فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#story | #استوری
وَمَالَکُممِندونِاللهِمِنْوَلیٍّوَلانَصیر
وشماراجزخداسرپرستویاورینیست🦋
-آیهگراقی-
👉 ↪️ @ssamte_khoda
••✾🌻🍂🌻✾••
👉 🇮🇷 @lran_vatanam
.
✴️ یکشنبه👈 22 آبان / عقرب1401
👈18 ربیع الثانی 1444👈13 نوامبر 2022
🏛 مناسبت های دینی و اسلامی
⭐️احکام دینی و اسلامی
❇️اول تشرین ثانی :
سی و یک روز است از نوشیدن زیاد آب در شب هنگام خودداری شود. از حمام رفتن و مجامعت کم شود. اول صبح نوشیدن آب گرم به صلاح است.از خوردن سبزی هایی مانند کرفس و نعناع اجتناب شود .
❇️امروز روز خوبی برای امور زیر است:
✅مسافرت.
✅معاملات و تجارت.
✅خرید رفتن.
✅امور زراعی و کشاورزی.
✅آغاز بنایی و خشت بنا نهادن.
✅خرید ملک و خانه.
✅و امور شراکتی و مشارکت خوب است.
👼مناسب زایمان و نوزاد زندگی خوبی خواهد داشت.ان شاءالله.
🚘سفر: مسافرت خوب است.
🔭 احکام نجوم.
🌓امروز : قمر در برج سرطان است و از نظر نجومی برای امور زیر نیک است:
✳️امور زراعی و کشاورزی.
✳️خرید کردن.
✳️معاملات ملکی.
✳️آغاز نویسندگی و نگارش کتاب مقاله و پایان نامه.
✳️بذر افشانی و کاشت.
✳️غرس درخت.
✳️حفر چاه و کانال و قنات.
✳️و استحمام خوب است.
💇♂ اصلاح سر و صورت:
طبق روایات ، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ،باعث غم می شود.
💉🌡حجامت.
#خون_دادن یا #حجامت #فصد#زالو انداختن در این روز، از ماه قمری، موجب قوت بدن می شود.
💑مباشرت:
مباشرت امشب برای صحت جسم مفید و فرزند حاصل از آن حافظ قران گردد.ان شاءالله.
😴😴تعبیر خواب:
خوابی که امشب(شب دوشنبه) دیده شود طبق آیه ی 19 سوره مبارکه " مریم علیها السلام" است.
قال انما انا رسول ربک لاهب لک غلاما زکیا...
و چنین استفاده میشود که فردی از جانب بزرگی نزد خواب بیننده بیاید و خبرهای خاطر خواه و دلپسند بیاورد و به این صورت مطلب خود رو قیاس کنید.
💅 ناخن گرفتن:
یکشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مبارک و مناسبی نیست و طبق روایات ممکن است موجب بی برکتی در زندگی گردد.
👕👚 دوخت و دوز:
یکشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز مناسبی نیست . طبق روایات موجب غم واندوه و حزن شده و برای شخص، مبارک نخواهد بود( این حکم شامل خرید لباس نیست)
✴️️ استخاره:
وقت #استخاره در روز یکشنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا مغرب.
❇️️ ذکر روز یکشنبه : یا ذالجلال والاکرام ۱۰۰ مرتبه
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۴۸۹ مرتبه #یافتاح که موجب فتح و نصرت یافتن میگردد .
💠 ️روز یکشنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_علی_علیه_السلام و #فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
🌸بامید پرورش نسلی مهدوی ان شاءالله🌸
📚 منابع مطالب.
کتاب تقویم همسران:نوشته حبیب الله تقیان
انتشارات حسنین علیهما السلام
قم:پاساژ قدس زیر زمین پلاک 24
تلفن
09032516300
025 37 747 297
09123532816
📩 فروش تقویم☝️#التماسدعا.
13.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خدا
نزدیکه
🌺«وَاللَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ»
وخداست که کار ساز هر چیز است.
تا خدا هست غصه چرا .... 🌺
🍀در کشاکش تمام سختی ها
و کم آوردن هایی که زندگی برایمان رقم میزند
هیچ گاه اسیر عظمت درد و غم مباش،
زیرا که خدای تو از تمام آنچه که دلت را آزرده است ،
بزرگتر است ...🍀
👉 ↪️ @ssamte_khoda
••✾🌻🍂🌻✾••
👉 🇮🇷 @lran_vatanam
✨﷽✨
✨ #پندانـــــــهـــ
🍃اگر در زندگی
نگاهت به داشته هایت باشد
بیشتر خواهی داشت
🦋اما اگر مدام به نداشتههایت فڪر ڪنے
هیچ وقت هیچ چیز
برایت کافی نخواهد بود
🍃خدایا شکرت
واسه داشته ها و نداشته هام
👉 ↪️ @ssamte_khoda
••✾🌻🍂🌻✾••
👉 🇮🇷 @lran_vatanam
👈پروردگار چه کسانی را دوست دارد؟!
💫 ”نیکوکاران“
زیرا الله متعال می فرماید:
«و الله نیکوکاران را دوست دارد»
(آل عمران/134)
💫”صبر کنندگان“
«و الله صابران را دوست میدارد»
(آل عمران/146)
💫”پرهیزگاران“
زیرا الله متعال می فرماید:
«بی گمان الله پرهیزگاران را دوست میدارد» (توبه/4)
💫 ”عدالت پیشگان“
زیرا الله متعال می فرماید:
«بی گمان الله عدالت پیشگان را دوست میدارد» (مائده/42)
💫”توکل کنندگان به الله“
«بی گمان الله توکّلکنندگان را دوست میدارد» (آل عمران/159)
💫 ”توبه کنندگان و پاکان“
»زیرا الله متعال می فرماید:
«بیگمان الله توبهکاران و پاکان را دوست میدارد» (بقرة/222)
💫 ”جهاد کنندگان در راه الله“
زیرا الله متعال می فرماید:
«بی گمان الله کسانی را دوست میدارد که در راه او متّحد و یکپارچه در خطّ و صفّ واحدی میرزمند، انگار دیوار سربی بزرگی هستند» (صف/4)
👉 ↪️ @ssamte_khoda
••✾🌻🍂🌻✾••
👉 🇮🇷 @lran_vatanam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدا
وقتی دستامو میگیری...
👉 ↪️ @ssamte_khoda
••✾🌻🍂🌻✾••
👉 🇮🇷 @lran_vatanam
✨﷽✨
الهی🤲
غم هايم برطرف و عيبهایِ
مرا مستور ساز و از خطاهايم
درگذر و شيطان از من بِران..🍂
👉 ↪️ @ssamte_khoda
••✾🌻🍂🌻✾••
👉 🇮🇷 @lran_vatanam
✨﷽✨
دلم گرم است میدانم💕💜
خدای من، خدایی خوب میداند💓✨
👉 ↪️ @ssamte_khoda
••✾🌻🍂🌻✾••
👉 🇮🇷 @lran_vatanam
#خانمها_بخوانند
یکی از نشانه های نداشتن اعتماد به نفس در خانومها اینه که وقتی از دست همسرشون ناراحتن فقط سکوت میکنن، بادی به غبغب میدن و چهره ای گرفته دارند...
یک خانم قوی وقتی ناراحته
اولا که خودش اول با خودش سنگاشو وا کرده و میدونه این ناراحتیش منطقیه و از روی حسادت و بدبینی و کم بینی خودش نیست...
وقتی مطمئن شد که ناراحتیش به جاست...
در زمان مناسب ،خیلی ساده،بدون حاشیه و با لحنی متین و محکم میره سر اصل مطلب و مشکلش رو مطرح میکنه...
نه اینکه سه روز قیافه بگیره،بعد هم مدام شوهرش ازش بپرسه چی شده و اونم بگه :هیچی!!
👉 ↪️ @ssamte_khoda
••✾🌻🍂🌻✾••
👉 🇮🇷 @lran_vatanam
#تربیت_فرزند
#تلنگر
مادری که همواره کودکش را دعوا می کند و کودک را به زور مجبور می کند کار مشخصی را انجام دهد؛ چون کودک ضعیف است، درآخر با گریه قبول می کند.
این اتفاق چندسال بعد یک بار دیگر اتفاق خواهد ولی این دفعه برعکس است.
آن کودکی که اشتباه تربیت شده است حالا نوجوانی قوی شده است و زورش به مادرش می رسد و با زور به خواسته اش می رسد و درآخر گریه مادر را دَر می آورد!
👉 ↪️ @ssamte_khoda
••✾🌻🍂🌻✾••
👉 🇮🇷 @lran_vatanam
🔴 ازدواج جن با انسان
ماجرایی واقعی درباره ی ازدواج جن با انسان نقل شده که از این قرار است:
این ماجرا بر گرفته از کتاب دانستنیهایی درباره جن میباشد. تالیف حضرت حجته السلام والمسلمین حاج شیخ ابوعلی خداکرمی
ماجرایی در تاریخ ۱۳۵۹ شمسی مطابق با ۱۹۸۰ میلادی ماه آوریل بوقوع پیوست، که اهالی کشور مصر به شهرهای نزدیک و روستا های مجا ور را به خود معطوف داشت ، و آنرا نویسنده معروف ، استاد اسماعیل ، در کتاب خود به نام ((انسان و اشباح جن)) چنین می نویسد:
مرد ۳۳ ساله ای ، به نام عبدالعزیز مسلم شدید ، ملقب به <ابوکف> که در دوم راهنمایی ترک تحصیل کرده بود ، به نیروهای مسلح پیوست و در جنگ خونین جبهه ی کانال سو ئز ، به ستون فقراتش ترکش اصابت کرد واین مجروحیت او منجر به فلج شدن دو پایش گردید ، نا چار جبهه را ترک کرده به شهر خود بازگشت تا در کنار مادر و برادرانش با پای فلج به زندگی خود ادامه دهد.
در همان شب اول که از غم و اندوه رنج می برد، ناگاه زنی را دید که لباس سفید و بلندی پوشیده و سر را با پارچه سفیدی پیچیده، در اولین دیدار او همچون شبحی که بردیوار نقش بسته مشاهده کرد.زمانی نگذشت که همان شبح در نظرش مانند یک جسم جلوه نموده ، و به بستر (ابوکف) نزدیک شد و گفت:ای جوان اسم من (حاجت ) است و قادر هستم به زودی بیماری تو را درمان نمایم .
لکن به یک شرط که با دختر من ازدواج کنی. ابوکف جوابی نداد ، زیرا که وحشت ، قدرت بیان را از اوگرفته بود و اورا در عرق غوطه ورکرده بود. زن دوباره سخن خود را تکرار نمود ه اضافه کرد که من از نسل جن مومن هستم و قصد کمک به شما و به نوع انسانها را دارم ، و در همین حال از دیواریو در همین حال از دیواری که بیرون آمده بود ناپدید شد .

ابو کف این قضیه را به کسی اظهار نکرد زیرا می ترسید او را به دیوانگی متهم سازند . باز شب دوم دوباره(حاجت) آمد و تقاضای شب اول را تکرار کرد ، ابو کف نتوانست جواب قاطعی بدهد . شب سوم باز آمد و گفت: تنها کسی که میتواند خوشبختی تو را فراهم کند دختر من است ، ابو کف مهلت خواست که در این خصوص فکر کند ، بعد تصمیم گرفت که اول شب ، در اتاقش را از داخل قفل کند و به رختخواب برود تا کسی نتواند وارو شود اما یکدفعه دید ( حاجت) ودخترش از درون دیوار عبور کردند و نزد او آمدند و تا صبح با او مشغول شب نشینی بودند .
در همان شب وقتی که ابوکف به چهره ی دختر نگاه کرد ، دید چهره ی جذاب ،بدن لطیف قد کشیده ، گردن بلند و مثل نقره می درخشید.رو کرد به (حاجت ) و گفت: ((من شرط شما را پذیرفتم )) ، (حاجت) وسیله ی عروسی را فراهم کرد . شب بعد با موسیقی و ساز و دهل عروسی را انجام دادند، در حالی که کسی از انسانها آن آواز را نمی شنیدند ، عروس را با این وضع وارد خانه کردند .(حاجت)عروس و داماد را به یکدیگر سپرد و از خانه بیرون رفت هنوز داماد عروسش را در بستر به آغوش نکشیده بود که احساس کرد پاهایش جان گرفته است.
.روز بعد هنگامی که مادر و برادران متوجه شدند که (ابوکف )سلامتی خود را بازیافته و با پای خود راه می رود خوشحال شدند لیکن او سر را به کسی نگفت.این شادی بطول نینانجامید،زیرا که به زودیروش و رفتار ابوکف تغییر کرد او در اتاقش می نشست و بجز موارد محدود بیرون نمی آمد.
تمام کارهای لازم را مانند غذا خوردن و استحمام را همانجا انجام می داد ،تمام روز و شبش را در پشت در سپری کرد.آخرالامر برادران متوجه شدندکه او با کسی که قابل رویت نیست صحبت می کند. گمان کردند که عقلش را از دست داده ،اما او با عروس زیبایش در عیش و نوش و خوشبختی بود. چندی بعد حاجت به دیدار ان ها امد وگفت من می خواهم به مردم بی بضاعت کمک کنم وان ها را درمان کنم باید از خانه پدرت بروی ومستقل شوی وجوان نیز همین کار را انجام داد ودر منزلش به معالجه بیماران بی بضاعت از فلج تا نازایی و بیماری های دیگر پرداخت ولی بعد از مدتی اورا به اتهام نداشتن مدارک بازداشت کردن وجوان به تمام کارهایش اعتراف کرد واینکه مجبور بوده از حاجت اطاعت کند ودر غیر اینصورت اورا اذیت می کردن و در اخر با دیدن تشخیص درست بیماری ومعالجه ان
او را تبرئه وازاد کردند