ڪسـانی ڪہ بـــــرای هـدایت دیـگـــران تــلاش مـی ڪنـنـد؛ بہ جای مردن، شهید می شوند...♥️ #شهید‌ابراهیم‌هادی🌱 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•

خدایا... به واسطه شهدا هوای ما رو داشته باش #یادشهداکمترازشهادت‌نیست🕊 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•

🕊•⸤#خداےخوبِ‌ابراھیم ⸣ . ابراهیم هادی زنگ زد به منزل ما و برای ساعت شش قرار گذاشت که دنبال من بیاید و به جایی برویم. درست رأس ساعت شش زنگ خانه ما را زد! رفتم دم در و دیدم آقا ابراهیم است. با تعجب گفت: چرا حاضر نیستی؟ گفتم: من فکر کردم شما هم مثل بقیه رفقا وقتی قرار می‌گذاری با تأخیر حاضر می‌شوی! عصبانی شد و گفت: یعنی چی؟ انسان باید هر طور شده به قول و قرارش عمل کنه. نشنیدی خداوند می‌فرماید: ۩ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ ۩ ای کسانی که ایمان آورده اید؛ به پیمان‌ها ( و قرارها و قراردادهایی که می‌بندید) وفا کنید. مائده۱۝ 📚|#‌‌‌خداےخوب‌ابراهیم/ص۱ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•

خدا چیزهای نابش رو به هرکسی نمیده ! به کسی که در مخمصه ها بندگی کنه چیزهای نابش رو میده...🌿 #استادعالی

معجزات علمی قرآن در این قسمت گوشت انسان در خواب! •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•

بانام‌رفت‌؛ولی‌گمنام‌برگشت نامش‌راامانت‌دادبہ‌حضرت‌مادر گمنامی‌تنهابرای‌شهرت‌پرستان‌دردآوراست فاطمه‌گمنام‌میخردｼ!💔 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•

حیف باشد که تو باشی و مرا غم ببرَد.. #یاصاحب‌الزمان❤️ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•

حکایت از گُلی؛ در زیرِ رگبار است دلتنگی ... #صلی‌الله‌علیک‌یااباعبدلله❤️ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•

نمایی از ضریح جدید حضرت رقیه سلام الله علیها •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•

دانیالم سلام ! دلتنگتم ، دلتنگ خندھ‌هایت ، دلتنگ سر به سر گذاشتن هایت ، دلتنگ قدم زدن هایمان در خیابان‌هایی که همیشه میگفتی : امن ترین خیابان‌های دنیاست . مهربانم ! قشنگ‌ترین لحظه‌هاۍ زندگیم با بودن در کنار تو رقم خورد ؛ تا با تکرار خاطرات ، شیرینے زندگۍ را برایم به تصویر بکشی . . عزیز تر از جانم ! تمام آرزوهاۍ عاشقانه‌ام را تقدیم‌ تو میکنم و قول میدهم که بی‌تابۍ نکنم ، محکم باشم ، صبور باشم ، قوی باشم ، شیرزن باشم . . همسرم شهادتت مبارک :) شهادتت مبارک که تو برای همیشه تاریخِ زندھ‌ای و زنده خواهے ماند ؛ و اینک ما ماندھ‌ایم با عهدے سنگین بر گردن‌مان . .🌿'! همسر شهید امنیت دانیال رضازادھ ♥️✨- #یڪ‌روایت‌عاشقانہ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•

🔥امان از وسوسه شیطان... •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•

با ابوالفضل شفیعی دوست و هم محله ای بودم. صبح عملیات خیبر پیکر غرق خونش رو دیدم. با بچه ها دورش حلقه زدیم. دو دستش قطع شده و تمام بدنش پر از تیر و ترکش بود... وصیت نامه اش هم توش جیبش قرار داشت؛ باز کردیم و دیدیم نوشته: خدایا دوست دارم همانطور که اسمم رو ابوالفضل گذاشتن مانند حضرت ابالفضل شهید بشم... 💐 منبع: نشریه معبر راوی 💚 #شهید_ابوالفضل_شفیعی🕊🌱 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•