eitaa logo
به سوی خدا
200 دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
5.1هزار ویدیو
33 فایل
✨به سوی خدا ┄┅═✾•••✾═┅┄ 🆔@sooye_khoda
مشاهده در ایتا
دانلود
ان شاءالله شب جمعه ای در کوی عاشقان ،درحرم امام رضا علیه سلام زیارت نامه بخوانید ،بزودی زود ان شاءالله،
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بنده آدم خشک مقدس نیستم اما اختلاط زن و مرد در جایی که ضرورتی نداره !؟! اختلاط دلهـــــــــــــا رو خراب می کنه👌❤️ جانم به این کلام آقا سایه ات برسرمون مستدام که در همه شئون زندگی ما برامون توصیه و راهکار دارید.
دوباره یک شب جمعه! دوباره آه حسین! رسیده تا همه جا بوی قتلگاه! حسین! دوباره فاطمه دارد بُنَیّ میخواند گرفته زمزمه دارد بُنَیّ میخواند لباس دوخته بودم کجاست پیرهنت؟! گرفت‌ پهلوی من وقت دست و پا زدنت! هرآنچه نیزه که آمد دراآمد از پشتت! عقیق رفته که رفته!کجاست‌ انگشتت؟؟ شاعر: سید پوریا هاشمی
سیدحسین رخشان: آقای ۱۴۰۲/۸/۱۰ بسم‌الله الرحمن الرحیم و افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد سلام علیکم جمیعا 🔴کنفرانس امشب پر از بشارات ظهور خواهد بود که توصیه میکنم تا آخر ملاحظه بفرمایید ❌قبل از هر چیز باید عرض کنم که اتفاقات آخرالزمان که خیلی ها معتقد هستند که با این جنگ غزه سرعت گرفته به زودی شکل و شمایل جدیدی به خودش خواهد گرفت ❌یعنی چی؟ 🔴در واقع وضعیت برخواهد گشت اینکه میبینید اوضاع اینقدر در غزه فجیعه برای اینه که حجت بر همگان تمام بشه ❌یعنی این وضعیت اگر برعکس شد هیچکس حق نداره برای اسرائیلی ها دل بسوزونه 🔴در زمان طوفان الاقصی تا حماس شروع کرد به حمله ، رسانه های اونها شروع کردن تصاویری رو نشون دادن که خودشون رو به مظلوم نمایی بزنن 🔴متاسفانه افکار عمومی هم زود گول این تصاویر گاها جعلی رو خورد ولی بعد از ماجرای بیمارستان المعمدانی قضیه برگشت و حجم جنایات به قدری بالا بود که افکار عمومی جهان به سمت مردم فلسطین سوق پیدا کرد 🔴حالا زمان گرفتن انتقامه صهیونیستها به خیال خودشون با جنگیدن در جبهه غزه و از طرفی حمله به مرز لبنان جلوی باز شدن جبهه های جدید رو گرفتن ولی انگار قضیه چیز دیگری است ❌ورود سپاه یمانی به این ماجرا سبب شد تا اسرائیل که ترس باز شدن جبهه شمالی از طرف حزب الله لبنان رو داشت به یکباره از طرف جنوب مورد حمله انصارالله یمن قرار بگیره 🔴در واقع الان اسرائیل باید در جبهه جنوب با موشکهای دقیق و بالستیک و نقطه زن یمنی دست و پنجه نرم کنه و از روز جمعه خواهید دید که قضیه به شدت فرق خواهد کرد 🔴همونطور که پیشبینی کرده بودیم یمن هم وارد بازی شد الان نوبت سورپرایز اصلی محور مقاومته 🔴اگر اسرائیل یهو به خودش اومد و از دریا و حتی آفریقا مورد حمله قرار گرفت تعجب نکنید اعضا تازه نفس محور مقاومت قراره کولاکی به پا کنند 🔴و هنوز نه سید حسن نصرالله و نه ایران وارد قضیه نشدیم حضرت آقا فرموردن قضیه برخواهد گشت ❌منتظر باشید 🔴طی خبرهایی که تو فضای مجازی پخش شد ، شنیدید که برخی از موشکهای یمن از سوی آمریکا و امارات و عربستان رهگیری شده 🔴این کار یمن کاملا استراتژیکه تا پدافندهای مسیر رو با موشکهای سبک ، شناسایی کنه و در عملیات اصلی ، موشکهای اصلی قابل رهگیری نخواهد بود 🔴بندر ایلات هم فعلا مورد اصابت قرار گرفته و این یعنی مسیر شناسایی شده و معبر باز شده 🔴اسرائیل هیچوقت فکر نمیکرد یک روزی از طرف یمن اینگونه تهدید بشه 🔴سپاه یمانی به بلوغ داره میرسه شک نکنید قواعد ظهور داره به سرعت محقق میشه 🔴اسرائیل در بد مخمصه ای گیر کرده جبهه های متعدد در حال گشایشه و اسرائیل توان مقاومت در برابر این حملات نخواهد داشت 🔴برنامه ریزی این است محور مقاومت کاملا وارد عمل میشه اسرائیل از شمال و جنوب و شرغ و غرب میره زیر ضربه 🔴تمام پایگاههای آمریکایی در منطقه توسط گروه های کوچک محور مقاومت میره زیر ضربه تا توان لجستیک نداشته باشه 🔴ایران اعلام کرده هر کشوری ثالثی بخواد به صورت رسمی وارد جنگ بشه ، ما هم وارد خواهیم شد 🔴پس موضوع ورود کشورهای اروپایی و همچنین آمریکا منتفیه ❌اگر ورود کنند جنگ جهانی شروع خواهد شد و خودشون هم میدونن وارد شدن به جنگ با ایران به اندازه دوبرابر گردش مالی جهانی خرج رو دستشون خواهد گذاشت و این یعنی فروپاشی اقتصادی دنیا ❌به همین دلیل شک نکنید کشورهای اروپایی چنین ریسکی رو نخواهند کرد 🔴اسرائیل میدونه در این جنگ تنها خواهد بود و این یعنی پایان اسرائیل 🔴استراتژی هزار جاقویی که در غزه توسط اسرائیل در حال اجراست به سر خودش عملیاتی خواهد شد 🔴ایران به عنوان عقبه اصلی عملیات آینده و نیروی بازدارنده برای ورود کشورهای متحد اسرائیل ، به نظاره ایستاده تا محور مقاومت از هر جهت اسرائیل را سلاخی کنند 🔴ورود یمن یعنی ایران با تمام تجهیزات وارد جنگ شده چون تمام تجهیزات یمن دقیقا همانی است که ایران دارد 🔴بنازم به این شطرنج باز قهار که جوری داره مهره ها رو حرکت میده که جهان مبهوت قدرت ما مونده سایه ات مستدام حضرت آقا 🔴داریم به لحظه طلایی ساعت صفر عملیات نزدیک میشیم ترس عجیبی سراسر اسرائیل و سرانش رو فراگرفته ❌به زودی ورق برخواهد گشت ❌این یعنی پایان انتظار برای تابش خورشید عالم تاب ان شاالله به امید اونروز والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تفسیر سوره مبارکه مبارکه استماع این آیات شریفه به نیابت از دانشمند شهید 🌸 داریوش رضایی نژاد🌸
حکمت ۱۱۷ على (ع) فرمود: به سبب من دو کس به هلاکت رسیدند: یکى، آنکه در دوستى من غلو مى کند و دیگر کسی که در دشمنی با من حد انصاف نگه نمی‌دارد. الحکمة ۱۱۷ قال عليه السلام : هَلَكَ فِيَّ رَجُلاَنِ: مُحِبٌّ غَالٍ وَمُبْغِضٌ قَالٍ. saying 117 Imam Ali ibn Abu Talib (PBUH) said the following: Two categories of persons will face ruin on my account: whoever exaggerates in loving me and whoever hates me intensely.
🌺دو چیز را همیشه از خدا طلب کن ۱  زندگی توام با ایمان ۲  عاقبت بخیری 🌺چرا که بسیاری از افراد زندگی با آسایش دارند ولی از نعمت ایمان محروم اند و چه بسا افراد با ایمانی که عاقبت بخیر نمیشوند 🌺خدایا زندگی با ایمان و عاقبت بخیری را نصیب تمام بندگانت بگردان
🌿🌿🌿🌹 🌿🌿🌹 🌿🌹 🌹 ✅ زیارت (عج) در روز {♡ بسْمـِ اللَّہِ الرَّحْــمَنـِ الرَّحِیــــمـ ♡} 🌷اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا حُجَّةَ اللهِ في اَرْضِهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا عَيْنَ اللهِ في خَلْقِهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا نُورَ اللهِ الَّذي يَهْتَدي 🌷بِهِ الْمُهْتَدُونَ، وَيُفَرَّجُ بِهِ عَنِ الْمُؤْمِنينَ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْمُهَذَّبُ الْخآئِفُ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْوَلِيُّ النّاصِحُ، 🌷اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا سَفينَةَ النَّجاةِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا عَيْنَ الْحَيوةِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ صَلَّي اللهُ عَلَيْكَ وَعَلي آلِ بَيْتِكَ الطَّيِّبينَ الطّاهِرينَ، 🌷اَلسَّلامُ عَلَيْكَ عَجَّلَ اللهُ لَكَ ما وَعَدَكَ مِنَ النَّصْرِ وَظُهُورِ الاَْمْرِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يامَوْلايَ، اَنـَا مَوْلاكَ عارِفٌ بِاُوليكَ وَاُخْريكَ، 🌷اَتَقَرَّبُ اِلَي اللهِ تَعالي بِكَ وَبِآلِ بَيْتِكَ، وَاَنْتَظِرُ ظُهُورَكَ، وَظُهُورَ الْحَقِّ عَلي يَدَيْكَ، وَاَسْئَلُ اللهَ اَنْ يُصَلِّيَ عَلي مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، 🌷وَاَنْ يَجْعَلَني مِنَ الْمُنْتَظِرينَ لَكَ وَالتّابِعينَ وَالنّاصِرينَ لَكَ عَلي اَعْدآئِكَ، وَالْمُسْتَشْهَدينَ بَيْنَ يَدَيْكَ في جُمْلَةِ اَوْلِيآئِكَ، 🌷يا مَوْلايَ يا صاحِبَ الزَّمانِ صَلَواتُ اللهِ عَلَيْكَ وَعَلي آلِ بَيْتِكَ، هذا يَوْمُ الْجُمُعَةِ وَهُوَ يَوْمُكَ، ا لْمُتَوَقَّعُ فيهِ ظُهُورُكَ، 🌷َالْفَرَجُ فيهِ لِلْمُؤْمِنينَ عَلي يَدَيْكَ، وَقَتْلُ الْكافِرينَ بِسَيْفِكَ، وَاَنَا يا مَوْلاي فيهِ ضَيْفُكَ وَجارُكَ، وَاَنْتَ يا مَوْلاي كَريمٌ مِنْ اَوْلادِ الْكِرامِ، 🌷وَمَأْمُورٌ بِالضِّيافَةِ وَالاِْجارَةِ، فَاَضِفْني وَ اَجِرْني، صَلَواتُ اللهِ عَلَيْكَ وَعَلي اَهْلِ بَيْتِكَ الطّاهِرينَ. 📚مفاتیح الجنان °{{ أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🤲 }}° 🌹 🌿🌹 🌿🌿🌹 🌿🌿🌿🌹
🔆خاطره زیبا و تاثیرگذار از شهید نیری این شهید صدای مناجات درختان را می شنید 🌺 محسن نوری از دوستان شهید «احمدعلی نیّری» تعریف می‌کند که: «یک بار از احمد پرسیدم که احمد من و تو از بچگی همیشه با هم بودیم اما سوالی از تو دارم نمی‌دانم چرا در این چند سال اخیر شما این قدر رشد معنوی کردید اما من... لبخندی زد و می‌خواست بحث را عوض کند اما دوباره سوالم را پرسیم بعد از کلی اصرار سرش را بالا آورد و گفت: طاقتش را داری؟! با تعجب گفتم: طاقت چی رو؟! گفت بنشین تا بهت بگم. 🔸نفس عمیقی کشید و گفت یک روز با رفقای محل و بچه‌های مسجد رفته بودیم دماوند. شما توی آن سفر نبودید همه رفقا مشغول بازی و سرگرمی بودند. یکی از بزرگترها گفت: احمد آقا برو این کتری رو آب کن و بیار تا چای درست کنیم. بعد جایی رو نشان داد گفت اونجا رودخانه است برو اونجا آب بیار من هم راه افتادم. راه زیادی نبود از لابه‌لای بوته‌ها ودرخت‌ها به رودخانه نزدیک شدم تا چشمم به رودخانه افتاد یک دفعه سرم را پایین انداختم و همانجا نشستم! بدنم شروع به لرزیدن کرد نمی‌دانستم چه کار کنم! همان جا پشت بوته‌ها مخفی شدم. من می‌توانستم به راحتی یک گناه بزرگ انجام دهم. در پشت آن بوته‌ها چندین دختر جوان مشغول شنا کردن بودند. من همان جا خدا را صدا کردم و گفتم: «خدایا کمکم کن الآن شیطان من را وسوسه می‌کند که من نگاه کنم هیچ کس هم متوجه نمی‌شود اما به خاطر تو از این گناه می‌گذرم.» 💢 بعد کتری خالی را از آن جا برداشتم و از جای دیگر آب آوردم. بچه‌ها مشغول بازی بودند. من هم شروع به آتش درست کردن بودم خیلی دود توی چشمانم رفت. اشک همین‌طور از چشمانم جاری بود. یادم افتاد که حاج آقا گفته بود: «هرکس برای خدا گریه کند خداوند او را خیلی دوست خواهد داشت.» من همینطور که اشک می‌ریختم گفتم از این به بعد برای خدا گریه می‌کنم. حالم خیلی منقلب بود. از آن امتحان سختی که در کنار رودخانه برایم پیش آمده بود هنوز دگرگون بودم. همین طور که داشتم اشک می‌ریختم و با خدا مناجات می‌کردم خیلی با توجه گفتم: «یاالله یا الله...» ✅ به محض این که این عبارت را تکرار کردم صدایی شنیدم ناخودآگاه از جایم بلند شدم. از سنگ ریزه‌ها و تمام کوه‌ها و درخت‌ها صدا می‌آمد. همه می‌گفتند: «سُبوحُ قدّوس رَبُنا و رب الملائکه والرُوح» (پاک و مطهر است پروردگار ما و پروردگار ملائکه و روح) وقتی این صدا را شنیدم ناباورانه به اطراف خودم نگاه کردم دیدم بچه‌ها متوجه نشدند. من در آن غروب با بدنی که از وحشت می‌لرزید به اطراف می‌رفتم از همه ذرات عالم این صدا را می‌شنیدم!» 🔷 احمد بعد از آن کمی سکوت کرد. بعد با صدایی آرام ادامه داد: از آن موقع کم کم درهایی از عالم بالا به روی من باز شد... احمد بلند شد و گفت: «تا زنده‌ام برای کسی این ماجرا را تعریف نکن.» 📕کتاب عرفانه @IslamlifeStyles
هدایت شده از علوم کاربردی
کتاب زندگی و خاطرات شهید احمد علی نیری 📌قسمت یک ❣تویی که نمی شناختمت... این گل پرپر از کجا آمده... ...از سفر کرب و بلا آمده امروز سوم اسفند سال۱۳۶۴است. جمعیت این شعار را می داد و پیکر شهید را از مقابل منزل و به سمت مسجد امین الدوله حرکت داد. جمعیت که بیشتر آن ها از جوانان مسجد و شاگردان آیت الله حق شناس بودند شدیداً گریه می کردند و طاقت از کف داده بودند. من مدتی بود که به خدمت آیت الحق، آیت الله حق شناس این استاد اخلاق و سیر و سلوک الی الله می رسیدم و از جلسات پر بار این استاد استفاده می کردم. سالها بود که به دنبال یک استاد معنوی می گشتم و حالا با راهنمایی برخی علمای ربانی تهران توانسته بودم به محضر این عالم خود ساخته راه پیدا کنم. شنیده بودم که حضرت استاد این شاگرد خود را بسیار دوست داشته برای همین تصمیم گرفتم که در مراسم تشییع این شهید عزیز شرکت کنم. پیکر شهید را به سوی بهشت زهرا(س) بردند به دلیل اینکه شهید در حین نبرد به شهادت رسیده بود، بدون غسل و کفن با همان لباس نظامی آماده تدفین شد. چند ردیف بالاتر از مزار عارف مبارز، شهید چمران، برای تدفین او انتخاب شد.من جلو رفتم تا بتوانم چهره‌ی شهید را ببینم. درب تابوت باز شد چهره‌ی معصوم و دوست داشتنی شهید را دیدم. شاداب و زیبا بود... اصلا !چهره یک انسان از دنیا رفته را نداشت. تازه دوستان او می گفتند: شش روز از شهادتش می گذرد! دست این شهید به نشانه ادب روی سینه اش قرار داشت! یکی از همرزمانش می گفت: "در لحظه شهادتش ترکشی به پهلویش اصابت کرد، وقتی به زمین افتاد از ما خواست که او را بلند کنیم. وقتی روی پایش ایستاد رو به سمت کربلا دستش را به سینه نهاد و اخرین کلام را بر زبان جاری کرد «السلام علیک یا اباعبدالله» بعد هم با همان حالت به دیدار ارباب بی کفن خود رفت.برای همین دستش هنوز به نشانه‌ی ادب بر سینه اش قرار دارد!" برای من عجیب بود چرا طلّاب علوم دینی و شاگردان استاد، که معمولا انسان های صبوری هستند در فراق این دوست، طاقت از کف داده اند!!؟ پیکر شهید را داخل قبر گذاشتند و لحد را چیدند. شخصی که آخرین لحد را گذاشت و بیرون آمد رنگش پریده بود!! ادامه دارد ... با کسب اجازه از ناشر کتاب ( انتشارات شهید هادی ) امام و شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم شهید 🍃🌹کانالِ‌یادوخاطره‌شهدا🌹🍃 http://sapp.ir/rostmy 🍃🌹🍃
هدایت شده از نیری
کتاب 🌷شهیدی که بین زمین و آسمان نماز خواند 🌷شهیدی که آیت الله حق شناس در موردش فرمود : اگر میتوانید مانند او را در تهران پیدا کنید خاطرات شهید احمد علی نیری 📌قسمت دوم و سوم از کسی که شهید را داخل قبر گذاشت پرسیدم: چیزی شده؟! گفت: "وقتی آخرین سنگ را گذاشتم ناگهان بوی عطر فضای قبر را پر کرد.باور کنید با همه‌ی عطرهای دنیایی فرق داشت!" شب موقع نماز فرا رسید. در شبهای دوشنبه و غروب جمعه استاد حق شناس مجلس موعظه داشتند آن شب بین دو نماز سخنرانی نداشتند، اما از جا بلند شدند و روی صندلی قرار گرفتند. موضوع صحبت ایشان به همین شهید مربوط می شد در اواخر سخنان خود دوباره آهی از سر حسرت در فراق این شهید کشیدند. بعد در عظمت این شهید فرمودند: « این شهید را دیشب در عالم رویا دیدم. از احمد پرسیدم چه خبر؟ به من فرمود: تمام مطالبی که از( برزخ و...) می گویند حق است.از شب اول قبر و سوال و... اما من را بی حساب و کتاب بردند.» بعد استاد مکثی کردند و فرمودند: «رفقا،آیت العظمی بروجردی حساب و کتاب داشتند‌..اما من نمی دانم این جوان چه کرده بود .چه کرد که به اینجا رسید!» من با تعجب به سخنان حضرت استاد گوش می کردم ، به راستی این جوان چه کرده بود که استاد بزرگ اخلاق و عرفان این گونه در وصف او سخن می گوید!!؟ از دوستانش پرسیدم: "این شهید چند ساله بود"؟ گفت: ۱۹سال! دوباره پرسیدم: "در این مسجد چه کار می کرد، طلبه بود"؟ او جواب داد: "نه، طلبه رسمی نبود، اما از شاگردان اخلاق و عرفان حضرت استاد بود.در این مسجد هم کار فرهنگی و پذیرش بسیج را انجام می داد." آن شب به همراه چند نفر از دوستان و همراه استاد آیت الله حق شناس به منزل شهید رفتیم استاد وقتی وارد خانه شدند در همان ورودی منزل رو به برادر شهید کردند و با حالتی افسرده خاطره ای نقل کردند و فرمودند: " به جز بنده و خادم مسجد، این شهید بزرگوار هم کلید مسجد را داشتند‌." بعد نفسی تازه کردند و فرمودند: "من یک نیمه شب زودتر از ساعت نماز راهی مسجد شدم.به محض اینکه در را باز کردم دیدم شخصی در مسجد مشغول نماز است." حضرت آقای حق شناس مکثی کردند و ادامه دادند: "من دیدم یک جوان در حال سجده است، اما نه روی زمین!! بلکه بین زمین و آسمان مشغول تسبیح حضرت حق است"!! حاج آقای حق شناس در حالی که اشک در چشمانش حلقه زده بود ادامه دادند: "من رفتم جلو دیدم همین احمد آقا مشغول نماز است.بعد که نمازش تمام شد پیش من آمد و گفت: تا زنده ام به کسی حرفی نزنید." من با تعجب بسیار به سخنان استاد گوش می کردم .. آیا یک جوان می تواند به این درجه از کمال بشریت دست یابد!!؟ من به طرز ناخودآگاه در تمام مراسم این شهید حضور داشتم. شاید این بار مسئولیتی بر عهده ماست. شاید خدا می خواهد یکی از بندگان خالص و گمنام درگاهش را که بسیار ساده و عادی در میان ما زندگی کرد را به دیگران معرفی کند. هرچند از دوران شهادت ایشان چندین دهه گذشته اما با یاری خدا تصمیم گرفتیم که خاطرات این عبد الهی را جمع آوری کنیم. تازه زمانی که کار شروع شد، متوجه دیگر سختی ها شدیم. احمدآقا از آنچه فکر می کردیم بسیار بالاتر بود اما اگر استادالعارفین این گونه در وصف این جوان سخن نمی گفت، کار بسیار سختتر می شد. ادامه دارد ... با کسب اجازه از ناشر کتاب ( انتشارات شهید هادی ) امام و شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم شهید 🍃🌹کانالِ‌یادوخاطره‌شهدا🌹🍃 http://sapp.ir/rostmy 🍃🌹🍃
[فرستاده شده از علوم کاربردی ] کتاب زندگی و خاطرات شهید احمد علی نیری 📌قسمت چهارم راوی: خواهر شهید احمد در خانه ما واقعا نمونه بود. همه او را دوست داشتند. همه خانواده اهل نماز و تقوا بودند. لذا احمد هم از همین دوران به مسائل عبادی و معنوی به خصوص نماز توجه ویژه داشت‌ او مانند همه نوجوان ها با بچه ها بازی می کرد، درس می خواند، در کارهای خانه کمک می کرد‌.. اما هرچه بزرگ تر می شد به رفتار و اخلاقی که اسلام تأیید کرده و احمد از بزرگتر ها می شنید با دقت عمل می کرد. مثلا ، وقتی به مدرسه می رفت تا می توانست به همکلاسی هایی که از لحاظ مالی مشکل داشتند کمک می کرد‌. یادم هست وقتی در خانه غذای خیلی خوب و مفصلی درست می کردیم و همه آماده خوردن می شدیم احمد جلو نمی آمد!! می گفت: توی این محل خیلی از مردم اصلا نمی توانند چنین غذایی تهیه کنند. مردم حتی برای تهیه‌ی غذای معمولی دچار مشکل هستند، حالا ما... برای همین اگر سر سفره هم می آمد با اکراه غذا می خورد. برای بچه ای در قد و قواره او این حرف ها خیلی زود بود. اصلا بیشتر بچه ها درسن دبستان به این مسائل فکر نمی کنند. اما احمد واقعا از بینش صحیحی که در مسجد و پای منبر ها پیدا کرده بود این حرف ها را میزد. برای همین می گویم اولین جرقه های کمال در همین ایام در وجود او زده شد. رفته رفته هر چه بزرگتر می شد رشد و کمال و معنویت او بالا رفت تا جایی که دیگر ما نتوانستیم به گرد پای او برسیم! ادامه دارد ... با کسب اجازه از ناشر کتاب ( انتشارات شهید هادی ) امام و شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات 🍃🌹کانالِ‌یادوخاطرشهدا🌹🍃 http://sapp.ir/rostmy
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تفسیر سوره مبارکه مبارکه استماع این آیه شریفه به نیابت از شهید مدافع حرم 🌸رضا بدری🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴موضوع :حجاب و حیا چیست؟ حیا ابزاری برای توانمندسازی زنان، مدیریت زن بر روابط‌ و بدن خویش و آشتی با منزلت زنانه ⏪توقع داریم اینجا دانشگاه‌ کشور ما باشد، سخنران هم مسئول بسیج و دانشجویان ارزشی هم اینجا نشسته باشند و بنر حجاب و عفاف هم پشت کلاس درس نصب شود. اما واقعیتش را بخواهید اینجا دانشگاه آمریکاست، سخنران هم یک زن فمنیستی تازه مسلمان شده که درحال شرح دلایل حجاب به دانشجویان است. © دکتر محمد سجاد شیرودی ...🔻 🌻کانال تاریخ حجاب🌻 https://eitaa.com/HistoryofHijab
سیّد بن طاووس می‌فرماید: سحرگاهی در سرداب مقدّس سامرا بودم، ناگاه صدای مولایم امام زمان ارولحنافداه را شنیدم که برای شیعیان خود دعا می‌کردند و می‌فرمودند: "خدایا! شیعیان ما را از شعاع نور ما و باقیمانده گِلِ ما خلق کرده‌ای، آن‌ها گناهان زیادی با اتکاء بر محبّت و ولایت ما انجام داده‌اند؛ اگر گناهان آن‌ها گناهی است که در ارتباط با توست از آن‌ها بگذر که ما را راضی کرده‌ای و آن چه از گناهان آن‌ها در ارتباط با خودشان هست خودت اصلاح کن ... و آن‌ها را از آتش جهنّم نجات بده، و آن‌ها را با دشمنان ما در خشم و غضب خود جمع نفرما‌!" 📚 نجم ثاقب این اولین بار و آخرین بار نیست که امام زمان ارولحنافداه دست به دعا برداشته و برای شیعیان گنه‌کار دعا می‌کنند، امّا انگار همین شیعیان گنه‌کار فراموش کرده‌اند که شاید فرج مولایشان در گرو دعای آنها باشد! یادمان نرود مولای‌مان چشم انتظار دعای ماست و دعای ما شاید با یک استغفار و توبه کارساز باشد!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کتاب زندگی و خاطرات شهید احمد علی نیری 📌قسمت پنجم راوری: دکتر محسن نوری، «استاد دانشگاه شهید بهشتی» توی محله از بچگی باهم بودیم. در دوران دبستان حال و هوای احمد با همه فرق داشت. رفتارش خیلی معنوی بود احمد یکی از بهترین دوستان من بود، همیشه نون و پنیر خوشمزه ای با خودش به مدرسه می آورد ‌هیچ وقت هم تنها نمی خورد! به ما تعارف می کرد و منو بقیه دوستان کمکش می کردیم رفتار و برخورد احمد برای همه ما الگو بود همیشه باهم بودیم می گفت: بیا تو راه مدرسه سوره های کوچک قران را بخوانیم. زنگ های تفریح هم می دیدم که یک برگه‌ای در دست گرفته و مشغول مطالعه است. یک بار از او پرسیدم: این کاغذ چیه؟ گفت: این برگه‌ی اسما ٕالله است. نام های خدا روی این کاغذ نوشته شده. کم کم بزرگ تر می شدیم. فاصله معنوی من با او رفته رفته بیشتر می شد.او پله پله بالا می رفت و من... بیشترین چیزی که احمد به آن اهمیت می داد نماز بود. هیچ وقت نماز اول وقت را ترک نکرد حتی در اوج کار و گرفتاری. معلم گفته بود امتحان دارید.ناظم آمد سر صف و گفت: بر خلاف همیشه خارج از ساعت آموزشی امتحان برگزار می شه.فردا زنگ سوم که تمام شد آماده امتحان باشید. آمدیم داخل حیاط. گفتند: چند دقیقه دیگه امتحان شروع می شه. صدای اذان از مسجد محل بلند شد. احمد آهسته حرکت کرد و رفت به سمت نماز خانه. دنبالش رفتم و گفتم: احمد برگرد ..این آقا معلم خیلی به نظم حساسه، اگه دیر بیای، ازت امتحان نمی گیره و... می دانستم نماز احمد ، طولانی است، او مقید بود که ذکر تسبیحات را هم با دقت ادا کند. هرچه گفتم بی فایده بود، احمد به نماز خانه رفت و مشغول نماز شد همان موقع همه ما را به صف کردند، وارد کلاس شدیم. ناظم گفت: ساکت باشید تا معلم سوال ها رو بیاره مرتب از داخل کلاس سرک می کشیدم و داخل حیاط و نماز خانه را نگاه می کردم. خیلی ناراحت بودم. حیف بود پسر به این خوبی از امتحان محروم بشه. بیست دقیقه همین طور توی کلاس نشسته بودیم.نه از معلم خبری بود نه از ناظم و نه از احمد! همه داشتند توی کلاس پچ پچ می کردند که یکدفعه درب کلاس باز شد و معلم با برگه های امتحانی وارد شد همه بلند شدند. معلم با عصبانیت گفت: از دست این دستگاه تکثیر! کلی وقت مارو تلف کرد تا این برگه ها آماده بشه! بعد یکی از بچه ها رو صدا زد و گفت: پاشو برگه ها رو پخش کن. هنوز حرف معلم تمام نشده بود که درب کلاس به صدا در آمد. در باز شد و احمد در چارچوب در نمایان شد. معلم ما اخلاقی داشت که کسی را بعد خودش به کلاس راه نمی داد. من با ناراحتی منتظر عکس العمل معلم بودم. آقا معلم درحالی که حواسش به کلاس بود گفت: نیری برو بشین سرجات! احمد سر جایش نشست و مشغول پاسخ به سوالات امتحان شد .من هم با تعجب به او نگاه کردم. احمد مثل همه ما مشغول پاسخ شد.فرق من با او در این بود که احمد نماز اول وقت را خوانده بود و من .... خیلی روی این کار او فکر کردم ..این اتفاق چیزی نبود جز نتیجه عمل خالصانه احمد‌ ادامه دارد ... با کسب اجازه از ناشر کتاب ( انتشارات شهید هادی ) امام و شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم شهید 🍃🌹کانالِ‌یادوخاطره‌شهدا🌹🍃 http://sapp.ir/rostmy 🍃🌹🍃