هدایت شده از حرف های خصوصی
حساب آنکه توفیق پیدا می کند
در شبانه روز تنها یک بار امام زمان را یاد می کند
با آنکه همان یک بار هم مولا را یاد نمی کند
از آسمان تا زمین فرق می کند
یاد حضرت
هم دنیایت را آباد می کند
هم آخرتت را
ایشان ولی خدا و امامِ ناظر هستند و واسطه ی خوبی ها
اگر قرار باشد هر خیری از هر نقطه ی آسمان و زمین به تو برسد
در نهایت باید امام زمان تائید کنند.
#یاد_حضرت
#خصوصی
...
هدایت شده از عطر1و1
دوشنبه های امام حسنی
زبان حال امام حسن مجتبی علیه السلام
منم مجتبی یادگار پیمبر
منم وارث غربت و غم حیدر
که از مَحرَمَم هم جفا دیده ام
🌷و🌷
منم همدم غُصّه های نهانی
منم شاهد کوچه های خزانی
دلی کو بگویم چه ها دیده ام
🌷و🌷
زِ دیده اگر اشک خون بارم
به دل رازِ غصب فدک دارم
زِ زخم زبان ، بر عمق جان
تا اُستخوان ، دارم شراره
زِ زهر جفا ، قلبم خدا
همچون فدک ، شد پاره پاره
خودم دیدم آن بی حیای ستمگر
چه سان زد به روی حبیبه داور
که شد غرقِ خون معجر مادرم
🌷و🌷
منم آنکه گُم کرده با دل خسته
در این کوچه ی گوشواره شکسته
چه خاکی شد آخر خدا به سَرم
🌷و🌷
به کوچه چنان جوجه لرزیدم
زمین خوردن مادرم دیدم
زِ زخم زبان ، بر عمق جان
تا اُستخوان ، دارم شراره
زِ زهر جفا ، قلبم خدا
همچون فدک ، شد پاره پاره
🏴🏴🌷و🌷🏴🏴
مگه فدک و چطور پاره پاره کردند
روضه امام مجتبی(ع )اینه
👇👇👇(فرمود)👇👇👇🏴
روزِ روشن بودو دیدم دل آسمون
گرفت
دوُّمی میون کوچه سر راهم و
گرفت
برگه ی فدک رو از تو دست مادرم کشید
یه کاری کرد که همونجا رنگ صورتم پرید
🌷مادرمادر،مادرمادر،مادرمادر🌷
نه فقط عدو حیا زِ جدِّ اطهرم نکرد
دیوار مدینه هم رحمی به مادرم نکرد
آسمون دور سرم می چرخیدو هیچکی نبود
رنگ روی من سفیدو رنگ مادرم کبود
مادرم مدد گرفت زِ اسم شاه عالمین
یا علی گفت و بلند شد آروم از روی زمین
گُفت حسن جون پسرم تو محرم راز منی
مبادا با بابات از این قصَّه حرفی بزنی
بعد از آن جسارتی که شد به ناموس خدا
من شدم عصای دست مادرم تو کوچه ها
((چی گفتم به مادرم))👇
خونمون اینطرفه کجا میری بیابیا
چیزی تا خونه نمونده جون بابا راه بیا
دیگه داریم می رسیم اینقده رو خاکانَشین
بذار تا گوشوارتو بردارم از روی زمین
محتاجیم به دعا 🤲
📡 @atre1o1 🇮🇷
هدایت شده از عطر1و1
🍃💚﷽💚🍃
روی قبرم بنویسید که خواهر بودم
سال ها منتظر روی برادر بودم
روی قبرم بنویسید جدایی سخت است
این همه راه بیایم، تو نیایی سخت است
یوسفم رفته و از آمدنش بی خبرم
سال ها میشود از پیرهنش بی خبرم
روی قبرم بنویسید ندیده رفتم
با تن خسته و با قد خمیده رفتم
بنویسید همه دور و برم ریخته اند
چقدر دسته ی گل روی سرم ریخته اند
چقدر مردم این شهر ولایی خوبند
که سرم را نشکستند خدایی خوبند
بنویسید در این شهر سرم سنگ نخورد
به خداوند قسم بال و پرم سنگ نخورد
چادرم دور وبرم بود و به پایی نگرفت
معجرم روی سرم بود وبه جایی نگرفت
...من کجا شام کجا زینب بی یار کجا؟
من کجا بام کجا کوچه و بازار کجا؟
بنویسید که عشّاق همه مال هم اند
هر کجا نیز که باشند به دنبال هم اند
گر زمانی به سوی شاه خراسان رفتید
من نبودم به سوی مرقد جانان رفتید...
روی قبرش بنویسید برادر بوده
سال ها منتظر دیدن خواهر بوده
روی قبرش بنویسید که عطشان نشده
بدنش پیش نگاه همه عریان نشده
بنویسید کفن بود، خدایا شکرت
هر چه هم بود بدن بود خدایا شکرت
یار هم آن قدری داشت که غارت نشود
در کنارش پسری داشت که غارت نشود
او کجا نیزه کجا گودی گودال کجا؟
او کجا نعل کجا پیکر پامال کجا؟
بنویسید سری بر سر نی جا می کرد
خواهری از جلوی خیمه تماشا می کرد
📡 @atre1o1 🇮🇷
دلنوشته ای از دلی تنگ برای شهدا
در هر زمان از شبانه روز که دلتان تنگ شد دلنوشته خود را برای ما بفرستید
@amz_15
https://eitaa.com/dghjkb