eitaa logo
به سوی خدا
240 دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
5.4هزار ویدیو
33 فایل
✨به سوی خدا ┄┅═✾•••✾═┅┄ 🆔@sooye_khoda
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️عشق و دلدادگی مقام معظم رهبری به حضرت حجت‌بن‌الحسن (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
﷽        إلـهي قَلْبي مَحْجُوبٌ،      وَنَفْسي مَعْيُوبٌ،   وَعَقْلي مَغْلُوبٌ، وَهَوائي غالِبٌ، وَطاعَتي قَليلٌ،    وَمَعْصِيَتي كَثيرٌ،       وَلِسـاني مُقِــرٌّ بِالذُّنُوبِ،          فَـكَــيْفَ حـــيـلَتــي           يا سَتّارَ الْعُيُـــوبِ         وَيا عَلاّمَ الْغُيُـــوبِ       وَيا كاشِفَ الْكُرُوبِ،    اِغْفِرْ ذُنُــوبي كُلَّــها بِحُرْمَةِ مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد.   يا غَفّارُ يا غَفّارُ يا غَفّارُ     بِرَحْمَتِكَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمين خدایا به حرمت محمد و آل محمد عاقبتمان راختم بخیر کن 🕊🕊🌾🌸🌾🕊🕊
ز حد بگذشت مشتاقی و صبر اندر غمت یارا به وصل خود، دوایی کن دل دیوانه ما را ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ العجل یا مولای یا صاحب العصر والزمان🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷 ما افسانه نیستیم🙂✌️ دخترم در کلاس‌های تابستانی شهرک محل سکونت ما یعنی شهرک ارتش تهران شرکت می‌کرد. یک روز یک گل‌سینه هدیه گرفت که عکس شهیدی روی آن بود. آخر شب، گل سینه روی زمین افتاده بود. پایم رفت روی سوزن آن و حسابی خون آمد. بعد از پانسمان، گل‌سینه را برداشتم و باعصبانیت انداختم توی سطل زباله. آخر شب طبق روال هرشب سریال ترکیه‌ای را دیدم و خوابیدم. من اگر هر کار اشتباهی انجام دهم اما نمازم را سر وقت می‌خوانم. صبح حدود ساعت پنج بود. بعد از نماز صبح مشغول تسبیحات بودم که احساس کردم یک جوان روبروی من نشسته!! نفهمیدم خوابم یا بیدار، اما آن جوان که صورتش پیدا نبود به من گفت: ❌سریال‌هایی که می‌بینی افسانه است. اما ما افسانه نیستیم. ما با شما هستیم. باتعجب گفتم: شما کی هستی؟ گفت: تصویر من روی گل‌سینه بود که انداختی توی سطل. دویدم و رفتم داخل سطل را گشتم. تصویر یک شهید بود که زیر آن نوشته بود: خیلی برایم عجیب بود. به‌طور اتفاقی رفتم سر کمد کتابخانه. دیدم کتابی به نام سلام بر ابراهیم لابه‌لای کتاب‌ها است. کتابی در مورد همین شهید. مشغول مطالعه شدم. خیلی جالب بود. شوهرم را صدا زدم و پرسیدم که این کتاب کجا بوده؟ گفت: چند روز پیش توی اداره به ما هدیه دادند. هر دو جلد کتاب را آن روز خواندم. خیلی عالی بود. صبح روز بعد؛ بعد از نماز به بهشت زهرا رفتیم. ساعتی را در کنار مزار یادبود او بودم. 🦋حالا او حقیقت زندگیم شده. دیگر سراغ افسانه‌های ماهواره نمی‌روم. و نمازم نیز کاملاً تغییر کرده.
✨کتاب زندگی و خاطرات شهید احمد علی نیری 📌قسمت بیست و چهارم برای اینکه از احمداقا بگوییم باید استاد گرانقدر ایشان را بهتر بشناسیم. کسی که احمداقا در محضر او شاگردی کرد و مطیع کامل فرمایشات ایشان بود. آیت الله حاج میرزا عبدالکریم حق شناس تهرانی در سال۱۲۹۸شمسی در خانواده‌ای متدّین در تهران متولد شد.پدرشان در ایامی که فرزندانش کوچک بودند از دنیا رفت. مادرشان هم تا زمانی که ایشان به سن پانزده سالگی رسید در قید حیات بود.ایشان از مادر بزرگوارشان به نیکی یاد می کردند. می فرمود: « مادرم سواد نوشتن و خواندن نداشت، اما به خوبی قرآن و مفاتیح را می خواند! و حتی آیات مبارکه قران را در بین کلمات تشخیص می داد! او این فهم و شناخت را به خوابی که از حضرت علی(ع) دیده بود، مربوط می دانست. در آن رویا ایشان دو قرص نان از حضرت می گیرند‌. یکی از آنها را شیطان می رباید، اما او موفق می شود که دیگری را حفظ کرده و بخورد. بعد از اینکه صبح از خواب برخاسته بود می توانست آیات قرآن را بشناسد و بخواند! با وفات مادر، ایشان در منزل دایی به سر می بردند، حاج دایی می خواست ایشان بعد از دوره درس به بازار برود و به کسب و کار بپردازد رسم روزگار همین بود. دارالفنون هم دانشگاه و هم ادارات دولتی را نوید می داد. راهی که برادران ایشان رفتند، و در وزارت خارجه به مقامات رسیدند. اما تقدیر خدای کریم چیز دیگری بود. ایشان در اواخر دوره‌ی دبیرستان به چیز دیگری دل بسته شد. ایشان به درک محضر عالم عامل، شیخ محمد حسین زاهد، موفق می شوند... ادامه دارد .. 🍃🌹🍃
💯"آلیزا کیم" مدل و هنرپیشه ساکن آمریکا به دنبال آرامش و روش صحیح زندگی بود تا آنرا در اسلام یافت 🔻"آلیزا" میگه من به نقاط مختلف دنیا سفر کردم و حرفه های مختلفی رو تجربه کردم ولی از سبک زندگی خودم احساس رضایت نداشتم و به دنبال آرامش بودم 🔻وقتی که به عنوان مدل فعالیت می کردم و عکس های من روی مجلات بود بعد از مدتی حس بدی نسبت به این حرفه و نمایش اندامم بهم دست داد 🔻در زندگی خلائی احساس می کردم،به مطالعه انجیل پرداختم.ولی هرچه بیشتر آنرا می خواندم سوالات و ابهامات بیشترس برایم پیش می آمد.از اینکه انجیل توسط افراد مختلفی گردآوری شده و تناقضات آشکاری در آن هست ترغیبی به ادامه دادن خواندنش نداشتم 🔻تا اینکه به فکر مطالعه درمورد دین اسلام افتادم.هرچه درمورد اسلام میخواندم بیشتر علاقه مند می شدم و برایم لذت بخش بود.انگار خدا مرحله به مرحله من را به سوی مسیر درست هدایت میکرد 🌐منبع:https://www.thesciencefaith.com/what-led-an-american-model-to-embrace-islam/amp/ ✨🍃🍀🌸🌺🌸🍀🍃
✨ 🔹برای برداشته شدنِ وسوسه‌های شیطانی، سزاوار است از ذکر و یاد الهی، به خصوص ذکر «لا اله الا الله» استفاده نمود. 📕(علامه طباطبایی، ثمرات حیات، ص ۷۷) 🔹اکثار تهلیل، علاج وساوس است. [اکثار «تهلیل»، یعنی زیاد گفتنِ «لا اله الاّ اللّه»]. 📕(آیت الله بهجت، دفتر حفظ و نشر آثار) 🆔 @Arefin
6.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 دعای آیت‌الله جاودان(حفظه‌الله) برای فعالین حجاب در مترو 🔸کارتان خیلی مهم است، خسته نشوید... @bidariymelat