📌جهاد سازندگی چه بود، چه هست و چه باید باشد؟(3)
📌 نظم مردمسالار یک عنوان کلیدی در فهم انقلاب اسلامی و روند حرکت آن است و نهادهای انقلابی و خصوصا جهاد سازندگی از این باب که یک نمونه جدی از نظم مردمسالار هستند، مورد توجه قرار میگیرند. نظم مردمسالاری که اصلیترین غیریت خود بلکه اصلی دشمن عینیتیافته خود را نظم بروکراتیک میدانست.
📌 بحث نظم مردمسالار را از دو زاویه دید میتوان ادامه داد. زاویه دید اول، روایت تاریخی نظم مردمسالار و نظم بروکراتیک که روایت عجیب، عبرتانگیز و بسیار برای امروز ما لازم است. زاویه دید دیگر هم توضیح ابعاد معنایی نظم مردمسالار است. با اینکه صاحب این قلم به زاویه نگاه اول بسیار تمایل و حتی دلبستگی دارد اما به یک دلیل –و آن هم غربت نظم مردمسالار در فهم ما- زاویه دید دوم را دارای اولویت بیشتری مییابد.
📌 نظم مردمسالار چیست؟
📌 مهمترین مقدمهای که لازم است قبل از پاسخ به این سوال بارها و بارها تذکر داده بشود را آوینی اوایل دهه هفتاد نوشت:
📌 ما هستيم که زير عَلَم آن سيد بزرگ – روح الله موسوي – قيام کردهايم، که .... از هر ده کلمهاي که ميگفت، هر ده کلمهاش درباره دين بود و احکام دين و ولايت و فقاهت و تقوا و تزکيه… و حتي براي يک بار هم نشد که دين را به صورتي متجددانه تحليل و تفسير کند و هر آنچه را که ميخواست به ما بياموزد با رجوع به امثال و حِکمي بيان ميکرد که از احاديث و روايات و تفسير قرآن و زندگي انبيا و قيام امام حسين (ع) گرفته بود و حتي براي يک بار «آزادي» را جز در تلازم با استقلال و جمهوري اسلامي معنا نکرد و از استقلال همواره معناي عدم تعبد غير خدا را مراد ميکرد – که در تفسير لاالهالاالله وجود دارد- و از جمهوري اسلامي نيز حکومتي ولايي را در نظر داشت که قانون اساسي آن نه از قوانين فرانسه که از قرآن و سنت گرفته شده و نهادهاي آن، بلا استثنا، چون اقماري که بر گرد شمس ولايت فقيه نظام يافتهاند، زمينه را فقط و فقط براي حکومت شرع فراهم ميآورند و شرع را نيز درست همان طور معنا ميکرد که فقهاي سلف کرده بودند و عليالرسم القديم باز هم حوزه هاي علميه را به فقه جواهري دعوت ميکرد… و قس علي هذا.
📌 باید بارها و بارها به خود و دیگران یادآوری کنیم، امام روح الله -قدسسرهالشریف- آن کسی بود که میگفت من اگر نظم دارم نه بخاطر این است که نظم چیز خوبی است بلکه به خاطر آن است که خدا ناظم است و میخواهم به صفت الهی متصف بشوم. امام روح الله آن کسی بود که در برابر امر خدا هیچ ملاحظهای از مردم نداشت و میگفت اگر این مردمی که میگویند روح منی خمینی، بگویند مرگ بر خمینی در روحم اثری ندارد و همینی هستم که هستم.
اگر صحبت از نوکری مردم میکرد اگر صحبت از رجوع به آراء مردمی و حتی بالاتر از آن صحبت از مردمسالاری دینی میکرد همه را از مغزای دین و شریعت و قرآن و امر خدا فهمیده بود.
📌 خلاصه کلام اگر برای فهم جهاد سازندگی که او میگفت مسیر غیر از این بجوییم یقینا به خطا رفتهایم.
ادامه دارد .....
https://ble.ir/sotoor
https://t.me/sotoor_ra
https://eitaa.com/sotoor_ra
📌 جهاد سازندگی چه بود، چه هست و چه باید باشد؟(4)
📌 در نگاه امام خمینی عنصر جدیدی از منظومه نگاه اسلامی برجسته شد که آن عنصر مردم بود.
📌 امام این نکته را به چشم آورد که در نگاه قرآنی اساسا تربیت انسان بدون توجه به دو عنصر آزادی و آگاهی ناممکن است. امام از تفکر قرآن آموخته بود که انبیاء در مسیر حرکت بشر نقش راهبری دارند و این انسانها هستند که با اراده خود مسیر کاروان را رقم میزنند و فاعل اقامه قسط مردم هستند. مقوله ولایت و در هم آمیختگی حرکت امام و امت از همینجا در نگاه امام پررنگ میشد.
📌 هدف امام ـ در امتداد حرکت انبیاء ـ ایجاد بستری بود که در آن امکان رشد انسان –یعنی انتخاب آزادانه و آگاهانه او- فراهم شود. جمهوری اسلامی تجلی همین نگاه در فضای حکومت بود. جمهوری بستری است برای آنکه اراده مردم تجلی کند و رای آنها نشان داده شود و البته که جمهوری اسلامی تنها این حد از بروز اراده مردم نبود.
📌 بر خلاف نگاه برخی انقلابیون، از نگاه امام پس از 22 بهمن 1357 انقلاب اسلامی پایان نیافته بود. مردم باید امکان زندگی آگاهانه و آزادانه را مییافتند. اما در کشوری که وابستگی جلوه بارز آن در دوره طاغوت بود، این آزادی امکان نداشت و برای هیچ ملت وابستهای این آزادی امکان ندارد. ملت باید استقلال مییافت. استقلالی که به تعبیر مقام معظم رهبری آزادی در مقیاس یک ملت است.
📌 چهره اول این استقلال سازندگی بود و امام پنج ماه بعد از انقلاب همه در پاسخ آمادگی دانشجویان انقلابی در پیامی همه را به جهاد برای سازندگی دعوت کرد
📌موانع مرتفع شد، خائنین رفتند، و اگر تتمهاى هم باشد، با همت ملت خواهند رفت. لکن این دیوار شیطانى بزرگ که شکست، پشت آن دیوار خرابی هاى زیاد هست .... دانشجوهاى عزیز، متخصصین، مهندسین و بازارى، کشاورز، همه قشرهاى ملت، داوطلب براى این است که ایرانى که به طور مخروبه به دست ما آمده است بسازند. از این جهت، باید ما بگوییم یک جهاد سازندگى، موسوم کنیم این جهاد را به «جهاد سازندگى» که همه قشرهاى ملت، زن و مرد، پیر و جوان، دانشگاهى و دانشجو، مهندسین و متخصصین، شهرى و دهاتى، همه با هم باید تشریک مساعى کنند و این ایران را که خراب شده است بسازند.(27خرداد1357)
📌 این جهاد از نگاه امام تمام نشده و باید ادامه پیدا کند. امام در آخرین پیام خود به جهادگران در 14 آذر 1367 به مبنای این سازندگی به صراحت اشاره میکند که همان پایهریزی ایران بر پایه استقلال واقعی است.
📌شما عزيزان با خدمات شايسته خود در پشت جبهه ها، چون جبهه ها، دل امام زمان -روحي له الفدا - را شاد كرده ايد. اميدوارم از سياست صخرههاي سخت "نه شرقي ، نه غربي جمهوري اسلامي " عبوركنيد كه اگر ايران را بر پايه استقلال واقعي پايه ريزي نكنيم ، هيچ كاري نكردهايم. چشم امید من به شما سازندگان پر شور و نشاط اسلامی است.
📌استقلال یکی از لوازم جدی است که اگر نباشد یک ملت هرگز نمیتواند سالار بودن را تجربه کند و اساسا رشد او معنا ندارد.
📌این یکی از ابعادی است که امام از جهاد سازندگی میفهمید و یکی از ابعادی است که نظم بروکراتیک نمیتوانست آن را تحمل کند. کمی صبوری کنید ناگفتهها درباره راه امام روح الله زیاد است.
#بازگشت_به_خمینی_ما_را_زنده_میکند
ادامه دارد .....
https://ble.ir/sotoor
https://t.me/sotoor_ra
https://eitaa.com/sotoor_ra
7.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷علیرضا قزوه شعری خوش دارد:
قسمت نشود روی مزارم بگذارند
سنگی که گل لاله بر آن نقش نبسته
🌷از عصر تا الان فکر میکنم نقش بستن لاله سرخ روی سنگ مزار به تنهایی همه آرزویم نیست. به آن تصویر یک عمامه روی سپیدی کفن را اضافه کنید.
🌷تصوير امروز آن طلبه شهید غرقه در خون، در حرم امام رضا به شدت رشک برانگیز بود. ظهر ماه رمضان، لب تشنه هم بود.
🌷باز هم قزوه زیبا گفته
ای آرامشت چون کوه، همچو دریا در تلاطم باش
داستان تخیلی (1)
📌این یک داستان سر تا سر تخیلی یک ذهن مریض درباره نتیجه منعفل کردن نیروی اجتماعی است. مسئولیت یک خطش را هم گردن نمیگیرم چون حوصله ندارم.
- خبر داری .... توی اغتشاشات بوده است و بقیه رو تشویق میکرده؟
- مطمئنی؟
- آره!
- هفت تا اسم برایت میفرستم ببین چقدر آشنا هستند؟
*1.* خانم نیمه مذهبی، همسر معتاد و یک پسر معلول! بسیار خودساخته! از بیسوادی به کارشناسی ارشد مشاوره! مدیر حلقه خودجوش برای زنانی است که شوهرشان معتاد است. دویست نفر عضو!
*2.* دختری حدود بیست و چند ساله! کارآفرین که چند شغله است. معلم رایگان مدارس پایین شهر در صنایع دستی و نقاشی روی چوب! یک کارگاه دارد و در اینستا پیچش حدود 50K عضو دارد. در کارگاهش از هر پنج سفارش یکی هزینهاش صرف کارهای آموزش رایگانش میشود! سال 97 برای شهید حججی بیست تابلوی رایگان کار کرد و جایزه داد!
*3.* خانم چهل ساله مجرد. منشی یک شرکت انتشاراتی! سر حلقه یکی از شبکههای فروش بادران! با مجموع درآمد ماهی سی تا سی و پنج میلیون از شغلهای مختلف! طراح سایت و گرافیست! ایدهاش رهایی زنان معتاد با آموزش هنر بود. پس از سه سال نرخ بازگشت 18 درصد بود و این از بهترین آمار بهزیستی از کمپهای ترک اعتیاد بهتر است!
*4.* خانم سی وهفت ساله مادر سه قلوهای کاملا همسان! ایده بازی مادر و کودک در پارک به شکل جداگانه! چیزی شبیه جامعه گردشگری رویش در تهران! مربی ایروبیک که به خاطر بچهها کاملا سبک کارش را عوض کرده است! برای مادران باردار تمرینات ورزشی برای زایمان با درد کمتر هم انجام میداد و بخشی از این مادران را در زیر زمین یک مسجد آموزش میداد!
*5.* خانم بیست و نه ساله! مربی تئاتر عروسکی! صاحب رتبه در یکی دو جشنواره! چند کسی با او تماس گرفت و خواست یک شب برای مهد یکی از هیاتها تئآتر اجرا کند و او هفت شب رفته بود! مدتی بعد با یکی از طلبههای خانم ایده سواد یاد دادن به کودکان نیازمند گفتار درمانی با بازیگری تئاتر عروسکی را شروع کردند.
*6.* خانم بالای چهل سال! اول آرایشگر بود ولی این کار را کنار گذاشته بود! روی ماجرای زیبایی درونی کار میکردند! برای دختران دبیرستان کار میکرد! توی پارک توی مدرسه! گاهی خواهش میکرد در مدرسه راهش بدهند!
*7.* خانم پرستار مجرد سی و سه ساله! چند بار اردوی جهادی هم رفت. ایدهاش این بود که به جای خدمات پزشکی در خانه برای سالمندان و معلولان، که پول خوبی هم داشت! به خانوادههای آنها این موارد را یاد میداد. نکات جالبی هم داشت از حمام کردن، تزریق و ...
چند تا از دوستانش را هم همراه کرده بود. از پولدارها پول میگرفتند ولی به فقرا آموزش میدادند!
📌 اینها را چه کسانی شناسایی کرده بودند و اینطور به کارهای اجتماعی مرتبط با ما پیوند میدادند؟ چند خانم فعال فرهنگی از طلبههای نیمهسواد و دانشجویان دانشگاههای زیر پونز که متاهل هم بودند! شوهرهای غیر همراه بلکه بعضی شوهر نفهم داشتند! الان کجا هستند؟ هر کدام یک گوشه! در نتیجه آن ارتباط اجتماعی از بین رفته و صیادان آنطرف دیگر ارتباط را زنده کردند و حالا هم ثمرش را چیدند
📌چه میشود که اینگونه میشود!
📌یک نهاد تعلیم دینی به خاطر اینکه بچهدار شده بودند و نتوانستند در امتحانات شرکت کنند مدرک برخی از آنها را نداد و برادر مسئول یک نهاد دیگر که در مواقع نیاز آنقدر به آنها زنگ میزد که همسرشان را بدبین میکرد حتی به آنها پول بنزین نمیداد و میگفت کسی به خاطر پول و مدرک نق بزند نیروی انقلاب نیست!
📌به خاطر مخالفت با سلام نظامی به رهبری در مدرسه دخترانه برای یکیشان گزارش حفاظتی رد شد.
📌برای آن یکی پدر یکی از دخترها که از پسری حامله شده بود و قصد خودکشی داشت شکایت کرد و برادران بزرگوار یک نهاد حتی حاضر نشدند بگویند این آدم را ما فرستادهایم که گردی به دامنشان ننشیند!
📌آن یکی آخرش خودش رفت زد توی گوش دوست پسر یکی از دخترها که عکس نامناسب دختر را بهانه هزار تهدید کرده بود چون هر چه به دیگران گفت کاری نمیکردند و دختر در مرز از دست دادن عفتش بود و به فکر خودکشی!
📌آدمند دیگر! از شوهر بخوری! از مدرسه بخوری! از نهاد تعلیم دین بخوری! از خانواده شوهر بخوری! از نهادهای انقلابی .... بخوری!
آدمند دیگر! هی بیایند ناله کنند که حاج آقا فلان شده و بعد بگویی زحماتش به پای حضرت زهرا! طرف خودش کم کم حیا میکند!
آدمند دیگر!
📌الان هم کنار ننشتهاند و برخیشان پنهانی از شوهر میروند گهگاه وسط بچه مدرسهایها! مثلا میفهمند سی چهل دانشآموز دختر میشناسد که در دوره کرونا پول یک گوشی نداشتهاند الان با وعده پول و اقامت خبرنگار شبکههای آنطرفی هستند خلاصه یک شبکه سازی اساسی شده است! شوهرش هم کتکش زده که عوضی! اگر رفتی تو را با چاقو زدند کی این زندگی را جمع میکند! آن برادر مسئول هم گفته خودمان میدانیم و گزارشش را داریم!
داستان تخیلی (2)
این یک داستان سر تا سر تخیلی یک ذهن مریض درباره نتیجه منعفل کردن نیروی اجتماعی است. مسئولیت یک خطش را هم گردن نمیگیرم چون حوصله ندارم.
📌چه باید کرد؟
📌 با نیروی حاکمیتی که نمیتوان همه چیز را کنترل کرد و اصلا خیال خام است که کسی فکر کند میتواند با نیروی حاکمیتی، ملت را کنترل کند!
📌 نیروی اجتماعی برآمده از مردم هم اگر بخواهد کار کند که معمولا پشتیبانی ندارد و حتی گاهی وعده دروغ از پشتیبانها دارد!
📌 اگر کمی کارش بگیرد نیروی حاکمیتی حساس میشود که تو که هستی؟ و اگر برای انقلاب کار میکنی چرا برای نهادهای انقلابی کار نمیکنی و زیر مجموعه ما نمیشوی؟ اگر بگوید من میخواهم مستقل باشم مشکوک است و اگر بگوید من زیر مجموعه تو هستم، از آن به بعد آنقدر باید حساب و کتاب و دستور و وعده تحمل کند و مثلا در همایشهای بصیرت افزای یک روزه الکی شرکت کند تا آموزش ضمن کار طی کند و مجوز فعالیت پیدا کند!
📌 اگر بخواهد مثلا از حق کسی در مقابل یک زورگو مثلا فرض کنید از یک محله در برابر شهرداری دفاع کنند، گاهی چند نفر هستند که دست آخر او را توجیه کنند که میدانی الان چه خبر است؟ فلان گروهها در منطقه فعالند و چنین و چنان است و مصلحت را هم فقط ما میدانیم و از دسترس دیگران خارج است! اگر خیلی اصرار کنی که اصلا ریگی به کفش داری و اگر مرد باشی زن بازی و اگر زن باشی حداقل فمینیست مذهبی! بالاخره یک مرضی داری -که اصلا امکان ندارد درد انقلاب خمینی باشد!- که اینقدر تلاش میکنی دیگر!
📌 اینگونه میشود که زمانی که اغتشاش ایجاد میشود و یک نفر باید برود بدنه اجتماعی را پای انقلاب خمینی بسیج کند، نیروها آن کارایی لازم را ندارند! زمینه از نیروی اجتماعی خالی است و نیروی حاکمیتی باید هزینه صد برابری بدهد تا برخی اتفاقات رخ بدهد!
📌 بخواهیم یا نخواهیم گروههای اجتماعی کوچک در کشور شکل گرفتهاند در یک شهرستان کوچک فقط هفت هشت تا گروه کوه داریم. انواع و اقسام مختلف گروههای مختلف هستند از گروههای بازاریابی بیز و بادران و ..... تا گروههای گپ و گفت زنان در موضوعات مختلف تا گروههای ترک اعتیاد تا حتی گروههای گیاهخواران و گروههای طب سنتی در انواع شعب طب گیاهی، حرکت درمانی و .... تا گروههای ورزشی صبح تا گروههای گردشگری تا گروههای آموزشی در زمینههای مختلف تا گروههای محیط زیست و جمع کردن زباله از کوه! و .... و .....
📌باور کنیم بسیاری از این ظرفیتها میتوانستند مثل همان خانمهای بالا در دست ما باشند! شاید چادری نمیشدند و برای سلامتی مقام معظم رهبری صلوات نمیفرستادند اما برای ایران و سلامتش و شهدایش و و احترام پدر و مادر و حتی زیبایی درونی -که خیلی نزدیک به حجاب است- و خیلی ارزشهای مشترک دیگر حاضر بودند تلاش کنند و در یک معرکه اجتماعی بجنگند!
📌 نازنین زاغری در یک پروژه نفوذ حدود چند هزار نفر از زنان ایرانی را درگیر کرده بود! مستند خارج از دید 2 درباره نفوذ است و قسمت نهم آن به نازنین زاغری، پروژههایی مثل کفشدوزک وامثال آن میپردازد! به پروژههای آمریکایی بعد از اشغال در افعانستان و عراق نگاه کنید بخش عمده کار روی دوش فعالان اجتماعی است.
📌 تلخ نوشتم و عمدا خواستم آن طرف پر لیوان را تصویر نکنم چون حس میکنم نیمه خالی دارد خودش را تحمیل میکند! ما باید تصمیم بگیریم. نیروی اجتماعی یا همان نیروی مردمی با وجود هزار دم و دستگاه و معاونت .... در حال ضعیف شدن است!
📌 امیدوارم بعد از نوشتن این متن لازم نباشد چندین بار شهادتین امید و جهاد و انقلابی بودن را فریاد کنم تا دل برخی دوستان راضی بشود!
در حاشیه کلیپ دختر همسایه!
📌 عنوان درد:
حزب الله کمبود نیروی اجتماعی دارد که بتواند با طیفهای دیگر گفتگو کند!
📌 تشریح مساله
🖋 الف: اساسا مساله گفتگو با مخاطبی که گاهی بداهتهای تو را قبول ندارد از قفلهای جامعه دغدغهمند ماست که هنوز باز نشده است.
اصلا گاهی بحران پذیرش از سوی طرف مقابل در جامعه هست. پدر مادرها و بچهها، معلمها و دانشآموزان، حزباللهیها و غیر حزباللهیها
اسمش را استیصال در گفتگو میگذارم.
زمان کرونا و زلزله، شوری در ما حزباللهیها حس میکردم که به نظرم ناشی از همین بود. موقعیت بحران به حزب الله اجازه میداد به اقشار دیگر نزدیک و از سوی آنها پذیرفته شود.
قبلترها در اردوهای جهادی هم -زمانی که با مردم بود نه الان که حمالی برای مردم است- همین حس را داشتم و در بقیه هم میدیدم. همان خدا خیرتون بده ما را تا آسمان میبرد واحساس مفید بودن میکردیم.
🖋 ب: گفتگوی اجتماعی مثل فلسفه کونگ فو است که یک طرف نباید به طرف مقابل ضربه بزند بلکه باید نیروی ضربه طرف مقابل را به خود او برگرداند. اما این برگرداندن ضربه نیاز به طراحی حرکت دارد.
حرکت یعنی پیام -چه جملهای-، مدل مواجهه -حالت عاطفی -، در نظر گرفتن دایره اقناع مثلا تماشاچی هم دارید یا نه؟ که همه اینها مبنتی بر شناخت طرف مقابل است. و شناخت زمانی حاصل میشود که تو در تقاطع نیاز طرف مقابل پاسخ، راه حل، ارزش افزوده -اسمش مهم نیست- خلق کنی! اولش ممکن است اشتباه برود ولی با چند مرحله قلقگیری، کار را تشخیص میدهی!
مدل کلاس تقویتی در مسجد قدیمترین شکل این کار در دهه هفتاد بود.
🖋 ج: حزب الله به خاطر دوری از مردم ناتوان از خلق حرکتهای درست است. حال دیگر طیفها و اقشار اجتماعی و علت رفتارهای آنها را نمیفهمد.
مساله و درد اجتماعی -برای ما حزباللهیها- در امروز -در لایه موازی لایه امنیتی- خلق محیطهای کوچک گفتگو به تعداد زیاد است که در آن طرف مقابل در یک گفتگوی برابر و با به رسمیت شناختن خودش -نه فکرش- در گفتگو! در این موقعیت امکان فهم و گفتگو و فهم دیگران را فراهم میکند.
♦️ پانوشت ۱:
امروز در اصفهان ۴ جا صحبت کردم. هر جمع حدود دویست نفر از همه اقشار!
طلبه، معلم، دانشجوهای دانشگاه آزاد، مادران خانهدار، پدرهای کارمند و کارگر!
حدودا نصف با رگه حزب اللهی و مذهبی و بقیه نزدیک مردم معمولی با پوشش متفاوت از حجاب شرعی!
بعد از هر گفتگو آزاد نشستم تا بقیه حرف بزنند. بدون استثنا مساله همه که همه میخواستند بدانند همین مدل رفت و برگشت گفتگو بود. و مهمتر از همه اینکه طرف مقابل چه فکر میکند؟
♦️ پانوشت ۲: نماهنگ دختر افغان علیرغم ایراداتش برای حزب اللهیها جذاب است چون زمینه و ایدهای از توان گفتگو با دیگران دارد! یک نفر که متهم به ذینفع بودن در قدرت اجتماعی نیست دارد با دوستش در ایران حرف میزند با زبان موسیقی!
در مورد شرعیت دیدن کلیپ، هر کس به فتوای مرجعش عمل کند. واقعا در موقعیت، حوصله بحث اینطور را ندارم.
♦️ پانوشت ۳: مساله لالی در تبلیغ نیست مساله گنگی در فهم طرف مقابل و موقعیت است! بدانیم چه باید بگوییم روشش را پیدا میکنیم! در رسانه هم مشکل داریم اما تاویل مشکل امروز به رسانه، مشکل اصلی را گم میکند و درمان را دورتر!
https://ble.ir/sotoor
https://t.me/sotoor_ra
https://eitaa.com/sotoor_ra
📌 قهرمان، قهرمان، قهرمان، قهرمان!
🖋 ۱. این نسل قهرمانان من هستند. همینها که ضد چیزهایی که نمیخواهند، عصیان کردهاند! از آن دختری که کشف حجاب کرده و تو صورتم فریاد میزند بیشرف تا آن دختر حزب اللهی که اسمش گربهاش مایا است و به خاطرش با همه فامیل قهر کرده است. از آن پسری که اصلا میگوید ایرانی بودن به چه درد میخورد؟ از آن یکی که میگوید این پارچه دور سرت از کجا آمده! از آن یکی که میگوید قرآن گفته که گفته! حتی از آنی که میگوید شما را مثل سگ باید کشت! از آن بچههای کف میدان بسیجی که به قول خودش چهل روز است شبها تو خیابان است! از آن دختر چادری که میگوید اگر نمیتوانید اینها را جمع کنید زر نزنید!
دوست فریاد بزنم قهرمان، قهرمان، قهرمان، قهرمان!
🖋 ۲. این عصیان مربوط به ماجرای این روزها نیست. حزب اللهی و غیرحزب اللهی و باحجاب و بی حجاب ندارد.
ماجرای اخیر فقط برجستهاش کرده! قبل از این هم این عصیان بود. نمونهاش هزار پدر و مادری که نگران بیدین شدن، بیادب شدن، خارج از کنترل شدن، غیر قابل تحمل شدن بچههایشان بوده و هستند و حتی گاهی دیگر آنها را نمیشناسند. مذهبی و غیر مذهبی هم ندارد و جفتش را دیدهام.
چه کنیم که ما به قول شهید خرازی مساله را درشت مینویسیم و درست نمینویسیم. و طبیعتا تا برجسته نشود و آرامشان را به نزند حتی ترجیح میدهیم دیده نشود!
🖋 ۳.بله! این روزها دشمن مگسوار روی شیرینی دور میزند و به دنبال کثافت خود است و لابلای همین خودش را پنهان میکند و از ما علیه ما نیرو میسازد و رذالت میکند. از دشمن چه انتظاری جز رذالت داشتید؟ این روزها گاهی نیمهشبها از خواب میپرم و برای آن بسیجی، آن کودک بیگناه که این روزها با رذالت دشمن در خون میغلطد گریه میکنم. اما سوء استفاده دشمن از شکوه این نسل معترض چیزی کم نمیکند!
🖋 ۴. ۱۶-۱۷ ساله که بودم سر پرشوری داشتم و معترض بودم. دوست داشتم یکی بزند تو دهن سیاسیون سیاستباز! مدیر کل و جزءهایی که بود و نبودشان یکی است، بزنم دهن حوزه علمیه پاسخ نده، نهادهای فرهنگی مفتخور بی اثر، معلمها و مدرسههایی که فقط نمره برایشان مهم بود، محققان علوم انسانیهایی که فقط بعد از اتفاق، فضا را با تحلیلهای پسینی پر میکنند.
اصلا یکی بزند تو دهن دینی که نمیتواند یک دنیای پر از شور و دانایی و عشق و زیبایی و آبادی خلق کند! بزند تو دهن منبری هیات که امام حسینش، به نظرم امام حسین نبود، اصلا یکی به زندگی بیحماسه، بیخلاقیت، بی شوق، بیپول و .... تو دهنی بزند!
🖋 ۵. فضا آن روزها خیلی سنگین بود. بگیر و ببند نبود اما هجمه احترام این و آن، ابهتهای این کس و آن کس، پول نفتی که که پای سازمانها و کارهای بیثمر میرفت، آنهایی که مساوی نظام بودند، آنها که نماینده روشنفکری بودند، آنها که ....
گاهی تلاش میکردم بگویم: عذر میخواهم ولی ظاهرا سلطان الف یا ب یا ج، برهنه به نظر میآید، ولی نتیجه روشن بود انکار! از شما چه پنهان گاهی احتیاط، ترس یا هر چه باید اسمش را بگذاریم، لالم میکرد.
🖋 ۶. از این نسل خوشم آمده است. هیچ چیز را قبول ندارد مگر اینکه بفهمد و حسش کند. تابوهای زیادی برایش ریخته! استناد به بسیاری کسان پاسخش یک جمله است فلانی گفته که گفته است! دوست دارمی که در جواب خیلی چیزها میگوید را دوست دارم. این روح سرکش را حتی اگر به من فحش بدهد، به روح خموده برخی دیگر ترجیح میدهم.
🖋 ۷. این نسل یک ظرفیت بزرگ برای ما است. برای عبور از حاکمیت بروکراتیک تمرکزگرای نفهم! برای محک هزار پژوهش و پژوهشگر و علوم انسانی در دانشگاه یا حوزه، هزار فرهنگیکار و فعال فجازی و افسران جنگ نرم، محک ۲۸ دستگاه فرهنگی کلان کشور،
برای محک ما پادشاهان لخت!
🖋 ۸. این نسل هزار فرصت دارد. حس میکنم آزادی، مردمسالاری، عدالت و پیشرفت را با این نسل بهتر میتوان پیشبرد! راستش با این نسل دارم دین خودم را هم بهتر میفهمم و زوایای جدیدی از آن را کشف میکنم. اینها برایم حرمت پاسخهای ناکارآمد یا نابجا میشکنند و پاسخهای درست و گرهگشا خودش را نشان میدهد.
🔺️پ ن ۱: مازوخیست نیستم که از شنیدن فحش، منزجر نشوم اما نمیتوانم به برقی را که در چشم آن دختر یا آن پسر میبینم، افتخار نکنم.
برای اینکه نسلی اینگونه داشته باشیم رنج دوران بردهایم و باید قدر این فرصت را بدانیم! اگر هم ندانیم، تهدیدهایش به ما نزدیکتر است.
🔺️پ ن ۲: میدان آماده است. این بحران را قدر بدانید. هر کس آماده به رسمیت شناختن این نسل، شنیدن حرفهایش، درک مسائلش و جستجوی پاسخهای قانع کننده است بسم الله!
🔺️پ ن۳: نترسید! اخر دهه پنجاه و اول دهه شصت که عصر طلایی انقلاب است، همین شکلی است.
دوره تولیدات فکری مطهری و بهشتی و محمدباقر صدر و سید علی خامنهای و .... گرفته تا آیت و دیالمه و جلالالدین فارسی و ...، عصرطلایی گرافیک و موسیقی و تئاتر و سرود، زمانه فعالیت فعالان واقعی در مسجد و کارخانه و
چگونه از خاطره، راه حل بسازیم؟ یا بررسی امکانهای احیا نکردن جهاد! (1)
📌تهران پنجشنبه یازده اسفند ساعت هشت صبح
🖋️یکی از دوستان فایلی را فرستاد که گزارش بود از جلسه آقا با جمع متکفل احیاء جهاد در دولت. اصرار کرد که خصوصی است و منتشر نشود.
تا ساعت یازده صبح دقیقا بیست و سه نفر دیگر آن فایل را با همان قید خصوصی و غیر قابل انتشار ارسال کردند. کمی بعد آن را در چند گروه دیدم و فهمیدم کار از انتشار به انفجار رسیده است و تمام!
این گزارش برایم بسیار ذیقیمت بود به خصوص که اگر ناله نیاز ما به این دست حرفها در کنار ملاحظات بیت رهبری باشد آنچه احتمالا به ما نرسد متن این حرفها در آینده نزدیک است! حالا که مطلب عمومی شده به نظرم وقت آن است که در محتوای آن جدی کاوش کنیم. نکات مهمی در حرفهای آقا هست که باید مد نظر قرار گیرد.
🖋️ در این جلسه آیت الله خامنهای اشاره میکنند که جهاد آن دوران شاید در این دوران قابل تکرار نباشد! *اما یک سوال! جهاد به چه شکل قابل تکرار است؟ این نکته مهمی است که فهم آن به کار امروز میآید!*
🖋️روایت خود اعضای جهاد سازندگی این بود که آنچه دستمایه جهاد بوده است، سهگانهای است که در یک سوی آن انسان جهاد سازندگی، در سوی دیگر ماموریت جهاد سازندگی و در طرف سوم نظم جهاد سازندگی است.
🖋️انسان جهاد سازندگی انسان مومنی است که برای انجام تکلیف حرکت میکند. این انسان چون خود را بخشی از حرکت جبهه حق میبیند ماموریت خود را از دستگاه رهبری اخذ میکند و حرکت میکند. اما سومی این حرکت در قالب چه نظامی شکل میگیرد؟
🖋️از خاطرات شفاهی و کتبی اعضای جهاد سازندگی یک نکته بسیار روشن است. *در دورهی جهاد سازندگی، جهاد سازندگی به مفهوم سازمان گسترده نداشتیم بلکه شبکهای از هستههای کوچک داشتیم.*
🖋️جهادهای شهرستانی و کوچک اصل بودند. آنها کار را تعریف میکردند و ساختار خود را متناسب با شرایط خود میساختند یعنی ممکن جهاد در یک منطقه بخش آب نداشته باشد و در یک منطقه داشته باشد. این هستههای کوچک از طریق یک سری اتصالات مثل سمینارهای جهاد و امثال آن، یک فرآیند عجیب اشتراک دانش و اشتراک امکانات داشتهاند.
🖋️بخشهای بالادستی جهاد مثل شوراهای استانی و بعد شورای مرکزی در واقع هماهنگ کند امکانات برای این هستهها بودهاند و عملا چیزی بیش از این نبودهاند. حتی در مساله تقسیم بودجه و امثال آن تلاش میشده بیش از نظارت کار دیگری نباشد. این وضعیت به کنشگری هستههای کف میدان قدرت فوق العاده میداده است.
🖋️هستههای پایین دست وقتی ضرورتی را تشخیص میدادهاند خود به خود فعال میشدند و برای فعالیت نیازی به اجازه از بالادست نداشتند.
🖋️برای انتزاعی نشدن بحث یک مثال کمک میکند. وقتی دولت با مساله آوارگان جنگ روبرو میشود از شورای مرکزی جهاد کمک میخواهد. شورای مرکزی جهاد هم از شورای استانی و آنها هم از هستههای جهاد کمک میخواهند. نتیجه جالب است! هستههای جهاد گزارش میدهند که ما از هفتاد روز قبل که اولین جنگزدهها از آبادان و خرمشهر و ... آمدهاند کار را شروع کردهایم و مثلا در فلان شهرستان یک سوله خالی را آماده کردهایم یا در فلان جا ساختمان یک مدرسه را استفاده دوگانه میکنیم. هفتاد روز قبل احتمالا تازه گزارشها در ساختار دولتی متمرکز جمع میشد تا به بالادست برود و او تصمیم بگیرد و کار را به پایین دست ابلاغ کند!
📌 📌 ادامه دارد .....
https://eitaa.com/sotoor_ra
*چگونه از خاطره، راه حل بسازیم؟ یا بررسی امکانهای احیا نکردن جهاد! (2)*
📌 *آنچه گذشت: در دورهی جهاد سازندگی، جهاد سازندگی به مفهوم سازمان گسترده نداشتیم بلکه شبکهای از هستههای کوچک داشتیم .....*
🖋️ این ساختار متشکل از هستههای کوچک با لایه هماهنگی جزئی، یک دشمن عجیب داشت. خود دولت و خود مجلس و خود ساختار حاکمیتی!
🖋️آنها جهاد را یک *نابهنجاری* میدانستند که نظم را به هم میزند! عبارت *«دولت در دولت»* را هم بازرگان برای جهاد استفاده کرده و هم بنیصدر و هم با بیانهای دیگر در دولت میرحسین موسوی و مجلس شورای اسلامی اول استفاده شده است! همینها به جنگ این هستهها میروند و جهاد را به یک ساختار دولتی مثل وزارتخانه تقلیل میدهند! همان انقلابیهای مجلس اول و همان دولت انقلابی!
🖋️ پس از شهادت بهشتی، رجایی و باهنر و به حاشیه رانده شدن آیت الله خامنهای در تشریفاتیترین جایگاه سیاسی آن زمان یعنی ریاست جمهوری، عملگراهای جمهوری اسلامی اولا با این نابهنجاری وحشی! تعیین تکلیف میکنند و جهاد به یک ساختار دولتی یعنی وزارتخانه تبدیل میشود.
البته برخی جهادیها –خسته از دویدن دنبال امکانات و به خیال دسترسی بهتر در ساختار دولتی- از این تصمیم راضی هستند اما بخش دیگر بدنه حال دیگری دارند. مرحوم حسینعلی عظیمی نقل میکرد که وقتی خبر وزارتخانه شدن جهاد اعلام شد بچهها پای رادیو گریه کردند.
🖋️ مساله اساسا نزاع حاکمیت تمرکزگرای بروکراتیک با جریان ارادههای مردمی است. به سرنوشت نهادهای انقلابی نگاه کنید و بفهمید چرا طرح جدید آیت الله خامنهای به نوعی ساختارگریز است.
اول انقلاب امام حداقل هفده نهاد انقلابی تاسیس میکند و حداقل پنج نهاد دیگر مثل حوزه هنری انقلاب اسلامی به تلاش خود بچههای انقلاب تاسیس میشود.
الان کجاییم؟ کمیته انقلاب در نیروی انتظامی ادغام شده است، سپاه فقط با مخالفت صریح رهبر وقت یعنی آیت الله خامنهای در ارتش ادغام نمیشود، تلاشهای جدی برای ادغام کمیته امداد در بهزیستی در اوایل دهه هفتاد و نمونه جهاد سازندگی هم که وزارتخانه و در نهایت ادغام در وزارت کشاورزی است. این فهرست را خودتان تکمیل کنید که الان نهادهای انقلابی چه هستند؟ اکثر آنها از ماهیت خود خارج شدهاند یا ادغام!
برای فهم این دشمنی عمیق! باید فهمید ساختار بروکراتیک کجا با این هستههای مردمی به تعارض میرسد؟
📌 تا اینجای کار به کجا رسیدیم؟
نزاع اصلی مردمسالاری در کشور ما با بروکراسی است که مغز آن تمرکزگرایی در اجرا است.
متاسفانه هر تلاشی که تاکنون در جمهوری اسلامی انجام دادهایم تا کنشگری مردم را احیا کنیم در نهایت به یک ساختار بروکراتیک جدید انجامیده است.
📌 راهبرد آیت الله خامنهای پس از تجربه شکستهای مکرر در این زمینه، بازگشت به یک مرحله قبل و شروع از زمینه گفتمانی از یک سو و تلاش برای بسیج اراده عمومی در قالب حلقههای میانی است که به گفته خود ایشان ماهیتش اینگونه است که *نه به عهدهی رهبری است، نه به عهدهی دولت است، نه به عهدهی دستگاههای دیگر است؛ [بلکه] به عهدهی مجموعههایی از خود ملّت است * این یعنی عملا ارجاع کار به زمینه مردمی و نه هیچ دستگاه دیگری! تاکید ایشان بر سازمان نساختن در این گفتگو هم از همین جا شروع میشود.
این نکته اصلی است که باید در احیاء جهاد در نظر گرفت. جایی که نباید به اسم ساختار گریزی، ساختار جدیدی با شمایل دیگر ساخت و اساسا فلسفه نکته مهمی که رهبری برخاسته از نگاه راهبردی و تجربه چهلساله جمهوری اسلامی اشاره میکند، را نفی کرد!
*هنوز چند نکته از حرفهای رهبری باقی مانده است. چند جمله مهم در این حرفها هست که بسیار دگرگونکننده است ......*
https://ble.ir/sotoor
https://eitaa.com/sotoor_ra
چرا باید شیخ حسین انصاریان را نقد کرد؟
📌دوستان مرتب در نقد حرفهای شیخ حسین انصاریان در شبهای قدر، پستهای مختلفی میفرستند. از کشف رابطه سیاسی ایشان با فلان کس تا نشان دادن تناقضات گفتار و نگاه او در گذشته و حال تا شرح اشتباهات دیدگاه ایشان و روشنگری برای دیگران!
این هم کاری است به هر حال!
📌اما یک سوال چرا باید شیخ حسین انصاریان را نقد کرد؟
🔺️فرضیه اول: برای اینکه ایشان رفتار خود را اصلاح کند!
احتمالا راه موفقی هم هست! به هر حال همه ما از اینکه اگر دیگران اشتباهی در رفتار ما ببینند به جای روشن کردن خود ما در نهان! در فضای اجتماعی جار بزنند و حتی از انواع روشها برای طعنه استفاده کنند، خوشحال میشویم و برای ما بسیار تنبه بخش و اثرگذار است.
🔺️فرضیه دوم: ایشان روی بخشی از مردم اثرگذار است و چون در فضای رسانهای اظهار نظر کرده است، باید بقیه را روشن کرد!
🔺️این هم راه حل خوبی است فقط اگر روشن بشود بقیه کیستند، بسیار مورد امتنان خواهد بود!
به نظرم کاش امکانش بود از مردمی که در خیابان ری نشسته بودند میپرسیدیم شیخ حسین انصاریان با چه کسی صحبت میکرد؟
با نظام حرف میزد و قصدش نقد نظام بود؟ با مردم مذهبی حرف میزد و به آنها میگفت بدحجابها اشتباهکار هستند اما راندن آنها اشتباه دیگری است؟ مثل سال قبل که زنهای خیابانی را در ثواب مجلس احیا شریک کرد
یک گروه دیگری که خیلی دلم براشون میسوزه؛ خانمهایی که بر اثر فقر یا بر اثر هوای نفس، دچار آلودگیِ دامن شدن. خدایا همهشون رو با این احیای ما، شریک قرار بده .... اگه صدای این مردم رو میشنون، خدایا همهشون رو بیامرز...
خلاصه این بقیهای که قرار است روشن بشوند کیستند و از حرفهای او چه فهمیدند تا ما روشنشان کنیم!
🔺️اصلا یک قدم دیگر جلو بیاییم از آن همه آدمهایی که دیشب در خیابان ری بودند یا پای تلویزیون شبکه سه برنامه را میدیدند چه تعداد در دایره تخاطب ما هستند که ما با آنها حرف بزنیم! مدتهاست که ماییم و ارسال پیام از گروه خودمان به آن گروه خودمان در شبکههای اجتماعی و بخش عمدهای از آن آدمهای خیابان ری و پای شبکه سه که اصلا از دایره تخاطب ما بیرون افتادهاند!
📌فرض کنیم ما مخاطب را درست تشخیص دادهایم. باز هم یک سوال چرا باید شیخ حسین انصاریان را نقد کرد؟
🔺️حرفهای شیخ حسین انصاریان صراحت در نقد نظام داشت یا امکان فهم هر دو برداشت از آن بود!
اگر صراحت نداشت، برای ما بهتر است اینها را حمل بر بی بصیرتی او کنیم و این برداشت را تقویت کنیم یا اینکه حمل بر خیرخواهی او و روی فهم درست از کلامش تاکید کنیم.
حقیقتا این حجم از تلاش برای بیرون انداختن امثال شیخ حسین انصاریان از دایره بصیرتمندی و ... بسیار قابل تقدیر است! برخی دیگر صراحتا مینویسند پایان استاد اخلاق! برادر من حداقل تا شب بیست و سوم صبر کن شاید طرف توبه کرد و بیبصیرت نمرد!
🔺️بازهم اینجا به نظرتان، آن مخاطبین حرفهای او، به ما چه میگویند و اصلا درباره ما و متنهای ما چه فکری میکنند؟ آن مخاطبین خیابان ری و شبکه سه!
📌پ ن: مدتهاست به این نکته میاندیشم چرا باید بگویم و بنویسم و برای که باید بگویم و بنویسم و آیا برآورد من از تاثیر حرفهایم بر مخاطب همان است که من تصور میکنم؟
تبلیغ، رسانه، گفتمانسازی، فرهنگسازی همه در یک چیز مشترکند که مخاطب دارند و بدون دانستن نگاه مخاطب به مساله، احتمال خطا و حتی تاثیر معکوس بسیار بالاست!
https://ble.ir/sotoor
https://eitaa.com/sotoor_ra
نادیده گرفتن هفت هزار صفحه!
در باب مناظره دکتر درخشان و دکتر غنی نژاد!
📌آنچه در بیانات شهید مطهری و بقیه متفکران اول انقلاب مواجهه با سرمایهداری خوانده میشد توسط آقای غنینژاد چپ گرایی خوانده میشود. در نتیجه از منظر ایشان قانون اساسی ما چپگرا و بر خلاف موازین فقه اسلامی است.
📌از ماجراهای عجیب انقلاب ما، مکتوم ماندن حرفهای اقتصادی متفکران دهه ۵۰ و ۶۰ است.
مجموع حرفهای بهشتی، مطهری، شهید صدر، امام موسی صدر، آیت الله خامنهای را کنار هم بگذاری حدود هفت هزار صفحه حرف است.
هفت هزار صفحه حرف نادیده گرفته شده! هم از طرف ما و هم از طرف دیگران! هفت هزار صفحه که یکی از دالهای محوریاش، نفی سرمایهداری یا به تعبیر بهتر سرمایهمداری است!
📌برای نمونه شهید مطهری سرمایهداری را امالمسائل و ریشه میخواند و از بیتوجهی دستگاه فقهی به این ریشه مینالد.
سرمایهداری در دنیای امروز یک پدیده نو و بیسابقهای است که دو سه قرن از عمر آن بیشتر نمیگذرد، و یک پدیده اقتصادی و اجتماعی نویی است که محصول پیشرفت و ترقی تکنیک جدید است؛ از این رو مستقلًا به عنوان یک مسئله مستحدث باید از آن بحث شود. فقهای عصر از مسائل بانک و بیمه و چک و سفته به عنوان مسائل مستحدث کم و بیش بحثهایی کرده و میکنند ولی توجه ندارند که رأس و رئیس مسائل مستحدثه خود سرمایهداری است، زیرا ابتدائاً چنین تصور میرود که سرمایهداری یک موضوع کهنه و قدیمی است که شارع اسلام برای آن حدود و موازینی مقرر کرده است؛ تجارت، اجاره، مستغلّات، مزارعه، مضاربه، مساقات، شرکتها، همه اینها سرمایهداری است که در اسلام برای آنها احکام و مقرراتی تعیین شده است، اما اینکه مقدار سرمایه کمتر یا بیشتر باشد ربطی به مطلب ندارد. ولی حقیقت مطلب اینطور نیست؛ سرمایهداری جدید یک پدیده جداگانه و مستقل و بیسابقهای است و جداگانه و مستقلًا باید درباره آن اجتهاد کرد؛
ج ۲۰ مجموعه آثار ص ۴۷۹
📌مذاکرات قانون اساسی هم در این بخش بسیار قابل توجه است!
🔺️پ ن۱: جالب است زمانی که امثال آقای غنی نژاد به چپ تمایل داشت بهشتی کاپیتالیست بود و حالا که از اقتصاد بازار آزاد دم میزند بهشتی چپ شده است و خلاف فقه حرف میزند!
برای آشنایی با این خط فکری که سی سالی به صراحت در فضای فکری ما هست و حرف خود را صریح میزند و حتی پیامبر را یک بورژوازی معرفی میکند، پیشنهاد میکنم یادداشت قدیمی حجت الاسلام نامخواه را بخوانید.
اینجا👇
http://tabagheh3.ir/1396/01/29/بازتولید-اسلام-سرمایه-داری-در-ایران-امروز-متن-کامل
🔺️پ ن ۲: در دوره نزدیک به انقلاب و سالهای ابتدایی آن منظور از نظام فکری پاسخ اسلام به سوالاتی بوده است که قواره جامعه را مشخص میکند. مثلا طرح کلی اندیشه اسلامی اینگونه آعاز میشود
طرح اسلام به صورت مسلکی اجتماعی و دارای اصولی منسجم و یکآهنگ و ناظر به زندگی جمعی انسانها، یکی از فوریترین ضرورتهای تفکر مذهبی است.
به مرور ویژگی انسجام بر نظریه اجتماعی میچربد تا آنجا که امروز عملا نظامی از گزارههای معرفتی مواجهیم که سازوار و منسجم هست اما به سختی روی زمین چیزی را تعیین میکند.
بازگشت به همان رهیافت بابی نو برای نسل تشنه شنیدن فراهم میکند