eitaa logo
ذهن موفق
328 دنبال‌کننده
156 عکس
33 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🌴🥀دلت که گرفت، دیگر منت زمین را نکش. راه آسمان باز است، پر بکش. او همیشه آغوشش باز است، نگفته تو را میخواند، اگر هیچکس نیست، خدا که هست 🥀جاده های زندگی را خدا هموار می کند، کار ما فقط برداشتن سنگ ریزه هاست… پس اینقدر آه و ناله چرا ؟ 💕کانال ذهـــــن موفق💕↙️ @successmind
🌴🌴چه زیباست زندگی کردن با امید… نه امید به خود؛ که غرور است ! نه امید به دیگران؛ که تباهی است ! بلکه امید به خدا؛ که خوشبختی است 🌹🌹خداوند، گوش ها و چشم ها را در سر قرار داده است تا تنها سخنان و صحنه های بالا و والا را جست و جو کنیم. 💕کانال ذهـــــن موفق💕↙️ @successmind
💕کانال ذهـــــن موفق💕↙️ @successmind
❤️❤️❤️❤️❤️ ❤️ قلب من ❤️ در لحظه ایی که فکر میکنی هیچ نعمت و رحمتی برای تو نیست، به صدای تپش قلبت ❤️گوش کن… نعمت و رحمتی بزرگتر از این سراغ داری؟؟؟ ❤️❤️❤️❤️❤️ 💕کانال ذهـــــن موفق💕↙️ @successmind
✍️قانون کائنات: ⭕️سختی نبايد تو را غمگين كند، اين همان جايي است كه اغلب مردم اشتباه ميكنند... 💢 سختی قرار است تو را هوشيار تر كند ، چون انسانها زماني هوشيارتر ميشوند كه زخمي شوند، رنج نبايد بيچارگي را بيشتر كند. ⭕️سختیرا تنها تحمل نكن،سختی را درك كن، اين فرصتي است براى بيداري، وقتي آگاه شوي بيچارگي ات تمام ميشود... 💢اگر كه به جاى محبتي كه به كسي كرديد از او بي مهري ديده ايد، مأيوس نشويد، چون برگشت آن محبت را از شخص ديگري، در زمان ديگري، در رابطه با موضوع ديگري" خواهيد گرفت. 👈شك نكنيد! اين قانون كائنات است. 💕کانال ذهـــــن موفق💕↙️ @successmind
⭕️➕ مرد زاهدی که در کوهستان زندگی می کرد کنار چشمه ای نشست تا آبی بنوشد و خستگی در کند. سنگ زیبایی درون چشمه دید. آن را برداشت و در خورجینش گذاشت و به راهش ادامه داد. در راه به مسافری برخورد که از شدت گرسنگی به حالت ضعف افتاده بود. کنار او نشست و از داخل خورجینش نان بیرون آورد و به او داد. مرد گرسنه هنگام خوردن نان چشمش به سنگ گرانبهای درون خورجین افتاد. نگاهی به زاهد کرد و گفت: آیا آن سنگ را به من می دهی؟ زاهد بی درنگ سنگ را در آورد و به او داد. مسافر از خوشحالی در پوست خود نمی گنجید او می دانست که این سنگ آنقدر قیمتی است که با فروش آن می تواند تا آخر عمر در رفاه زندگی کند. بنابراین سنگ را برداشت و با عجله به طرف شهر حرکت کرد. چند روز بعد همان مسافر نزد زاهد آمد و گفت: من خیلی فکر کردم تو با این که می دانستی این سنگ چقدر ارزش دارد، خیلی راحت آن را به من هدیه کردی. بعد دست در جیبش برد و سنگ را در آورد و گفت: من این سنگ را به تو بر می گردانم ولی در عوض چیز گرانبهایی از تو می خواهم به من یاد بدهی که چگونه می توانم مثل تو باشم. مرد زاهد گفت: همانطور که ماهی اقیانوس هرگز نگران کاسته شدن آب اقیانوس نیست، تو نیز اگر از حد و اندازه رحمت خدا آگاه شوی، هرگز دلبسته شیئ نازل و خردی چون آن سنگ نخواهی شد. منبع: یار با ماست - علی محمود پور 💕کانال ذهـــــن موفق💕↙️ @successmind
تا به حال به آدم هایی که در زندگی تو هستند دقت کرده ای ؟ یادت باشه حضور هیچ کس در زندگی تو بی دلیل نیست ! آدم هایی که با آن ها روبه رو می شوی آیینه ای هستند برای تو.... اگر می خواهی خود را بشناسی و از حال و هوای درونت با خبر شوی ببین چه کسانی در زندگی ات حضور دارند ! دریافتی ما از هستی ، تنها پول نیست آدم هایی که به زندگی مان وارد می شوند نیز ، روزی ما هستند! 💕کانال ذهـــــن موفق💕↙️ @successmind
✍️ کوتاه و آموزنده ✅ درویشی تنگدست به در خانه توانگری رفت و گفت: ✅ شنیده ام مالی در راه خدا نذر کرده ای که به درویشان دهی، من نیز درویشم. 👈 خواجه گفت: من نذر کوران کرده ام تو کور نیستی. ✅ پس درویش تاملی کرد وگفت: ای خواجه کور حقیقی منم که درگاه خدای کریم را گذاشته به در خانه چون تو گدائی آمده ام. 👈 این را بگفت و روانه شد. خواجه متأثر گشته از دنبال وی شتافت و هر چه کوشید که چیزی به وی دهد قبول نکرد. 🔴از او بخواه که دارد و میخواهد که از او بخواهی... 🔴 از او مخواه که ندارد و می ترسد که از او بخواهی. 📚 "خواجه عبدالله انصاری" 💕کانال ذهـــــن موفق💕↙️ @successmind
🚩 متاسفانه ما آدمها از یه حقیقت کلی در مورد خودمون و دیگران غافل هستیم،و اون اینه که خداوند از هر کدام از انسان ها فقط یک نمونه خلق کرده،شاید کسانی باشند که از نظر قیافه و یا طرز فکر با ما شباهت زیادی داشته باشند،اما هرگزهیچ انسانی نیست که از نظر اعتقادات،روش زندگی و طرز فکر و مابقی موارد به ما شباهت داشته باشه. این گفته به این معنیه که ما نباید انتظار داشته باشیم که همیشه و در همه حالت ها اطرافیان ما را کامل درک کنن. باید بدونید همسرتون هر چقدر هم از همه لحاظ با شما تفاهم داره،کپی شخصیت شما نیست و یه جاهایی. احساس میکنید که گاهی اوقات شما را نمیتونه درک کنه مطمئنا شما هم به همین شکل هستید. اگر بتونید هر روزدر زندگیتون این مسئله که هیچ کسی کپی شخصیت شما نیست را در نظر بگیرید مطمئن باشید هر روز زندگی شما بهتر و شیرین تر میشه. 💕کانال ذهـــــن موفق💕↙️ @successmind
🍂تا به حال شده است که با یک پرسش نامربوط از دهان یک آشنای دور یا حتي نزدیک، انقدر غمگین شوی که نتوانی تا چند دقیقه خودت را جمع و جور کنی؟! راستی چرا مردم از هم اینهمه سئوال می پرسند؟ 🍁چرا مثلا می پرسند :روی صورتت جوش در آورده ای؟ چرا اینهمه لاغر شده ای؟ رنگت چرا این همه پریده؟! اینها سئوال های تلخ خالی کننده ای هستند... و بدتر از اینها اینکه بپرسی فلانی کجاست؟ چند تا بچه داری؟ چرا بچه دار نشدی؟ چرا بچه ات اینهمه چاق است؟ چرا خانه ات این همه قدیمی است؟ خانهء قدیمت بهتر نبود؟🍁 چرا از یکدیگر سئوال هایی می کنیم که ممکن است هم را مجروح کنیم؟!💔 🌞🍃چرا از هم نمی پرسیم که این روسری چه قدر به تو می آید از کجا خریدی اش... یا چرا به هم نمی گوییم چه قدر چشمانت برق می زند...😍 چه قدر این رنگ مو به تو می آید... 😊 چه قدر در کنارت از گذشته آرام ترم.... چه قدر دلتنگ بوده ام و چه خوب که بعد از این همه وقت دوباره دیدمت...🍃 به موهای سفیدی که از حاشیه روسری دوستمان بیرون آمده چه کار داریم... اگر بخواهد خودش درباره اش با ما حرف می زند...☺️ به لکی که پیشانی اش بر داشته... به لایه های چربی ای که ممکن است بر بدنش افزوده شده باشد... یا به چین و چروک های صورتش.... این عبارت، چه قدر عبارت بی رحمانه ست و بی رحمانه تر اینکه از زبان یک دوست شنیده شود: چه قدر خراب شده ای!!!🌾 خراب شده ای یعنی چه؟! یعنی اتفاقی ناگوار یا خستگی هایی بیشمار بر پشت و شانه های دوستمان، آشنایمان یا عزیزمان وارد آمده است و حالا که ما بعد مدت ها او را دیده ایم با گفتن این عبارت باید حتما به او بفهمانیم که تو خراب شده ای و من این را از پوستت، از صورتت، از لاغری ات و از گودی پای چشمانت فهمیده ام!! و من پتک محکم تری بر سرت فرو خواهم آورد تا تو خراب تر ازین که هستی شوی...🍂 اصلا چرا از هم سئوال می کنیم.... چرا می پرسیم : این مدت که نبودی کجا بودی؟ یا چرا با طعنه می گوییم این همه مدت با کی بودی که یاد ما نمی کردی.. 💥چرا کلمات و جملاتمان را نمی سنجیم!💥 ممکن است واقعا کسی با یک جمله ی سادهء ما زخمی تر از آنچه هست شود...🌧 اصلا به ما چه مربوط که دوستمان چرا ماشینش را فروخته! چرا بچه هایش را به فلان مدرسه گذاشته! چرا خانه اش را عوض کرده! چرا از کارش بیرون آمده است! مگر نه اینکه اگرخودش بخواهد به ما خواهد گفت... کمی درنگ کنیم در ابتدای دیدارها و هم دیگر را با سئوالهای عجولانه نیازاریم.😊 بگذاریم دوستمان نفسی تازه کند... بگذاریم آشنایمان در کنارمان یک فنجان چای بنوشد بدون نگرانی، بدون دلهره، بدون اندوه...☕️🍃 او را به یاد لکه های صورتش، کج بودن قدم هایش و خالی های اطرافش نیاندازیم! قطعا چیزهایی از زندگی اش کاسته شده است که حالا سعی می کند با ارتباط، با سلام های دوباره آنها را التیام دهد. از کسی سراغ کسی از متعلقات غایبش را نپرسیم... اگر باشد... اگر هنوز در محدودهء زندگی اش حاضر باشد، خودش یا نامش به میان خواهد آمد. کمی صبور باشیم...🌸🍃 کمی صبور در ابتدای دیدارها، وهمدیگر را با سئوالهای تاریک و غمگین کننده نیازاریم! ❤️ چقدر حضرتِ عشق زیبا و به جا فرمود که : وَلَا تَجَسَّسُوا وَلَا یَغْتَب بَّعْضُكُم بَعْضًا... ...در کارهای پنهانی یکدیگر جست و جو نکنید و از یکدیگر غیبت نکنید... ❤️ 🍃حجرات-12🍃 💐 لطفا با نشر این پیام خوبی را گسترش دهیم 💐 🌬 @successmind
🔴 ما انسانهای عجیبی هستیم!!! وقتی به دستفروشی فقیری میرسیم که جنس خود را به نصف قیمت می فروشد با کلی چانه زدن او را شکست میدهیم و اجناسش را به قیمت ناچیز می خریم بعد به یه کافی شاپ لوکس شخص ثروتمندی میرویم و یک فنجان قهوه را ده برابر قیمت نوش جان میکنیم و انعامی اضافه نیز روی میز میگذاریم و شادمانیم!!! شادمانیم که فقیران را فقیر تر میکنیم شادمانیم که ثروت مندان را ثروتنمند تر میکنیم 💕کانال ذهـــــن موفق💕↙️ @successmind
🔴 بزغاله ای روی پشت بام بود و به شیری که از پایین عبور می کرد ناسزا گفت. شیر گفت : این تو نیستی که به من ناسزا می گوید ، بلکه این جایگاه توست که به من ناسزا می گوید. بعضی ها از خود هیچ ندارند و به پشتوانه دیگران یا به دلیل موقعیتشان جرأت اظهار نظر دارند. 🖊شیخ بهایی 💕کانال ذهـــــن موفق💕↙️ @successmind
📚 معلمی به یک پسر هفت ساله ریاضی درس می‌داد. یک روز که پسر پیش معلم آمده بود، معلم می‌خواست شمارش و جمع را به پسرک آموزش دهد. معلم از پسر پرسید: «اگر من یک سیب، با یک سیب دیگه و یک سیب دیگه به تو بدهم، چند تا سیب داری؟» پسرک کمی فکر کرد و با اطمینان گفت: «چهار!» معلم که نگران شده بود انتظار یک جواب درست را داشت؛ سه. معلم با ناامیدی با خود فکر کرد: «شاید بچه درست گوش نکرده باشه.» او به پسر گفت: «پسرم، با دقت گوش کن. اگر من یک سیب با یک سیب دیگه و دوباره یک سیب دیگه به تو بدم، تو چند تا سیب داری؟» پسر ناامیدی را در چشمان معلم می‌دید. او این بار با انگشتانش حساب کرد. پسر سعی داشت جواب مورد نظر معلم را پیدا کند تا بلکه خوشحالی را در صورت او ببیند اما جواب باز هم چهار بود و این بار با شک و تردید جواب داد: «چهار.» یأس بر صورت معلم باقی ماند. او به خاطر آورد که پسرک توت فرنگی خیلی دوست دارد. با خودش فکر کرد شاید او سیب دوست ندارد و این باعث می‌شود نتواند در شمارش تمرکز کند. معلم با این فکر، مشتاق و هیجان زده از پسر پرسید: «اگر من یک توت فرنگی و یک توت فرنگی دیگه و یک توت فرنگی دیگه به تو بدم، چند تا توت فرنگی داری؟» پسر که خوشحالی را بر صورت معلم می‌دید و دوست داشت این خوشحالی ادامه یابد دوباره با انگشتانش حساب کرد و با لبخندی از روی شک و تردید گفت: «سه؟» معلم لبخند پیروزمندانه‌ای بر چهره داشت. او موفق شده بود. اما برای اطمینان، دوباره پرسید: «حالا اگه من یک سیب و یک سیب دیگه و یک سیب دیگه به تو بدم، چند تا سیب داری؟» پسر بدون مکث جواب داد: «چهار!» معلم مات و مبهوت مانده بود. با عصبانیت پرسید: «چرا چهار سیب؟» پسر با صدایی ضعیف و مردد گفت: «آخه من یک سیب هم تو کیفم دارم.» وقتی کسی جوابی به شما می‌دهد که متفاوت از آنچه می‌باشد که شما انتظار دارید، سریع نتیجه‌گیری نکنید که او اشتباه می‌کند. شاید ابعاد و زوایایی از موضوع وجود دارد که شما درباره آنها هنوز فکر نکرده‌اید یا شناخت ندارید... 💕کانال ذهـــــن موفق💕↙️ @successmind