eitaa logo
ثریای کویر ایران
95 دنبال‌کننده
565 عکس
114 ویدیو
9 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
♦️مسابقات بدمینتون قهرمانی نوجوانان پسر استان، انتخابی مسابقات استعداد های برترکشور جمعه سوم خرداد برگزار شد و در پایان مسابقات نتایج زیرحاصل شد: 🌸مقام اول : یاسین طلایی🌸 مقام دوم: علی تجملیان مقام سوم: محمد رضا فتاحی مقام سوم مشترک : محمد باقری مقام پنجم مشترک : میکائیل علم چی و‌ سجاد شوازی 🔺شش نفر برتر این مسابقات به مسابقات استعداد های برتر کشور در مرداد ماه اعزام می شوند. 🔺تبریک به خواهر زاده عزیزم🌸🌸 @Sorayya_ir
♦️شب قدر 🔺به گواهی قرآن، یکی از مناسبتهای پرعظمت، شب قدر است، که آدمی فرصت می یابد تا با خدا، راز و نیاز کند. قرائت قرآن و نماز و دعا _ بویژه دعای جوشن کبیر_ از توصیه های پیشوایان معصوم برای این شب است. دعای جوشن کبیر، یکسره عشق بازی عبد با معبود است. 🔺اما متاسفانه بیشتر مداحان ما که شیفته شلوغ کاری هستند، این مجالس را هم به طرف مصیبت خوانی و شیون برای ائمه بزرگوار می‌برند و نام خدا و یاد و ذکر او را کمرنگ می‌کنند. اینان نمی‌دانند که حالت دعا و راز و نیاز، با حالت مصیبت خوانی و شیون، فرق دارد. هیچکس نیست که از اینها بپرسد: قبل از ائمه ما، یعنی در زمان پیامبر و علی، مردم چگونه شب قدر را برگزار می‌کردند و چه مصیبتی می‌خواندند؟ چگونه راز و نیاز می‌کردند؟ 🔺واقعیت این است که دعا و تضرع و راز و نیاز باید در حالتی آهسته همراه با سوز و آه و درونی ، صورت گیرد. شیون و نعره و مصیبت خوانی، حالت تمرکز در دعا را بهم می‌زند. قرآن میفرماید: « پروردگار خود را هر صبح و شام، در درون خود، آهسته یاد کن» ( سوره اعراف، آیه 205). اساسا قرآن، مردم را از صدای بلند، نهی می‌کند و آن را به صدای الاغ، تشبیه می‌کند و میفرماید: « صدای خود را بلند نکن، که زشت‌ترین صداها صدای خران است» ( سوره لقمان، آیه 19). 🔺پس آنچه که دستور خدا و ائمه است، راز و نیاز نجیبانه و آهسته و با حالت توبه و انابه است. ما نباید پیرو این مداحان شلوغ باشیم. متاسفانه برخی روحانیان، مشوق اینجور کارها هستند. این را هم بگویم که در مفاتیح الجنان آمده است: «علم آموزی در شب قدر از برترین اعمال است». ✍ ابوالفضل طریقه دار @Sorayya_ir
◾تهدمت والله اركان الهدى◾ یا مولاي یا أمیر المؤمنین هذا یوم الأحد و هو یومك و باسمك و انا ضیفك فیه و جارك، فأضفنی یا مولاي و أجرني فإنك…” 👇👇👇 https://www.instagram.com/p/Bx7KriGhW0E/
♦️مشکلِ مملکتِ ما ریاضی است! 🔺جامعه‌ی آماری را در نظر بگیرید که حداکثر روزی دوبار (اولی حدود ساعت ۱۰صبح و دومی در حوالی ۷شب) در حدفاصل خیابان ثارالله (چهارراه پارک‌وی) تا میدان پاستور انجام می‌شود. ۹۳٪ این مسیر از اتوبان گذشته و با ماشین معمولی ۱۸دقیقه اما با اسکورت ریاست‌جمهوری و بدون توقف در خط ویژه هربار تنها ۴دقیقه طول می‌کشد. مشاهده‌گر عینک دارد و از پشت شیشه ۹۷٪ دودی خودروی تشریفات با سرعت ۱۳۰کیلومتر در ساعت به مردم می‌نگرد. خدا وکیلی در مسیر بزرگراه چمران اساسا چند عابر پیاده رد می‌شوند؟ و با این سرعت و این میدان دیدِ تار و تیره، اخم یا لبخند عابران که هیچ، اصلا زن و مرد بودن‌شان قابل تشخیص است؟ 🔺آن‌وقت حاصلِ این نظرسنجی (ولو بی‌دخل و تصرّف و تقلیل یا مبالغه) چقدر برای عالی‌ترین مقام اجرایی کشور معتبر و قابل تعمیم است؟/منبع: خشت خام @Sorayya_ir
♦️ماجراهای امروز ما... 🔺معلمی با خواهر فراش مدرسه ازدواج کرد، گاهی اوقات معلم غیبت می کرد از فراش که برادر زنش بود می خواست بجایش به کلاس برود. اینقدر این کار تکرار شد که فراش تقریبا شده بود آقا معلم. 🔺بعد از مدتی آقا معلم شد رئیس آموزش و پرورش و برادر خانمش را به مدیریت مدرسه منصوب کرد، بعد از مدتی معلم داستان ما شد مدیر کل استان و برادر خانمش را به ریاست آموزش و پرورش منصوب کرد، چندی گذشت و از مقام مدیر کلی شد وزیر آموزش و پرورش و برادر خانمش را به مدیر کلی منصوب کرد. 🔺چندی گذشت و وزیر آموزش و پرورش دستور تحقیق و تفحص درباره مدارک تحصیلی کارکنان و مدیران را صادر کرد و فراش که مدرک ابتدایی بیشتر نداشت آشفته شد و به شوهر خواهرش زنگ زد و گفت: چکار می کنی؟ تو که می دانی من چند کلاس ابتدایی بیشتر ندارم و اگر این دستور را اجرا کنی بدبخت می شوم. شوهر خواهر گفت: احمق نگران نباش، من شما را به ریاست هیئت تحقیق و تفحص منصوب کرده ام... @Sorayya_ir
♦️جای مردان سیاست، بنشانید درخت تا هوا تازه شود.... @Sorayya_ir
♦️آورده اند که: روزی به کریم خان زند گفتند، یک فردی یک هفته است میخواهد شما را ببیند و مدام گریه میکند . کریم خان آن شخص را به حضور طلبید، ولی آن شخص بشدت گریه میکرد و نمی توانست حرف بزند. کریم خان گفت : وقتی گریه هایش تمام شد بیاریدش نزد من بعد از ساعت ها گریه کردن شخص ساکت شد و شرف حضور یافت. گفت قربان من کور مادر زاد بودم به زیارت قبر پدر بزرگوار شما رفتم و شفایم را از او گرفتم . شاه دستور داد سریع چشم های این فرد را کور کنید تا برود دوباره شفایش را بگیرد اطرافیان به شاه گفتند قربان این شفا گرفته پدر شماست. ایشان را به پدرتان ببخشید وکیل الرعایا گفت : پدر من یک خر دزد بود من نمیدانم قبرش کجاست و من به زور این شمشیر حکمران شدم پدر من چگونه می تواند شفا دهنده باشد ؟ اگر متملقین میدان پیدا کنند دین و دنیای مان را به تباهی می کشند. @Sorayya_ir
♦️دیوانه خانه لندن... 🔺ابدا نقص و قصوري در اوضاع آنجا(ديوانه خانه لندن)ملاحظه نشد و هيچ نفرت از آن مكان و از آن مجلس ديوانگان نداشتم زيرا كه از حيثيت مكان بهترين جاها و مثل عمارات سلاطين و اطاق ها منقش انواع گل ها در شكفتگي و اقسام مرغان در جنبش و خوانندگي، رفقا از همه جور موجود و اسباب مشغوليات از كتب و روزنامجات و هرگونه اسباب بازي و سازندگي و نوازندگي مهيا و شام و ناهار خوب و پاكيزه در ساعات معين آماده و پنجره ها به اطراف باز و چمن و باغ و رودخانه و آباداني هاي متصل به هم تا چشم كار كند در مد نظر خدمتكاران چست و چابك مشغول خدمت. همه عاقلان، شب و روز در پي اينگونه استراحت مي روند و مادامي كه به عقل خود اعتماد دارند ممكن نيست كه اين استراحت را به دست آرند. 🔺و ايضا هر كدام از اين ديوانه خانه ها كتابخانه دارند از جميع علوم و تواريخ و سال به سال هر چه تأليف تازه مي شود چاپ گرديده به اين كتابخانه ها علاوه مي شود.چون اين جماعت كار ديگري ندارند شب و روز مشغول ملاحظه كتب و روزنامه مي شوند، از همه چيز مستحضر خواهند بود. در اثناي گردش وارد بر اطاق بزرگي شديم كه جمعيت آنجا از آدميان اصيل و همه مشغول مطالعه كتب و روزنامه و به آرامي نشسته بودند. 🔺براي بعضي كه در اول ناخوشي، ديوانه زنجيري مي شوند؛ اطاق هاي چوبي ساخته، همه زمين و ديوار را ماهوت كشيده و وسط آن ها را پر از چيزهاي نرم نموده اند و هر كس كه زنجيري مي شود چند روزي در آن اطاق ها مي گذراند. اگر بخواهد خود را به در و ديوارها بزند همه جا را نرم يافته آسيبي نخواهد ديد. هر كدام كه خوب شد بيرون مي رود و هر كدام كه معالجه پذير نيست مادام الحيات در ديوانه خانه بوده، همه اسباب گذران فراهم و موجود و خدمتكاران زياد از زن و مرد دائما مشغول خدمت و آشپزخانه ی رنگين برقرار و در ساعت معين، شام و ناهار موافق قاعده حاضر و انيس موافق مهيا. 🔺ديوانه چو ديوانه ببيند خوشش آيد، موافق مضمون اين مصرع كمترين بنده نيز خود را عاري از آن ناخوشي نديد، ازمشاهده حالت ايشان هيچ متنفر نبودم. عجب ديوانگي است كه با يك حركت خارق العاده از تكاليف دنيوي و اخروي بري و از هزار هزار مرارت مستخلص گرديده و در همچين مكاني با وجود موجود بودن جميع مايحتاج در راحت اند! 🔺باري جميع كارهاي دنياداري انگليسي ها را به همين قرار بايد استنباط كرد. هر قاعده و بنائي كه مي گذارند دولت و ملت به اتفاق و مشورت يكديگر مي گذارند و هر بنائي كه بر مي دارند در استحكامي كه ممكن است به اقصي الغايه مي كوشند. يك قطعه زمين لم يزرع و يك وجب راهي از كوه و صحرا خرابه ندارند. 📚بخشي از خاطرات فرخ خان امين الدوله سفير كبير ايران در قرن١٩، كتاب مخزن الوقايع، صفحات٣٦٨تا٣٧٢ @Sorayya_ir
♦️میزبانی از تولیت آستان مقدس حضرت زینب سلام الله علیها لینک خبر: https://news.amfm.ir/?p=47012
♦️تشیع؛ صدای حیات و نشاط!! نام:حسن شهرت: ... ت.ت:۱۳۶۹ش در راستای جوان سازی سوژه هایم، این دفعه، طعمه ای امنیتی نصیبم شد. با دوستم روانه افغان آباد شدم! نامش را نوشتم ولی نشانش را معذورم، نه اینکه خیلی امنیتی باشد، خیر، برای اینکه او نباید کشته شود! بگذریم!! حسن آقا یکی از اعضای جامعه میلیونی اهل سنت است که در شهرک مهاجر پذیر انتهای خیابان امام (ره)، زندگی می کند. در وصف توصیف محله و خانه اش همین بس که اگر کلاه میلیونی من و شما به آنجا بیفتد، پا به آنجا نخواهیم گذاشت!! کوچه ای با نوری دلگیر، بویی نامطبوع و ساختمان هایی ناموزون! داخل خانه اش .... بگذارید بگذرم. اما نه! بگذارید اشاره ای داشته باشم. ورودی خانه اش به شدت تاریک و نمور، دری داشت حلبی مانند و حیاتی که نهایتاً چهار نفر می توانستند کنار هم بگذرند.! سقف اتاق ها پایین و بدون نورگیر! اتاق حسن اما بوی نامطبوعی هم داشت. جولانگاه مگس ها هم بود. فرش هایی که معلوم بود در این چند سال، رنگ آب به خود ندیده است.!! و .... حسن در 15 سالگی تصادف شدیدی می کند. در اثر این تصادف، قطع نخاع می شود. این تصادف در کنار فقر شدید و عدم رسیدگی، بعدها جفت پاهایش را از او می گیرد، آنهم از زیر باسن!! او همچنان سنی است.!! می گفت سه سال حمام را به چشم ندیدم. پاهایم کرم زده و پر از عفونت شده بود. نه تختی، نه مراقبی، نه محبتی!! هیچ چیز نداشتم. تا اینکه یک روز به برکت فضای مجازی، یک تخت پیدا کردم. تماس گرفتم. اهل یزد بود و شیعه! شرح حالم را که گفتم، آمد و از نزدیک مرا دید.! در اسرع وقت، مرا به بیمارستان یزد برد. چند جایی که اصلاً مرا نپذیرفتند، پاهایم کرم شده بود و غیر قابل تحمل!! پاهایم را از دست دادم. دستهایم نیز در اثر کم کاری فلج شد و حال آنکه با چند جلسه فیزیوتراپی به این اوضاع و احوال نمی افتاد. حسن آقا که اینک یکی از آرزوهایش دیدن نور آفتاب است، امروز با ۵۰ سانتی متر قد، روی تخت، با آرزوهایش روزگار می گذراند! بعد از این ماجرا و چند ماجرای دیگر به مذهب حنیف تشیع می پیوندد و حتی مشوق خانواده اش برای شیعه شدن شده است. محبت شیعیان به او جای خالی محبت همسایه هایش و حتی .... را گرفته است. آری حاصل جمع محبت علوی و فضای مجازی، پول های وهابیت و استکبار جهانی را منکوب می کند.! بعد از کلی صحبت، رفتم سراغ آنچه مرا به آنجا کشانده بود.! از اینجا شروع کرد: .... @Sorayya_ir ادامه دارد ....
ادامه...👇👇👇 .... بعد از کلی صحبت، رفتم سراغ آنچه مرا به آنجا کشانده بود.! از اینجا شروع کرد: ۴ماه پیش در پی حادثه ای با شهدای گمنام ترک آباد اشنا شدم. خواهر یکی از شهدا که بنا به دلایل امنیتی نامش را نخواهم نوشت حسن و خانواده اش را به جوار شهدای گمنام می برد. چند روز پس از این زیارت، یک شب، در خواب، خود را جلوی درب ورودی شهدای ترک آباد دیدم. جوان نورانی و دلربایی دم در ایستاده بود و تا من را دید، خوش آمد گویی گرمی کرد. از من که محو جمالش بودم، پرسید؛ «آیا مرا می شناسی؟» گفتم: نه. گفت: «من محمد رضا هستم و خانه ام آن قبر آخری هست.» تا به قبر آخری نگاه کردم و نگاهم را برگرداندم او را ندیدم.!! با مزه خوش زیارت، از خواب برخواستم. من بودم و یک احساس رویایی از یک زیارت نورانی! وقتی دید بنده طلبه هستم، راز این خواب را پرسید. در جواب، روایت تشخیص شهید دهقانی پارک شهر و چند جای دیگر را برایش گفتم. وقتی این ها را شنید تا لحظه خداحافظی، گریان بود. البته معلوم بود که ضجه هایش را برای بعد از خداحافظی نگهداشته است. البته من هم اشک های مدادم را برای اولین بار دیدم.! این نوید را به او دادم که شاید این هدیه شیعه شدنت باشد. پرده برداری از یک راز بزرگ! هم شیعه شدنت، هم دلتنگی مادر شهید و هم هدیه به شیعه ها! راز گمنامی یک شهید را فاش می کند.! آرام شد و گفت سبحان الله!! از وقتی شیعه شده بود وضعش بهتر شده بود هم روحی و هم اقتصادی. از تعطیلی مسجد شیعیان افغان آباد هم پرده برداشت و گفت مدتی هست که تعطیل شده است. از این دیدار بوی خوشی به مشامم می رسد. بوی کمک های مردمی، بوی همدردی با یک انسان نیم متری که دلش کیلومترها عمق داشت.!! بوی اینکه هر لحظه تلفنم زنگ بخورد و آدرس او را بپرسند.!! هیچ ردپایی از ناشکری در او ندیدم و همه چیز را به آن دنیا حواله می داد.! در روزگاری که خیلی ها سر سفره هایشان چند رقم غذا به چشم می خورد و حتی پیتزای هر شبشان ترک نمی شود! در روزگاری که برخی از فرط انباشته شدن پول هایشان دنبال رژیم های کذایی غذایی می روند، در روزگاری که از فرط انفجار عقده و کمبود، میلیون ها تومان خرج آرایش های غلیظ زنان می شود، حسن آقا می خورد تا نمیرد! مهم نیست چه می خورد! فقط می خورد که نمیرد.! باشد که مدال تشیع بر این زنده دل بزرگ، خوش درخشد و اگر برای خواننده عزیز میسر است گامی در جهت آسایش این بیمار بردارد.! 🖌جواد حاجی اکبری @Sorayya_ir
♦️وینسس این بار جرات شلیک نداشت!!! ۱۲تیرماه ۱۳۶۷ ناو وینسس به فرماندهی ویلیام راجرز هوای پیمای مسافربری ایرباس پرواز شماره ۶۵۵ به مقصد دبی را در خلیج فارس هدف قرار داد و ۲۹۲سرنشین آن کشته شدند که در میان آنها بیش از ۶۲کودک بود. ویلیام راجرز پس از سه ماه در سن دیگو کالیفرنیا سخنرانی کرد و بابت هدف قراردادن هواپیمای مسافربری جایزه و ارتقا درجه دریافت کرد.. در سی و یکمین سالگرد این فاجعه آمریکا یک هواپیمای کنترل از راه دور(پهپاد) فوق پیشرفته بنام گلوبال هاوک(عقاب جهانی) برای شناسایی به ایران فرستاد تا دور از چشم رادارها بتواند زمینه حمله احتمالی غافلگیرانه را مهیا کنند. این بار ناو وینسس نبود، سامانه پدافندی ایران با شلیک موشک سوم خرداد، پهپاد گلوبال هاوک را منهدم تا ناوهای لینکلن، وینسس همگی نظاره کنند و جرات نداشته باشند شلیک به بی گناهان را تکرار کنند. آمریکا با در خواست پنتاگون در کاخ سفید تشکیل جلسه می دهد، برای زدن ۴نقطه در ایران به جمع بندی می رسند. حمله ساعت ۳نیمه شب با پشتیبانی هواپیماها و سامانه موشکی تام هاوک از قطر،بحرین، امارات شروع خواهد شد و احتمال ۱۵۰۰کشته برای یگان موشکی و راداری ایران در نظر گرفته می شود... خبری پنتاگون را غافلگیر می کند. رادارهای ناشناخته ای بر روی ناوها قفل شده و فاصله تا انهدام چند ثانیه است. اولین اتفاق انهدام ۱۵۰فروند هواپیما و ۶هزار تلفات در دو ناو و ۳پایگاه می باشد.. از مرزهای لبنان و سوریه خبر می رسد تحرکات شدید نیروهای حزب الله و جیش الوطنی، سپاه قدس در مرز اسراییل نشان از یک حمله قریب الوقوع به اسراییل می دهد. حمله به حیفا با انهدام مخازن عظیم آمونیاک می تواند فاجعه ای را رقم بزند. دو شی پرنده ناشناس در حوالی دیمونا مشاهده سپس از رادار محو می شوند، پس از یک ساعت دوباره برروی پدافند موشکی گنبد آهنین قفل راداری انجام می دهند. خبر از طریق سنتکام و ائتلاف سازمان سیا و موساد به پنتاگون مخابره می شود، ایران آماده پاسخ کوبنده و جنگ بی انتهاست، با اولین موشک فاتحه اسراییل و ۵پایگاه آمریکا در منطقه خوانده می شود. ترامپ سراسیمه دستور توقف حمله را در ساعت ۲.۵۰بامداد به ارتش سنتکام صادر می کند. سپاه پاسداران داغ ایرباس ۶۵۵ را تا حدودی التیام بخشید.. پیشرفته ترین پهباد های آمریکا گرفتار تور پدافندی ایران در ۳۵۰۰نقطه است. شبکه عنکبوتی که هیچ پرنده ای نمی تواند به سلامت از آن عبور کند. ایرباس در نقطه ای هدف قرارگرفت که پس از ۳۱سال گلوبال هاوک ساقط شد. امروز ویلیام راجرز تحقیر شد. اس ۴۰۰روس هم نمی تواند گلوبال هاوک را ساقط کند.. تنها باور ۳۷۳ و سوم خرداد شاهکار تمدن غرب را خاکستر کردند. نوشته های صادق چگینی @Sorayya_ir ♦️انتشار این مطلب به معنای تایید مطلب و ادعای نگارنده نیست... برداشت ‌آزاد♦️