eitaa logo
به سوی خدا
215 دنبال‌کننده
7هزار عکس
5.2هزار ویدیو
33 فایل
✨به سوی خدا ┄┅═✾•••✾═┅┄ 🆔@sooye_khoda
مشاهده در ایتا
دانلود
▪️لزوم سکوت در حرم امام حسین(ع) بخاطر چیست؟ 🔅امام صادق(ع) فرمود: هرگاه حضرت ابا عبدالله را زیارت نمودید، ملازم سکوت باشید مگر به عبادت 💢به درستی که ملائکه شب و روز، از گروه حفظه با ملائکه‌ای که در حرم و حایر حرم هستند مصافحه می‌کنند اما ملائکه‌ای که در حایرند از شدّت گریستن جواب ایشان را نمی‌دهند و پیوسته مشغول گریه و زاری‌اند، مگر در وقت زوال شمس و وقت طلوع فجر که در این دو موقعیت ساکت می‌شوند؛ پس ملائکه حفظه منتظر می‌مانند تا ظهر شود و فجر ظاهر گردد، در این دو وقت با ایشان سخن می‌گویند و ایشان از چیزهایی از امر آسمان از آن‌ها سؤال می‌نمایند، ولی در بین این دو وقت ملائکه حائر صحبت نمی‌کنند و از دعا و گریستن آرام نمی‌گیرند؛ و نیز از آن حضرت روایت کرده‌اند: که حق‌تعالی تنها برای قبر امام حسین(علیه‌السلام) چهار هزار فرشته را ژولیده مو و گردآلود موکل نموده و به شکل اصحاب مصیبت از طلوع صبح تا ظهر بر آن حضرت گریه می‌کنند ✨✨✨✨✨
🌷نوجوان عارف جبهه"حسین یوسف الهی"دوست سردارسلیمانی حسین گفت «می‌دانی چرا اکبر موسایی‌پور بعد از شهادتش با من حرف زد؟» گفتم نه. گفت «اکبر موسایی‌پور دو تا فضیلت داشت: یکی اینکه ازدواج کرده بود، دو اینکه نماز شب او در آب قطع نشد. این فضیلت او بود که او آمد من را مطلع کرد.» سردارقاسم سلیمانی» درمصاحبه مطبوعاتی خود(۹مهر۱۳۹۸)درباره جنگ ۳۳روزه اسرائیل،اشاره ای به یک رزمنده نوجوانی«حسین»داشته که عارف بود وازغیب خبرداشت.که این قسمت ازمصاحبه« مالک اشتررهبرانقلاب» را خواهیدخواند ودرادامه ،به بررسی زندگینامه این نوجوان عارف خواهیم پرداخت چرا سردار سلیمانی می‌خواست کنار شهید یوسف الهی دفن شود؟ سردارسلیمانی ورفیق عارفش حسین«عارفی نوجوان» درجبهه های جنگ سردارحاج قاسم سلیمانی: حالا اینجا باید یک نکته‌ای بگویم. ما خیلی از این صحنه‌ها را در دفاع مقدس خودمان دیده بودیم و من همیشه می‌گویم که از عوامل بر حق بودن خودمان در جنگ، آن روحیاتی بود که از رزمندگانمان بروز می‌کرد و بیشتر شباهت داشت به حالت سیر و سلوک و برداشته شدن حجاب‌ها؛ از ورای حجاب‌ها و ورای پرده‌ها سخن می‌گفتند. یکوقت - شاید یک سال و نیم قبل از عملیات کربلای پنج - ما در شلمچه بودیم و می‌خواستیم آنجا عملیات بکنیم و برای اینکه دشمن متوجه ما نشود، نیروهای اطلاعات عملیاتمان را مستقر کرده بودیم. مقابل ما آب بود و آن روز دو نفر از بچه‌های ما به نام حسین صادقی و اکبر موسایی‌پور به شناسایی رفتند اما برنگشتند. یک برادری-رزمنده- ما داشتیم که خیلی عارف بود؛ نوجوان مدرسه‌ای بود، دانش‌آموز بود اما خیلی عارف بود. یعنی شاید در عرفان عملی، کم مثل او پیدا می‌شد؛ به درجه‌ای رسیده بود که بعضی از اولیا و بزرگان عرفان، بعد از مدت طولانی مثلاً هفتاد هشتاد سال می‌رسیدند. «من در اهواز بودم که این برادر نوجوان ما با بیسیم راکال با من تماس گرفت و گفت «بیا اینجا». من رفتم آنجا. آن برادر ما گفت «اکبر موسایی‌پور و صادقی برنگشتند.» خیلی ناراحت شدم و گفتم «ما هنوز شروع نکردیم، دشمن از ما اسیر گرفت و این عملیات لو رفت» و با عصبانیت این حرف را بیان کردم. من یک روز آنجا ماندم و بعد برگشتم، چراکه جبهه‌های متعددی داشتیم. دو روز بعد دوباره آن برادر ما با من تماس گرفت و گفت بیا؛ من هم رفتم. آن برادر ما که اسمش«حسین» بود، به من گفت که فردا اکبر موسایی‌پور برمی‌گردد. به او گفتم حسین! چه می‌گویی؟ حسین، لبخندی زد و گفت «حسین ،پسر غلامحسین این را می‌گوید»( اسم پدرحسین «غلامحسین »بود) «غلامحسین »دبیر خیلی ارزشمندی بود، مادرش هم دبیر بود. حسین معلم‌زاده بود از پدر و مادر. «حسین»واقعاً در سن نوجوانی معلم بود. وقتی اسم «حسین آقا» را می‌بردند، یک حسین آقا بیشتر نداشتیم؛ شاید صدها حسین در آنجا بودند، اما فقط یک «حسین آقا» بود. سردارسلیمانی:گفتم حسین! چه شده؟ حسین گفت :«فردا اکبر موسایی‌پور برمی‌گردد و بعدش صادقی برمی‌گردد.» گفتم «از کجا می‌گویی؟» گفت «شما فقط بمانید اینجا.» من ماندم. ما یک دوربین خرگوشی داشتیم که دورش را گونی چیده بودیم و دژ درست کرده بودیم. هر۲برگشتنداماشهید برادرهای اطلاعات که پشت دوربین بودند، نزدیک ساعت یک بعدازظهر بود که گفتند یک سیاهی روی آب است. من آمدم بالا دیدم درست است؛ یک سیاهی روی آب خوابیده بود. بچه‌ها رفتند داخل آب و دیدند که اکبر موسایی‌پور است. روز بعدش هم حسین صادقی آمد. عجیب این بود که آن آب با همه‌ی تلاطماتی که داشته، این‌ها را به همان نقطه‌ی عزیمتشان برگردانده بود. هر دو در آب شهید شده بودند. خیلی عجیب بود. من به حسین گفتم «حسین! از کجا این را فهمیدی؟» گفت «من دیشب اکبر موسایی‌پور را در خواب دیدم که به من گفت: حسین! ما اسیر نشدیم، ما شهید شدیم. من فردا این ساعت برمی‌گردم و صادقی روز بعدش برمی‌گردد.» بعد حسین به من جمله‌ای گفت که خیلی مهم است. گفت «می‌دانی چرا اکبر موسایی‌پور با من حرف زد؟» گفتم نه. گفت «اکبر موسایی‌پور دو تا فضیلت داشت: یکی اینکه ازدواج کرده بود، دو اینکه نماز شب او در آب قطع نشد. این فضیلت او بود که او آمد من را مطلع کرد.» کتاب حسین پسر غلامحسین زندگینامه شهید محمدحسین یوسف الهی ✨به سوی خدا ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ ✨@sooye_khoda
❖ عارف بالله مرحوم سید هاشم حدّاد: از خدا، امام حسین (ع) را بخواهید؛ و از امام حسین (ع)، خدا را بخواهید. • توضیح: طبق مبانی عرفانی، حقیقتِ ولایتِ اهل‌ بیت علیهم‌ السلام با مقام احدیت خداوند جل جلاله، وحدت و عینیت دارد، و تقرب به مقام احدیت، مستلزم تقرب به حقیقت ولایت است و بالعکس. @Arefane
6.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🛑🎥 برپایی نماز جماعت پس از عزاداری بر امام حسین علیه‌السلام در استرالیا http://eitaa.com/joinchat/3298492416Cc8880c401c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تفسیر سوره مبارکه