eitaa logo
مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه‌های علمیه
4.2هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
434 ویدیو
54 فایل
سایت مرکز: https://www.pasokh.org سامانه پاسخ: https://www.spasokh.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
📝شبهه 62 آیه سوم سوره مائده، «الیوم اکملت لکم دینکم ...»، در روز غدیر نازل نشده است و منظور از کامل شدن دین در این آیه، پایان یافتن رسالت پیامبر و نیز ابلاغ احکامی است که در پس و پیش آیه بدانها اشاره شده است. پاسخ 1⃣ مفسرین تاکید دارند همه بندهای آیه سوم سوره مائده مکی است غیر از بند مورد اشاره که مدنی است و نه تنها مفسرین شیعه بلکه تفاسیر اهل سنت نیز تصریح دارند که این بخش از آیه در غدیر خم نازل شده است؛ از جمله تفاسیر اهل سنت مناقب خوارزمی، فرائد السبطین حموینی، شواهد التنزیل حسکانی، مناقب ابن مغازلی، تاریخ بغداد خطیب بغدادی است. 2⃣ چه تناسبی وجود دارد بین چند فرع فقهی بیان شده در آیه در خصوص خوراکی ها، با فرازهایی سنگین از قبیل کامل شدن دین، تمام شدن نعمت، یاس کافران از رخنه در دین! ضمن آنکه فرازهای بیان شده با احتمال تغییر مناسک نیز ربطی ندارد چرا که قبلا با فتح مکه و نزول آیات سوره برائت، مشرکان از تغییر مناسک ناامید شده بودند. 3⃣ آنچه که می تواند سبب یاس کافران شود و با این فراز از آیه همخوانی دارد و ضرورت عقل، تجربه و گزارش های تاریخی گواه آن هستند، تعیین تکلیف موضوع جانشینی پیامبر بود که دشمنان اسلام به آن دلبسته بودند. پاسخ کامل: http://www.andisheqom.com/fa/telegram/View/9458/ 🆔@spasokh
📝شبهه 63 شکستن بتها توسط پیامبر اسلام بعد از فتح مكّه، خلاف آزادی عقیده است. پاسخ 1⃣ خانه کعبه توسط حضرت ابراهیم و حضرت اسماعیل علیهما‌السلام برای دعوت به توحید و خداپرستی تجدید بنا شد؛ بنابراین تبدیل خانه یکتا پرستی به بت خانه توسط مشرکین نه تنها اقدام علیه اعتقادات دیگران بلکه عملی غاصبانه نیز محسوب می شود. 2⃣ اساسا عقیده امری قلبی است و شك نيست كه فشار خارجي، زور و اجبار، راهي به امر قلبي ندارد و ممكن نيست كسي را به داشتن يك اعتقاد مجبور كرد.(1) 3⃣بین آزادی عقیده با آزادی عمل تفاوت است؛ افراد مجاز هستند حتی در جامعه اسلامی هر عقیده ای که می خواهند داشته باشند کما اینکه در جامعه اسلامی زمان پیامبر صلی الله علیه و آله افرادی یهودی و مسیحی نیز وجود داشتند اما این آزادی نباید تا حدی باشد که بر خلاف قوانین اسلام و خیر و صلاح جامعه عملی صورت پذیرد؛ رواج شرك و بت‌پرستي مقام انسانی را به حد خضوع در برابر سنگ و گِل و... تنزّل مي‌دهد. پی نوشت: 1. لا إِكْراهَ فِي الدِّين پاسخ کامل: http://www.andisheqom.com/fa/telegram/View/9459/ 🆔@spasokh
با سلام و تشکر از همراهی شما گرامیان، لیست شبهاتی که تا کنون با موضوعات مرتبط با ایام ماه محرم و صفر در این کانال قرار گرفته است تقدیم می گردد؛ در صورت تمایل مطالب گذشته را از طریق هشتک های مرتبط مطالعه بفرمایید: 🆔@spasokh
📝شبهه 64 با بررسی کتاب‌های تاریخی و موضوع حمله‌ی اعراب به ایران، به روشنی معلوم است که اسلام با زور شمشیر اعراب به ایرانیان تحمیل شده است. پاسخ 1⃣ دین از مقولات آمیخته با فرهنگ است، امری اجبار بردار با پدیدایی یک شبه و یک ساله و... نیست؛ مسلمانی ایرانیان محصول قر‌ن‌ها تلاش و مجاهدت علمی و تبلیغی است؛ اتفاقا حمله‌ی اعراب، این فرایند را مقداری کند کرد و سبب شد ایرانیان قدری در برابر فرهنگ اسلامی مقاومت کنند؛ اما هنگامی که با آموزه‌های اسلام آشنا شدند، خود مبلغ و ترویج‌گر آن شدند. 2⃣ شرايط اجتماعى، سياسى و فرهنگى نامناسب ايران در دوره‌ی ساسانی، سبب شد كه مردم ايران با اختیار خود مسلمان شوند؛ چنانكه در بسيارى از شهرها، حاكمان بدون جنگ و درگيرى، به سبب عدم مقاومت مردم در مقابل سپاه اسلام، پرداخت جزيه را مى‌پذيرفتند و با سپاه اسلام صلح مى‌کردند.(1) 3⃣در قرن ده ميلادى، يعنى سه قرن پس از فتح ايران، آتشكده‌هاى زرتشتيان در عراق و فارس و كرمان و سيستان و خراسان و آذربايجان و در سراسر ايران برپا بود(2)؛ وجود پيروان زرتشتى در ايران تا عصر حاضر و آزادى آنان در اجراى مراسم دينى، بهترين دليل بر نبود اجبار و زور در پذيرش دين اسلام است.(3) 4⃣بزرگ‌ترين صاحب نظران در علوم مختلف اسلام از شيعه و سنى، از میان ايرانیان برخاسته‌اند و ايرانيان با اندك فاصله پس از رسيدن اسلام به ايران، در زمينه‌ى علوم اسلامى با نوآورى‌هاى شگفت، به توليد علم پرداختند و اين شيوه‌ى فرهنگسازى را به كشورهاى غربى انتقال دادند و مؤثرترين قدم‌ها را در تكامل علوم اسلامى برداشتند.(4) پی نوشت: 1. عبدالحسين زرين كوب، تاريخ مردم ايران پس از اسلام، تهران: اميركبير، چاپ سوم، 1371ش، ص 12 و 14. 2. على بن حسين مسعودى، مروج الذهب، ترجمه‌ى پاينده، تهران: علمى فرهنگى، چاپ چهارم، 1370ش، ج 1، ص 603-615. 3. عبدالحسين زرين كوب، همان، (چ سوم)، ص 535. 4. ويل دورانت، تاريخ تمدن، تهران: علمى فرهنگى، چاپ چهارم، ج 4، ص 188و 417 ـ 428. پاسخ کامل: http://www.andisheqom.com/fa/telegram/View/9460/ 🆔@spasokh
📝شبهه 65 شيوه اجراي قانون قصاص و برخي از احکام حدود و ديات مطابق اقتضائات اجتماعي آن زمان و مهار خشونت آن عصر بوده است؛ دليلي ندارد اين احکام تا به امروز براي جوامع مختلف باقی بماند! پاسخ 1⃣ نباید تحت تعصب کور کنندۀ روشنفکری هر امر قدیمی را برچسب بد و نیازمند کنار گذاشتن زد؛ صحیح آن است که به دور از هر تعصبی حکمت احکام مورد بررسی قرار گیرد. 2⃣ گرچه تشریع حکم قصاص مربوط به زمان پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) بوده ولی حکمت‌های آن در دین مبین اسلام حکمت‌های کلی، جاودانه و جهان شمول است. حکمت‌هایی چون «مهار خشونت» و «ضمانت حیات» برای همه نسل بشر معنادار است و نمی‌توان آن را به محدود به زمان خاصی دانست. 3⃣ اسلام به جای تجویز انتقام‌های کور و ظالمانه، قانون منصفانه قصاص تعیین کرد. در واقع اسلام از یک سو، آن را از الگوی رفتاری بی‌قید و بند و مهارناشده، به الگوی رفتاری مهارشده و حوزه قاضی و قضاوت کشاند و از سوی دیگر آن را از صورت انتقام کور خارج کرده و به قصاص عادلانه تبدیل کرد. کشتن چند برابر از خویشان قاتل در برابر یک قتل، انتقام‌جویی سبعانه و کور بود که دامان افراد بی‌گناه فراوانی را می‌گرفت. 4⃣ حکم قصاص صرفا براي مهار خشونت نيست تا عملکردي محدود به جوامع بدوي و خشن داشته باشد؛ بلکه جنبه پيشگيري از خشونت را هم در خود دارد. حکمت‌های دیگری مثل تشفی خاطر قربانیان و فرونشاندن احساس انتقام آن‌ها، حق مقابله به مثل، بازدارندگی و عبرت‌آموزی، جلوگیری از ارتکاب مجدد، ... در جعل حق قصاص مؤثر بوده و هست. به عبارت دیگر اگرچه تأمین حيات فرد و جامعه علت اصلی حق قصاص است، شواهد و دلایلی بر این که اهداف و علل فرعی دیگری هم در این حکم مرثر است، وجود دارد. 5⃣ اگر چه اسلام قصاص را اصالتا به عنوان حقی براي ولي دم قرار داده است اما بر اجراي کامل اين قانون براي همه افراد به عنوان حکم شرعي لازم الاتباع اصراري ندارد؛ توصيه قرآن به عفو و بخشش اولیای دم، نشان‌دهنده اين است که اسلام می خواهد به این قانون جنبه بازدارندگی بدهد نه اینکه ضرورتا و در همه جا اجرا شود، از این رو قانون قصاص، داراي انعطاف لازم جهت اجرا حتي در جوامعي است که به سبب بالا بودن فرهنگ عمومی و بسترهای مناسب اجتماعی از خشونت و پرخاشگری کم‌تری رنج می‌برند. 6⃣ علاوه بر اين، تاکنون هیچ جایگزین بهتری برای قصاص پیشنهاد نشده است؛ به گونه‌ای که از یک سو بتواند قربانی و خانواده او را بدون الزام‌ها و تحمیل‌های قانوني، راضی کند و احساس انتقام را در آن‌ها فرونشاند و از سوی دیگر مجرم ، به اندازه کافی مجازات شود و درس عبرتی برای دیگرانی که در معرض ارتکاب جنایت‌اند، پدید آید. پاسخ کامل: http://www.andisheqom.com/fa/telegram/View/9461/ 🆔@spasokh
📝شبهه ۶۶ این ادعا که زلزله ها و دیگر حوادث طبیعی نوعی کیفر الهي برای گناهکاران است قابل پذیرش نیست. پاسخ حوادث طبیعی علت های متعددی می توانند داشته باشند و تشخیص تمام علتها توسط همه افراد امکان پذیر نیست؛ علت برخی حوادث مادی است و برخی حوادث ممکن است علل یا زمینه سازهای غیرمادی داشته باشند؛ داوري صحیح دربارة حوادث، بستگي به اين دارد كه وضع عمومي جهان با تمام ابعاد آن براي ما روشن باشد و واضح است كه چنين احاطه اي بر اوضاع عمومي جهان براي ما ممكن نيست؛ افراد خاص از اولیاء الهی و یا برخی دیگر از افراد، ممکن است تحت شرائط خاصی به اذن الهی اطلاع از ماهیت و یا رخ دادن حادثه ای داشته باشند. بنابر آیات و روایات، حوادث که گاه چهره بلا به خود می¬گیرند می توانند علت های زیر را داشته باشند: 1⃣گاهي یک حادثه نه بلا است و نه آزمایش بلکه دستاورد خود انسانهاست؛ 2⃣آزمايش الهی و تكامل انسان است؛ 3⃣گاه بلایا آثار طبیعی گناهان محسوب می شوند. پاسخ کامل: http://www.andisheqom.com/fa/telegram/View/9462 🆔@spasokh
📝شبهه ۶۷ وقتي شيطان به خداوند، در جريان سجده، شكايت و اعتراض كرد، از درگاه او رانده شد ولي فرشتگان ديگري كه به اصل خلقت انسان اعتراض كرده بودند نه‌تنها رانده نشدند؛ بلكه خداوند متعال با كمال احترام به آن‌ها جواب كريمانه داد؟! پاسخ 1⃣ اعتراض و سؤال فرشتگان از قسم پرسش استفهامی یعنی برای طلب فهم مطلب نادانسته بود و پس از سؤال تسلیم شدند! این سؤال نه تنها پرسش استکباری یا استنکاری نبود بلکه مؤدبانه هم بود؛ هم در اول و هم در آخر سؤال،"تسبیح" مطرح است و به نزاهت و پیراسته‌بودن خداوند از کارهای غیرحکیمانه اعتراف دارند. 2⃣ فرشتگان بعد از فهم اینکه سجده (تواضع) در برابر انسان، سجده بر جسم او نیست، بلکه تواضع در برابر مقام انسانیت و خلیفه‌اللهی اوست، در برابر آدم سجده کردند و خاضعانه به فرمان الاهی گردن نهادند! بنابراین، سؤال فرشتگان نه تنها زشت نبود، بلکه ممدوح نیز بود و به همین سبب، پس از بر طرف‌شدن "شبهه" همه‌ی آن‌ها در برابر عظمت انسان سر تعظیم فرود آورند. 3⃣پرسش شیطان، پرسشی انکاری و از سر استکبار در برابر امر خدا بود؛ شیطان صریحا گفت که من از آدم برترم و بر او سجده نمی‌کنم و هنگامی که خداوند به او اعتراض کرد که چرا فرمان مرا اطاعت نکردی، به جای عذرخواهی و طلب بخشش، خداوند را موجب گمراهی خود معرفی کرد و آشکارا او را تهدید کرد که بندگانت را گمراه خواهم کرد! شیطان نگفت: من نمیدانم! بلکه گفت: میدانم ولی سجده نمیکنم! یعنی ربوبیت تو را قبول ندارم! پاسخ کامل: http://www.andisheqom.com/fa/telegram/View/9463/ 🆔@spasokh
📝شبهه ۶۸ در چند سوره از قرآن، داستان عذاب قوم ثمود و صالح پیامبر با تناقضاتی ذکر شده است؛ در حالی که قرآن باید مصون‌ از تعارض باشد. ضمن اینکه نابودی یک قوم، صرفا به دلیل شکستن پای شتربچه‌ای عادلانه نیست! پاسخ 1⃣ قرآن کریم، کتاب قصه‌سرایی نیست تا با ذکر جزئیات، باعث دورشدن از هدف گردد؛ بلکه تنها به آن قسمتی از واقعه اشاره می‌کند که پیامی در بر دارد و به مخاطب هشدار می‌دهد که درصورت عبرت نگرفتن و توجه نکردن به سرگذشت پیشینیان، به سرنوشت مشابه آن‌ها، دچارخواهد شد. 2⃣ در مورد اختلاف آیات سوره‌های اعراف، قمر، هود، شمس و شعرا در ذکر نوع عذاب قوم ثمود، گفتنی است آیه‌ای که در آن از کلمه‌ی عذاب استفاده شده، حاوی واژه‌ای عام است که مصادیقی دارد و این مصادیق در آیات دیگر بیان شده است. پس کلمه‌ی رجفه، صیحه وصاعقه، همگی مصداق عذابند. 3⃣علت عذاب قوم ثمود، تنها شکستن پای ناقه نبود؛ بلکه عذاب آن‌ها نافرمانی از قوانین الهی و تجری بر خداوند بود که با کشتن ناقه به اوج خود رسیده بود. آن‌ها ‌خود از صالح خواسته بودند تا برای اتمام حجت از جانب خدا شتری را از دل کوه بیرون بیاورد و آنان اگر چنین صحنه‌ای را ببینند، ایمان میاورند؛ اما آنها نه‌تنها ایمان نیاوردند بلکه به کشتن ناقه مصمّم شدند. 4⃣بر طبق تصریح قرآن کریم همه قوم ثمود هلاک نشدند؛ بلکه خداوند صالح پیامبر و مؤمنان را به رحمت خود نجات داد. همواره روش خداوند در سرکوبی ظالمان چنین بوده است که با نجات گروه مؤمنان و حق جویان، تنها معاندان و مخالفان لجوج را به عقوبت دچار می‌کند. پاسخ کامل: http://www.andisheqom.com/fa/telegram/View/9464/ 🆔@spasokh
📝شبهه ۶۹ قرآن اکثریت انسان‌ها را با صفاتی چون نادان، بی‌عقل و بی‌ایمان معرفی کرده ‌است، گویا تنها کسانی که به اسلام گرویده‌اند، انسان یا انسان کامل‌اند و دیگر انسان‌‌ها بی‌شعور و فاقد فهم و درک هستند! حتی در قرآن به برخی از انسانها القابی مانند میمون، سگ و الاغ داده شده و پاره‌ای انسان‌ها از جانوران بدتر شمرده شده‌اند! آیا تمام این القاب بدان سبب نیست که عدهای نمی‌خواستند مطیع سخنان بیمنطق قرآن و پیامبر آن شوند؟! پاسخ 1⃣ برخلاف تصور باطلی که قرآن را توهین کننده به انسان معرفی می‌کند، بررسی دقیق و منصفانه نشان می‌دهد که قرآن کریم به کرامت ذاتی انسان باور دارد و آن را مبنایی ضروری برای کرامت اکتسابی او می‌داند؛ برخی از خصوصیات انسان که معلول و نتیجۀ کرامت ذاتی اوست عبارتند از مسجود ملائکه(1)، جانشین خداوند در زمین(2)، امانت دار خداوند(3)، دارای روح خدایی(4)، دارای اختیار(5) و ویژگی‌های دیگری(6) که در قرآن برای انسان بیان شده و نشان از جایگاه والای انسان در دیدگاه قرآن دارد. 2⃣ آنچه معیار و میزان قضاوت نهایی درباره انسان به حساب می‌آید، همانا کرامت اکتسابی است که در قرآن تحت عنوان "تقوا" (7) از آن یاد شده است؛ از منظر قرآن، کرامت ذاتی بشر هرگز مانع آن نیست که با سوء‌اختیارش راه نادرست را برگزیند و به مانند حیوانات زندگی کند؛ از نگاه قرآن، انسان موجودی است که هم دارای غرایز، امیال و نیازهای حیوانی است و هم استعداد پرواز تا مراتب بلند معنوی را دارد؛ اگر به نیازها و کشش‌های عالی خود پاسخ مناسب ندهد و به تزکیه و تهذیب نفس خویش همت نگمارد، در غرایز و شهوات حیوانی فرو رفته و شاید وجودی گمراه‌تر از حیوان هم پیدا کند. 3⃣ چگونه ممکن است قرآنی که پیروان خود را از دشنام دادن منع می کند(8) خود از آن استفاده کند! آنچه تحت عنوان فحاشی های قرآن به منظور سیاه نمایی بر علیه قرآن مطرح است نه فحاشی که توصیف واقعیت است؛ قرآن به عنوان آخرين کتاب الهي در پی آن است که خوب و بد، زشت و زیبا و درست و غلط را بیان کند و انسان‌ها را با توصیف وضعیت خودشان، آگاه کرده و معیار انسانیت از غیر آن را بازشناساند چنانکه امیرالمومنین علیه السلام در مواجه شدن با فحاشی سپاهیان خود نسبت به سپاهیان دشمن در جنگ صفین فرمودند: من خوش ندارم كه شما فحاش باشيد، اگر شما به جاي دشنام، اعمال آنها را توصیف کنید و حالات آنها را یادآوری کنید در سخن به صواب نزدیک¬تر و براي اتمام حجت بهتر است(9). پی نوشت: 1. اعراف، آیۀ 11. 2. 3.بقره، آیۀ 30. 3. احزاب، آیۀ 72. 4. سجده، آیۀ 9. 5. ملک، آیۀ 2، سورۀ کهف، آیۀ 7 و ... . 6. فطرت خداگرايی، انسان آزاد و امانت دار، دارای وجدان اخلاقی و ... . 7. حجرات 8. انعام، 108 9. تفسير نمونه396.5. پاسخ کامل: http://www.andisheqom.com/fa/telegram/View/9466/ 🆔@spasokh
📝شبهه 70 خداوند، علیم مطلق است و از آینده خبر دارد، پس می‌داند چه انتخابی می‌کند و این نشان می‌دهد که خداوند گزینه‌های مختلفی برای انتخاب ندارد؛ بلکه باید فقط بر اساس علم خود انتخاب کند؛ از این رو اختیار خداوند با علم او در تناقض است. پاسخ 1⃣ اختیار یعنی توان انجام و ترک فعل، بدون اجبار و اضطرار؛ و خداوند در این معنا مختار است؛ اما تردید، نشانه نقص است و در ذات لایزال الهی راه ندارد؛ علم الهی، هم از صفات ذات و هم از صفات فعل اوست؛ از آنجا که ذات الهی، بسیط محض است پس در ذات او، هیچگونه دوگانگی نیست که بخواهد تعارض ایجاد کند؛ قدرت و علم الهی در مرتبه‌ ذات، غیریت مفهومی و عینیت مصداقی دارند؛ علم الهی در مقام فعل، همان فعل خداوند است که آن هم هیچ تعارضی با اختیار او ندارد؛ فعل خداوند به محض اراده، لباس هستی می‌پوشد. فیاضیت او دائمی است؛ هیچ نیرویی او را بر انجام فعلی مجبور نکرده است؛ فیاضیت او قبلیت و بعدیت و زمان ندارد؛ فیض او از ازل و با یک اراده در عالم جاری است اما به علت ضعف قابلیت عالم ماده در دریافت آن، زمانی و تدریجی است! 2⃣ اگر هم اختیار و علم الهی را به معنای حق انتخاب یکی از گزینه‌های مختلف بدانیم، باز هم هیچ تناقضی میان علم و اختیار خداوند وجود ندارد؛ انسان عاقلی را در نظر بگیرید که از پیش می‌داند اگر کنار دره‌ای برود خود را به پایین دره پرتاب نمی‌کند؛ حال اگر کنار دره رفت و خود را به پایین نینداخت، آیا مجبور بوده است که چنین نکند؟! آیا کسی هست که او را بدین معنا، مجبور بداند؟! بسیاری از کارهای بد و زشت و زیانبار هست که انسان نسبت به پیامدهای آن علم قطعی دارد و از آنها کاملا و صددرصد پرهیز می¬کند با اینکه قدرت بر انجام آنها هم دارد وپاره‌ای از افعال مفید و خوب هست که با علم پیشین و اطمینان درباره‌ آن انجام می‌شود و هیچ کس هم او را مجبور نمی‌داند. پاسخ کامل: http://www.andisheqom.com/fa/telegram/View/9465/ 🆔@spasokh
📝شبهه شیعیان قائل به وجود امام مهدی موعود هستند و این اعتقاد را بنا بر روایاتی به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نسبت می¬دهند؛ شیعیان حتی ادعا کرده¬اند که آن حضرت نام، کنیه، خصوصیات ظاهری و شخصیتی، غیبت، ظهور و خصوصیات زمان حکومت امام دوازدهم‌شان را به تفصیل بیان کرده‌ است! در حالی که اين روايات همگي جعلي و ساختۀ دست علمای آنهاست. پاسخ 1⃣ بسيارى از صحابه و تابعان، روايات مربوط به امام مهدی (عج) را نقل كردهاند. شيخ عبدالمحسن العباد از نويسندگان معاصر اهل‌سنت در ضمن مقالهاى مفصل با عنوان «عقيدة اهل السنة و الاثر فى المهدى المنتظر» اسامى 26 نفر از صحابه نقل‌کننده این احاديث را جمعآورى كرده است. یکی دیگر از محققان، شمار راویانی از صحابه که روایات مهدی را نقل کرده‌اند 33 نفر ذكر كرده است. 2⃣ علاوه بر كتاب‌ها و منابع شيعه كه اين مطلب در آن‌ها به نحو مسلم، مورد مقبول افتاده، دانشمندان بزرگ اهل‌سنت نيز به صحت آن اعتراف کرده‌اند. در این میان ‌می‌توانیم به افرادی چون ابوداود، احمدبن حنبل، ترمذي، ابن ماجه، حاكم، نسائي، طبراني و... اشاره کنیم که اخبار مهدی را با تفصیل در کتاب‌های خود ثبت کرده‌اند. (1) 3⃣صحت احادیث مهدی (عج) توسط بیش‌تر بزرگان اهل‌سنت مورد تأیید قرار گرفته است. بر اساس تحقیق مفصل آقای العمیدی شمار علمایی که به صحت احادیث مهدی (عج) تصریح کرده‌اند بالغ بر 60 نفر است. تعداد 17 نفر از دانشمندان بزرگ اهل‌سنت، به متواتربودن احاديث مهدي در كتاب‌هاي خود، تصريح كرده‌اند. (2) 4⃣شيخ عبدالمحسن العباد از عالمان معاصر سعودی تحقیق مفصلی درباره مهدی منتظر (عج) انجام داده و به اثبات صحت روایات مهدی و ظهور او پرداخته است. استاد خسروشاهی آن را با عنوان «مصلح جهانى و مهدى موعود از ديدگاه شيعه و اهل‌سنت» به فارسی منتشر کرده است. پی نوشت: 1. ر.ك: آيةالله صافي گلپايگاني، نويد امن و امان، تهران،‌ دارالكتب الاسلاميه، ص91-92. 2. ر. ك: مهدی پيشوائي، سيره پيشوايان، قم، انتشارات موسسه امام صادق، چ هشتم، 1378ش، ص 698. پاسخ کامل: http://www.andisheqom.com/fa/telegram/View/9467/ 🆔@spasokh
📝شبهه 72 طبق روایات اهل سنت، آیه‌ مباهله (1) در شأن رسول خدا و امام علی و حضرت فاطمه و حسن و حسین (علیهم‌السلام) نازل شده است؛ در این آیه‌، امام علی مصداقی از مصادیق ابنائناست نه مصداق انفسنا! در نتیجه کسی نمی‌تواند برای اثبات خلافت و وصایت امام به این آیه استناد کند. پاسخ 1⃣ بسیاری از علمای اهل سنت ذیل آیه‌ مباهله؛ امام علی (علیه السلام) را نَفْس پیامبر شمرده‌اند؛ چنانکه حاکم نیشابوری به سند صحیح از جابر بن عبدالله انصاری، قصه ورود عاتب و سید و شرفیاب‌ شدن به محضر رسول خدا را نقل کرده و در آخر آن می‌گوید: «... و در حق آن‌ها نازل شد آنگاه جابر می‌گوید: مراد از «انفسنا و انفسکم» رسول خدا و علی و مراد از «ابنائنا» حسن و حسین و مقصود از «نسائنا» فاطمه (سلام‌الله‌علیها) است». (2) 2⃣ برخی از علمای اهل سنت تصریح کرده‌اند که تفسیر مذکور از لحاظ ادبی هم اشکال دارد؛ زبرا معقول نیست که انسان خودش را دعوت کند؛ بلکه همواره دیگری را می‌خواند؛ مگر این که مجازاً قائل به چنین معنایی شویم و روشن است که همیشه اصل بر معنای حقیقی است مگر اینکه خلاف آن با قرینه، اثبات شود و در اینجا قرینه‌ای بر معنای مجازی وجود ندارد! 3⃣اگر احتمال مصداقیت امام برای ابنائنا را بپذیریم، لازمه‌ آن این است که کلمه‌ «انفسنا و انفسکم» زائد باشد؛ زیرا شخص پیامبر داخل در جمله «تعالوا ندع» است؛ ضمنا یقینا مقصود از اینکه امام علی (علیه‌السلام) نفس پیامبر است، معنای حقیقی مثلیت و عینیت دو نفس نیست؛ بلکه مراد از نفسیت امام، مساوات آن دو در فضل و کمال است. پی نوشت: 1. «فَمَنْ حاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ ما جائَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْنائَنا وَأَبْناءَكُمْ وَنِسائَنا وَنِساءَكُمْ وَأَنْفُسَنا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللهِ عَلَى الْكاذِبينَ»؛ آل عمران، آيۀ 61. 2. جلال الدین سیوطی، الدر المنثور،بيروت: دار الفكر، ج2، ص230 - 231. پاسخ کامل: http://www.andisheqom.com/fa/telegram/View/9468/ 🆔@spasokh