🌺مرحوم سید هاشم حداد شاگرد برجسته سیدعلی آقا قاضی
به قرائت قرآن با صوت حزین بسیار علاقه مند بود. صدا و آهنگ او بسیار جذاب و دلربا بود. خودش در وقت خواندن محو می شد و هر کس می شنید تغییر حالت و جذبه در او پیدا می گشت.
در نماز های نافله شب سوره های برزگ را با تکیه به صدا و آهنگ و صوت زیبا و حزین میخواندند، چه بسا چندین ساعت فقط نماز شبشان بدین کیفیت طول می کشید.
پیوسته استعمال عطر می نمودند، و در اطاق خودشان غالبا عود روشن می کردند، بطوریکه اگر کسی بعد از یکی دو روز هم در آن اطاق وارد می شد پس از آنکه بجای دیگر رفته بودند، از بوی عطر خاص ایشان و ار بوی عود اطاق می فهمید اینجا سید هاشم است.
📕روح مجرد ص 524
@h_khoban_ir
✨به سوی خدا
┄┅═✾•••✾═┅┄
🆔@sooye_khoda
🌺قدر لحظه های عمر را بدانیم
..اینکه فرمودند: «انّ الانسان لفى خسر»، خسر یعنی همین ،یعنى سرمایهسوز شدن، از دست رفتن سرمایه. همهى ما هر لحظه در حال از دست دادن سرمایه هستیم. سرمایه چیست؟ عمر ماست. لحظه به لحظه من و شما داریم این سرمایه را از دست میدهیم.
امروز ما نسبت به دیروز بخش دیگرى از سرمایه را باز از دست دادهایم. در این عمر چند ده ساله مثلاً، لحظه به لحظه در حال سوختنِ این شمع است؛ در حال نابود شدنِ این سرمایه است. خوب، در مقابل او چه به دست مىآوریم؟ این مهم است. «الّا الّذین ءامنوا و عملوا الصّالحات و تواصوا بالحقّ و تواصوا بالصّبر».
اگر ایمان بود، عمل صالح بود آن وقت این سرمایه رفته است، اما چیز بهترى جاى آن را خواهد گرفت. مثل اینکه شما پولتان را برمیدارید، میروید بازار؛ از بازار که مىآئید بیرون، این پول از دست رفته است و دیگر توى جیب شما نیست؛ مهم این است که در مقابلش چه با خودتان آوردید؛ از این بازار دست خالى برنگشته باشید.
📕بیانات در دیدار ۱۳۸۸/۰۴/۰۳
✨به سوی خدا
┄┅═✾•••✾═┅┄
🆔@sooye_khoda
😭😭😭😭
شهیدی که بعلت لو ندادن عملیات زنده سرش را بریدند
عباسعلی فتاحی بچه دولت آباد اصفهان بود حدود ۱۷ سال سن داشت. سال شصت به شش زبان زندهی دنیا تسلط داشت تک فرزند خانواده هم بود زمان جنگ اومد و گفت: مامان میخوام برم جبهه. مادر گفت: عباسم! تو عصای دستمی، کجا میخوای بری؟
عباسعلی گفت: امام گفته.
مادرش گفت: اگه امام گفته برو عزیزم…عباس اومد جبهه.
خیلی ها می شناختنش. گفتند بذاریدش پرسنلی یا جای بی خطر تا اتفاقی براش نیفته.
اما خودش گفت: اسم منو بنویس میخوام برم گردان تخریب. فکر کردند نمی دونه تخریب کجاست.
گفتند: آقای عباسعلی فتاحی! تخریب حساس ترین جای جبهه است و کوچکترین اشتباه، بزرگترین اشتباهه… بالاخره عباسعلی با اصرار رفت تخریب و مدتها توی اونجا موند.
یه روز شهید حسین خرازی گفت: چند نفر میخوام که برن پل چهل دهنه روی رودخونه دوویرج رو منفجر کنن. پل کیلومترها پشت سر عراقیها بود…
پنج نفر داوطلب شدند که اولینشون عباسعلی بود. قبل از رفتن..
حاج حسین خرازی خواستشون و گفت: ” به هیچوجه با عراقی ها درگیر نمی شید. فقط پل رو منفجر کنید و برگردید. اگر هم عراقی ها فهمیدند و درگیر شدید حق اسیر شدن ندارین که عملیات لو بره…
تخریبچی ها رفتند… یه مدت بعد خبر رسید تخریبچی ها برگشتند و پل هم منفجر نشده، یکی شونم برنگشته… اونایی که برگشته بودند
گفتند: نزدیک پل بودیم که عراقی ها فهمیدن و درگیر شدیم. تیر خورد به پای عباسعلی و اسیر شد… زمزمه لغو عملیات مطرح شد.
گفتند: ممکنه عباسعلی توی شکنجه ها لو بده!
پسر عموی عباسعلی اومد و گفت: حسین! عباسعلی سنش کمه اما خیلی مرده، سرش بره زبونش باز نمیشه برید عملیات کنید…
عملیات فتح المبین انجام شد و پیروز شدیم. رسیدیم رودخانه دوویرج و زیر پل یه جنازه دیدیم که نه پلاک داشت و نه کارت شناسایی. سر هم نداشت. پسر عموی عباسعلی اومد و گفت: این عباسعلیه! گفتم سرش بره زبونش باز نمیشه…
اسرای عراقی میگفتند: روی پل هر چه عباسعلی رو شکنجه کردند چیزی نگفته… اونا هم زنده زنده سرش رو بریدند…😭😭
جنازه اش رو آوردند اصفهان تحویل مادرش بدهند.
گفتند به مادرش نگید سر نداره. وقت تشییع مادر گفت: صبر کنین این بچه یکی یه دونه من بوده، تا نبینمش نمیذارم دفنش کنین!
گفتن مادر بیخیال. نمیشه…
مادر گفت: بخدا قسم نمیذارم.
گفتند: باشه! ولی فقط تا سینه اش رو می تونین ببینین.
یهو مادر گفت: نکنه میخواین بگین عباسم سر نداره؟
گفتند: مادر! عراقیها سر عباست رو بریدند.
مادر گفت: پس میخوام عباسمو ببینم… مادر اومد و کفن رو باز کرد. شروع کرد جای جای بدن عباس رو بوسیدن تا رسید به گردن. پنبه هایی که گذاشته بودن روی گلو رو کنار زد( یاد گودی قتلگاه و مادر سادات) و خم شد رگ های عباس رو بوسید.
و مادر شهید عباسعلی فتاحی بعد از اون بوسه دیگه حرف نزد…
(یاد شهدا و این شهید جوانمرد را حفظ کنیم ولو با ارسال این روایت زیبا به یک نفر حتی شده با یک صلوات)
شادی روح پاک شهدا صلوات:اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🌹
🌟😔فقط بدونیم کیا رفتن وجان دادن غریبانه تا با آرامش ما نفس بکشیم وامنیت داشته باشیم🌟😔
1_4273520308.mp3
3.55M
حتما حتما گوش بدین
ره چنان رو که رهروان رفتن...
اگه میخوای به همه چی برسی
تفسیر_سوره مبارکه
#نحل_آیه۶۴
استماع تفسیر این آیه شریفه به نیابت از شهید🌹امیر علی اکبری🌹
هدیه به صاحب و مولایمان امام زمان علیه السلام
النحل
وَمَا أَنزَلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ إِلَّا لِتُبَيِّنَ لَهُمُ الَّذِي اخْتَلَفُوا فِيهِ وَهُدًى وَرَحْمَةً لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ
ﻣﺎ ﺍﻳﻦ ﻛﺘﺎﺏ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺗﻮ ﻧﺎﺯﻝ ﻧﻜﺮﺩﻳﻢ ﻣﮕﺮ ﺑﺮﺍﻱ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺣﻘﺎﻳﻘﻲ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺍﺧﺘﻠﺎﻑ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ، ﺑﺮﺍﻱ ﺁﻧﺎﻥ ﺗﻮﺿﻴﺢ ﺩﻫﻲ [ ﺗﺎ ﺍﺯ ﺁﺭﺍ ، ﻧﻈﺮﻳﺎﺕ ﻭﺳﻠﻴﻘﻪ ﻫﺎﻱ ﺑﺎﻃﻠﺸﺎﻥ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺣﻘﺎﻳﻖ ﺩﺳﺖ ﺑﺮﺩﺍﺭﻧﺪ ] ﻭ ﺑﺮﺍﻱ ﻣﺮﺩﻣﻰ ﻛﻪ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺩﺍﺭﻧﺪ [ ﻣﺎﻳﻪ ] ﻫﺪﺍﻳﺖ ﻭ ﺭﺣﻤﺖ ﺑﺎﺷﺪ .(٦٤)