«اینما تولوا فثم وجه الله» بقره/۱۱۵ «ظهرت الموجودات من باء بسم الله الرحمن الرحیم» @sooyesama

دنیا را دیدند، ولی نخواستند... چون روحی بزرگ‌تر از این دنیا داشتند... خدا به فرشته‌ها فرمود: آنها را بیاورید... آنها متعلق به خودم هستند... @sooyesama

شهود حقايق توحيدى ماهيتا غير از ظهور حالات معنوى است؛ زيرا حالات معنوى به نوعى با درك‌هاى لطيف ذهنى و حالات روحى همراه است كه براى عموم مؤمنين و كسانى‌كه در مسير تبعيت خالصانهٔ حق تعالى هستند ظاهر می‌شود، و ممكن است صاحب آن، منکر رسيدن به حقايق توحيدى يا منكر اصل آنها نيز باشد؛ مانند بعضى از بزرگانى كه منكر حقايق عرفانى هستند، لكن انسان‌هاى مهذبى هستند و داراى حالات معنوى حتى ارتباط‌هاى ويژه با ائمه- عليهم السلام- هستند، و نيز داراى كراماتى يا خلع روح از بدن می‌باشند. اما شهود قلبى حقايق توحيدى، ظرفيت ويژه‌اى را می‌طلبد و نيز آثار ويژه‌اى دارد كه به بيان نمی‌آيد و در حالات اولياى دين- عليهم السلام- نمونه‌هایی موجود است. #استاد_تحریری #شهود_توحید #حالات_معنوی @sooyesama

ماییم و شب تار و غم یار و دگر هیچ صبر کم و بی‌تابی بسیار و دگر هیچ در حشر چو پرسند که سرمایه چه داری؟ گویم که غم یار و غم یار و دگر هیچ #جمال‌الدین_عرفی_شیرازی @sooyesama

ما دل به غم تو بسته داریم ای دوست درد تو به جان خسته داریم ای دوست گفتی که به دل شکستگان نزدیکی ما نیز دل شکسته داریم ای دوست #ابوسعید_ابوالخیر @sooyesama

خداوندا اگر جایی دلی بی‌تاب دلدار است نمی‌دانم چطور اما خودت پا در میانی کن... #سید_سعید_صاحب_علم @sooyesama

...دو پر جبرئیل در عالم می‌پراند ز بند «من»، آدم... می‌فزاید ز علم، در ملکوت بهر «دار غرور»، او مرحم... اندک اندک از میان پرش سوی «دار خلود» می‌رفتم... #ر_س @sooyesama

ماهیان از آشوب دریا به خداوند شکایت کردند. دریا آرام شد و همگی در تور صیادان گرفتار شدند. آشوب‌های زندگی حکمت خداست. از خدا دل آرام بخواه، نه دریای آرام! @sooyesama

مرا دو چشم به راه و دو گوش بر پیغام تو فارغی و به افسوس می‌رود ایام شبی نپرسی و روزی که دوستدارانم چگونه شب به سحر می‌برند و روز به شام؟ #سعدی @sooyesama

در هرچه دیده‌ام تو پدیدار بوده‌‌ای ای کم نموده رخ، که چه بسیار بوده‌‌ای #اوحدی_مراغه‌ای @sooyesama

از می عشقت چنان مستم که نیست تا قیامت روی هشیاری مرا #عطار_نیشابوری @sooyesama

ديوژن (فیلسوف یونانی) را ديدند كه در ميان روز با فانوس روشن مى‌گرديد. سبب پرسيدند، گفت: انسان می‌جويم. عارف رومى در اين بيت نظر به وى دارد كه فرمود: دى شيخ گرد شهر همى گشت با چراغ كز ديو و دد ملولم و انسانم آرزوست وقتى مردم شهرش او را تبعيد كردند كسى به طعن گفت: همشهريان تو را از شهر راندند! گفت: نه چنين است، من آنها را در شهر گذاشتم. #علامه_حسن‌زاده (دروس معرفت نفس) @sooyesama