📸 گزارش تصویری | بازدید سردار قاآنی، فرمانده نیروی قدس سپاه از موکب مکتب حاج قاسم
🔺تصاویر اختصاصی از بنیاد مکتب حاج قاسم
جانفدا
#جانفدا
#ستبقی_فینا_ما_حیینا
📲 @Soleimany_news
🔰روایت هجدهم | «ترک شیرازی در تانزانیا»
🔺من تا به حال حتی نام تانزانیا را نشنیده بودم، چه برسد به اینکه بدانم با این سیاهپوستان همتباریم. وقتی گفت یاد گرفتن فارسی برایش مثل آبخوردن بوده، حدس زدم که باید ریشههای مشترکی داشته باشیم و کشف کردم که روزگاری شیرازیهای خودمان دل از ایران برداشته و به زنگبار کوچیدهاند و به عنوان نجیبزادگان و مردم شریف آنجا میشناسندشان.
🔺حالا یکی از همین نجیبزادههای تانزانیا کنارم نشسته و از خودم روانتر به فارسی حرف میزند. از کتابهایمان «قصههای خوب برای بچههای خوب» را دوست دارد و از مداحیهایمان «آرامش یعنی امیدت خدا باشه، دلت کربلا باشه». این سومین سفر پیادهاش به کربلاست و تمام قدمهایش را به یاد سردار ایرانی برداشته. یکی از همین تگهای «نائب الشهید» که عکس حاجقاسم و ابومهدی رویشان است هم به کولهاش آویزان کرده. میگوید قاسم سلیمانی را دوست دارد، چون حضرت زهرا را خیلی دوست داشت. دوستداشتنی که خلوصش را هر زنگی و رومیای هم احساس میکرد. بعد هم اشاره میکند به اینکه حاجقاسم به تیر شریرترین و به سبک سلیمترین آدمهای روزگار، شهادت را در آغوش کشید؛ به نشانههای ابالفضلیاش.
🔺خدا رحمت کند حاج قاسم را که ما را به همنژادهایمان در تانزانیا رساند. حالا میتوانیم حوالی کربلا، سر بر شانۀ هم بگذاریم و روضه بخوانیم و یک دل سیر بگرییم.
🔺هشتگ #ستبقی_فینا_ما_حیینا را دنبال کنید تا با ما در این مسیر همقدم باشید.
📍مسير نجف كربلا، عمود ٥٣٣، موكب «مكتب حاج قاسم»
جانفدا
#جانفدا
#ستبقی_فینا_ما_حیینا
📲 @Soleimany_ir
12.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 ببینید | مصاحبه با مهمانان موکب بنیاد مکتب حاج قاسم در مسیر پیاده روی اربعین
◾️ بخش اول
🔺تهیه شده در استودیو رسانهای مکتب حاج قاسم
جانفدا
#جانفدا
#ستبقی_فینا_ما_حیینا
📲 @Soleimany_ir
14.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 ببینید | مصاحبه با مهمانان موکب بنیاد مکتب حاج قاسم در مسیر پیاده روی اربعین
◾️ بخش دوم
🔺تهیه شده در استودیو رسانهای مکتب حاج قاسم
جانفدا
#جانفدا
#ستبقی_فینا_ما_حیینا
📲 @Soleimany_ir
شهید حاج قاسم سلیمانی
🔰روایت نوزدهم | «خنکای عشق»
🔺پسری جوان با تیشرت مشکی زیر تیغ آفتاب ایستاده بود. کلاه روی سرش خوب جفتوجور نشده بود. بلندگو نداشت اما صدایش تقریباً چند موکب اینطرف و چند موکب آنطرف، واضح شنیده میشد: «بفرمایید آب دوغخیار خنک!» واقعا هم در آن هوای گرم میچسبید.
🔺همینطور که زائرها را یکییکی با چشمهایم بدرقه میکردم، متوجه مرد میانسالی شدم که به سرعت از وسط جمعیت دوید به سمت موکب «مکتب حاج قاسم». دنبالش راه افتادم تا دلیل این همه شتاب و دویدنش را متوجه شوم.
🔺نگارخانۀ موکب مکتب حاج قاسم به خلاف معمول که چراغهایش را برای بهتر دیدهشدن عکسها خاموش میکردند، کاملاً روشن بود. دم ورودی که ایستادم، فهمیدم داخل سالن چه خبر است؟!
🔺سربند قرمزرنگ با شاهعبارت معروفِ «ما ملت شهادتیم» و پیکسلهای مختلف با تصویر چهرۀ حاج قاسم، دلیل اصلی شلوغی سالن بود. هرکس تلاش میکرد دستهایش را بیشتر جلو ببرد و خودش را برساند به خادم موکب که داشت با حوصله هدیهها را به مردم تعارف میکرد. راهم را کج کردم تا برگردم، اما در دلم گفتم الان فرصت رفتن نیست، باید تأمل کرد و تماشا.
🔺پدری داشت سربندی را که به زحمت از وسط شلوغی جمعیت گرفته بود، گره میزد به دستههای ویلچر پسرش و تصویر حاج قاسم را با آرامش و طمأنینهای معنادار، مثل نشان شجاعت با سنجاق وصل میکرد به سینۀ او.
🔺پسربچههای عراقی که انگار بهانۀ جدیدی برای دویدن با پای برهنه روی زمین داغ پیدا کرده باشند، با گوشۀ چشم قرار گذاشتند بدوند وسط موکب؛ کاری که چندین روز شده بود تفریح صبح و عصرشان. باز هم سربند میگرفتند و باز هم پیکسل میگرفتند و باز هم با خندۀ بلندی میدویدند سمت در، تا دست کسی به آنها نرسد.
🔺دختر جوانی تسبیح به دست ایستاده بود کناری. انگار حیا میکرد که از وسط آن همه مرد بگذرد و یادگاری موکب حاج قاسم را بگیرد و سوغات ببرد. دلدل میکرد که برود یا بماند؛ ماند. گرم بود اما میچسبید. خادم موکب که متوجه شد، دستهایش را بلند کرد و سربند قرمز رنگ را تعارفش کرد.
🔺واقعا برایم جای سوال بود؛ سر ظهر، هوای گرم، شربت نعنا، آبدوغ خیارخنک، چه میشود که زن و مرد، شهری و روستایی، پیر یا جوان، از خیر خنکایش میگذرند و میآیند سراغ سربندها؟ شاید میخواهند تصویر حاج قاسم را آویزۀ جانشان کنند. شاید هم دلگرمشدن از خنکشدن در این هوا بیشتر میچسبد.
🔺هشتگ #ستبقی_فینا_ما_حیینا را دنبال کنید تا با ما در این مسیر همقدم باشید.
📍مسير نجف كربلا، عمود ٥٣٣، موكب «مکتب حاج قاسم»
جانفدا
#جانفدا
#ستبقی_فینا_ما_حیینا
📲 @Soleimany_ir