💠 مسابقه پیامکی صحیفه سجادیه
سوال روز پنجشنبه ۲۶ خرداد ماه
🎁 جوایز: ۳جایزه ۱ میلیون ریالی
✅ لطفا فقط عدد گزینه صحیح را
ارسال کنید به:
6600026434
⏰مهلت: تا ساعت ۲۳ #امشب
با برندگان مسابقه بعد از ساعت ۲۳ تماس گرفته خواهد شد
💠جشنواره بزرگ قرآنی بهترین پناه
http://Eitaa.com/Qalborz
28.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ
«حجت الاسلام فرحزاد»
《باید حامی آمر به معروف باشیم》
#امام_سجاد علیه السلام:
خدایا عذر میخوام از اون جایی که مظلومی حقش ضایع می شود و من اون رو یاری نکردم...!
💎#بی_تفاوت_نباشیم۰👇
🌿بسم الله الرحمن الرحیم🌿
🇮🇷🔍🇮🇷🔍🇮🇷
🔍🇮🇷🔍🇮🇷
🇮🇷🔍🇮🇷
🔍🇮🇷
🇮🇷
#رمان_رفیق
#قسمت_بیست_و_دوم
#فاطمه_شکیبا
***
حانان با دستمالی پارچهای عرق از پیشانیاش گرفت و پرسید:
- این دور و بر رستوران خوب سراغ داری؟
عباس کولر را روشن کرد و استارت زد. کمی فکر کرد و گفت:
- بله آقا! یه رستوران باکلاس سراغ دارم غذای سنتی داره، بریونی اصل اصفهان. خودم که تاحالا نشده برم؛ ولی تعریفشو خیلی شنیدم.
- خوبه. منو ببر اونجا.
- چشم آقا.
و با گوشه دستمال یزدی عرقش را پاک کرد. خسته بود. صبح حدود یک ساعت و نیم پایین همان ساختمان معطل حانان شده بود و آخر سر هم فهمیده بودند حانان رفته سراغ وکیلش در ایران. بعد هم حانان را رسانده بود به بانک و دفتر اسناد رسمی و حالا هم نزدیک ظهر، حانان سفارش رستوران داده بود! عباس میتوانست حدس بزند حانان آمده برای رسیدگی به مسائل مالیاش؛ اما مطمئن بود اصل قضیه چیزی فراتر از اینهاست.
جلوی رستوران حانان را پیاده کرد و گفت:
- من میرم یه جای پارک پیدا میکنم و منتظرتون میمونم تا بیاید.
حانان سرش را خم کرد روی پنجره کمکراننده:
- نه، لازم نیست. ماشین رو پارک کن و بیا توی رستوران. باهات کار دارم.
- چشم.
حانان که وارد رستوران شد، عباس رفت روی خط حسین:
- حاجی فکر کنم گاوم شیش قلو زاییده! شنیدین چی گفت؟
حسین جواب داد:
- خب حتما دستفرمونت رو دیده و خوشش اومده. فکر کنم اینطوری پیش بره، ببردت آلمان که بشی راننده شخصیش!
عباس کمی نگران بود:
- نکنه لو رفته باشم و بخواد خفتم کنه؟
- جلوش سوتی ندادی که؟
- نه. هرچی فکر میکنم یادم نمیآد خرابکاریای کرده باشم.
- ببین، به هیچ وجه نذار شک کنه بهت. خودتم میدونی حانان خیلی مهمه برای ما. نمیخوام به هیچ وجه سوخت بری و بفهمه شناسایی شده، من میخوام حانان حالاحالاها سفید بمونه. این آدم با خیلیها مرتبطه!
- چشم حاج آقا. حواسم هست.
در آینه ماشین دستی به موهایش کشید و پیاده شد. همه احتمالات از ذهنش گذشتند. در رستوران را که باز کرد، هوای خنک کولرها زد به صورتش و حالش بهتر شد. بوی غذایی که سر ظهر در رستوران پیچیده بود اسید معدهاش را به جوشش انداخت و یادش آمد صبحانه درست و حسابی نخورده. حانان را زود پیدا کرد. پشت یک میز آخرهای سالن نشسته بود. با دستش به عباس علامت داد که بیاید و بنشیند. عباس مقابل حانان نشست و گفت:
- درخدمتم آقا.
#ادامه_دارد
🇮🇷
🔍🇮🇷
🇮🇷🔍🇮🇷
🔍🇮🇷🔍🇮🇷
🇮🇷🔍🇮🇷🔍🇮🇷
#اللهم ارزقنا حرم....
دلدادگی من به حریمش ازلی ست
عشق من دلداده حسین بن علی ست
دلتنگ بغل گرفتن شش گوشه م
چون کودک بیتاب، که خیلی بغلی ست...
🍃🌷 ما با دست بسته ... .
🍃🌹 شما با دست باز ... .
🕙 عملیات کربلای۴ در تاریخ چهار شنبه سوم دی ماه سال ۱۳۶۵ ساعت ۱۰ شب ، با رمز ، محمد رسول الله ، صلی الله علیه و آله ، در منطقه ام الرصاص ، آغاز و در تاریخ چهارشنبه ۲۶ خرداد ۱۳۹۴ در میدان بهارستان تهران به پیروزی رسید.
🌷صبح جمعه پنجم دی ماه سال ۱۳۶۵ ، چشممان به ام الرصاص سفید شد و غواص ها نیامدند ، ولی دقیقاً زمانی برگشتند که به وجودشان و آمدنشان فوق العاده محتاج بودیم.
🗓 ۲۶ خرداد سالگرد تشیع باشکوه شهدای غواص در سال ۱۳۹۴ در میدان بهارستان تهران ، گرامی باد.
💐 هدیه به روح مطهر امام شهیدان و ارواح طیبه جمیع شهداء ، مخصوصاً شهدای مظلوم دست بسته غواص ، فاتحة مع الصلوات.
🌿 الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم 🌿