#رزم_مشترک!!
📌اگر اینها بابت این متنهای مشوق هرج و مرج و صد البته #رزم_مشترک!!! پاسخگو نشوند و نهادهای امنیتی وظیفه خود در رابطه با این تحریک ها و تشویق ها را عمل نکنند، فردا روزی جامعه هزینه های بیشتری بابت زبان درازی امروز اینها باید بدهد...
پ.ن
یادتان باشد که این مینها را در مخروبه های دولت روحانی جاسازی کردند که امروزهایی از آن، اینگونه بهره برداری کنند.
✍ #محمود_باقری
🍃🌹🇮🇷
🔴عرضه مجازی برنج، روغن و شکر با نرخ مصوب
👤معاون تعاون روستایی وزارت جهاد کشاورزی:
🔹از هفته آینده علاوه بر مرغ و تخممرغ، برنج، روغن و شکر هم در سایت بازرگام با قیمت مصوب فروخته میشود.
🔹از همه پلتفرمها درخواست میکنیم به ما کمک کنند.
🔹برای حذف دلالان به تدریج سایر کالاهای اساسی نیز به صورت آنلاین فروخته خواهد شد.
🔮 مرجع گفتمان
#دولت_انقلابی
#کالاهای_اساسی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جهت اطلاع رفقا از فضای فرهنگی
وقتی کلبه عمو پورنگ خوراک تلویزیون باشه سینما هم میشه این
.
رونمایی از تیزر اول فیلم سینمایی «شهر گربهها»
تیزر فیلم سینمایی «شهر گربهها» به نویسندگی ، کارگردانی و تهیه کنندگی سیدجواد هاشمی، در آستانه اکران این فیلم رونمایی شد.
.
.
«شهر گربهها» از چهارشنبه سوم آذرماه روانه پرده سینماهای سراسر ایران میشود.
☎️ وزرات فرهنگ و ارشاد
33966055
حوزه وزارتی
33966003
مرکز توسعه فرهنگ و هنر در فضای مجازی
88846936
دفتر تبلیغات
88007991
☎️
پیامک 2000132
☎️ مجلس
تلفن 39931
#مطالبه_اثر_دارد
#پیش_به_سوی_لشکر_مطالبه_گری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #استوری|#هفته_بسیج
🔻حاج احمد متوسلیان:ای بسیجی تا وقتی پرچم اسلام را در افق نصب نکردی حق نداری استراحت کنی...
🍃🌹ــــــــــــــــــــــــ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌سالروز تشکیل بسیج مستضعفین گرامی باد
#هفته_بسیج
#بسیجی
SafiranEshgh-@AhlaMenalAsal_ir(1).mp3
4.08M
📌 بازنشر به مناسبت... #هفته_بسیج
🎼 بازخوانی سرود سفیران عشق
🔶 گروه سرود رهپویان احلی من العسل
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رفتار عجیب امام رضا علیه السلام با میهمان
⭕️تعصب به #کالای_ایرانی، حلّال بسیاری از مشکلات است
✅آیت الله العظمی #امام_خامنه_ای:
🔻جوانهای ما تعصّب دارند نسبت به فلان تیم فوتبال؛ یکی طرفدار تیم قرمز است، یکی طرفدار تیم آبی است، [آنهم] با تعصّب؛ و حتّی [تعصّب به] تیمهای خارجی؛ یکی طرفدار تیم رئال است، یکی طرفدار تیم [دیگر]؛ اینها تعصّب نسبت به این تیمها دارند؛ اگر همین مقدار و همین اندازه تعصّب را نسبت به اقتصاد ملّی و تولید داخلی داشته باشیم، بسیاری از کارهای ما اصلاح خواهد شد. ۹۷/۱/۱
✍🏼پ.ن: به بهانه داغ شدن تعصبات فوتبالی👌
دل تو دلم دیگه نیست آقا واسه کربلا 1.mp3
6.8M
اسم منو بنویس آقا واسه کربلا
#اللهم_ارزقنا_کربلا_به_حق_الحسین_علیهالسلام
کپی از مطالب آزادِ باذکرصلوات برمهدی عجلاللهفرجه 🌱✨
30.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴محل زندگی امام زمان پس از ظهور..!!
👈اگه با دیدن این فیلم حال و هوای دلت امام زمانی شد ، همین الان برا فرج امام زمان علیه السلام دعا کن
#اللهمعجللولیکالفرج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بعضی از مسئولین میگن نقد نکنید، سوال نکنید
ما خودمون کارها رو درست میکنیم
پاسخ استاد رحیمپور ازغدی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ برا خودمون بد میشه....!!
⬅️با دقت وبا صدای بلند تا آخر ببینید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 فیلمی از کمک مامور نیروی انتظامی به پیرمرد آسیب دیده در تجمع امروز در اصفهان
✍️ #دمشق_شهرِ_عشق
#قسمت_بیست_و_سوم
💠 صورت #خونی و گلوی پاره سعد یک لحظه از برابر چشمانم کنار نمیرفت، در تمام این مدت از حضورش متنفر بودم و باز دیدن جنازهاش دلم را زیر و رو کرده بود که روی تخت بیمارستان از درد و وحشت آن عکس، غریبانه گریه میکردم.
از همان مقابل در اتاق، #اشکهایم طاقتش را تمام کرده بود که کنار تختم آمد و از تمام حرف دلش تنها یک جمله گفت :«مسکّن اثر کنه، میبرمتون خونه!»
💠 میدانستم از حضور من در بیمارستان جان به لب شده و میترسید کسی سراغم بیاید که کنار تختم ایستاده و باز یک چشمش به در اتاق بود تا کسی داخل نشود.
از تنهایی این اتاق و خلوت با این زن #نامحرم خجالت میکشید که به سمت در برگشت، دوباره به طرفم چرخید و با صدایی آهسته عذرخواست :«مادرم زانو درد داره، وگرنه حتماً میومد پیشتون!» و دل من پیش جسد سعد جا مانده بود که با گریه پرسیدم :«باهاش چیکار کردن؟»
💠 لحظاتی نگاهم کرد و باورش نمیشد با اینهمه #بیرحمی سعد، دلم برایش بتپد که با لحنی گرفته پاسخ داد :«باید خانوادهاش رو پیدا کنن و به اونا تحویلش بدن.»
سعد تنها یکبار به من گفته بود خانوادهاش اهل #حلب هستند و خواستم بگویم که دلواپس من پیشدستی کرد :«خواهرم! دیگه نباید کسی بدونه شما باهاش ارتباط داشتید. اونا خودشون جسد رو به خانوادهاش تحویل میدن، نه خانوادهاش باید شما رو بشناسن نه کس دیگهای بفهمه شما همسرش بودید!»
💠 و زخم ابوجعده هنوز روی رگ #غیرتش مانده بود که با لحنی محکم اتمام حجت کرد :«اونی که به خاطر شما یکی از آدمای خودش رو کشته، دست از سرتون برنمیداره!» و دوباره صدایش پیشم شکست :«التماستون میکنم نذارید کسی شما رو بشناسه یا بفهمه همسر کی بودید، یا بدونه شما اونشب تو #حرم بودید!»
قدمی را که به طرف در رفته بود دوباره به سمتم برگشت و قلبش برایم تپید :«والله اینا وحشیتر از اونی هستن که فکر میکنید!»
💠 صندلی کنار تختم را عقبتر کشید تا نزدیکم ننشیند و با تلخی خاطره #درعا خبر داد :«میدونید چند ماه پیش با مرکز پلیس شهر #نوی تو استان درعا چیکار کردن؟ تمام نیروها رو کشتن، ساختمون رو آتیش زدن و بعد همه کشتهها رو تیکه تیکه کردن!»
دوباره به پشت سرش چشم انداخت تا کسی نباشد و صدایش را آهستهتر کرد :«بیشتر دشمنیشون با شما #شیعههاست! به بهانه آزادی و #دموکراسی و اعتراض به حکومت #بشار_اسد شروع کردن، ولی الان چند وقته تو #حمص دارن شیعهها رو قتل عام میکنن! #سعودیهایی که چندسال پیش به بهانه توریستی بودن حمص اونجا خونه خریدن، حالا هر روز شیعهها رو سر میبرن و زن و دخترهای شیعه رو میدزدن!»
💠 شش ماه در آن خانه زندانی سعد بودم و تنها اخباری که از او میشنیدم در #انقلاب گسترده مردم و سرکوب وحشیانه رژیم خلاصه می شد و حالا آن روی سکه را از زبان مصطفی میشنیدم که از وحشت اشکم بند آمده و خیره نگاهش میکردم.
روی صندلی کمی به سمتم خم شد تا فقط من صدایش را بشنوم و این حرفها روی سینهاش سنگینی میکرد که جراحت جانش را نشان چشمان خیسم داد :«بعضی شیعههای حمص رو فقط بهخاطر اینکه تو خونهشون تربت #کربلا پیدا کردن، کشتن! مساجد و حسینیههای شیعه رو با هرچی #قرآن و کتاب دعا بوده، آتیش زدن! خونه شیعهها رو آتیش میزنن تا از حمص آوارهشون کنن! تا حالا سی تا دختر شیعه رو...»
💠 غبار #غیرت گلویش را گرفت و خجالت کشید از جنایت #تکفیریها در حق #ناموس شیعیان حرفی بزند و قلب کلماتش برای این دختر شیعه لرزید :«اگه دستشون بهتون برسه...»
باز هم نشد حرفش را تمام کند که دوباره به صندلی تکیه زد، نفس بلندی کشید که از حرارتش آتش گرفتم و حرف را به هوایی دیگر کشید :«دکتر گفت فعلاً تا دو سه ماه نباید تکون بخورید که شکستگی دندهتون جوش بخوره، خواهش میکنم این مدت به این برادر #سُنیتون اعتماد کنید تا بتونم ازتون مراقبت کنم!»
💠 و خودم نمیدانستم در دلم چهخبر شده که بیاختیار پرسیدم :«بعدش چی؟» هنوز در هوای نگرانیام نفس میکشید و داغ بیکسیام را حس نکرد که پلکی زد و با مهربانی پاسخ داد :«هر وقت حالتون بهتر شد براتون بلیط میگیرم برگردید #ایران پیش خونوادهتون!»
نمیدید حالم چطور به هم ریخته که نگاهش در فضا چرخید و با سردی جملاتش حسرت روزهای آرام #سوریه را کشید :«ایران که باشید دیگه خیالم راحته! سوریه هم تا یک سال پیش هیچ خبری نبود، داشتیم زندگیمون رو میکردیم که همه چی به هم ریخت، اونم به بهانه #آزادی! حالا به بهانه همون آزادی دارن جون و مال و ناموس مردم رو #غارت میکنن!»...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد