چگونه از خاطره، راه حل بسازیم؟ یا بررسی امکانهای احیا نکردن جهاد! (1)
📌تهران پنجشنبه یازده اسفند ساعت هشت صبح
🖋️یکی از دوستان فایلی را فرستاد که گزارش بود از جلسه آقا با جمع متکفل احیاء جهاد در دولت. اصرار کرد که خصوصی است و منتشر نشود.
تا ساعت یازده صبح دقیقا بیست و سه نفر دیگر آن فایل را با همان قید خصوصی و غیر قابل انتشار ارسال کردند. کمی بعد آن را در چند گروه دیدم و فهمیدم کار از انتشار به انفجار رسیده است و تمام!
این گزارش برایم بسیار ذیقیمت بود به خصوص که اگر ناله نیاز ما به این دست حرفها در کنار ملاحظات بیت رهبری باشد آنچه احتمالا به ما نرسد متن این حرفها در آینده نزدیک است! حالا که مطلب عمومی شده به نظرم وقت آن است که در محتوای آن جدی کاوش کنیم. نکات مهمی در حرفهای آقا هست که باید مد نظر قرار گیرد.
🖋️ در این جلسه آیت الله خامنهای اشاره میکنند که جهاد آن دوران شاید در این دوران قابل تکرار نباشد! *اما یک سوال! جهاد به چه شکل قابل تکرار است؟ این نکته مهمی است که فهم آن به کار امروز میآید!*
🖋️روایت خود اعضای جهاد سازندگی این بود که آنچه دستمایه جهاد بوده است، سهگانهای است که در یک سوی آن انسان جهاد سازندگی، در سوی دیگر ماموریت جهاد سازندگی و در طرف سوم نظم جهاد سازندگی است.
🖋️انسان جهاد سازندگی انسان مومنی است که برای انجام تکلیف حرکت میکند. این انسان چون خود را بخشی از حرکت جبهه حق میبیند ماموریت خود را از دستگاه رهبری اخذ میکند و حرکت میکند. اما سومی این حرکت در قالب چه نظامی شکل میگیرد؟
🖋️از خاطرات شفاهی و کتبی اعضای جهاد سازندگی یک نکته بسیار روشن است. *در دورهی جهاد سازندگی، جهاد سازندگی به مفهوم سازمان گسترده نداشتیم بلکه شبکهای از هستههای کوچک داشتیم.*
🖋️جهادهای شهرستانی و کوچک اصل بودند. آنها کار را تعریف میکردند و ساختار خود را متناسب با شرایط خود میساختند یعنی ممکن جهاد در یک منطقه بخش آب نداشته باشد و در یک منطقه داشته باشد. این هستههای کوچک از طریق یک سری اتصالات مثل سمینارهای جهاد و امثال آن، یک فرآیند عجیب اشتراک دانش و اشتراک امکانات داشتهاند.
🖋️بخشهای بالادستی جهاد مثل شوراهای استانی و بعد شورای مرکزی در واقع هماهنگ کند امکانات برای این هستهها بودهاند و عملا چیزی بیش از این نبودهاند. حتی در مساله تقسیم بودجه و امثال آن تلاش میشده بیش از نظارت کار دیگری نباشد. این وضعیت به کنشگری هستههای کف میدان قدرت فوق العاده میداده است.
🖋️هستههای پایین دست وقتی ضرورتی را تشخیص میدادهاند خود به خود فعال میشدند و برای فعالیت نیازی به اجازه از بالادست نداشتند.
🖋️برای انتزاعی نشدن بحث یک مثال کمک میکند. وقتی دولت با مساله آوارگان جنگ روبرو میشود از شورای مرکزی جهاد کمک میخواهد. شورای مرکزی جهاد هم از شورای استانی و آنها هم از هستههای جهاد کمک میخواهند. نتیجه جالب است! هستههای جهاد گزارش میدهند که ما از هفتاد روز قبل که اولین جنگزدهها از آبادان و خرمشهر و ... آمدهاند کار را شروع کردهایم و مثلا در فلان شهرستان یک سوله خالی را آماده کردهایم یا در فلان جا ساختمان یک مدرسه را استفاده دوگانه میکنیم. هفتاد روز قبل احتمالا تازه گزارشها در ساختار دولتی متمرکز جمع میشد تا به بالادست برود و او تصمیم بگیرد و کار را به پایین دست ابلاغ کند!
📌 📌 ادامه دارد .....
https://eitaa.com/sotoor_ra
*چگونه از خاطره، راه حل بسازیم؟ یا بررسی امکانهای احیا نکردن جهاد! (2)*
📌 *آنچه گذشت: در دورهی جهاد سازندگی، جهاد سازندگی به مفهوم سازمان گسترده نداشتیم بلکه شبکهای از هستههای کوچک داشتیم .....*
🖋️ این ساختار متشکل از هستههای کوچک با لایه هماهنگی جزئی، یک دشمن عجیب داشت. خود دولت و خود مجلس و خود ساختار حاکمیتی!
🖋️آنها جهاد را یک *نابهنجاری* میدانستند که نظم را به هم میزند! عبارت *«دولت در دولت»* را هم بازرگان برای جهاد استفاده کرده و هم بنیصدر و هم با بیانهای دیگر در دولت میرحسین موسوی و مجلس شورای اسلامی اول استفاده شده است! همینها به جنگ این هستهها میروند و جهاد را به یک ساختار دولتی مثل وزارتخانه تقلیل میدهند! همان انقلابیهای مجلس اول و همان دولت انقلابی!
🖋️ پس از شهادت بهشتی، رجایی و باهنر و به حاشیه رانده شدن آیت الله خامنهای در تشریفاتیترین جایگاه سیاسی آن زمان یعنی ریاست جمهوری، عملگراهای جمهوری اسلامی اولا با این نابهنجاری وحشی! تعیین تکلیف میکنند و جهاد به یک ساختار دولتی یعنی وزارتخانه تبدیل میشود.
البته برخی جهادیها –خسته از دویدن دنبال امکانات و به خیال دسترسی بهتر در ساختار دولتی- از این تصمیم راضی هستند اما بخش دیگر بدنه حال دیگری دارند. مرحوم حسینعلی عظیمی نقل میکرد که وقتی خبر وزارتخانه شدن جهاد اعلام شد بچهها پای رادیو گریه کردند.
🖋️ مساله اساسا نزاع حاکمیت تمرکزگرای بروکراتیک با جریان ارادههای مردمی است. به سرنوشت نهادهای انقلابی نگاه کنید و بفهمید چرا طرح جدید آیت الله خامنهای به نوعی ساختارگریز است.
اول انقلاب امام حداقل هفده نهاد انقلابی تاسیس میکند و حداقل پنج نهاد دیگر مثل حوزه هنری انقلاب اسلامی به تلاش خود بچههای انقلاب تاسیس میشود.
الان کجاییم؟ کمیته انقلاب در نیروی انتظامی ادغام شده است، سپاه فقط با مخالفت صریح رهبر وقت یعنی آیت الله خامنهای در ارتش ادغام نمیشود، تلاشهای جدی برای ادغام کمیته امداد در بهزیستی در اوایل دهه هفتاد و نمونه جهاد سازندگی هم که وزارتخانه و در نهایت ادغام در وزارت کشاورزی است. این فهرست را خودتان تکمیل کنید که الان نهادهای انقلابی چه هستند؟ اکثر آنها از ماهیت خود خارج شدهاند یا ادغام!
برای فهم این دشمنی عمیق! باید فهمید ساختار بروکراتیک کجا با این هستههای مردمی به تعارض میرسد؟
📌 تا اینجای کار به کجا رسیدیم؟
نزاع اصلی مردمسالاری در کشور ما با بروکراسی است که مغز آن تمرکزگرایی در اجرا است.
متاسفانه هر تلاشی که تاکنون در جمهوری اسلامی انجام دادهایم تا کنشگری مردم را احیا کنیم در نهایت به یک ساختار بروکراتیک جدید انجامیده است.
📌 راهبرد آیت الله خامنهای پس از تجربه شکستهای مکرر در این زمینه، بازگشت به یک مرحله قبل و شروع از زمینه گفتمانی از یک سو و تلاش برای بسیج اراده عمومی در قالب حلقههای میانی است که به گفته خود ایشان ماهیتش اینگونه است که *نه به عهدهی رهبری است، نه به عهدهی دولت است، نه به عهدهی دستگاههای دیگر است؛ [بلکه] به عهدهی مجموعههایی از خود ملّت است * این یعنی عملا ارجاع کار به زمینه مردمی و نه هیچ دستگاه دیگری! تاکید ایشان بر سازمان نساختن در این گفتگو هم از همین جا شروع میشود.
این نکته اصلی است که باید در احیاء جهاد در نظر گرفت. جایی که نباید به اسم ساختار گریزی، ساختار جدیدی با شمایل دیگر ساخت و اساسا فلسفه نکته مهمی که رهبری برخاسته از نگاه راهبردی و تجربه چهلساله جمهوری اسلامی اشاره میکند، را نفی کرد!
*هنوز چند نکته از حرفهای رهبری باقی مانده است. چند جمله مهم در این حرفها هست که بسیار دگرگونکننده است ......*
https://ble.ir/sotoor
https://eitaa.com/sotoor_ra
چرا باید شیخ حسین انصاریان را نقد کرد؟
📌دوستان مرتب در نقد حرفهای شیخ حسین انصاریان در شبهای قدر، پستهای مختلفی میفرستند. از کشف رابطه سیاسی ایشان با فلان کس تا نشان دادن تناقضات گفتار و نگاه او در گذشته و حال تا شرح اشتباهات دیدگاه ایشان و روشنگری برای دیگران!
این هم کاری است به هر حال!
📌اما یک سوال چرا باید شیخ حسین انصاریان را نقد کرد؟
🔺️فرضیه اول: برای اینکه ایشان رفتار خود را اصلاح کند!
احتمالا راه موفقی هم هست! به هر حال همه ما از اینکه اگر دیگران اشتباهی در رفتار ما ببینند به جای روشن کردن خود ما در نهان! در فضای اجتماعی جار بزنند و حتی از انواع روشها برای طعنه استفاده کنند، خوشحال میشویم و برای ما بسیار تنبه بخش و اثرگذار است.
🔺️فرضیه دوم: ایشان روی بخشی از مردم اثرگذار است و چون در فضای رسانهای اظهار نظر کرده است، باید بقیه را روشن کرد!
🔺️این هم راه حل خوبی است فقط اگر روشن بشود بقیه کیستند، بسیار مورد امتنان خواهد بود!
به نظرم کاش امکانش بود از مردمی که در خیابان ری نشسته بودند میپرسیدیم شیخ حسین انصاریان با چه کسی صحبت میکرد؟
با نظام حرف میزد و قصدش نقد نظام بود؟ با مردم مذهبی حرف میزد و به آنها میگفت بدحجابها اشتباهکار هستند اما راندن آنها اشتباه دیگری است؟ مثل سال قبل که زنهای خیابانی را در ثواب مجلس احیا شریک کرد
یک گروه دیگری که خیلی دلم براشون میسوزه؛ خانمهایی که بر اثر فقر یا بر اثر هوای نفس، دچار آلودگیِ دامن شدن. خدایا همهشون رو با این احیای ما، شریک قرار بده .... اگه صدای این مردم رو میشنون، خدایا همهشون رو بیامرز...
خلاصه این بقیهای که قرار است روشن بشوند کیستند و از حرفهای او چه فهمیدند تا ما روشنشان کنیم!
🔺️اصلا یک قدم دیگر جلو بیاییم از آن همه آدمهایی که دیشب در خیابان ری بودند یا پای تلویزیون شبکه سه برنامه را میدیدند چه تعداد در دایره تخاطب ما هستند که ما با آنها حرف بزنیم! مدتهاست که ماییم و ارسال پیام از گروه خودمان به آن گروه خودمان در شبکههای اجتماعی و بخش عمدهای از آن آدمهای خیابان ری و پای شبکه سه که اصلا از دایره تخاطب ما بیرون افتادهاند!
📌فرض کنیم ما مخاطب را درست تشخیص دادهایم. باز هم یک سوال چرا باید شیخ حسین انصاریان را نقد کرد؟
🔺️حرفهای شیخ حسین انصاریان صراحت در نقد نظام داشت یا امکان فهم هر دو برداشت از آن بود!
اگر صراحت نداشت، برای ما بهتر است اینها را حمل بر بی بصیرتی او کنیم و این برداشت را تقویت کنیم یا اینکه حمل بر خیرخواهی او و روی فهم درست از کلامش تاکید کنیم.
حقیقتا این حجم از تلاش برای بیرون انداختن امثال شیخ حسین انصاریان از دایره بصیرتمندی و ... بسیار قابل تقدیر است! برخی دیگر صراحتا مینویسند پایان استاد اخلاق! برادر من حداقل تا شب بیست و سوم صبر کن شاید طرف توبه کرد و بیبصیرت نمرد!
🔺️بازهم اینجا به نظرتان، آن مخاطبین حرفهای او، به ما چه میگویند و اصلا درباره ما و متنهای ما چه فکری میکنند؟ آن مخاطبین خیابان ری و شبکه سه!
📌پ ن: مدتهاست به این نکته میاندیشم چرا باید بگویم و بنویسم و برای که باید بگویم و بنویسم و آیا برآورد من از تاثیر حرفهایم بر مخاطب همان است که من تصور میکنم؟
تبلیغ، رسانه، گفتمانسازی، فرهنگسازی همه در یک چیز مشترکند که مخاطب دارند و بدون دانستن نگاه مخاطب به مساله، احتمال خطا و حتی تاثیر معکوس بسیار بالاست!
https://ble.ir/sotoor
https://eitaa.com/sotoor_ra
نادیده گرفتن هفت هزار صفحه!
در باب مناظره دکتر درخشان و دکتر غنی نژاد!
📌آنچه در بیانات شهید مطهری و بقیه متفکران اول انقلاب مواجهه با سرمایهداری خوانده میشد توسط آقای غنینژاد چپ گرایی خوانده میشود. در نتیجه از منظر ایشان قانون اساسی ما چپگرا و بر خلاف موازین فقه اسلامی است.
📌از ماجراهای عجیب انقلاب ما، مکتوم ماندن حرفهای اقتصادی متفکران دهه ۵۰ و ۶۰ است.
مجموع حرفهای بهشتی، مطهری، شهید صدر، امام موسی صدر، آیت الله خامنهای را کنار هم بگذاری حدود هفت هزار صفحه حرف است.
هفت هزار صفحه حرف نادیده گرفته شده! هم از طرف ما و هم از طرف دیگران! هفت هزار صفحه که یکی از دالهای محوریاش، نفی سرمایهداری یا به تعبیر بهتر سرمایهمداری است!
📌برای نمونه شهید مطهری سرمایهداری را امالمسائل و ریشه میخواند و از بیتوجهی دستگاه فقهی به این ریشه مینالد.
سرمایهداری در دنیای امروز یک پدیده نو و بیسابقهای است که دو سه قرن از عمر آن بیشتر نمیگذرد، و یک پدیده اقتصادی و اجتماعی نویی است که محصول پیشرفت و ترقی تکنیک جدید است؛ از این رو مستقلًا به عنوان یک مسئله مستحدث باید از آن بحث شود. فقهای عصر از مسائل بانک و بیمه و چک و سفته به عنوان مسائل مستحدث کم و بیش بحثهایی کرده و میکنند ولی توجه ندارند که رأس و رئیس مسائل مستحدثه خود سرمایهداری است، زیرا ابتدائاً چنین تصور میرود که سرمایهداری یک موضوع کهنه و قدیمی است که شارع اسلام برای آن حدود و موازینی مقرر کرده است؛ تجارت، اجاره، مستغلّات، مزارعه، مضاربه، مساقات، شرکتها، همه اینها سرمایهداری است که در اسلام برای آنها احکام و مقرراتی تعیین شده است، اما اینکه مقدار سرمایه کمتر یا بیشتر باشد ربطی به مطلب ندارد. ولی حقیقت مطلب اینطور نیست؛ سرمایهداری جدید یک پدیده جداگانه و مستقل و بیسابقهای است و جداگانه و مستقلًا باید درباره آن اجتهاد کرد؛
ج ۲۰ مجموعه آثار ص ۴۷۹
📌مذاکرات قانون اساسی هم در این بخش بسیار قابل توجه است!
🔺️پ ن۱: جالب است زمانی که امثال آقای غنی نژاد به چپ تمایل داشت بهشتی کاپیتالیست بود و حالا که از اقتصاد بازار آزاد دم میزند بهشتی چپ شده است و خلاف فقه حرف میزند!
برای آشنایی با این خط فکری که سی سالی به صراحت در فضای فکری ما هست و حرف خود را صریح میزند و حتی پیامبر را یک بورژوازی معرفی میکند، پیشنهاد میکنم یادداشت قدیمی حجت الاسلام نامخواه را بخوانید.
اینجا👇
http://tabagheh3.ir/1396/01/29/بازتولید-اسلام-سرمایه-داری-در-ایران-امروز-متن-کامل
🔺️پ ن ۲: در دوره نزدیک به انقلاب و سالهای ابتدایی آن منظور از نظام فکری پاسخ اسلام به سوالاتی بوده است که قواره جامعه را مشخص میکند. مثلا طرح کلی اندیشه اسلامی اینگونه آعاز میشود
طرح اسلام به صورت مسلکی اجتماعی و دارای اصولی منسجم و یکآهنگ و ناظر به زندگی جمعی انسانها، یکی از فوریترین ضرورتهای تفکر مذهبی است.
به مرور ویژگی انسجام بر نظریه اجتماعی میچربد تا آنجا که امروز عملا نظامی از گزارههای معرفتی مواجهیم که سازوار و منسجم هست اما به سختی روی زمین چیزی را تعیین میکند.
بازگشت به همان رهیافت بابی نو برای نسل تشنه شنیدن فراهم میکند
تجربه زیسته درماندگی
📌لحظات نهایت، لحظات عجیبی است.
🖋️ نهایت گاهی در اوج بروز میکند، رسیدن به مرزی که بیشتر از آن دیگر ممکن نیست. در لحظه رسیدن، انرژی سنگینی در انسان آزاد میشود. بعد رکود عجیبی شکل میگیرد. گویی این اوج انسان را از پا میاندازد و رفتن و حرکت بیمعنا میشود.
🖋️بعضی از کوهنوردانی که اورست را فتح میکنند، افسردگی شدیدی بعد از آن را تجربه میکنند و همین طور برخی فضانوردان بعد از بازگشت به زمین! خبرهایی هست که حتی آیلان ماسک هم قرص افسردگی مصرف میکند! در مصرف کنندگان مواد مخدر یا مشروب هم بعد از هیجان شدید، مشابه علائم افسردگی بروز میکند.
🖋️ اما نهایت، طرف نشیب هم دارد. وقتی تمام تلاش انسان ثمری ندارد. مثال بارز این لحظه سوگی است که اطرافیان پس از مرگ بیماران صعب العلاج تجربه میکنند. وقتی میدوی و میدوی و میدوی اما همه راهها به پایان میرسد. عربها به این حالت استیصال میگویند یعنی تمام راههای وصول و رسیدن بسته شده است. شاید بهترین کلمه در زبان فارسی بی چاره شدن باشد! آنجا هم این بستهشدن راه و بیچارگی انسان را به سکون میرساند.
📌وجه مشترک این نشیب و آن اوج همان رکود است. در هر دو حالت، رفتن و حرکت معنای خود را از دست میدهد!
🖋️ در همین لحظات نهایت، ادراکی ناب رخ میدهد، هر چند گاهی چندان واضح نباشد. هم بی چارگی و هم اوج، پایانی را به چشم میآورد و تمنای آنچه فراتر از این پایان باشد بیشتر به چشم میآید. حتی بیشتر از تمنا، گویی آن چیز را مییابی و لمس میکنی!
این ادراک ناب که در فراز و نشیب لحظات نهایت رخ میدهد صافترین و زلالترین لحظات انسان است.
📌 پ ن ۱: دو سال قبل که درگیر بیماری بودم، در بیمارستان برای فرار از بیهودگی اتاق انتظار با بیمارهای دیگر حرف میزدم تا خودم را بهتر پیدا کنم. احساس بسیاری از کسانی که بیماریهای سخت را طی میکردند چیزی مشابه این بود. آن زمان این یکی از نقاط مشترک ما بود. بعد که دورتر شدم میخواستم این حس را توصیف کنم اما زمان که بگذرد انگار دیگر حسش نمیکنی که بتوانی از آن بگویی.
بعد از هفده سال دوباره یتیم شدم. روزهای بسیار سختی طی شد. سرطان و سرطان و سرطان و درماندگی و درماندگی و درماندگی! این یادداشت را یکساعت بعد از به خاک سپردن کسی نوشتم که جای خالی مادرم را برایم پر میکرد. میخواستم مثل دفعه قبل طعم آن دریافتی که در بیچارگی دارم از دست نرود و حداقل روی کاغذ ردی از توصیفش بماند.
📌 پ ن۲: شیخ صدوق در کتاب توحید روایتی نقل میکند که امام صادق به عیادت کسی میرود. راوی میگوید مریض خیلی ناله میکرد و من به او گفتم (به جای ناله) ذکر خدا بگو و از خدا کمک بخواه! حضرت فرمودند «آه» اسمی از اسماء خداوند است.
این روایت را خیلی دوست دارم. آن لحظه ادراک ناب را خیلی زیبا بیان میکند.
*تدبیر اجتماعی*
📌تدبیر اجتماعی مساله مهمی است. هزینه برخورد جدی را پایین میآورد و تعداد آن را!
در نهایت هم وقتی تصمیم به برخورد میگیرد، موثر اما کم هزینه ورود میکند.
📌 در ده ماه گذشته، شانزده تجربه از این مدل ورود را در چند محیط کاری و آموزشی پیشنهاد کردهام و اجرای آن را تجربه کردهام. شرکتهایی که در زمینه طراحی و چاپ، تولید پوشاک، پخش دارو و لوازم بهداشتی، طراحی دکوراسیون داخلی، محیطهای نوآورانه در عرصه فناوری و IT و فضاهای آموزشی در مقاطع دبیرستان و بالاتر فعالیت میکنند.
🖋 این محیطهای کاری عمدتا در شهرهای بزرگ قرار داشتند.
🖋 جمعیت محیطهای کاری از بیست نفر تا صد و پنجاه نفر بوده است. دو محیط کاری دویست و پنجاه نفر نیرو داشتهاند.
📌 نقاط مشترک توفیق اینها بوده است.
📌 اول: تعریف پروتکل در اول کار و توجیه افراد نسبت به آن در آغاز یا ادامه همکاری است.
🖋 نکته یک : پروتکلهایی موفقترند که روشن هستند. مثلا به وضوح میگویند منظورشان از پوشش چیست؟ مثلا آیا ضوابط شامل پوشیدن جوراب هست یا نه؟ دقت کنید هدف اول رعایت حجاب شرعی نبوده است بلکه مقابله با موج بیحجابی و بدحجابی جدی، بعد از حوادث سال قبل است.
🖋 نکته دو: عمده خانمهای در موارد مذکور، پوشاندن ساعد دست یا پوشیدن جوراب را جزء حجاب نمیدانستند. یعنی حتی با قصد رعایت حجاب این موارد پوشیده نمیشده است.
🖋 نکته سه: قدم توجیه هم باید واضح و با دلیل باشد. دقت کنید ابلاغ نمیکنیم بلکه توجیه میکنیم.
🖋 نکته چهار: در سه مورد بسته به جنس محیط کاری، لباس فرم پیشنهاد شده است و موفق هم بوده است.
🖋 نکته پنج: افراد سرحلقه در دو طرف (سر دسته بی حجابها، سر دسته تذکر دهندههای بی ملاحظه) نیاز به توجیه بیشتری دارند.
📌 دوم: روشن شدن روند پیگیری است. اگر کسی تخلف کند چه باید کرد؟
بار اول و دوم معمولا تذکر توضیحی، در فضای صمیمانه، توسط نزدیکترین همکار یا مسئول مربوط!
حتی در مواردی با تمایل فرد از کارشناس مذهبی یا مشاور درخواست شده با فرد گفتگو کند.
بار سوم تذکر حقوقی و تاکید بر نقض قوانین و بار چهارم ارجاع به تصمیم انضباطی برای اتخاذ جریمه و حتی قطع همکاری!
🖋 نکته: در مجموع تجربههایی که شنیدهام سهم مواردی که کار به برخوردهای انضباطی کشیده، زیر ده مورد است و عمدتا مساله در سطوح قبلی حل شده است.
📌 سوم: اقدامات فرهنگی متقابل؛ مثلا ایجاد محیط استراحت و غذاخوری برای خانمها، اهدای بن لباس از فروشگاههای خاص و ....
🖋 نکته یک: یکی از موثرترین اقدامات حمایتی برخورد با آقایانی است که وارد حریم خانمها میشوند. به خصوص نیروهای حراست یا نیروهایی که جایگاه بالادستی دارند. این موارد از طرف کارکنان زن به صورت خصوصی معرفی میشدند و با آنها برخورد جدی میشده است.
📌 چهارم: ساخت فضای مذهبی و کاری!
مثلا تکیه بر ادبیات کار حرفهای و به دور از مسائل جنسیتی!
🖋 حتی لازم نیست روی بخش جنسیتی تاکید کنید همین که فضا کاری شود خود به خود کار پیش میرود. مثلا حجم گفتگوها و جلسات غیر کاری را کم کردن و جاری کردن این فرهنگ در مجموعه!
یا تاکید بر جدا کردن روابط کاری و عاطفی در محیط کار و آن را بخشی از حرفهایگری به حساب اوردن.
🖋 در فضاسازی دینی میشود به استفاده از المان و نشانهای مذهبی و ملی مثل نصب پرچم ایران در راهرو و روی میز جلسات، توجه به مناسبتهای ملی، برگزاری مراسمات مذهبی مثل جشن غدیر یا ماه محرم.
🖋 ریا برای خدا هم در مواردی موفق بوده مثلا مدیر مجموعهای به بهانه خراب بودن کف پوش اتاقش مدتی در راهرو نماز میخوانده و تاثیرش در کنترل حجاب بارز بود!
📌 پنجم: برای مهمانها و ارباب رجوع هم تعریف پروتکل و تذکر آن در اغلب موارد موثر واقع شده است.
📌 پ ن ۱: مهمترین مانع در اجرای این طرحها در محیطهای کاری نه مخاطبان بلکه خود افراد مسئول بودند. تصویری که آنها از مقاومت محیط داشتند بسیار بیشتر از واقعیت بود. در برخی محیطهای کاری هم که این پیشنهادها اجرا نشد به نظر بنده که پیشنهاد دهنده بودم مساله بیشتر از طرف مدیران مجموعه بود تا مخاطبان!
مساله اینجاست که هیچ چیزی در فرهنگ سازمانی به راحتی آب خوردن تغییر نمیکند اما تصویر از هزینه و نیرویی که ایجاد تغییر میخواهد بسیار بیشتر از چیزی است که در واقع هست.
📌 پ ن ۲: واقعا تفاوت محیطهای کاری زیاد است با این وجود به نظر میرسد این راهکارها در محیطهای دیگر هم به کار میآید.
📌 پ ن ۳: یکی از مبارکترین اتفاقاتی که در این ایام افتاد جلب توجه جمعی از مدیران این مجموعهها به مساله سیاستگذاری و مدیریت تغییر رفتار بود. امیدوارم از این دست مباحثات بیشتر بشود و با تکرار تجربهها، مسیر بومی شدن آن هموار شود.
شما هم اگر موردی سراغ دارید - چه مورد توفیق و چه شکست- بنویسید. ممنون میشوم برای بنده هم ارسال کنید.
تدبیر اجتماعی در سه گوشه دنیا! (۱)
🖍 توجه: آنچه که میخوانید، حدود شست سال قبل در جغرافیاهای مختلف اتفاق افتاده اما جنس مسائلشان به امروز ما بسیار نزدیک است.
داستان اول: وقتی مطهری آمریکا را ستود!
📌حدود شست سال به عقب برگردیم. مرتضی مطهری در سال ۱۳۳۹ در انجمن گفتگوی دینی در تهران، درباره امر به معروف و نهی از منکر حرف میزد. او چنین گفت:
ما در اجراء امر به معروف و نهی از منکر ، منطق را دخالت نمیدهیم ، در صورتی که هر کاری منطقی مخصوص به خود دارد که کلید آن کار است .... چیزی که بیش از هر چیز دیگر مورد غفلت است دخالت منطق است در این کار. مقصود اینست که در کار معروف و منکر باید تدابیر عملی اندیشید و باید دید چه طرز عملی مردم را نسبت به فلان کار نیک تشویق میکند و مردم را از فلان عمل زشت باز میدارد
.
🖋 بعد مطهری به ذکر چند مثال میپردازد تا منظورش را روشن کند:
🖋 اولین مثال از ایالت فلادلفیای آمریکا بود و اینکه چگونه بعد از رواج قمار در بین زنان شهری کوچک و ناکامی تذکرات مکرر مخالفان درباره مضرات قمار، شهرداری پیدا میشود و با ایجاد چند باشگاه و نمایشگاه هنری زنانه و ایجاد سرگرمیهای مناسب در کنار اقدامات تشویقی مثل نمایش بچههای تندرست و جایزه دادن به مادران کاردان و مسابقات کارهای دستی و ... در یک روند دو ساله بر این مشکل فائق میآید.
🖋بعد از این خاطره مطهری جملهای گرانبها گفت:
این را میگویند چاره عملی و تدبیر عملی. این، معنای دخالت دادن منطق و تدبیر است در مبارزه با منکرات.
🖋 در نهایت او بحثش را اینطور تمام کرد:
خلاصه اینکه اگر ما راستی میخواهیم این اصل فراموش شده را زنده کنیم باید مکتبی و روشی به وجود آوریم عملی -نه زبانی فقط- و در عین حال اجتماعی -نه انفرادی- و در عین حال منطقی و مبتنی بر اصول علمی علم النفسی و اجتماعی.
در این وقت است که صد در صد امید موفقیت هست.
پ ن: این قسمت را اول آوردم برای شهادتین که اینها حرفهای مسلمانی است!
تدبیر اجتماعی در سه گوشه دنیا! (۲)
📌 داستان دوم: مدرسهای برای یادگیری هر چه میخواهید!
🖍 برای پیگیری داستان دوم، باید در خط مکان ۱۱ هزار کیلومتر به غرب حرکت کنیم و حدود ۱۹۶۰ تا ۱۹۷۰ در آمریکا باشیم. سالهایی که مصرف تفننی LSD در آمریکا بالا گرفته بود. LSD ماده مخدری توهمزا است که اثرات مخرب زیادی دارد.
🖋 هاروی میلکمن، در آن سالها کارآموز بیمارستان نیویورک بود و مساله را از نزدیک لمس میکرد.
🖋 او سالهای بسیاری را صرف پرداختن به دو سوال کرد: چرا آدمها به مواد مخدر روی میآورند؟ و چرا این کار را ادامه میدهند؟
🖋 پس از ده سال او به دریافتی جدید رسید. مواد مخدر راهی برای مقابله با استرس است و بسته به سبک مقابله با استرس، حتی نوع مواد مخدر تفاوت میکند مثلاً هروئین، انتخاب جویندگان گوشه آرامی برای کاهش اضطرابشان است و آمفتامین انتخاب جویندگان هیجان و مواجهه فعال و برون ریز با استرس.
ایده او، اعتیاد رفتاری بود. مردم میتوانستند برای رهایی از استرسها -طبق الگوی خود- به الکل، ماشین، پول، کار، رابطه جنسی، کالری، کوکائین یا هر چیزی معتاد شوند.
🖋 اما او ایدهاش را تنها کاغذپیچ نکرد و یک ایده عملی را دنبال کرد. او میخواست مردم بدون اثرات مخرّب مواد، بر اساس الگوی مواجهه با استرسشان نشئه شوند.
🖋 در ۱۹۹۲ او مرکزی را مخصوص جوانهای در معرض آسیب الکل و مواد راه انداخت. شعار این بود: هر چه بخواهید یاد بگیرید به شما یاد میدهیم. ایده این بود که این کلاسهای متفاوت از ورزش رزمی تا هنر نقاشی، آنچه برای بهتر کنار آمدن با زندگی نیاز دارند را به نوجوانها میدهد. تجربه آرامش یا تجربه لحظه هیجان! این فضا با تمرین مهارتهای زندگی بر پایه ارتقای تفکرات نوجوانان دربارۀ خود و زندگی و شیوۀ تعامل با دیگران تمرکز داشت.
🖋 در همان سالها او یک برنامه ملی ده ساله را در ایسلند اجرا کرد. در نتیجه آن مصرف مواد و الکل را در نوجوانان و جوانان ایسلندی - از ۸۰٪- به یک پنجم رسید و آمار ورزش دو برابر شد و به ۴۵٪ رسید.
طرح او یکی از معدود طرحهای موفق در جهان برای مقابله با اعتیاد است.
🖋 خود او در مصاحبهای درباره تفاوت روش خودش با روشهای قبلی میگوید:
برنامههای قبلی بر آموزش متکی بودند ولی موفقیت برنامه ما به دلیل متمرکز شدن بر پیشنهادهای عملی بود.
📌 پ ن: میلکمن، مطهری را نمیشناخت ولی این جمله شهید مطهری در کارش بروز کرد:
باید مکتبی و روشی به وجود آوریم عملی -نه زبانی فقط- و در عین حال اجتماعی -نه انفرادی- و در عین حال منطقی و مبتنی بر اصول علمی علم النفسی و اجتماعی.
در این وقت است که صد در صد امید موفقیت هست.
تدبیر اجتماعی در سه گوشه دنیا! (۳)
📌 داستان سوم: چالش فعالیتهای دینی!
🖋 داستان سوم در حوالی همانسالها و در ۱۳۴۱ شمسی و ۱۹۶۱ میلادی اتفاق افتاده البته نه در آمریکا و نه در ایران، در لبنان!
🖋 دو سه سال بعد از اقامت سید موسی صدر در لبنان، روزنامه الحیاه با او درباره فعالیتهایش در لبنان گفتگو کرد. همینجا بود که چالشی بین خبرنگار و سید موسی صدر شکل گرفت.
🖋 اول خبرنگار پرسید: آیا در کنار وظایف دینی هدف خاصی را دنبال می کنید؟
🖋 اما گویا تعبیر در کنار به مذاق سید موسی صدر خوش نیامد و اینگونه جواب داد:
فعالیتهای دینی من قبل از هر چیز با هدف ارتقاء زندگی اجتماعی مردم به طور عام و فرهنگ دینی مسلمین به طورخاص صورت می پذیرد. بر این باورم که تا وقتی زندگی اجتماعی مردم در این سطح است وضع دینی آنان را نمی توان بهبود بخشید.
(کاش از روی این جمله صد بار رونویسی میکردیم تا در ذهنها حک میشد.)
🖋 بعد سید صدر از تاسیس موسسه اجتماعی برای ایجاد اشتغال، رسیدگی به محرومان و کارآموزی به آنها گفت و از تلاش برای ترویج دو صنعت صنعت فرش ایران و کشت چای در بوم مساعد جنوب لبنان گفت.
🖋 خبرنگار کوتاه نیامد. از نظر او اینها کار دینی نبود. برای همین دوباره پرسید: در مورد وظایف دینی چطور؟
🖋 سید موسی هم کوتاه نیامد.
این وظیفه در نزد من بر یک مبنا استوار است و آن مبنا بر اساس این آیه شریفه آمده «فاقم وجهک للدّین حنیفاً فطرت الله الّتی فطر النّاس علیها لا تبدیل لخلق الله ذلک الدّین القیّم» این باور مرا بر آن می دارد تا همه مردم را برای پذیرش دعوت دینی درست آماده بدانم. بنابراین، دایره دعوت و تبلیغ خود را مومنان و اهل مسجد محدود نخواهم کرد بلکه فراتر از مسجد، در باشگاهها، مدارس و دانشگاهها نیز به سخنرانی می پردازم. می کوشم تا اعتماد جوانان را نسبت به توانمندی و صلاحیت دین در انطباق و همگامی با زندگی جدیدشان هر قدر هم که پیشرفته و تحول یافته باشد به دست آورم.
🖋 در آخر گفتگو خبرنگار سوال جالبی میپرسد، در شهر صور چه کردی که آوازهاش لبنان را گرفته است؟
🖋 سید موسی دوباره به روند خود جواب میدهد:
در مقایسه با وظایفی که بر عهده دارم کار زیادی انجام ندادم. بعد سه مورد را میشمرد:
▪️اول فتوای حرمت تکدیگری و در کنارش ایجاد مرکزی برای تجمیع کمکهای متمکنین منطقه و شناسایی و رسیدگی به نیازمندان واقعی
▪️دوم استفاده از کمکهای رایگان پزشکان برای درمان بیماران نیازمند.
▪️سوم ایجاد جلسات دینی و اجتماعات عمومی که او هدفش را اینگونه بیان کرد: [مردم] بتوانند به تحقق اهداف خیر خواهانه و نیز به گسترش روح محبت و دوستی در میان مردم -آن هم همه مردم_ کمک کنند.
🖋 در آخر هم سید موسی صدر میگوید برای این فعالیتها جمعیت احسان و نیکوکاری صور را پایگاه و محور قرار داد.
📌 لابلای این جملات میتوانید تصویری روشن از معنای اقامه دین و پیوندش را با تدبیر عملی که شهید مطهری نیاز ضروری میدانست، ببینید.
📌 پ ن ۱: موسی صدر مظلوم است. یک عده با اسم پذیرش تکثر از او صلح کل ساختهاند و یک عده با اسم تفاوت شرایط ما در حکومت اسلامی با او در نبود حکومت او را از اسوگی انداختهاند.
موسی صدر هنوز الگوی مصلحی مبارز در راه ارزشهای اسلامی است حتی برای ما که قدرت و حکومت را در دست داریم.
📌 پ ن۲: در تجربه گذشته نمونههای درخشانی از تدبیر اجتماعی داریم. آنقدر که تصویر ذهنی معمول با واقعیت تجربه تاریخیمان فاصله دارد، میترسم حقشان در این پستهای کوتاه ادا نشود! فعلا همین بس است.
موریانهها
🖍 الان چه وقت گفتن از تدبیر اجتماعی است؟
در زمانهای که ما باید جان بکنیم که بخشی از حاکمیت از سکون مفرط دست بردارد و به حداقل وظایف حاکمیتی خود عمل کند و در مساله حجاب اقتدار نشان بدهد، گفتن از تدبیر اجتماعی همان و بهانه دادن دست اینان همان!
این زماننشناسی و نفهمیدن زمان و مکان، تیغ حق را کند میکند و مثل موریانه ما را پوک میکند!
📌 این دغدغه دلسوزانه را زیاد میشنوم اما به نظر کافی نمیآید.
صورتبندی مساله در حل آن بسیار مهم است.
🖋 اگر یک دوگانه داشته باشیم که در یکسو صلح کلهایی باشند که اساسا مبارزه اجتماعی را انکار میکنند و در سوی دیگر آنهایی که مبارزه اجتماعی را قبول دارند قطعا کنار طرف دوم میایستم.
🖋 اما اگر دوگانه جای دیگری شکل بگیرد و صورت مساله این نباشد چه؟
مساله مدل مبارزه است!
🖋 حالا بپرسیم آیا مدل مبارزه مبتنی بر مجازات -که باید باشد- کافی است؟ مال چه کسانی است؟ در بقیه موارد چه باید کرد؟ گستردگی هر کدام از موارد چقدر است؟
این سوالات مسیر ادامه بحث را روشن میکند!
📌 اگر مساله روش مبارزه باشد، ما نمونههای مختلفی داریم.
👈 یک طرف مثالی داریم که در آن ترکیبی از سیاستگذاری رفتاری و به کارگیری ترکیبی ابزار قانون و اقناع عمومی، کار را پیش برده است.
طرح کاهش تخلفات رانندگی در سالهای ۷۶ تا ۸۴!
🖋 طرحی که در آن ترکیبی از چند رویکرد دیده میشود.
▪️۱. افزایش جریمهها به سطح بازدارنده
▪️۲. ایجاد نظارت موثر و حضور مستمر پلیس در خیابانها و جادهها
▪️۳. استفاده از ظرفیتهای مدنی مثل همیار پلیس برای کودکان و پلیس همشهری برای بزرگسالان
▪️۴. استفاده از رسانه مثل خلق کاراکتر سیاساکتی، پخش برنامههایی با محوریت سفر جادهای و فرهنگ ترافیک درون شهری یا میان برنامههای گشت پلیس نامحسوس
▪️۵. استفاده از المانهای محیطی مثل گذاشتن لاشه ماشینهای تصادفی در پلیس راهها
🖋 نتیجه بسیار خوب بود. کاهش تلفات جادهای از سی هزار نفر به زیر بیست هزار نفر طی شش سال! دقت کنید همین کار شش سال کار برده است. کاری که تقدیرهای مکرر رهبری را به دنبال داشت
.
🖋 مثالهای دیگری هم هست اما نمیدانم چقدر جدی است مثل همین طرح تشویقی کاهش مصرف برق و استفاده از ترکیب مشوق مالی و در کنار توجیه ناکافی رسانهای!
👈 در طرف مقابل مساله اعتیاد را در نظر بگیرید.
تقریبا چند سالی هست با مساله اعتیاد درگیرم. البته خدا را شکر معتاد نیستم!
🖋 ۲۰ درصد جامعه کارگری، ۳ تا ۵ درصد جامعه دانش آموزی، ۶ درصد جامعه دانشجویی و ۳ تا ۷ درصد جامعه زنان درگیر اعتیاد هستند.
🖋۳ میلیون مصرف کننده مستمر و حدود ۲ میلیون مصرف کننده تفننی داریم.
🖋با احتساب خانوادهها تقریبا ۲۵ میلیون نفر از نزدیک درگیر مساله اعتیادند.
🖋از دهه شست به بعد، نرخ رشد اعتیاد، سالیانه +۵ درصد است.
🖋اینها آمار رسمی خود سردار اسکندر مومنی دبیرکل ستاد مبارزه با مواد مخدر کشور است.
🖋 در مقابل عمدهترین شبکه فعال ترک اعتیاد شبکه معتادین گمنام است که چهار هزار حلقه برای معتادین و هزار حلقه برای خانوادههایشان دارد و برخی میگویند خودش تحت تاثیر عرفانهای نوظهور است.
🖋 سوال: آیا سیاست جمعآوری معتادین کارساز بوده است؟
🖋 مساله خیابان باید حل شود. اما اگر به فکر آن گامهای قبل از خیابان نباشیم یا روی ابزار گونی زیاد حساب کنیم، آب در هاون میکوبیم. میشود همین مساله اعتیاد! از یک طرف مجبوریم هزینه زیادی برای جمع کردن معتاد بدهیم و از آن طرف مجبوریم خودمان آزادشان کنیم. در فضای حجاب هم بدانیم جریمه برای جرم مشهود لازم است ولی کافی نه!
📌 این مقایسه تجربهها کمی تن آدم را میلرزاند. آیا حجم گونی که قرار است آدمها را در آن بریزیم درست محاسبه کردهایم! نکند مثل اعتیاد، در خلاء تدبیر اجتماعی، گونی دیگر کار نکند؟ گونی و تدبیر اجتماعی با هم معنا دارند و بدون هم معنایشان را از دست میدهند! تاکید میکنم هر دویشان بی معنی میشود!
📌 خانمها و آقایان! اینکه از مطالعه، طراحی و اجرای تدابیر اجتماعی -چه در سطح حاکمیتی و چه در بین کنشگران اجتماعی- بسیار کم میشنویم و میبینیم، نوید صبحی روشن نمیدهد. به خصوص که در زمینه حاکمیتی هم دچار مشکل هستیم!
تدبیر اجتماعی مساله حجاب دانشگاه شیراز.pdf
4.84M
📌 حداقل ده نفر درباره یادداشتهای قبلی، مطالبی با این مضمون نوشتهاند:
شما ایدهآل فکر میکنید! یک مورد بگویید که با این تدبیرهای اجتماعی شما مساله مشابه حجاب حل شده است! شما آرزو میکنید ولی واقعیت چیز دیگری است!
📌 این یک نمونه که - نه در مورد مشابه - بلکه در خصوص مساله حجاب، در دانشگاه شیراز اجرا شده است و با رعایت تدابیر اجتماعی موفق بوده است. اگر با دقت خوانده شود، آوردههای بسیاری دارد.
چند قدمی ما
📌 از فوروارد کردن متنفرم
اما این چند روز، روزی دو ساعت فایل فوروارد میکنم
نه از این کانال ایتا و بله به آن کانال ایتا و بله آن هم در دایره همفکران و هم سلیقهها!
برای کسانی که میدانم یکبار نمی دانند در فلسطین چه میگذرد؟
برای آنهایی آن طرف شکافی نشستهاند که این روزها میان ما افتاده!
📌تا الان واکنشهای مختلف گرفتهام مخالفت و موافقت و سوال و دعوا و ....
ولی جالب است تقریبا خیلیها این صحنههای تلخ ندیدهاند! از جوان و پیر و زن و مرد!حتی برخی مذهبیها!
اینها در کدام دنیا زندگی میکنند؟ همین دنیا، همین ایران خودمان، همین شهر، همین همسایه آن طرف کوچه، همین فامیلمان، همین ....!
📌 از بس در پیله خودمان هستیم یادمان رفته چه باید بکنیم! یادمان رفته قرار بود حرکت عمومی رقم بزنیم! حرکت عمومی پیشکش!
📌 امروز هر کس که میتواند بیرون برود کنار خیابان، در مدرسه، وسط لابی آپارتمان، داخل پارک، فضای مجازی و .... بهانه گفتگو درست کند و با آدمها حرف بزند و این کار را نمیکند بداند ملتش، خواهران و برادرانش را در جنگ شناختی دشمن، در جنگ نرم دشمن، در بمباران اعتقادی دشمن تنها گذاشته است.
جهاد تبیین از همین چیزهای ساده شروع میشود. دنبال چیز دیگری نگردیم!
📌 پ ن ۱: دارم به این فکر میکنم که اولین بازخوردی که میگیرم این است که کلیت هر کس در این نوشته درست نیست. ممکن است برخی جور دیگر مشغول باشند! اجر آنهایی که درست مشغولند با خدا!
انشاءالله بقیهای که مخاطب این متن هستند خودفریبی نکنند و برای خدا تک تک و جمعی قیام کنند.
📌 پ ن ۲: خاک پای دخترها و پسرهای دبیرستانیها، خانمهای خانهدار، پیرمردهای بازنشسته، مردان و زنانی که از صبح تا شب کار میکنند و غروب میآیند موکب فلسطین را گرم میکنند، میبوسم.
سه داستان
📌 عکس فرستاد از دختر دوازده سالهاش
با کلی کاغذ که رویشان نوشته
من اگه خونههای این خیابون رو بخرم میتونم نذارم کسی از این خیابون رد بشه؟
گیرم یهودیها خونه فلسطینیها رو خریدن، میتونن صاحب کشور فلسطین بشن؟
همان اول که عکس فرستاد شک کردم، دادم یه خانم باز کنه و خب حدسم درست بود و مادر و دختر حجاب نداشتند.
فردا صبحش ساعت پنج رفته بودند کل محله را کاغذ چسبانده بودند.
این عملیات الان چند روز ادامه پیدا کرده! سوال میکرد چطوری ادامه بدیم؟
گفتم دعوا درست کن مثلا یکی از حرفهای ضد فلسطین رو بنویس پخش کن بعد فردا جوابشو بده
خوشش آمده بود. امروز میگفت رفتم خرید دیدم بحث راه افتاده تو میوه فروشی!
الان یک هفته است درگیر این بازی هستیم.
یک مادر، یک دختر دوازدهساله، چندتا ماژیک، چند تا کاغذ!
📌 یک تلویزیون گذاشته جلوی آرایشگاه، با دقت و فهم چند تا کلیپ از فضای مجازی دانلود کرده گذاشته جلوی مغازه
کنارش کاغذ زده
اگه نمیدونی چقدر از پولهای من و تو میره فلسطین دقیقه ۱۰:۳۰
اگه نمیدونی این سنیها در مورد ما چی میگن دقیقه ۷:۴۵
همین طور چهار پنجتا سوال اساسی درباره فلسطین رو جواب میده
📌 اسمش رو گذاشته عملیات رسوایی
تو خونه تلویزیون ایران نگاه نمیکنند
هر چی از شبکههای زهرماری ماهواره میبینه میره از یکی از معلمهاشون میپرسه
با دوستش گوشه خیابون تئاتر بازی میکنن دو نفره
📌 اینها هم امیدبخش است هم نگران کننده
امیدبخش جوانههایی که در این رخوت ما سر از خاک بیرون میآورند و نگران که این تک ستارهها باید هزار و هزار و هزار شوند تا آن حداقل محیطی را در این ظلمت روشن کنند.
نگران کنندهتر اینکه برخی از ما اینها را کار نمیدانیم
📌 پ ن: برای کسانی که در عالم رسانه نیستند و در فضای مجازی نمیجنگند یا دستشان به انواع ستادهای فرهنگی نمیرسد که در آن سیاستگذاری فرهنگی کنند، جهاد تبیین در عالم خارج این طوری بروز میکند.
هزار بار توضیح خواهم داد بزرگواران! هر کس برای فلسطین کار مفید و موثر و واقعی میکند خدا قوت
اگر کاری نمیکند یا خودش ته دلش حس میکند که مشغول کار مفیدی نیست، اینها نمونه کار درست و موثر!
📌سردرد دارم، در دو روز گذشته ۴ ساعت خوابیدم. فقط برای اینکه اهلش دلگرم بشن یک خط مینویسم
📌تعداد موکبهای فلسطین محلهای ۱۸ تا شد. ۸ مدرسه، ۱۲ مجتمع مسکونی، ۱ پارک، ۱۰ مغازه، ۱۰ آپارتمان، ۱ آرایشگاه زنانه، ۲ کیوسک
📌 ۱۲ تاکسی هم فعالند با مجهز شدن به تحلیلهای ناب و جملات کلیدی
📌درباره ایدهها خواهم نوشت.
📌 همه اینها کار جمعا پانزده شیر مرد و شیرزن دانشجو و طلبه است.
📌خداقوت به همه کسانی که صادقانه و بی ادعا و بی اسم کار میکنند.
📌 لیقوم الناس بالقسط این شکلی است.
*ده دقیقه تا سخنرانی سید مقاومت*
📌 امروز سید چه خواهد گفت؟ حدسهایی میزنم و منتظرم ببینم چه میگوید؟ انتظار یک انفجار و ورود به جنگ را ندارم ولی اگر سید ورود به جنگ را هم اعلام کند فرقی نمیکند!
📌 یکی از دوستان پدرم میگفت وقتی تازگی خرمشهر را گرفته بودیم یکبار به رادیو بیبیسی گوش میدادم. سه تحلیلگر آمدند. یکی گفت ایران نتوانست به بصره برسد. دیگری گفت ایران در فتح بصره ناموفق بود. سومی هم همین را جور دیگری تکرار کرد. میگفت من اول گفتم ما اصلا دنبال فتح بصره نبودیم و هدفمان آزادی خرمشهر بود. اینها چه میگویند؟ بعد کمی فکر کردم و دیدم بله این فناوری تبدیل فتح به شکست است. هدف را کمی از آنچه تعیین شده عقبتر ببر تا نشان بدهی به هدف نرسیدند!
📌جالب است که بزرگوارانی هستند که اینجا مدام روی این طبل میکوبند که مثلا ما باید تلآویو و حیفا را با خاک یکسان کنیم یا اینکه امروز باید سید حسن فرمان جنگ بدهد؟ اولین سوالم اینجاست که چرا باید اینگونه باشد؟
📌بزرگواران! نبرد با اسرائيل یک نبرد در چند میدان است. یک میدانش حرکت نظامی است. این میدان، رزمندگانی دارد. حماس و جهاد اسلامی، سید حسن نصرالله، حاج اسماعیل قاآنی، حوثیهای یمن، و عناصر مختلف جبهه مقاومت. اگر شما هم از فعالین این میدان هستید، از صمیم قلب برای شما دعا میکنم و از خدا میخواهم من را فدای آن قدمهای راسخ کند.
📌روی سخنم با کسانی مثل خودم است که از رزمندگان میدان نظامی نیستند. منتظر چه نشستهایم؟
📌این روزها بسیاری از ما مشغول تحلیل میدان نظامی هستیم که نه اطلاعات کاملی از آن داریم –توجه دارید که بخش نظامی، قدر یقینی است که نباید شفاف باشد و رزمندگان آن برای من و شما توضیح بدهند که چه میکنند!-، نه در آن تاثیرگذار هستیم –اگر فکر میکنید آنها ترسیدهاند و ما فشار بیاوریم تا آنها کاری کنند اشتباه میکنید- و نه کسی از بنده و شما در این باره نظر خواهد خواست.
🖋️از این جهت امروز برایم فرقی نمیکند که سید فرمان حمله بدهد یا نه؟ خودمان داریم برایش حدی را که نمیدانیم درست است یا نه مشخص میکنیم بعد که سید فهم خودش را بیان کرد و با میزان ما درست نیامد، در دلمان بگوییم حزب الله هم تو زرد از آب درآمد مثل حرفی که درباره حاج اسماعیل قاآنی میزنیم
🖋️مساله برای ما چیز دیگری است. ما رزمندگان میدان دیگری هستیم که اگر خالی بماند در روز جزا باید جلوی امام و شهدا پاسخگو باشیم.
*درباره این بعد از سخنرانی سید مینویسم.*
16:20 دقیقه روز جمعه به وقت ایران
*رزمنده کدام میدان؟*
📌 سوال اصلی برای کسی که رزمنده میدان نظامی نیست، اینجاست که رزمنده کدام میدان است؟ اگر میدان ندارد که مخاطب آیه شریفه است لم تقولون ما لاتفعلون (صف/۲) چرا میگویید اهل جهادیم در حالی که در دلتان نمیخواهید جهاد کنید؟
🖋️ رزمندگانی را در میدان اقتصادی میشناسم. نه در این چند روزه بلکه از مدتها قبل _چون بدیهی است که کسی که از آغاز طوفان الاقصی به فکر کار افتاده معلوم است که هیچ زیرساخت و ارتباط و طرح از پیش آمادهای ندارد_
تلاش میکنند برای محدود کردن واردات و صادرات به فلسطین اشغالی یا برای تقویت بعد اقتصادی جبهه مقاومت! معمولا پشتیبانی هم ندارند و گاهی چوب این کارها را هم خوردهاند. هم از خارج از کشور و هم از داخل کشور!
📌 ممکن کسی میدانهای دیگری را هم بشناسد که در آن بتوان رژیم صهیونیستی و حامیانش را مورد فشار جدی قرار داد. میدانهایی را میشناسم که اگر فعال میشد، رزمندگان میدانهای دیگر، در مبارزه خود بسیار پرتوانتر بودندـ این میدانها بیشتر هویت اجتماعی و بین المللی دارند و معمولا برای اکثریت مردم عادی و کنشگران دانشجویی و طلبگی و .... در دسترسترند.
🖋️میدان روشن کردن ذهن مردم فامیل، محله، شهر، دانشگاه، مدرسه و خلاصه اطراف خودمان
مثل رساندن اخبار به آدمهایی که جز ماهواره در خانه خود ندارند یا در خانه تلویزیونشان روی شبکه آیفیلم و تماشا و نمایش و نسیم میچرخد. یا آدمهایی که به خاطر سختی گذران معیشت یا مشغولیتهای درست و غلط فرصتی برای شنیدن از فلسطین ندارند. آدمهایی که نمیدانند چرا اصلا طوفان اقصی شروع شده است؟ از واقعیتهایی مثل زدن بیمارستانها بیخبرند و .... (حداقل دو صفحه میشود نوشت که مردم از چه چیزهایی خبر ندارند؟)
🖋️ پاسخ دادن به سوالهایی که در ذهن نوجوان و جوان و میانسال و پیر خودمان میگذرد از اینکه چرا پول ما به فلسطین و حزب الله و یمن و عراق میرود و از اینکه چرا فلسطینیها زمینشان را فروختند و الان طلبکار هستند؟ تا اینکه اصلا اسرائیل از کجا آمده است؟ (باز هم اینجا فهرست قابل توجهی از سوالات و ابهامها هست)
🖋️مبارزه با قبحزدایی از آدمکشی اسرائیل که این روزها از شیوخ وهابی تا سلبریتیهای داخلی مشتری دارد. مبارزه با یکی کردن ظالم و مظلوم و نفی خنثی پدیدهای به اسم جنگ و کشته شدن آدمها
🖋️ جا انداختن آنکه پشت همه این جنایات آمریکا است و نشان دادن اینکه نفرت ما از آمریکا یک مساله ایدئولوژیک حکومتی نیست!
🖋️ در فضای بین المللی ایجاد ارتباط با تشکلهای دانشجویی، صنفی و آدمها در کشورهای مختلف یا حداقل آماده شدن برای آن (سادهدلانه است بدون دانستن وفهمیدن زبان عربی یا اردو با دنیای اسلام ارتباط بگیریم و زبان اسپانیولی یا انگلیسی را زبانی لوکس یا مخصوص مهاجرت به خارج بدانیم)
🖋️ تبدیل فلسطین به سنجهای برای حرکت جریانهای فعال در جهان اسلام (از جریانهای جهادی و صوفیه و .... تا کشورهایی مثل ترکیه، عربستان، امارات، قطر تا سازمانهای کنفرانس اسلامی و سازمان همکاریهای اسلامی و ...)
📌امروز همین میدانها الان خالی است و در نتیجه آنهایی که در دیگر میدانها هم میرزمند، توانشان بیشتر نمیشود.
📌 این حرفهای کلی را ما هم بلدیم اصلا خود شما چه کار میکنی؟ این سوالی که در بازخوردها دریافت معمولا دریافت میکنم و در یادداشت بعدی از اینکه در مدت چه انجام شده و چارچوب عمل آن چه بوده است، مینویسم.
📌 پ ن ۱: بزرگواران! ما یمنیها را میستاییم چون 100 موشک و پهباد به سمت اسرائیل فرستادهاند. عراقیها را هم میستاییم چون به اهدلف آمریکایی و اسرائیلی حمله کردهاند!
اما حزب الله را ترسو میدانیم. اینکه چه کسی دست گروههای مقاومت فلسطینی را در لبنان باز گذاشته که به شهرکهای صهونیستی راکت شلیک کنند به کنار، حزب الله به طور مستقیم 65 هزار شهرک نشین را از 28 شهرک صهیونیستی آواره کرده، 105 پایگاه نظامی، 33 رادار، 13 تانک و نفربر را هدف قرار داده و حداقل 120 نظامی را کشته و زخمی کرده است و تقریبا هیچ پایگاه صهیونیستی در شمال فلسطین از حملاتش بی نصیب نبوده است. امروز در ترازی بینظیر یک گروه چریکی مثل حزب الله، بزرگترین ابرقدرت دنیا را تهدید کرد که ناوهای تو در معادله هیچ نیستند و ما اگر بخواهیم هر کاری میکنیم. بعد در دل ما میگذرد سید امروز محافظهکاری کرد و حزب الله نمیخواهد وارد جنگ بشود!
📌 پ ن۲: سید مقاومت، امروز به چهار پنج سوال مهم درباره طوفان الاقصی جواب داد و واقعا گره ذهنهایی را باز کرد. سخنرانی خوبی بود. مرحبا بالمجاهد فی جهاد التبیین
چگونه نبرد ضد اسرائیل گسترش مییابد؟
🔻 چه حرف مفتی است که مدام تکرار میکنیم که با طول کشیدن تجاوز صهیونیستها، سطح درگیری بالا میرود و نبرد توسعه پیدا میکند؟
🔻این حرف را دوباره این روزها زیاد میشنوم.
میگویند حزب الله که کارش شده زدن پایگاههای مرزی شمال فلسطین و مقاومت عراق و سوریه هم هر از چند گاهی پایگاههای آمریکایی را میزند، کار ما شده نشخوار تهدیدهای قبلی!
🔻اولا وقتی از گشودن جبهه جدید و توسعه جنگ صحبت میکنیم، از بستن باب المندب، حمله موشکی و پهبادی به ناوهای آمریکایی و کشتیهای تجاری صهیونیستها و توقیف کشتیهای آنها صحبت میکنیم. اینها توسعههایی است که از بیست روز قبل در نبرد صورت گرفته است.
🔻دوم اینکه احساس میکنم هنوز منطق نبرد جدید با اسرائیل درک نشده است، این نبرد طولانی مدت است و توسعه جنگ هم باید به وزان نبرد باشد. با یک ضربه اسرائیل نابود نمیشود، خود کارشناسهای صهیونیست این را خوب میفهمند. میگویند جبهه مقاومت کارش فرسایش است به قول خود لبنانیها حرب الاستنزاف، یعنی عنصر اصلی این جنگ ضربات کوبنده نیست، بلکه توانایی فرسایش طرف مقابل و در مقابل تاب اوری جبهه درونی است.
🔻 در این میدان، هنوز حس میکنم نیروی فعال این عرصه به این فهم مهم نرسیده که تحلیل جبهه نظامی و دیپلماتیک را -که رزمندگانی دارد- رها کند و تنگه احدهای دیگر را پر کند!
🔻 کجاست رزمندهای که صحنه اقناع افکار عمومی و اذهان مردمی را پر کند؟ کو اقدام جدی این عرصه؟ هنوز متوجه نشدهایم که اگر رزمنده میدان نظامی یا دیپلماتیک بخواهد موشکی شلیک کند قبل از دستور شلیک، نگاهش به پشت سرش است.
🔻مساله فقط افکار عمومی داخلی هم نیست گرچه فضای ملی برای ما اهمیت بسیاری دارد. در فضای بین الملل مثلا چند نفر در ترکیه به شکل جدی متوجه بازی دوگانه اردوغان هستند تا فشاری روی او خلق شود؟
🔻کجاست رزمندهای که میدانهای حقوقی را باز کند؟ انواع شکایت از صهیونیستهای ریز و درشت و دفاع از مردم فلسطین در ادبیات حقوق بینالملل کجاست؟
🔻 کجاست ارتباطگیری با تشکلهای دانشجویی و صنفی و فعالان زنان و فعالان محیط زیست و فعالان صلح و حقوق بشر در سراسر جهان و استفاده از این جهت مشترک برای پیشبرد نبرد و ایضا هزار هدف دیگر! یادمان رفته حضرت روحالله، پیام جبهه جهانی مستضعفین را در اولین روز قدس جمهوری اسلامی صادر کرد.
🔻 حالا بزرگواران تمام تلاش خود را برای تحلیل روزانه میدان نبرد به کار بگیرند و انواع و اقسام زوایای بحث را در این حوزهها بکاوند!
📌 پ ن ۱: موکبهای فلسطین فعال هستند. الان دویست موکب فلسطین فعالند. می خواستم ده یادداشت درباره آن بنویسم و منطق درونی این تلاش را نشان بدهم.
خودشان گفتند ننویس! پاورقی مطلب قبلی را بخوانید، با جنس مشکلاتی که اکنون موکب فلسطین با آن روبرو است آشنا میشوید. عجیب است گاهی همانهایی که کار نمیکنند یا کم کار میکنند، از نیروی فعال مردمی میخواهند با مجوز آنها از انقلاب دفاع کند. در شهرستانها اوضاع سختتر است.
📌 پ ن ۲: فعلا درگیر وضعیت جسمی هستم. انشاءالله به زودی خلاص بشوم درباره موکب فلسطین خواهم نوشت. به خودشان هم عرض کردم دوستان موکبهای فلسطین گلایهشان را بنویسند کنار فریادهای دردمند مادران و پدران و کودکان فلسطین تا دوباره جان بگیرند و بجنگند.
درباره موکبهای فلسطین خواهم نوشت. این کمترین خدمت یک نشسته بر کنار گود به مردان و زنان مجاهد است.
بدون بسم الله
یک بند خطاب به بزرگان ما!
📌 این ائتلاف بازی را ادامه بدهید و صلاح و مصلحت جبهه انقلاب را تعیین بفرمایید.
فقط بدانید در انتخابات بعدی، هیچ کنشگر اجتماعی برای کاندیدایش نخواهد جنگید تا بقیه را اقناع کند.
📌 مطمئن باشید همه منتظر چهارشنبهای خواهند بود که شما بزرگان! تکلیف این خرده سربازها را روشن کنید.
📌 احتمالا در دوره بعد برای پیگیری منویات مقام معظم رهبری، مدام توصیه میفرمایید کاری کنید مشارکت بالا برود و انواع فضائل اخلاقی و تکالیف انقلابی را برای به حرکت در اوردن کنشگران جوان فهرست میکنید!
📌 بدانید کنشگر با توصیههای شما حرکت نخواهد کرد. چون میداند چهارشنبهای هست و وحدت و ائتلاف و بقیه ماجرا!
📌 کنشگر میداند که اگر کاندیدای پوششی داشته باشیم و چهارشنبه آخر انتخابات میروند، او هم سرباز پوششی است و باید به شکل صوری و الکی بین کاندیداها دفاع و رد و اثبات کند تا فضا را گرم کند.
📌 عزیزان بدون ایجاد زمینی که مردم در آن احساس آزادی و اختیار کنند، مردمسالاری چرند است. اسمش را بگذارید تدبیر جبهه انقلاب!
نتیجهاش به جز انفعال بیشتر هر چه شد ثوابش برای شما
🔻 پ ن: الان کنار رفتن هر کس به نفع دیگری اشتباه است! کاندیدایش فرقی نمیکند!
*چگونه درست بفهمیم و منفعل نباشیم (یک گزارش یک پیشنهاد از یک بررسی ده هزارنفره)*
📌 در یک هفته گذشته کف میدان بودم.
هشت گروه ۱۰ نفره در چهار روز خانه به خانه حرکت کرد و با نزدیک ۱۰ هزار نفر دم خانهها صحبت کرد.
بدون یک ریال کمک روزی حدود دوازده ساعت!
📌 از خواب بیدار شویم کم نبودند کسانی که اسم جلیلی و پزشکیان را نمیدانستند! برخی زمان انتخابات را نمیدانستند! خیلیها فکر میکردند جلیلی ۷۰ سالش است! خیلی ها اصلا مزیت ترک بودن پزشکیان را نمیدانستند میگفت میخواهم به جلیلی رای بدهم چون ترک است!
اصلا مناظرهها را ندیده بودند!
اینها کم تعداد نبودند.
📌 گزارش تلخم این است: جامعه با بی حسی نسبت به امر سیاسی مواجه است! قبل از انتخابات هر چه قدر به دوستان این گزاره را گفتم به نظرسنجیها استناد میکردند که مشارکت زیر پنجاه درصد نخواهد بود!
📌 جامعه حس میکند فرقی ندارد چه کسی بیاید! اجاره خانه من همان است! خرید خانه همان است. بیشوهری من همان است! سگ دو زدن من همان است!
🔻 یک پیشنهاد جدی به همه فعالان اجتماعی، تحلیلگران مسائل اجتماعی، بچه حزب اللهیها، خانمها و آقایان دانشجو و طلبه دارم.
🔻 پنج روز مرخصی بگیرید. به شهرستان یا تهران بروید و با مردمی که مدام تحلیلشان میکنید حرف بزنید.
🔻 روزی هشت ساعت! هر ساعت سه تا پنج نفر گفتگو ممکن است! میشود روزی ۳۰ تا ۴۰ نفر و در نهایت در پنج روز ۱۵۰ تا ۲۰۰ نفر!
🔻 باور کنید این تجربه زیسته گام بزرگی خواهد بود در ارتقاء فهم اجتماعی و عمل اجتماعی شما!
📌 پ ن ۱: من آخوند کف زمین نبودم -نه اینکه بد است خواستم طبع کارم را بگویم- برای خودم دفتر کار دارم. قبلا هم از این کارها کردهام در جوانی و بعدترش!
رسانه را میفهمم و کار رسانهای کردهام.
خواستم بگویم طبع این چیزها را میفهمم. میدانم که خیلی از شما مثل خود من در عمل کار رسانهای ندارید و نهایتا مثل بنده در فضای مجازی مینویسید -اگر فقط در گروهها مختلف بحث نمیکنید. واقعا با خودتان کنار بیایید این کار کلان، کار پژوهشی، مدیریت، مشاوره، ستاد یا هر عنوان دیگر گولتان نزند.
اگر مثل در جوانی از این کارها کردهاید هم این سابقه گولتان نزند!
📌 پ ن ۲: بزرگواران بیشتر از مشارکت و قدمی برای دفاع از حرم جمهوری اسلامی، واقعا برای نگاه خودمان خوب است!
این هم برای خواهرانی که در خانه کودک دارند یا بنا به ضرورتی باید در خانه بمانند.
از دور و نزدیک با زحمتهای خواهران در طرحهایی مثل بیستکال و خانواده ایران و ایرانتماس آشنا هستم.
خدایی شیر زنانی داریم بینشان!
اگر مرد بودند من دستشان را میبوسیدم!
اصفهان چند مادر شهید میشناسم که کلی شماره تو پارک و مهمونی و سفره حضرت عباس و خیریه و صندوق محلی دارند.
پنجشنبه به یکیشان زنگ زدم صداش خروسی شده بود. گفت تمام دفتر تلفن رو زنگ زدم قبلش یه صلوات فرستادم گفتم خدایا بتونم حرفم رو بفهمونم بعدش یه صلوات چون دعای بین دو صلوات مقبوله!
گفت تمام دفتر تلفن رو زنگ زدم بهشون و گفتم برای خودتون و بچههاتون بیاین رای بدین.
من دفتر تلفن رو دیده بودم. در واقع یه سررسید بود.
در روستا چه کنیم؟
📌 تجربه نشان داده برای یک روستای ۱۰۰۰ نفره، یک جمع پنجنفره کافی است. بهترین ترکیب یک طلبه با چهار دانشجو است.
📌 یک طلبه و یک دانشجو نزدیک نماز به مسجد بروند و با هماهنگی امام جماعت بین نماز و بعد از نماز صحبت کنند. بعد به بقیه ملحق بشوند.
📌 سه نفر دیگر، اول سراغ مغازهها بروید. نهایتا پانزده دقیقه آنجا باشید. لطفا ده دقیقه بشنوید و پنج دقیقه شما صحبت کنید. بعد اجازه بگیرید و پشت شیشه پوستر بزنید و تشکر کنید و مغازه بعدی!
📌 مکانهای پرتردد را فراموش نکنید. ساعات اولیه صبح و ساعات عصر، معمولا تجمعاتی هست. از قهوهخانهها و قلیونسراها غفلت نکنید.
📌 تا اینجا دو ساعت مانده؛ دو ساعت دیگر را به گفتگوی خانه به خانه اختصاص بدهید. (در مطالب بعدی توضیح داده خواهد شد.)
📌 کار شما در روستا تمام است. بروید روستای بعدی!
در شهرها چه کنیم؟
📌 لطفا بی خیال الگوی موثر، روش اقناع یا روش کار بشوید. همین چیزهاست که شما را منفعل می کند. خودتان بنشینید روی کاغذ دو سه خط بنویسید. بعد یک مشورت از بغل دستی بگیرید و حرکت کنید.
📌 در شهرها دو روش را میتوان دنبال کرد:
1️⃣ *حضور در محیط های پر تردد (مترو، پارک، میادین اصلی شهر، بازار و...)*
🔻به لطف فضای سرد انتخاباتی و مشکلات اجتماعی و معیشتی بسیاری از مردم اصلا تمایلی به صحبت با شما ندارند. باید یک آغاز هوشمندانه را آغاز کنید. مثلا بچهها روی یک مقوا نوشتند «چه کسی درباره پولی که ایران در فلسطین خرج میکند راست میگوید؟» یا نوشتند «چه کسی برای گرانی فکری کرده است؟». فراموش نکنید شما در این تبلیغات مانند بازاریابها هستید. منتظر نمانید کسی سراغ شما بیاید. ولی آغاز گفتگو هوشمندانه باشیم.
🔻 درباره محتوای این گفتگوها توضیح میدهیم.
2️⃣ *گفتگوی خانه به خانه*
🔻 اگر یک گروه پنج نفره، دو بازه چهار ساعته (8 -12 و 16 تا 20) به در خانهها بروید، در هر یک ساعت میتوانید با ساکنین 3 تا 4 منزل مسکونی صحبت کنید. یک روز میشود ۹۰ تا ۱۲۰ خانواده!
🔻 در خانه را بزنید و بخواهید در خانه بیایند.
با او گفتگو کنید.
البته در خانههای آپارتمانی کمی کار سختتر است. با مدیر ساختمان صحبت کنید.
📌 صحبت با مغازهدارها هم گزینه خوبی است. نصب پوستر فراموش نشود.
*توصیههای محتوا*
📌 دغدغه اصلیتان مشارکت باشد.
📌خودتان را نماینده جلیلی معرفی نکنید. اگر فرد تصمیم به شرکت در انتخابات گرفت و از شما پرسید، جلیلی را معرفی کنید.
📌به فکر رقیب هراسی نباشید، کار بیهوده ای است. اگر کسی رأیش با پزشکیان به بحث طولانی با او نپردازید. تنها اشارهای به همراهی پزشکیان و روحانی و حمایت از او کنید.
دقت کنید برای نفی پزشکیان اول باید از او بگویید.