هیئتسفیرانزینب(س)6_144232837835865864.mp3
زمان:
حجم:
1.82M
حرم چه کاری داده دست دل مضطرم
نمیدونم شاید خود منم مقصرم
سر به سرش میذارم از بس میگم ای حرم
حسین ...
#کربلایی_حسین_ستوده
📲 @southosein
هیئتسفیرانزینب(س)6_144232837835873902.mp3
زمان:
حجم:
14.07M
صلی الله علیک یه سلام که میدم رو به حرم
به حرم میرسه پای دلم
به حرم میرسه پای دلم
صلی الله علیک دل من
به همین حرفا خوشه
آخه دوری ازت منو میکشه
#کربلایی_حسین_طاهری
📲 @southosein
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#پایان_ماه_محرم
یک ماه میشود که ز جان گریه کردهام
با روضههای مرثیهخوان گریه کردهام
یک ماه میشود که به لبهای تشنهات
نزدیک آبهای روان گریه کردهام
یک ماه میشود که ز غمهای خواهرت
همناله با امام زمان گریه کردهام
گاهی در اول سلام زیارت، دم غروب
در حسرت زیارتتان گریه کردهام
گاهی بیاد خیمهی آتش گرفتهات
گاهی برای دخترتان گریه کردهام
گاهی میان واحد و سنگین و شور و دم
دست خودم نبوده، سینهزنان گریه کردهام
اشکی نماند، از غم بر نیزه رفتنت
بر ماجرای تیر و کمان گریه کردهام
اصلا عجیب بود حال و هوای محرمام
کلی برای غربتتان گریه کردهام
::
آمد نشست، دست به روی سرش گذاشت
هر تکه را که دید روی پیکرش گذاشت
از یک طرف کمی گل ریحانه جمع کرد
از یک طرف کمی پر پروانه جمع کرد
یک، نه، دو، نه... چقدر شبش پر ستاره بود
یک جسم خسته بود ولی پاره پاره بود
خون میجهید و تاب و توانش نمانده بود
جان در تن امام زمانش نمانده بود
انگشترت کجاست؟! بمیرم برای تو
آب آورت کجاست؟! بمیرم برای تو
وقت اذان شده است بگو اکبرم کجاست؟
پیراهن سفارشی مادرم کجاست؟
✍ #مهدی_صفی_یاری
📲 @southosein
✅سهل بن سعد می گوید :
📋《خَرَجتُ إلى بَیتِ المَقدِسِ حَتّى تَوَسَّطتُ الشّامَ، فَإِذا أنَا بِمَدینَةٍ مُطَّرِدَةِ الأَنهارِ کَثیرَةِ الأَشجارِ، قَد عَلَّقُوا السُّتورَ وَالحُجُبَ وَالدّیباجَ ، وهُم فَرِحونَ مُستَبشِرونَ، وعِندَهُم نِساءٌ یَلعَبنَ بِالدُّفوفِ وَالطُّبولِ، فَقُلتُ فی نَفسی :
لَعَلِّ لِأَهلِ الشّامِ عَیدَاً لا نَعرِفُهُ نَحنُ؟
فَرَأَیتُ قَوما یَتَحَدَّثونَ!》
♦️به سوى بیت المقدّس، روانه شدم و به شهرهاى شام رفتم.
در شهرى پُر آب و درخت دیدم که پارچه و پرده و دیبا آویخته اند و شاد و خوشحال اند و زنانى هم پیش آنان، دف و طبل مى زنند.
با خود گفتم : شاید شامیان، عیدى دارند که آن را نمى شناسیم.
پس پرسیدم :
📋《یَا هَؤُلَاءِ! ألَکُم بِالشَّامِ عَیدٌ لَانَعرِفُهُ نَحنُ؟!
قَالُوا : یَا شَیخُ! نَراکَ غَریبَاً!
فَقُلتُ : أنَا سَهلُ بنُ سَعدٍ، قَد رَأَیتُ رَسولَ اللّهِ(ص) وحَمَلتُ حَدیثَهُ!
فَقالوا : یَا سَهلُ! ما أعجَبَکَ السَّماءُ لا تَمطُرُ دَماً! وَالأَرضُ لا تَخسِفُ بِأَهلِها!
قُلتُ : ولِمَ ذاکَ؟
فَقالوا هذا رَأسُ الحُسَینِ(ع) عِترَةِ رَسولِ اللّهِ(ص) یُهدى مِن أرضِ العِراقِ إلَى الشّامِ، وسَیَأتِی الآنَ!》
♦️گفتم : اى مردم! آیا شما در شام، عیدى دارید که ما آن را نمى شناسیم؟
گفتند : اى پیرمرد! تو را غریبه مى بینیم؟
گفتم : من سهل بن سعد هستم.
پیامبر خدا(ص) را دیده ام و از او حدیث شنیده ام.
گفتند : اى سهل! آیا تعجب نمى کنى که آسمان، خون نمى بارد و زمین، ساکنانش را فرو نمى برد؟
گفتم : چرا این گونه شود؟
گفتند : این، سر حسین(ع) از خاندان پیامبر(ص) است که آن را از سرزمین عراق به شام، هدیه مى برند و اکنون مى رسد.
📋《وا عَجَباه! یُهدى رَأسُ الحُسَینِ(ع) وَالنّاسُ یَفرَحونَ؟! فَمِن أیِّ بابٍ یُدخَلُ؟
♦️گفتم : شگفتا! سر حسین(ع) را به هدیه مى برند و مردم، خوشحالى مى کنند؟! از کدام دروازه مى آورند؟
مردم به دروازه اى به نام «دروازه ساعات»، اشاره کردند.
📋《فَسِرتُ نَحوَ البَابِ، فَبَینَما أنَا هُنالِکَ، إذ جاءَتِ الرّایاتُ یَتلو بَعضُها بَعضاً، وإذَا أنَا بِفارِسٍ بِیَدِهِ رُمحٌ مَنزوعُ السِّنانِ، وَ عَلَیهِ رَأسُ مَن أشبَهُ النّاسِ وَجهَاً بِرَسولِ اللّهِ(ص) وإذَا بِنِسوَةٍ مِن وَرائِهِ عَلى جِمالٍ بِغَیرِ وِطاءٍ》
♦️به سوى آن رفتم و آنجا که بودم، پرچمهایى پى در پى می آمد و اسب سوارى را دیدم که به دستش نیزه سرشکسته اى بود و سرى بر آن بود که شبیه ترینِ صورتها به پیامبر خدا(ص) بود و در پى آن، زنانى سوار بر شتران بدون جهاز آمدند.
📋《فَدَنَوتُ مِن إحداهُنَّ فَقُلتُ لَهَا : یَا جارِیَةُ مَن أنتِ؟
فَقالَت : سُکَینَةُ بِنتُ الحُسَینِ(ع)!
فَقُلتُ لَها : ألَکِ حاجَةٌ إلَیَّ؟
فَأَنَا سَهلُ بنُ سَعدٍ مِمَّن رَآى جَدَّکِ وسَمِعَ حَدیثَهُ!》
♦️به یکى از آنها نزدیک شدم و به او گفتم :
اى دختر! تو کیستى؟
گفت : سَکینه دختر حسین(ع)!
به او گفتم: آیا درخواستى از من دارى؟
من، سهل بن سعد هستم که جدّت را دیده و از او حدیث شنیده ام.
سکینه گفت :
📋《یا سَهلُ! قُل لِصاحِبِ الرَّأسِ أن یَتَقَدَّمَ بِالرَّأسِ أمامَنا، حَتّى یَشتَغِلَ النّاسُ بِالنَّظَرِ إلَیهِ فَلا یَنظُرونَ إلَینا، فَنَحنُ حَرَمُ رَسولِ اللّهِ(ص)》
♦️اى سهل! به حامل سر بگو که سر را جلوى ما ببرد تا مردم به دیدن او سرگرم شوند و به ما نگاه نکنند، که ما حرم پیامبر خدا(ص) هستیم.
سهل گفت : به حامل سر، نزدیک شدم و به او گفتم :
📋《هَل لَکَ أن تَقضِیَ حاجَتی وتَأخُذَ مِنّی أربَعَمِئَةِ دینارٍ؟!
قالَ : وما هِیَ؟
قُلتُ : تَقَدَّم بِالرَّأسِ أمامَ الحَرَمِ. فَفَعَلَ ذلِکَ وَدَفعتُ لَهُ ما وَعَدتُهُ》
♦️آیا درخواستم را اجابت مى کنى تا در عوض، چهارصد دینار بگیرى؟
گفت : درخواستت چیست؟
گفتم : سر را جلوتر از اهل حرم، حرکت بده.
او نیز چنین کرد و من هم آنچه را وعده داده بودم، به او پرداختم.(۱)
امام سجاد(ع) می فرماید :
📋《حَمَلَني عَلى بَعيرٍ يَطلُعُ بِغَيرِ وِطاءٍ وَ رَأسُ الحُسَينِ(ع) عَلى عَلَمٍ ونِسوَتُنا خَلفِي عَلى بِغالٍ اكُفٍ وَالفارِطَةُ خَلفَنا وحَولَنا بِالرِّماحِ إن دَمَعَت مِن أحَدِنا عَينٌ قُرِعَ رَأسُهُ بِالرُّمحِ》
♦️مرا بر شترى لَنگ و بدون جهاز، سوار كردند و سر حسين(ع) بر بالاى عَلَمى بود و زنانمان، پشت سرِ من بر استرانى بدون پالان، سوار بودند و كسانى كه ما را مىبردند، از پشت سر و گرداگردمان، با نيزه، ما را احاطه كرده بودند و آزار مىدادند. اگر چشمی از يكى از می گریست، او را با نيزه به سرش مىكوبيدند. تا آن كه وارد شام شديم و جارچى جار زد :
📋《يا أهلَ الشّامِ! هؤُلاءِ سَبايا أهلِ البَيتِ المَلعون》
♦️اى شاميان! اينان، اسيران اهل بيتِ ملعون اند.(۲)
📚منابع :
۱)مقتل الحسین(ع) خوارزمی، ج۲ ،ص۶۸
۲)الاقبال سید بن طاووس، ج۳، ص۸۹
4.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 اولین #تیزر تصویری مراسم باشکوه رونمایی از سوپراپلیکیشن دوازده مورخ دوازدهم اسفند با حضور مهمانان ویژه
🗓 در این مراسم، افتخار میزبانی از عزیزانی از جمله حججالاسلام راشد یزدی، کفیل (معاونت سابق آموزش بنیاد حضرت مهدی)، نیلیپور (از اساتید برجسته مهدویت)، حسن آبادی و امینی خواه (از اساتید و سخنرانان مطرح کشوری)، حریزاوی (معاونت استانهای سازمان تبلیغات کشور)، نبوی (مدیرمسئول سایت قائمیه)، مهندس کاظمی مدیرعامل تبیان، استاد رائفی پور و مداحان عزیز آقایان حاج مهدی رسولی، سیدمحمدرضا نوشهور، علی اکبر حائری، حسین خلجی، سید حجت بحرالعلوم، رضا پیروی، ابراهیم دادوند و جمعی از خانواده شهدا را داشتیم.
📣 منتظر خبرهای خوب دوازده باشید...
❓ به نظر شما، جای چه کسی در این مراسم بین مهمانان خالیست؟
🌐 سوپر اپلیکیشن ۱۲ | فراتر از انتظار
حتما ۱۲ رو نصب کنید اپلیکیشن فوق العاده 👇
نصب از بازار👇
http://cafebazaar.ir/app/app.twelve
روضه ی دروازه ی ساعات
.
.
یکی از رفقا تعریف کرد برام
گفت، اولین سفر اینکه مشرف شدم سوریه
با یک سری از بچه های مدافع حرم
تو همون بحبوحه
که داعش حمله کرده بود
بچه ها اینا رو عقب گرد کرده بودند
اومدم زیارت خانم رقیه
به یکی از بچه ها گفتم
میشه منو ببری دروازه ساعات ؟
گفت شهر حکومت نظامیه
گفتم هر موقع شد با هم بریم
از اون جمعی که رفتیم دروازه ساعات سه نفرشون شهید شدم انشالله امشب مارو دعا کنن
اومدیم دروازه ساعات
چند دقیقه ایستادیم
این رفیقمون گفت فلانی میشه بریم
امنیت نیست ...
گفتم اگه میشه از اینجا با هم قدم بزنیم
نمیدونم همتون خبره اید
رفقا رفقا
خواهرا ، برادرا
راه افتادیم
آروم آروم قدم زنان اومدیم
تا رسیدیم به مسجد اموی لعنت الله علیه
20 دقیقه بیشتر طول نکشید
امام سجاد فرمود
طلوع آفتاب ما رو از دروازه ساعات
وارد کردن
دم دمای غروب رسیدیم به کاخ اموی
یعنی این زن و بچه رو تو کوچه ها....
خبر داری ، مرا بازار بردن؟
.
ما نوکریم و مےگذرد روزگارمان
برکت گرفت ازغمتان کارو بارمان!
روزی که هیچچیز بدردی نمےخورد..
این صبحواین سلام مےآید بکارمان
#صلی_الله_علیک_یا_ابا_عبدالله
#سلام_ارباب_خوبم
#صبحتون_حسینی
📲 @southosein
هیئتسفیرانزینب(س)6_144232837842047687.mp3
زمان:
حجم:
1.6M
غریبی میکنم با هر کسی که با این روضه با این گریه غریبه ست
من از قبل از تولد با تو بودم یه کاری کن که برگردم همین بس
بسوزون گناهمو با اشکای نم نمم
حسین جان من از الآن به فکر محرمم
#حاج_امیر_کرمانشاهی
📲 @southosein