زهی عفّت، زهی عصمت، زهی بانوی نوری که
علی نشنیده هرگز از زبان او تقاضا را
تنور خانه ی او گرم دارد جان عالم را
به رشک انداخته نورِ تنورش، طور سینا را
بلی آن فاطمه که خلق عاجز مانده از درکش
که در اسمش خِرد حیران و گُم کرده مُسمّا را
بلی آن فاطمه که یک عنایت از عنایاتش
رسانده تا نبوت نوح و موسی و مسیحا را
بلی آن فاطمه که خطبه های آتشین او
بهم زد حیله ها و مکرهای شومِ اعدا را
بلی آن فاطمه که سیره اش تفسیر قرآن است
هم آیات جهادش را و هم آیات تقوا را
تشکر از برادر عزیزم آشیخ علی مقدم بابت این اشعار زیبا و پرمغز
بلی آن فاطمه که مادری کرده برای ما
و از ما دستگیری می کند امروز و فردا را