• شهید حسین همدانی • از سردار شهید همدانی پرسیدند: بعد از بازگشت از سوریه برنامتون چیه؟! گفت: «تصمیمی گرفتم که مطمئنم از ۴٠ سال مجاهدت بالاتره، بروم یک گوشه‌ای از این مملکت تو یک مسجدی، تو یک پایگاه بسیجی برای بچه‌های نوجوان و جوان کار فرهنگی انجام بدم برای ‌امام زمان(عج) آدم تربیت کنم سرباز تربیت کنم، کاری که تاحدودی کوتاهی کردیم و آن دنیا باید جواب بدیم» #شهیدانه 🕊 #سالروز_شهادت🖤 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@solok_shieh

♦️وعده حق قرآن اگر یهودیان به ما حمله کنند نتیجه این جنگ چه میشود؟ 🌹 @solok_shieh

امام رضا(ع) به عبدالعظیم: با این کارها به من نزدیک شوید 🔹ای عبدالعظيم سلام مرا به دوستانم برسان و دستورشان بده كه راستگو وامانت‌دار باشند، خاموشی گزينند، از مجادلات بيهوده بپرهيزند، به هم روى آورند و با يكديگر ديدار كنند كه موجب نزديكى به من است. 🌹 @solok_shieh

🕊 کمک فوری برای کودک معلول مبتلا به بیماری سرطان خون 🏮این کودک مبتلا به معلولیت و سرطان خون است و در روستای محروم سکونت دارند خانواده از سادات هستند و توان هزینه های درمانی فرزندشان را ندارد. 🍃 برای تامین هزینه درمانی این کودک معصوم، با هر مبلغی که #توان دارید سهیم باشید؛ 🔹شماره کارت‌ #رسمی و قانونی به‌ نام گروه جهادی حضرت زین العابدین ( ع) و شبا هیئت مذهبی قمر منیر بنی هاشم (ع) ●

6037997750014749

●IR

840690082101102230186001

کد دستوری👈‎

*6655*1*60#

🏮لینک کانال 👈 @charityi313 🔶 ارتباط با ادمین @charity12

هــرکجا حدیثی، آیه ‌ای، دعایی به دلت خـورد، بــایســت؛ مبـــادا یک وقــت بگـــذاری و بـــروی، صبــــــر کـــن؛ "رزقِ معنـــوی" خیلی مخفــی ‌تــر از رزقِ مــادی است؛ یــک نفــــر از دری، دیـواری می‌گویـــد . .. و در حقیقت خـــداســت کــه بــا زبــان دیــگران با شــما حــرف می‌ زنـــد ... 👤"حاج اسماعیل دولابی" 🌹 @solok_shieh

از سردار شهید همدانی پرسیدند: بعد از بازگشت از سوریه برنامتون چیه؟! گفت: «تصمیمی گرفتم که مطمئنم از ۴٠ سال مجاهدت بالاتره، بروم یک گوشه‌ای از این مملکت تو یک مسجدی، تو یک پایگاه بسیجی برای بچه‌های نوجوان و جوان کار فرهنگی انجام بدم برای ‌امام زمان(عج) آدم تربیت کنم سرباز تربیت کنم، کاری که تاحدودی کوتاهی کردیم و آن دنیا باید جواب بدیم» • شهید حسین همدانی • 🌹 @solok_shieh

بعد از نماز این دست کشیدن به مهر و سپس به صورت را تا به حال انجام نمی‌دادم ... 🔻اثرات معنوی خاصی دارد: در روایت ابراهیم بن عبد الحمید آمده است امام صادق(ع) به مردى فرمود: اگر تو را همّى رسید دست به موضع سجده‌ات (آن خاکى که بر آن سجده می‌کنى) بکش سپس بر صورت خود از جانب گونه چپ و بر پیشانى خود از جانب گونه راست مسح کن. سپس سه بار بگو: «بِسْمِ اللَّهِ الَّذِی لا إِلهَ إِلَّا هُوَ عالِمُ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَةِ، الرَّحْمنُ الرَّحِیمُ اللَّهُمَّ أَذْهِبْ عَنِّی الْغَمَّ وَ الْحَزَنَ» به نام خداوندى که معبودى جز او نیست داننده غیب و آشکار است، بخشاینده و مهربان است، بار الها! رنج و اندوه را از من دور ساز. (من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص 331) 2. حسین خراسانى که فردی نانوا بود، می‌گوید: در نزد امام جعفر صادق(ع) شکایت کردم از دردى که با من بود. آن‌حضرت فرمود: هنگامی که نماز را خواندی، دست خود را در موضع سجودت بگذار، بعد از آن بگو: «بِسْمِ اللَّهِ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ -صلّی الله علیه و آله- اشْفِنِی یَا شَافِی لَا شِفَاءَ إِلَّا شِفَاؤُکَ شِفَاءً لَا یُغَادِرُ سُقْماً شِفَاءً مِنْ کُلِّ دَاءٍ وَ سُقْمٍ»؛ به نام خدا. محمد رسول خدا است. درود خدا بر او و آل او باد. مرا شفا ده، اى شفادهنده! نیست شفایى، مگر شفاى تو. شفایى که وا نگذارد بیمارى را، شفایى از هر درد و بیمارى. (کافی، ج 2، ص 567) 🌹 @solok_shieh

یک کار قشنگ فرهنگی که این جمله امام خمینی (ره) رو یادآوری می کنه : اگر مسلمین مجتمع بودند و هر کدام یک سطل آب می ریختند او را سیل می برد لطفاً تا انتها ببینید کاری از معلم گرانقدر سرکار خانم دانش از استان خوزستان جا دارد مدیران محترم آموزش‌ و پرورش این فعالیت‌ها را توسعه دهند چون تاثیر بسیار زیادی در انتقال مفاهیم انقلابی به نسل‌های آینده دارد. 🌹 @solok_shieh

🔹مشاهدات تجربه گر نزدیک به مرگ، از وقایعی که ظهور امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را تعجیل می‌بخشند. 🎙استاد#شجاعی #امام_زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف 🌹 @solok_shieh

⚠️خاطره ای عجیب و خواندنی از یکی از شهدای معروف جنگ تحمیلی : ✍بعد از اتمام دوره آموزشی، هنوز کار تقسیم شروع نشده بود که فرمانده پادگان خودش آمد. بین بچه ها بود و به قیافه ها به دقت نگاه می‌کرد و دو سه نفر از جمله من را انتخاب کرد و به بیرون صف برد. من قد بلندی داشتم و به قول بچه ها هیکل ورزیده و در عوض، قیافه روستایی و مظلومی داشتم. ما را عقب یک جیپ سوار کردند همراه یک استوار و رفتیم بیرجند. جلوی یک خانه بزرگ و ویلایی، ماشین ایستاد؛ همان استوار به من گفت بیا پایین. خودش رفت زنگ آن خانه را زد و بعد به من گفت: تو از این به بعد در اختیار صاحب این خونه هستی، هرچی بهت گفتند بی چون و چرا گوش می­کنی. پیرزن ساده‌ای آمد دم در و استوار به او گفت: این سرباز رو خدمت خانم معرفی کنید. خلاصه وقتی رفتم اتاق خانم، گوشه‌ی اتاق، روی مبل، یک زن بی­ حجاب، با یک آرایش غلیظ نشسته بود. درحالی که پاهایش را خیلی عادی و طبیعی انداخته بود روی هم؛ اورا دیدم. تمام تنم خیس عرق شد؛ ناگهان...😱 ادامه داستان و نام شهید در کانال زیر سنجاق شده 👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1158873810C4a6ee15c14