✨
🌺داشتم جدول حل می کردم، یکجا گیر کردم: "حَلّٰال مشکلات است؛ سه حرفی"
👨💼پدرم گفت: معلومه، «پول»
گفتم: نه، جور در نمیاد
🧕مادرم گفت: پس بنویس «طلا»
گفتم: نه، بازم نمیشه.
🧖♀️تازه عروس مجلس گفت: «عشق»، گفتم : اینم نمیشه.
💁♂️دامادمان گفت: «وام»، گفتم: نه.
👮♂️داداشم که تازه از سربازی آمده گفت: «کار»، گفتم: نُچ.
👵مادربزرگم گفت: ننه، بنویس «عُمْر»، گفتم: نه، نمیخوره
هر کسی درمانِ دردِ خودش را میگفت، یقین داشتم در جواب این سؤال،
▪️پابرهنه میگوید «کفش»
▪️نابینا می گوید «نور»
▪️ناشنوا میگوید «صدا»
▪️لال میگوید «حرف»
و...
🔺 اما هیچ کدام جواب کاملی نبود
💐 جواب «فَرَج» بود و ما هنوز باورمان نشده: تا نیایی گِره از کارِ بشر وا نشود...
اللهم عجل لولیک الفرج...
😢😭
✨به سوی خدا
┄┅═✾•••✾═┅┄
🆔@sooye_khoda
🌺اثر دعای مادر
علامه سيد رضي (ره) مؤلف نهج البلاغه پس از وفات مادرش فرمود: " پس ازاين با كدام دست بلاها را رد كنم؟!"
دست مادر كه بالا ميرود و دعايتان ميكند ، بلاها از شما دفع ميشود.
✨به سوی خدا
┄┅═✾•••✾═┅┄
🆔@sooye_khoda
تصور کنیم مانند اهل معرفت دارای چشم بصیرت بودیم...
شب جمعه یه دفعه نگاه به آسمان بکنیم...
و ببینیم میلیونها ،میلیون فرشته از آسمان به سمت زمین می آیند...
و بیشتر دقت کنیم مثلأ ببینیم در دست راست شان قلم هایی است از طلا به شدت طلایی و درخشنده ، و در دست چپ شان صفحه هایی سفید و درخشان مثل بلور ...
از آنها بپرسیم شما شب جمعه با این تعداد زیاد و قلم های طلایی و کاغذهای نقره ای چرا به زمین می آیید؟
قرار است چه چيز با ارزشی را بنویسید؟
و آنها پاسخ بدهند که ....
🔵 فضیلت #صلوات از شامگاه پنجشنبه تا غروب روز جمعه
🔺 امام صادق(علیهالسلام) میفرماید:
🔹 هنگامی که شام پنجشنبه و شب جمعه فرا میرسد، فرشتگانی از آسمان نازل میشوند که به همراه خود قلمهایی از طلا و کاغذهایی از نقره دارند. آنها در طی این مدت تا غروب روز جمعه، هیچ عملی به جز #صلوات بر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را ثبت نمیکنند.
📚 من لا یحضره الفقیه،ج ۱ص ۴۲۴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹جمله تکان دهنده از علامه طباطبایی.
🔆ابد در پیش داریم
eitaa.com/ebratha_ir
✨به سوی خدا
┄┅═✾•••✾═┅┄
🆔@sooye_khoda
19.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ در شب چه می گذرد؟
🔹اگر با خیالی پاک #نماز_شب بخوانید، حداقل اش این است که آن روز بیمه هستید. اگر مدتی ادامه دهید، به کل از گناه دور می شوید ان شاءالله
👤 مرحوم آیتالله موسوی
اَلٰا بِذِكْرِٱللّٰـهِ تَطْمَئِنُّ ٱلْقُلُوبُ
🌺اگر کل سال نماز شب نمیخونی حداقل این شبها بخون
🌺۱۰ دقیقه قبل از اذان صبح بیدار شویم
✨این شبها اذان صبح دیرترین وقت در طول سال است
✨این شبها راحتترین شبها در طول سال برای خواندن نماز شب است
🌸پیامبر اکرم( ص) فرمودند :
مادر حضرت سلیمان به او گفت :
ای پسرم! بپرهیز از زیاد خوابیدن در شب، زیرا خواب زیاد در شب، انسان را در روز قیامت #فقیر می کند.
چون در شب، مخصوصا در دل شب که مردم در خواب هستند، خرمن برکات و خیرات را پهن می کنند، کسی که در خواب باشد دستش از این #برکاتْ تهی خواهد بود و در روز قیامت چیزی نخواهد داشت و فقیر خواهد بود.
🌸حاج قاسم هم به خواندن نماز شب سفارش میکرد.
📕 کتاب امالی صدوق، ص۱۴۰
✨به سوی خدا
┄┅═✾•••✾═┅┄
🆔@sooye_khoda
مداحی_آنلاین_امام_زمان_عج_رو_برا_چی_میخوایی؟_استاد_رفیعی.mp3
3.36M
#پادکست
📝امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) رو برا چی میخوای؟
🎤حجت الاسلام #استاد_رفیعی
🌻|↫#امام_زمان
📚داستان مهدویت
==========
حـضـرت حـجـّت الاسـلام والمـسـلمـيـن جـنـاب آقـاى حـاج شـيـخ "مـحـمـّد امـيـن افـشـار " سـاكــن كابل كه چند سال است دولت افغانستان او را به جرم تشيع و انقلاب ايران زندان كرده و هيچ خـبــرى از آن عـالم ربـّانى در دست نيست و حتّى فرزند و اقوامش از او رفع اميد كرده انـد، او در طــى سـالهــایى كـه بـه مشهد مشرّف مى شد ، زياد با من مأنوس بود و هميشه به ياد مولاى خود حـضـرت "بـقـيـّة اللّـه " ارواحـنــا فـداه بـه سـر مـى بـرد. قـصـّه اى را در سال 1355 در مكّه معظّمه براى من نقل فرمود و مـى گفـت : ايـن قصه در افغانستان معروف است و مـن بـعدها آن قضيه را در كتاب "عبقرى الحسان " تـأليف مرحـوم حـاج شيخ "على اكبر نها وندى " عـالم فـاضـل معاصر ديدم و لذا به خاطر آنكـه حكايـت كـم و زيـاد نشـود ايـن حكايت را از آن كتاب نقل مى كنم :
ملاّ "ابوالقاسم قندهارى " از كسانى است كه خدمت حضـرت "بقيـة اللّـه " ارواحنـا فداه رسيده و آن حضرت را شناخته است و من چون طالب درج اين حكايت بودم ، از خود آن جـنـاب صـورت واقـعـه را درخواست كردم . او جواب را به اين صورت مرحمت فرمود: دستور و فرمايش شـما را اطاعـت مـى كنم و جواب مى گويم .
در تـاریخ 1266 هجرى قمرى نزد ملاّ "عبدالّرحيم " پسر ملاّ "حبيب اللّـه افغـان " كتـاب فارسـى هيـأت و تجريد مى خواندم .
در عـصـر جـمـعـه اى بـه ديـدن اسـتـادم رفـتـم .او در پـشـت بـام اطـاق بيرونى خود جلسه اى تشـكيل داده بود و جمعى از علما و قضات و خوانين افغانستان نشسته بودند، بالاى مجلس پشت بـه قـبـله و ...
ادامه 👇
پشت بـه قـبـله و رو بــه مـشـرق "مـلاّغـلام " قـاضـى القضاة و "سردار محمد علمخان " پسر "سردار حمداللّه خان" با یک عالم مصری " و جمع ديگرى از علماء نشسته بودند .
آنـهـا هـمـه اهـل سـنـّت بـودند ولى من و جناب "عطّار باشى سردار " و پسرهاى "ملاّ حبيب اللّه "شيعه بوديم پشت به شمال نشسته بوديم .
سـخن از هر چه و هر كجا گفته مى شد تا آنكه حرف از شيعه به ميان آمد و آنها در مذمت عقائد شيعه خيلى حرف زدند .
قـاضـى القـضـاة گـفـت :
يكى از عقائد خرافى شيعه اين است كه مى گويند :
حضرت "مهدى " (عـليـه السـّلام ) پـسـر حـضرت "حسن عسكرى " (عليه السلام ) در سامراء تـاريخ 255
متولد شـده و در سـرداب خـانـه خـودش غـائب شـده و تـا بـه حـال زنـده و نـظــام عــالم بــه وجــود او بـسـتـگـى دارد، و بـالاخـره هـمـه اهل مجلس مشغول بدگوئى به عقائد شيعه شدند .
عالم مصرى بيشر از همه به مذمت مذهب شيعه پرداخته بـود ولـى در خصـوص حضـرت "مهـدى " (عليـه
السلام ) ساكت بود .
وقـتـى سخنان قاضى القضاة درباره "امام زمان " (عليه السلام ) پايان يافت، آن عالم مصرى گفت :
در جامع علويون در سردرس حديث فلان فقيه حاضر مى شدم .
او سـخـن از شـمـايـل و خـصـوصـيـّات حـضـرت "مـهـدى " (عـليـه الســّلام ) بـه ميـان آورد در ميـان شـاگـردان قـال و قـيـلى بـرپـا شـد نـاگـاه هـمـه سـاكـت شـدنـد زيـرا جـوانـى بـه هـمـان شـمايل كـه كسى قدرت نگاه كردن به او را نداشت ، در مجلس درس ايستاده بود .
وقـتـى كـلام آن عـالم مـصـرى بـه ايـنـجـا رسـيـد مـن ديـدم اهـل مـجـلس ما همه ساكت شدند. همه به جوانى كه در مجلس ناگهان نشسته بود ! خيره شدند و نـمـى تـوانـسـتـنـد نـگـاه بـه قـيـافـه او را ادامـه دهـنـد و بـه زمـيـن نـگـاه مـى كـردنـد و مـن هم مـثـل آنها بودم عرق از سر و صورت همه ماها سـرازير شده بود و بالاخره من متوجه شدم كه آن آقـا حـضــرت "صـاحــب الزّمــان " (عـليــه الســّلام ) اســت .
تـقـريـبـا حـدود يـك ربـع سـاعـت حـال هـمـه مـا بـا بـودن آن حـضرت يكنواخت بود. بعد از آن ، همـه
آنها بدون آنكه از همديگر خـداحـافـظـى بـكـنند از مجلس بيرون رفتند و متفرّق گرديدند. من آن شـب تـا صبح از سرور و نـاراحـتـى خـواب نداشتم .
خوشحال بودم كه به ملاقات حضرت "بقية اللّه " (عليه السلام ) مـوفـّق شـده ام و نـاراحـت بـودم بـه خـاطـر آنـكـه نتوانستم بيشتر از يك بار به زيارت آن حضرت موفّق شوم .
روز شـنـبـه يـعـنـى فرداى آن روز، براى درس نزد ملاّعبدالرّحيم رفتم .مرا به كتابخانه خـود بـرد و دو نفرى نشستيم .
بـه مـن گـفـت :
ديـروز فـهـمـيـدى چـه شـد؟ حـضـرت "ولى عـصــر " (عـجــّل الـلّ ه تـعــالى فـرجــه الشـّريــف ) در مـجلس تشريف آوردند و آن چنان به آنها تصرّف كردند كه كسى قدرت حرف زدن پيـدا نكـرد و آنهـا عـرق
ريختند تا متفرّق شدند .
مـن به دو دليل اظهار بى اطلائى كردم .يكى به خاطر آنكه از او تقيه مى كردم و ديگـر آنكـه مـى خواسـتم
قضيه از زبان آنها پخش شود و من آن حكايت را از آنها بشنوم .
او گـفـت :
مـوضـوع از آن روشـنتـر بـود كـه تـو مـنـكـر شـوى ! اهـل آن مـجــلس همـه آن حضـرت را ديدنـد و
متوجه تصرّفى كه آن حضرت فرموده بودند شدند و همه آنها بعد از آن جلسه موضوع را براى من بازگو كردند .
فـرداى آن روز عطار باشى را ديدم گفت :
چشم ما از اين كرامت روشن شد "سردار محمد علم خان " هم در دين خود سست شده ،نزديك است كه او را شيعه كنم .
چند روز بعد پسر قاضى القضاة به من گفت :پدرم دوست داشت تو را ببيند ! من هر چـه كـردم كـه بـه يـك نحوى عذر بياورم نشد.
بالاخره به نزد او رفتم . وقتى وارد مجلس او شدم . جمعى از مفتيها كه در مجلس قبـل هم بودند و آن عالم مصرى نزد او بودند .
قاضى القضاة به من گفت :ديدى چگونه حضرت "ولى عصر"علیه الســّلام به مجلس آمد؟
گفتم :مـن چـيـزى مـتـوجـّه نـشدم جز آنكه اهل مجلس يك دفعه سكوت كردند و بعد متفرّق شدند (البته مـن از روى تقيه منكر مى شدم )
آنهائى كه در جلسه بودند، گفتند :
اين شخص دروغ مى گويد. چطور مى شود كه يك چيز را همه اهل مجلس ببينند ولى تنها او نبيند .
قاضى القضاة گفت :
او اهل علم است دروغ نمى گويد. شايد آن حضرت خود را در نظر منكرين ظـاهـر فـرمـود تـا رفـع شـك از آنها بشود و چون پدران مردم فارسى زبان اين شهر شيعه بـوده انـد و بـراى ايـنـهـا از عـقـايد شـيعه همـين اعتقاد به حضرت "ولى عصر " (عليه السلام ) بـاقـى مـانـده ، آنـهـا نـديـده انـد چــون بــه آن حـضــرت مـعـتـقـد بـوده انـد .
بـه هـر حال اهل مجلس هر طور بود قبول كردند .
#امام_زمان