- امام (عليه السلام) هنگامے که اين سخن خوارج را که مۍگفتند: «لا حکم الا لله» (حکم مخصوص خداست) شنيد فرمودند: «سخن حقے است که معنے باطلۍ از آن اراده شده است». |مولاعلے ، حکمت۱۹۸ | 「حافظان‌ امنیت」

غَمَش را غیر دل سر منزلی نیست ولی آن هم نصیبِ هر دلی نیست... ❤️ 「حافظان‌ امنیت」

🤲خـدایـا ... اگر مسئولیتی به من واگذار شد و من‌ سوء استفاده ڪردم، و یا زندگـی دنیـایی مرا به ‌خود جـذب ڪرد، لحظه‌ای امانم مده و نابودم‌ ڪن ... #شهید_سردار_جعفر_شیرسوار 「حافظان‌ امنیت」

گـفت: آقای امينی جـايگاه من تـوی سـپاه چيـه؟ سـئوال عجيب و غـريبی بود ولی مي‌دانستم بدون حـكمت نيست، گفتـم: شما فـرمانده‌ نـيروی هـوايی سپاه هستيد سـردار! به صـندلی‌اش اشـاره كرد، گـفت: آقای امينی! شـما ممكنه هيچ وقت به اين موقـعيتی كه مـن الآن دارم، نرسـید ولی مـن كه رسيـدم، به شما ميگـم كه اين جا خـبری نيست، آن وقـت‌ها محل خـدمت من، لشكر هشـت نجف اشـرف بود، با نيروهـای سـرباز زياد سر و كـار داشـتم، سردار گفـت: اگر توی پادگـانت، دو تا سـرباز رو نمـازخـون و قرآن خون كـردی، اين بـرات می‌مـونه، از اين پسـت‌ها و درجـه‌ها چـيزی در نمـی‌آد. شهید احمد کاظمی🌷 「حافظان‌ امنیت」

مـا عشـق تـو را قـاب کرده ایم و گـذاشته ایـم در گوشه ای از قلبـمان...❤️ 「حافظان‌ امنیت」

👓 امام صحبتی دارند که آن را نوشته‌ام و همیشه آن را توی جیب خودم دارم: هر کس که بیشتر برای خدا کار کرد بیشتر باید فحش بشنود و شما پاسدارها، چون بیشتر برای خدا کار کردید، بیشتر فحش شنیدید و می‌شنوید. ما باید برای فحش شنیدن ساخته بشویم؛ برای تحمّل تهمت و افتراء و دروغ؛ چون ما اگر تحمّل نکنیم، باید میدان را خالی کنیم ... #شهید_حاج‌ابراهیم_همت #لبیک_یا_خامنه_ای 「حافظان‌ امنیت」

دیدند در او غیرت ایرانی هست در عشق علی خلوص سلمانی هست با دیدن انگشتری‌اش فهمیدند او نیست و خاتم سلیمانی هست 「حافظان‌ امنیت」

کوچه پر از رد قدمای توست پشت همین پنجره میخوانمت پس تو کجایی که نمیبینمت . . .💔 #شهیدانه

📌 شایسته شهادت ✍️واقعاً اگر حاج قاسم در رختخواب میمرد، یا در تصادف میمرد، یا با این ناخوشی‌ها میمرد -[چون] اواخر، سینه‌اش ناراحت بود، شیمیایی بود، مشکل بود- آدم غصّه‌اش میشد؛ حاج قاسم باید همین جور به شهادت می‌رسید. البتّه برای ما خیلی سخت است؛ برای شما سخت است، شاید برای من سخت‌تر هم باشد؛ ولیکن باید تحمّل کرد، باید از این مرحله عبور کنیم. 🔺بیانات رهبر انقلاب در منزل سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی ۱۳۹۸/۱۰/۱۳

🔰شهید سید‌حمید‌ طباطبایی‌مهر: "فقط دم زدن از شهدا افتخار نیست. باید زندگیمان، حرفمان، نگاهمان، لقمه هایمان، رفاقتمان بوی شهدا را بدهد."

«شهید القدس» به عنوان شعار چهارمین سالگرد شهادت حاج قاسم سلیمانی اعلام شد. ستاد گرامیداشت چهارمین سالگرد شهید حاج قاسم سلیمانی

💢پیرزنی که از پلیس خواست برایش دارو بگیرد 🔹رئیس پلیس پیشگیری پایتخت: امروز یکی از شهروندان با پلیس ۱۱۰ تماس گرفت و اعلام نیاز به حضور پلیس در محله افسریه کرد. بلافاصله گشت پلیس به محل اعزام و متوجه سالمند‌بودن فرد تماس‌گیرنده شدند. 🔹این مادر سالمند اعلام کرد که کسی را برای خرید داروهایش از داروخانه ندارد به‌همین دلیل از پلیس کمک خواسته است. با دریافت نسخۀ این شهروند داروها تهیه و تحویل او داده شد.

🔴سرلشکر باقری، رئیس ستادکل نیروهای مسلح ایران: «اسرائیل» با ترور سید رضی موسوی مرتکب یک اشتباه استراتژیک شد #سید_رضی_موسوی https://eitaa.com/solimani_sardar

کم شد زِ جمع خسته دلان یار دیگرۍ ، بـر دار رفـت پیـکـرِ ســردار دیـگرۍ💔! - سید رضے . 「حافظان‌ امنیت」

اسمم را که پدرت صدا مۍکرد؛ فاطمه .. من احساس سربلندۍ مےکردم پدر و مادرم به تبركِ نام دختر پیامبر (ص) اسم مرا هم گذاشتند فاطمه . میدانے عزیزدلم ! اسم‌ها رسم‌ها را فریاد مۍزنند. وجودها را نشان مۍدهند. مثلِ مرزها هستند که حریم یک ملتے مۍشوند، اسم هم براۍِ من مثل خط مرزۍ بود. حریم دور قلبم، خط تقواۍِ اعمالم ، فاطمه را که شناختم، فاطمے بودن را تمرین کردم ! خوشحال بودم که نامم هم در آسمان مشهور است و هم در زمین محبوب . شهرتِ آسمانے، مقبولیتِ الهۍ را نشان میدهد و محبوب بودن زمینے، نعمتِ الهۍ است. اما هر بار صدا زدن پدرت علے(ع) لرزش نگاه چهار تاج سرم را در پۍداشت. حال‌ِشان از شنیدن نامِ مادرشان منقلب مۍشد. دلِ من هم به لرزه مۍافتاد. آب که در دل آنها تکان مےخورد، انگار لرزه مۍافتاد به جانِ من! بچه‌هاۍِ دردانه فاطمه، داغ مادر دیده بودند، داغِ فاطمه(س)... یک روز بۍطاقت شدم دیگر. مولایم که فاطمه صدایم کرد، بچه‌ها نبودند اما چهره‌شان آیینه روز و روشنایۍ شبم بود. مقابل مولایم زانو زدم و عرض کردم ؛ - یک درخواستے داشتم حبیبم ! نگاه پدرت همیشه سرشار از قدرت و قوت محبت بود . درخواستم به جا بود، اما گفتنش ناو و توان مۍخواست ؛ جسارت کردم و عرضه داشتم : - مۍشود دیگر نامِ مرا صدا نزنید، یعنے اگر اجازه بدهید، بخواهم که دیگر فاطمه نخوانیدم ! مولایم آرام بودند و منتظر، همیشه همین بود . در کنارِ دیگران مهربان برخورد مۍکرد که همه جرأت مےکردند حرفشان را بزنند . - هر بار که شما نام مرا مۍخوانید، کودکانِ بانویم فاطمه آشفته مےشوند. با کلامِ من لب‌های پدرت تکان خورد به ذکرۍ و اشکے که مهمان چشمان الهےاش شد . ذکرِ فاطمه(س) را گفتن، کار یک روز مولایم علے نبود . گشایشِ کارهایش همین ذکرۍ بود ،که نبودن صاحبش، گره انداخته بود به زندگےِ پدرت ! - کتابِ‌میروعلمدار . 「حافظان‌ امنیت」

Γ🌿 • . جای‌زهرابعدزهرامثل‌زهرامادری ... تاابدهرچه‌مادرهست‌به‌قربان‌چنین‌نامادری:) 「حافظان‌ امنیت」