسربچه‌ای ۴ساله‌ با بازوی خونی در کنار جاده‌ای ایستاده است. افسری به او نزدیک می‌شود، اسلحه‌اش را روی حالت اتوماتیک می‌گذارد و کار را تمام می‌کند. بسیاری از دختران نمی‌توانند فریاد بزنند زیرا قبلاً زبانشان را بریده بودند! 🔸۱۶مارس ۱۹۶۸ مردم دهکده «مِی لای» در #ویتنام مانند هر روز به کارهای خود مشغول بودند. آنها نمی‌دانستند چند ساعت دیگر قرار است چه اتفاقی بیافتد. ساعاتی بعد، ارتش ایالات متحده به فرماندهی گروهان چارلی به این دهکده یورش می‌برد و بیش از ۵۰۰ زن و کودک و سالخورده را به بی‌رحمانه‌ترین روش قتل‌عام می‌کند 🔹این قتل‌عام آنقدر بی‌رحمانه و دردناک بود که دست آخر یکی از خلبانان ایالات متحده به نام «هیو تامپسون» که خودش در عملیات حضور داشت دیگر تاب نیاورد و برای متوقف کردن این جنایت به روی سربازان آمریکایی اسلحه کشید. 🔸دولت نیکسون و افسران عالی‌رتبه ارتش این کشتار را پنهان می‌کردند اما یک سال بعد، سیمور هرش (روزنامه نگار و نویسنده آمریکایی) داستان این واقعه را منتشر می‌کند که منجر به برانگیخته شدن خشم جهانی علیه جنگ ویتنام می‌شود. 🔹همه سربازان گروهان چارلی که در آن عملیات شرکت داشتند تبرئه شدند. ستوان ویلیام کالی، فرمانده گروهان چارلی به حبس ابد محکوم شد اما فقط سه روز در زندان به سر برد و آزاد شد. 🔸این عملیات قرار بود تا ۴ روز ادامه داشته باشد. هدف پاکسازی تمام دهکده‌های آن منطقه با جمعیت ۲۰/۰۰۰ نفر بود. #حقوق‌بشر #تمدن‌نکبت @soleimaniasemani

#حاج‌قاسم: فاصله هاشمی با #رهبرانقلاب از زمین تا آسمانه... @soleimaniasemani

در همین مکان مطهر قدم می‌زد و می‌گریست و آرزو می‌کرد ای کاش هزارودوازدهمین شهید این قطعۀ بهشتی باشد. زمان زیادی نگذشت تا اجابت این آرزو... مستند هزارودوازده؛ روایت بدرقهٔ سرباز قاسم سلیمانی @soleimaniasemani

#مجیدقربانخانی شهید مدافع حرم حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام را در خواب دید. خانم به او فرمود : بیا من منتظرت هستم. یک هفته بعد مجید با اصابت تیر به پهلویش شهید شد 🍂🍁🥀👋 @soleimaniasemani