eitaa logo
مامان حنای قصه گو
564 دنبال‌کننده
358 عکس
257 ویدیو
0 فایل
حنانه هستم کنشگر در عرصه تربیت کودک و روانشناسی کودکان😊 جهت ارتباط با مامان حنای قصه گو : [https://harfeto.timefriend.net/17247593463007] کانال تبلیغات بسیار ارزان مامان حنا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/1645937467Cfb593cb17c
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یکی از عواملی كه مانع از استراحت كودك مي شود و موجب ماندن خستگي جسمي مي شود، تغذيه کودک است. از قديمي ها و مادر بزرگ ها بسيار شنيده ايم كه "اين بچه رودل كرده "به دكترها كه مي گوييم رودل به ما مي خندد. رودل يعني سردل بچه يك چيزي مانده است. اين ها همه تجربه است و هيچ سالمندي ادعاي علم ندارد ولي تجربه دارد. تغذيه ي غلط باعث كندي دستگاه گوارش مي شود و كودك در اين حالت نمي تواند بخوابد و يا شب خواب آشفته خواهد داشت و بنابراين دستگاه گوارش هم احتياج به استراحت دارد. به بچه ها اجازه دهيد استراحت دستگاه گوارش داشته باشند. دائم با قاشق و بشقاب دنبال بچه ها نرويد. اجازه دهيد گرسنه شوند. البته با رعايت خط تعادل. نه پرخوري و نه كم خوري. ما دائم در حال دادن مواد نيرو زا و نگهدارنده و محرك هستيم و از طرف ديگر هم مانع از حركت آن ها مي شويم بعد ادعا مي كنيم كه بچه خوب نمي خوابد و بد خواب شده و يا بي قرار است. eitaa.com/story555
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ایده تزئین دفتر کودکان😍 eitaa.com/story555
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"خوشحالم كه تو بچه منی! خوشحالم كه در كنارم هستی. خوشحالم كه خدا تو را به ما هدیه داده" و جملاتی از این دست در برابر جملاتی چون "كاش یكی برای چند ساعت تو رو نگه می داشت تا من نفس بكشم، از اولش هم تو رو نمی خواستیم، از وقتی به دنیا اومدی همه چی خراب شد، تو باعث شدی نتونم درس بخونم و..." كودک نباید از اینكه وجود دارد احساس گناه كند و با این حس بزرگ شود. در عوض می بایست خوشحالی مان را از وجودش و در كنارش بودن عنوان كنیم. حتی اگر کودک ما هنوز نوزاد است چون کودکتان با جملات منفی از همون نوزادی انرژی منفی دریافت میکنه ضمنا شما هم همینجوری عادت میکنین اونو به چشم یک عامل برای پیشرفت نکردن ببینین. eitaa.com/story555
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹️ ❗️ نصیحت پی در پی، سبب لجاجت فرزندان می شود 🔸️شما والدین خودتان هم باید به آنچه که به نوجوان نصیحت میکنید عمل کنید. 💥در روایت است که: «اگر دانا به دانش خود عمل نکند موعظه اش از قلب ها می لغزد؛ همان گونه که قطره آب از روی سنگ فرو می ریزد.» ✍نصیحت های شما برای نوجوان باید پنهانی باشد. نوجوان با توجه به ویژگی شخصیت طلبی اش نصیحت شنیدن در جمع رابرنمی تابد. eitaa.com/story555
🌸قصه شب🌸
یک جنگل بزرگ، روی یک درخت که در نزدیکی رودخانه بود، مرغ ماهیگیری به همراه همسرش زندگی میکردند.🐟🐠 همه چیز خوب بود، اما این دو مرغ ماهیگیر یک مشکل بزرگ داشتند، مشکلشان این بود که هربار همسر مرغ ماهیگیر تخم میگذاشت، ماری که در پایین درخت آنها خانه داشت می آمد و تخم ها را میخورد. مرغ های ماهیخوار خیلی از این بابت غصه میخوردند. تا اینکه روزی مرغ ماهی خوار پیش دوستش خرچنگ رفت و با او درد و دل کرد.🦞🦀 خرچنگ به او گفت: "نگران نباش، تا وقتی دوست خوبی مثل من داری نباید ناراحت باشی. من الان یک نقشه ی خیلی خوب برایت میکشم." سپس کمی فکر کرد و بعد در گوش مرغ ماهیخوار نقشه اش را گفت. مرغ ماهیخوار که خیلی خوشحال شده بود به لانه اش رفت و نقشه را برای همسرش تعریف کرد. همسرش از او پرسید: "مطمئنی که این نقشه ی خوبی است؟ امیدوارم که مشکلی پیش نیاید. قبل از انجام این نقشه خوب فکرهایت را بکن." اما مرغ ماهیخوار برای انجام این نقشه خیلی هیجان زده بود و میخواست حتما نقشه را انجام دهد. مرغ ماهیخوار به سمت رودخانه رفت و چند تا ماهی گرفت. بعد ماهی ها را به سمت درختی برد که یک میمون روی آن زندگی میکرد. 🐒🐒 ماهی ها را به ترتیب پشت سر هم چید، از خانه ی میمون به درختی که خانه مرغ های ماهی خوار و مار بود. میمون وقتی از خانه بیرون آمد، بوی ماهی به دماغش خورد. اولین ماهی را دید و سریع آن را خورد. به همین ترتیب همه ی ماهی ها را خورد تا به خانه ی مار رسید. همان لحظه مار هم از خانه اش بیرون آمد. میمون تا مار را دید به سمت او حمله کرد و مار هم که خیلی ترسیده بود، دو پا داشت و دو پای دیگر هم قرض کرد و فرار کرد.🪱🪱 مرغ های ماهیخوار خیلی خوشخال شدند و نفس راحتی کشیدند. فردا صبح، میمون دوباره برای پیدا کردن ماهی برگشت. و وقتی دید خبری از ماهی ها نیست، از درخت بالا رفت تا چیزی برای خوردن پیدا بکند. که چشمش به تخم های مرغ های ماهیخوار افتاد. تخم ها را خورد و به خانه اش برگشت. وقتی مرغ های ماهیخوار به لانه شان برگشتند، دیدند که میمون دارد از درخت پایین می آید و خبری از تخم هایشان نیست. آنها فهمیدند که به هرکسی نمیتوان اعتماد کرد. eitaa.com/story555