فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥⭕️به خدا اعتراض دارم...كاش #خودكشي حرام نبود. چرا خدا مرا آفريد؟!
📌پاسخ علامه مصباح يزدي را بشنويد...
#مصباح_يزدي
🖤🍃🇮🇷
📺 #مستند
#راز_خوشبختی
🖋 موضوع:
روایتی از مراسم تشییع پیکر سردار شهید حاج قاسم سلیمانی
✅ سهشنبه ۱۴ دی ساعت ١٧:٠٠
📺از شبکه #افق
❎ تکرار روز بعد ساعت ٠٤:٣٠
✡جیمز لادن
❌خبرنگار رادیو ملی آمریکایی طی گزارشی با خوشحالی اعلام کرد: مردم ایران برای آزادی بیشتر فشار آورده اند. اکنون انواعی از موسیقی که قبلاً با مخالفت شدید رو به رو بود؛ عمومیت یافته؛ و زن ها حجاب را تعدیل می کنند و کت های آنان کوتاه و کوتاه تر می شود.
🔮 مرجع گفتمان
#حجاب
#خواب_شیطانی_اجانب
🖤🍃🇮🇷
🔴 انتقام حتمی است
🔻رهبر انقلاب: قاتل سلیمانی و آمر به قتل سلیمانی باید انتقامشان را پس بدهند. اگر چه به گفتهی یک عزیزی، کفش پای سلیمانی هم بر سرِ قاتل او شرف دارد و سرِ قاتل او هم برود، فدیهی کفش سلیمانی هم نمیشود؛ امّا بالاخره غلطی کردند، بایستی انتقام پس بدهند؛ هم آمر، هم قاتل بدانند که در هر زمان ممکن باید انتقامشان را پس بدهند. ۱۳۹۹/۰۹/۲۶
🔮 مرجع گفتمان
#انتقام
#حاج_قاسم
#سردار_دلها
🖤🍃🇮🇷
🚨 عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد
🔺توییت زده از این مغازه خرید نکنید چون یه چیدمان برای #حاج_قاسم تو مغازه اش طراحی کرده..!
● تو کامنتا هم همه تشکر کردن و نوشتن ممنون که معرفیش کردی، حتما ازش خرید میکنیم، آدرس فروش اینترنتیش رو هم پیدا کردن و به اشتراک گذاشتن
#قهرمان_من
#سردار_دلها
#حاج_قاسم
🖤🍃🇮🇷
🤛یه راه پیداکردم برای ضربه به ایستاگرام
👌 اگر تمام فعالان مجازی در نرم افزار گوگل پلی به برنامه اینستاگرام پایین ترین امتیاز یعنی یک را بدهند این عمل باعث کاهش شدید امتیاز اینستاگرام در گوگل پلی شده و در پی آن ارزش سهام کمپانی فیسبوک (مالک اینستاگرام در بورس ریزش پیدا خواهد کرد و متعاقبا ضرر زیادی برای سهام داران خواهد داشت )
🔹 این ترفند برای اولین بار توسط کاربران فلسطینی در اعتراض به بایکوت یکی از فعالان اجتماعی فلسطینی انجام دادند و بلافاصله فیسبوک دست از خباثت برداشت و عذرخواهی کرد.
👇لینک اینستاگرام گوگلپلی 👇
https://play.google.com/store/apps/details?id=com.instagram.android
برای دیگران ارسال کنیم
#حاج_قاسم_سلیمانی
سردار سلیمانی
🤛یه راه پیداکردم برای ضربه به ایستاگرام 👌 اگر تمام فعالان مجازی در نرم افزار گوگل پلی به برنامه این
🌹با وجود حذف پستهای حاج قاسم در اینستاگرام، قاسم سلیمانی ترند اول شبکههای اجتماعی شد
♦️براساس گزارش مرکز پژوهشی بتا در بازه زمانی اول تا ۱۳دی ۱۴۰۰، سه میلیون توییت و ۶۸۰ هزار پست در اینستاگرام منتشر شد که نشان از توجه کاربران به سالروز شهادت شهید حاج قاسم سلیمانی بوده است.
♦️کاربران شبکههای اجتماعی در فضای مجازی به انتشار هشتگهای متفاوتی پیرامون قاسم سلیمانی پرداختند. اما در این میان هشتگ «هیرو» در کشورهای مختلف مورد انتشار کاربران قرار گرفت و کاربرانِ مخالف نیز توان مقابله با این حجم تولید محتوا را پیدا نکردند.
♦️این در حالی است که با وجود گذشت ۲ سال از شهادت شهید حاج قاسم سلیمانی همچنان دهها هزار پست و استوری به خصوص در بستر اینستاگرام حذف شده است.
🖤🍃🇮🇷
🌺🌿🌺🌿🌺🌿
🌿🌺🌿
🌺🌿
🌿
💠قسمت چهل و نهم: خداحافظ زینب
#بدون_تو_هرگز
تازه می فهمیدم چرا علی گفت ... من تنها کسی هستم که می تونه زینب رو به رفتن راضی کنه ... اشک توی چشم هام حلقه زد ... پارچ رو برداشتم و گذاشتم توی یخچال ...
دیگه نتونستم خودم رو کنترل کنم ...
- بی انصاف ... خودت از پس دخترت برنیومدی ... من رو انداختی جلو؟ ... چطور راضیش کنم وقتی خودم دلم نمی خواد بره؟ ...
برای اذان از اتاق اومد بیرون که وضو بگیره ... دنبالش راه افتادم سمت دستشویی ... پشت در ایستادم تا اومد بیرون... زل زدم توی چشم هاش ... با حالت ملتمسانه ای بهم نگاه کرد ... التماس می کرد حرفت رو نگو ... چشم هام رو بستم و یه نفس عمیق کشیدم ...
- یادته 9 سالت بود تب کردی ...
سرش رو انداخت پایین ... منتظر جوابش نشدم ...
- پدرت چه شرطی گذاشت؟ ... هر چی من میگم، میگی چشم ...
التماس چشم هاش بیشتر شد ... گریه اش گرفته بود ...
- خوب پس نگو ... هیچی نگو ... حرفی نگو که عمل کردنش سخت باشه ...
پرده اشک جلوی دیدم رو گرفته بود ...
- برو زینب جان ... حرف پدرت رو گوش کن ... علی گفت باید بری ...
و صورتم رو چرخوندم ... قطرات اشک از چشمم فرو ریخت
خب ... نمی خواستم زینب اشکم رو ببینه ...
تمام مقدمات سفر رو مامور دانشگاه از طریق سفارت انجام داد ... براش یه خونه مبله گرفتن ... حتی گفتن اگر راضی نبودید بگید براتون عوضش می کنیم ... هزینه زندگی و رفت و آمدش رو هم دانشگاه تقبل کرده بود ...
پای پرواز ... به زحمت جلوی خودم رو گرفتم ... نمی خواستم دلش بلرزه ... با بلند شدن پرواز، اشک های من بی وقفه سرازیر شد ... تمام چادر و مقنعه ام خیس شده بود ...
بچه ها، حریف آرام کردن من نمی شدن ...
🔷🔷🔷🔷
💠قسمت پنجاه: سرزمین غریب
نماینده دانشگاه برای استقبالم به فرودگاه اومد ... وقتی چشمش بهم افتاد، تحیر و تعجب... نگاهش رو پر کرد ... چند لحظه موند ... نمی دونست چطور باید باهام برخورد کنه...
سوار ماشین که شدیم ... این تحیر رو به زبان آورد ...
- شما اولین دانشجوی جهان سومی بودید که دانشگاه برای به دست آوردن شما اینقدر زحمت کشید ...
زیرچشمی نیم نگاهی بهم انداخت ...
- و اولین دانشجویی که از طرف دانشگاه ما ... با چنین حجابی وارد خاک انگلستان شده ...
نمی دونستم باید این حرف رو پای افتخار و تمجید بگذارم ... یا از شنیدن کلمه اولین دانشجوی مسلمان محجبه، شرمنده باشم که بقیه اینطوری نیومدن ...ولی یه چیزی رو می دونستم ... به شدت از شنیدن کلمه جهان سوم عصبانی بودم ...
هزار تا جواب مودبانه در جواب این اهانتش توی نظرم می چرخید ... اما سکوت کردم ... باید پیش از هر حرفی همه چیز رو می سنجیدم ... و من هیچی در مورد اون شخص نمی دونستم ...
من رو به خونه ای که گرفته بودن برد ... یه خونه دوبلکس ... بزرگ و دلباز ... با یه باغچه کوچیک جلوی در و حیاط پشتی... ترکیبی از سبک مدرن و معماری خانه های سنتی انگلیسی ... تمام وسایلش شیک و مرتب ...
فضای دانشگاه و تمام شرایط هم عالی بود ... همه چیز رو طوری مرتب کرده بودن که هرگز ... حتی فکر برگشتن به ذهنم خطور نکنه ... اما به شدت اشتباه می کردن ...
هنوز نیومده دلم برای ایران تنگ شده بود ... برای مادرم ... خواهر و برادرهام ... من تا همون جا رو هم فقط به حرمت حرف پدرم اومده بودم ... قبل از رفتن ... توی فرودگاه از مادرم قول گرفتم هر خبری از بابا شد بلافاصله بهم خبر بده ... خودم اینجا بودم ... دلم جا مونده بود ... با یه علامت سوال بزرگ ...
- بابا ... چرا من رو فرستادی اینجا؟ ...
⬅️ادامه دارد ....