eitaa logo
نَحنُ عُشاق الرِضا
94 دنبال‌کننده
10.9هزار عکس
1.8هزار ویدیو
138 فایل
اللهّمَ صَلّ عَلي عَلي بنْ موسَي الرّضا المرتَضي
مشاهده در ایتا
دانلود
‌‌میگن‌ الگوۍ یھ‌ بچہ‌ پدرشہ ؛ الگوی ما بچه های شیعہ‌ هم‌ مولا علۍ‌ مۆنه .. ولـۍ‌ چرا هیچ‌ کدوم‌ از کاراموݩ شبیہ‌بابـامون‌نیست💔؟(:
🌱| 🧡| بزرگترین‌حسࢪٺ‌قیامت اینه‌ڪہ‌میۍفهمۍ بانمـازاول‌وقتـــ تاکجـاهامی‌تونستے بالابرۍ ونࢪفتے😔 ازهࢪجهنمے‌بیشتࢪآدموعذاب‌میده😣
(♥️🌱) شیطان‌‌ یه‌ دعای‌ِ جوشن‌ِ کبیر‌ داره‌ ولی‌ همش دو‌‌ کلمـه‌اس! همیشه‌ به‌ نوچه‌هاش‌ میگه‌ تکرار‌ کنین: یا‌ مایوس‌ و‌ یا‌ مغرور!❌ مواظب‌ باشیم!‼️ شیطان‌ یا ما رو‌ مایوس‌ میکنه‌ یا مغرور! 👤استادپناهیان 💌
📕🍒 استاد دفترشو روی میز گذاشت +سعیدی...حاضر🙋🏻‍♂ +محمدی...حاضر🙋🏻‍♂ +فرامرزی...حاضر🙋🏻‍♂ +مجاهد...حاضر🙋🏻‍♂ +حسینی... +حسینی...!🤨 _استاد! امروزم غایبه... استاد نگاهی کرد 👀 _چهار روزه که حسینی نیومده... ازش خبر ندارین!؟ 🧐 بچه ها همگی سکوت کردن...🤐 استاد ناراحت شد... سرخی گونه اش تا پیشونیش کشیده شد... ناگهان فریاد زد: خجالت نمیکشید که چهار روز از رفیقتون بی خبرین!؟ نگرانش نشدین!؟ چهار روز بی خبر!؟ 😧 به شما هم میگن دوست!؟ صد رحمت به دشمن 😈 چشمامون به زمین دوخته شد توان بالا اومدنم نداشت... شرم و خجالت میسوزوندمون... استاد سکوت کرده بود و کتاب رو ورق میزد زیر لب چی میگفت، خدا میدونه! کار او به منم سرایت کرد الکی کتاب رو ورق میزدم آشوبی تو دلم بود 😰 واقعا محمد کجاست؟ چی شده؟ چقدر بی فکرم 😔 لحظه ها به سکوت گذشت... با صدای استاد به خود آمدم حسین! امروز نوبت کنفرانسته منتظریم فیش های خلاصه کنفرانسم رو برداشتم بلند شدم پای تخته رفتم اما فکرم، قلبم پیش محمده چطوری کنفرانس بدم؟! چی بگم؟! سرم رو بالا اوردم نگاهم به انتهای کلاس افتاد به اون تابلوی خوشنویسی دلم دوباره لرزید... مثل همان لحظه ای که استاد فریاد زد 🗣 فیش های خلاصه رو تو دستم مچاله و شروع کردم... بسم الله الرحمن الرحیم... بنده حقیر ... حسین ... دوست محمد هستم... کسی که چهار روزه غایبه استاد و همکلاسی ها با تعجب به من نگاه کردن 😳 و به خاطر بی خبری ازش موأخذه شدیم شرمسارم...😓 حرفی ندارم که انقدر بی تفاوت... اشکام جاری شد...😭 حرف زدن برام سخت تر از نفس کشیدن تو آب بود! به هر زحمتی بود بغض و اشکم رو خوردم و ادامه دادم... ☁️⚡️☁️ ممنونم استاد که امروز بیدارمون کردید بیدار از یه حقیقت تلخ و یه خواب نه چندان شیرین! بیدار شدیم تا بفهمیم چقدر زمان گذشته!؟ یه روز، نصف روز یا مثل اصحاب کهف! که سیصد سال خواب بودن امروز بیدار شدیم و نمیدونیم چقدر خوابیدیم! چهار روز، سیصد سال یا بیشتر...؟! بله خیلی بیشتر... ۱۱۸۷ ساله خوابیم 😭 و کسی نبود که به ما نهیب بزنه کسی نگفت که اگه محمد ۴ روزه غایبه، حضرت مهدی (ع) ۱۱۸۷ ساله که غایبه و کسی فریاد نزد چطور از (عج) بی خبرید! 🐿✨ ͞
🌱| 🧡| بزرگترین‌حسࢪٺ‌قیامت اینه‌ڪہ‌میۍفهمۍ بانمـازاول‌وقتـــ تاکجـاهامی‌تونستے بالابرۍ ونࢪفتے😔 ازهࢪجهنمے‌بیشتࢪآدموعذاب‌میده😣
(♥️🌱) شیطان‌‌ یه‌ دعای‌ِ جوشن‌ِ کبیر‌ داره‌ ولی‌ همش دو‌‌ کلمـه‌اس! همیشه‌ به‌ نوچه‌هاش‌ میگه‌ تکرار‌ کنین: یا‌ مایوس‌ و‌ یا‌ مغرور!❌ مواظب‌ باشیم!‼️ شیطان‌ یا ما رو‌ مایوس‌ میکنه‌ یا مغرور! 👤استادپناهیان 💌
📕🍒 استاد دفترشو روی میز گذاشت +سعیدی...حاضر🙋🏻‍♂ +محمدی...حاضر🙋🏻‍♂ +فرامرزی...حاضر🙋🏻‍♂ +مجاهد...حاضر🙋🏻‍♂ +حسینی... +حسینی...!🤨 _استاد! امروزم غایبه... استاد نگاهی کرد 👀 _چهار روزه که حسینی نیومده... ازش خبر ندارین!؟ 🧐 بچه ها همگی سکوت کردن...🤐 استاد ناراحت شد... سرخی گونه اش تا پیشونیش کشیده شد... ناگهان فریاد زد: خجالت نمیکشید که چهار روز از رفیقتون بی خبرین!؟ نگرانش نشدین!؟ چهار روز بی خبر!؟ 😧 به شما هم میگن دوست!؟ صد رحمت به دشمن 😈 چشمامون به زمین دوخته شد توان بالا اومدنم نداشت... شرم و خجالت میسوزوندمون... استاد سکوت کرده بود و کتاب رو ورق میزد زیر لب چی میگفت، خدا میدونه! کار او به منم سرایت کرد الکی کتاب رو ورق میزدم آشوبی تو دلم بود 😰 واقعا محمد کجاست؟ چی شده؟ چقدر بی فکرم 😔 لحظه ها به سکوت گذشت... با صدای استاد به خود آمدم حسین! امروز نوبت کنفرانسته منتظریم فیش های خلاصه کنفرانسم رو برداشتم بلند شدم پای تخته رفتم اما فکرم، قلبم پیش محمده چطوری کنفرانس بدم؟! چی بگم؟! سرم رو بالا اوردم نگاهم به انتهای کلاس افتاد به اون تابلوی خوشنویسی دلم دوباره لرزید... مثل همان لحظه ای که استاد فریاد زد 🗣 فیش های خلاصه رو تو دستم مچاله و شروع کردم... بسم الله الرحمن الرحیم... بنده حقیر ... حسین ... دوست محمد هستم... کسی که چهار روزه غایبه استاد و همکلاسی ها با تعجب به من نگاه کردن 😳 و به خاطر بی خبری ازش موأخذه شدیم شرمسارم...😓 حرفی ندارم که انقدر بی تفاوت... اشکام جاری شد...😭 حرف زدن برام سخت تر از نفس کشیدن تو آب بود! به هر زحمتی بود بغض و اشکم رو خوردم و ادامه دادم... ☁️⚡️☁️ ممنونم استاد که امروز بیدارمون کردید بیدار از یه حقیقت تلخ و یه خواب نه چندان شیرین! بیدار شدیم تا بفهمیم چقدر زمان گذشته!؟ یه روز، نصف روز یا مثل اصحاب کهف! که سیصد سال خواب بودن امروز بیدار شدیم و نمیدونیم چقدر خوابیدیم! چهار روز، سیصد سال یا بیشتر...؟! بله خیلی بیشتر... ۱۱۸۷ ساله خوابیم 😭 و کسی نبود که به ما نهیب بزنه کسی نگفت که اگه محمد ۴ روزه غایبه، حضرت مهدی (ع) ۱۱۸۷ ساله که غایبه و کسی فریاد نزد چطور از (عج) بی خبرید! 🐿✨ ͞
❌ ‌ نِمیگم‌احساس‌خوشبَختی‌نَکنـٰا نِمیگم‌بَدبختیـٰا🚶🏻‍♀ وَلی‌اینو‌بِھت‌میگَم‌کِه: چِجوری‌میخَندی‌درحـٰالۍ‌کِه‌واسه‌خاطرِ گناه‌هات،‌یکی‌اَشک‌میریزِه...😔 چِجوری‌خوش‌میگذَرونی،💔 دَرحـٰالی‌کِه‌یه‌نفر‌بـٰا‌دل‌شِکسته‌نِگات‌میکنه... چِجوری‌آخه‌بیخیـٰالی‌!😓 دَرحالی‌کِه‌یِه‌نفر، تَمام‌فِکر‌وخیالِش‌تویی‌..🖐🏻 گِرفتی‌چی‌شُد؟!💔 یِه‌نفردِلش‌میخواد‌بیاد، امّامـٰانِمیذاریم... اوشون‌کِه‌بھشون‌میگیم‌دلبر‌غـٰائب‌عج مَنظورمـہ((:💔!' ‍↬!..🍂 ↬!🚶🏾‍♂️ •| @yaaa_roghayeh
❕ چی‌کار‌کنیم‌که‌از‌گناه‌کردن‌بترسیم؟! فرمودند: به‌عاقبت‌گناه‌کردن‌نگاه‌کنید🖐🏻🌱؛ چطوره‌هر‌روز‌حداقل‌پنج‌دقیقه‌، وقت‌بزاریم‌و‌به‌عاقبت‌گناهامون‌ فکر‌کنیم‌؟! کافران‌هنگام‌روبه‌رو‌شدن‌با‌عذاب‌، چه‌بسیارآرزو‌میکنندکه‌کاش‌تسلیم‌ فرمان‌های‌خدا‌بودند..(: •سوره‌حجرآیه۲• بیت_ظهور ↬🖤 ‍؟!↬✊🏻 •| @yaaa_roghayeh
ازعالمی‌پرسیدند: برای‌خوب‌بودن‌کدام‌روزبھتراست‌ . .؟! عالم‌فرمود: یک‌روزقبل‌ازمرگ! گفتند: ولی‌هیچ‌کس‌مرگ‌رانمیداند عالم‌فرمود: نکته‌اش‌همینجاست هرروززندگی‌راروزآخر‌تصور‌کن‌وخوب‌باش(: @hanyfaa›
ازعالمی‌پرسیدند: برای‌خوب‌بودن‌کدام‌روزبھتراست‌ . .؟! عالم‌فرمود: یک‌روزقبل‌ازمرگ! گفتند: ولی‌هیچ‌کس‌مرگ‌رانمیداند عالم‌فرمود: نکته‌اش‌همینجاست هرروززندگی‌راروزآخر‌تصور‌کن‌وخوب‌باش(:
بزرگی‌میگفت: ازعَقرب‌نبایدترسید! ازعَقربه‌هایۍبایدترسید که‌بدون‌یادخدابِگذره..🤚🏻🖇 +چقدر‌حق‌میگفت:)