6_144231738396796632.mp3
3.49M
🏴 #شهادت_امام_حسن_مجتبی_ع
🎤 #حاج_مجید_بنی_فاطمه
غصه اش که یکی دو تا نیست
غربت از حسن جدا نیست
خیلی خیلی غریبه هیچکی شبیه مجتبی نیست
وای بی یار و بی حبیبی
وای تو خونه ات هم غریبی
شده خنده رو لبات بیاد
مگه میشه کسی تو رو نخواهد
الهی من فدات بشم حسن
آقا دوست دارم خیلی زیاد
بخون ای گریه کن بخون ای سینه زن
غریب یعنی حسین کریم یعنی حسن
وای بی یار و بی حبیبی
وای تو خونه ات هم غریبی
بخون ای گریه کن بخون ای سینه زن
غریب یعنی حسین کریم یعنی حسن
📲 @southosein
6_144231738400307406.mp3
5.02M
#مناجات_با_امام_رضا_ع
🎤•| #حاج_سیدمحمدرضا_نوشه_ور|•
من دورم ازت با اینکه تو نزدیک منی
نزدیک تر از این رگ گردنی
با بار گناه هر وقت که میام
توی حرمت انگار صدام میزنی
وقتی بارون میزنه چقدر دیدنیه صحن گوهرشاد
عالمی دارم آقا از اون بچه گی با پنجره فولاد
هر دفعه که اومدم اسیر تو شدم تا شدم آزاد
دور و برت همه خوبن فکر گدای بدم باش
فقط گدای تو میشم امام رضای خودم باش
یا حبیب من لا حبیب له رضا
پیش منی شریکی تو تک تک لحظه هام
همیشه یه شب حرمت نیام همه رفیقام
یه روز میرن و فقط تویی که آخر میمونی برام
رد پای خوبی هات محبت چشات تو خاطراتم
کی میتونه غیر تو یا دست خیر تو بده نجاتم
رزقمو یادت نره منم کبوتر صحن و سراتم
تو غریب الغربایی پس آشنای خودم باش
فقط گدای تو میشم امام رضای خودم باش
دور و برت همه خوبن فکر گدای بدم باش
فقط گدای تو میشم امام رضای خودم باش
یا حبیب من لا حبیب له رضا
📲 @southosein
#شهادت_امام_رضا
مانند مادرت شده ای قد خمیده ای
آقا چرا عبا به سر خود کشیده ای
با درد کهنه ای به نظر راه می روی
مانند مادرت چقدر راه می روی
خونِ جگر به سینه به اجبار می دهی
راهی نرفته! تکیه به دیوار می دهی
داغ غریبی تو، نمک بر جگر زند
خواهر نداشتی که برایت به سر زند
این جا مدینه نیست، چرا دل خوری شما
در کوچه های طوس زمین می خوری چرا
با «یاعلی» به زانوی خسته توان بده
خاک لباس های خودت را تکان بده
مقداری از عبای شما پاره شد، ولی...
نیزه نزد کسی به تو از کینه ی علی
این جا کسی به پیرهن تو نظر نداشت
فکر و خیال گندم ری را به سر نداشت
#وحید_قاسمی
📲 @southosein
6_144231738403440068.mp3
4.89M
🏴 #رحلت_رسول_اکرم_ص
🎤•| #حاج_محمودکریمی |•
در پیش من آتش نزن بال و پرت را
خونین مکن جان پدر چشم ترت را
فردا همین که جمع کردی بسترم را
آماده کن کم کم عزیزم بسترت را
آماده کن از آن کفن ها دومین را
بیرون بیاور یادگار مادرت را
بگذار روی سینه ام باشد حسینت
بگذار بر قلبم حسن را دخترت را
بگذار با طفلان تو قدری بسوزم
حالا بگویم حرف های آخرت را
زاری مکن بر حال من با حال و روزت
خاکی نکن دنبال بابا معجرت را
تو بار شیشه داری و میترسم از تو
خیلی مواظب باش طفل دیگرت را
وقتی که میریزند هیزم روی هیزم
وقتی که میسوزاند آتش سنگرت را
بابا حواست باشد آنجا محسنت را
بابا مواظب باش پشت در سرت را
ای کاش میشد روضه بازو نمیشد
وقتی علی آهسته میشوید پرت را
این جمله آخر عزیزم با حسین است
با خود مبر در قتلگه انگشترت را
📲 @southosein
.
#مناجات
#شب_جمعه
#امام_حسین
شب جمعه است صدایت نکنم پس چکنم
جان و سر را بفدایت نکنم پس چکنم
با حسینِ تو مناجات، شود زیباتر
در دلِ روضه نوایت نکنم پس چکنم
او سرش رفت به نیزه، بدنش عریان شد
من سری هدیه برایت نکنم پس چکنم
عاقبت خاک مرا کرب و بلا خواهی کرد
سینه را کرب و بلایت نکنم پس چکنم
مادری گفت شب جمعه، میان گودال
گریه بر راس جدایت نکنم پس چکنم
خواهری گریه کنان با بدنِ بی سر گفت
شکرِ درگاهِ خدایت نکنم پس چکنم
دختری ضجه زنان گفت که از کعب نی و
غربتِ عمه شکایت نکنم پس چکنم
با تنِ پاره ی بی پیرهنی، وقتِ وداع
از دلی خسته روایت نکنم پس چکنم
همه بر ناقه سوارند بجز دختِ علی
یااَخا فکرِ دعایت نکنم پس چکنم
بانکِ تکبیر ز رگهای بریده برخاست
از رگِ پاره حکایت نکنم پس چکنم
محرمان نقشِ زمین، خنده نامحرم سخت
اینچنین شرحِ جنایت نکنم پس چکنم
تازیانه زدنِ شمرِ لعین جای خودش
زین بلا ناله به غایت نکنم پس چکنم
گفت مضروبه ی گودال بزیرِ ضربات
از یتیمِ تو حمایت نکنم پس چکنم
#محمود_ژولیده ✍
📲 @southosein
إنتي نجاة و بُعدک هلاک..
تو نجاتی و دوری از تو یعنی هلاکت...
🌷 #صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
#صبحتون_حسینی
📲 @southosein
هیئت سفیران زینب(س).. ..mp3
7.94M
🏴 #شهادت_امام_حسن_مجتبی_ع
🎤•| #کربلایی_وحید_شکری|•
دوباره اسم غربت دلم میگیره
اسم حرم میاد دلم ماتم میگیره
عکس خرابه ی بقیع و تا میبینم
اشکم امونم نمیده گریه ام میگیره
گریه ام میگیره آقام حسن یه دونه زائرم نداره
گریه ام میگیره یه گنبد طلا حتی علم نداره
گریه ام میگیره حتی آقام شعر قدم قدم نداره
قدم قدم با یه علم
آخر میریم تو صحن زیبای حسن
به زودی تو صحن آقا
میریم یه مشایه با کلی سینه زن آقام حسن
جانم حسن جانم حسن
ای جان جانانم حسن جانم حسن
چه باب قبله ای داره اربابم اما
حسن یه سایه بونی ام نداره حتی
تو این شبایی که آقام زائر نداره
روضه میگیره مادرش حضرت زهرا
تصورش کن تو باب قبلهٔ حسن وایسی ایشالله
تصورش کن آروم آروم اشک میریزی میری پایین پا
تصورش کن دست ادب به سینه میگی سلام آقا
سلام آقا که الان تو بقيع هستم
دخیلم رو به باب القاسمت بستم
حسن جانم
غلط گفتم که چیزی توی کاسه م نیست
منو دست حسین دادی حواسم نیست
حسن جانم
حسن جانم حسن جانم ...
الهی دق کنم غرورشو شکستن
هنوز شبا تو خواب آقام میزنه فریاد
پیش نگاش چی شد که تو یک شبه پیر شد
از بعد داغ کوچه ها به لکنت افتاد
تصورش کن یه مادرو چهل تا بی حیای نامرد
تصورش کن هرکی یه جور پیش پسر مادرو میزد
تصورش کن وقتی همه رفتن عقب مغیره اومد
من ایستاده بودم دیدم که مادرم را
دشمن گهی به خانه گاهی به کوچه میزد
گردیده بود قنفذ همدست با مغیره
او با غلاف شمشیر این تازیانه میزد
📲 @southosein