Seyed Mehdi Hosseini - Dastam Khalie (128).mp3
6.62M
به وقت دلتنگی ❤️
@sulook
🔴 ویژگی غذای کامل
✍ پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله می فرمایند: هر گاه غذا خوردن با چهار ویژگی همراه باشد، کامل خواهد بود:
👈🏻 از حلال باشد،
👈🏻 دست بر آن بسیار باشد،
👈🏻 و با بسم الله آغاز شود،
👈🏻 و با الحمدالله پایان پذیرد.
📚 کافی، ج ۶، ص ۲۷۳
@sulook
◈
✍ #سخــــن_بــــزرگان
🌿 آیتاللـہ بهجـــت (ره) :
هرکس میخواهد در کارش گره
نیفــتد و به هرآنچـہ میخـواهد
برســد زیــاد استــغفـــــار ڪند.
➫ @sulook
محمدرضا بهدوچیزخیلیحساس بود👀
موهاش _ موتورش...
قبل ازرفتن بھ سوریه
هم موهاشو تراشید
هم موتورش رو بھ دوستش بخشید🙃🌱
بدون هیچ وابستگیرفت.. (:
#شھیدمحمدرضادهقان🌿
#جهاد_با_نفس💪🏻✨
@sulook
🔴 آداب خرید میوه
✍ رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم می فرمایند: موقعی که برای خانواده ات میوه خریداری می کنی، مقداری از آن را به همسایه ات اهداء کن و اگر نمی توانی هدیه بدهی، میوه را سِرّی و مخفیانه یا پوشیده به منزل ببر.
مراقب باش فرزندت میوه را به خارج از منزل نبرد تا کودک همسایه از دیدن آن ناراحت و آزرده خاطر نشود.
📚 بحار الانوار، ج ۱۸، ص ۲۲۲
دین اسلام کامل ترین دین است؛ به طوری که در کنار همه دستورات و احکام عبادی، اقتصادی، سیاسی و ...، از کوچک ترین مسائل اخلاقی هم غافل نشده است.
فراموش نکنیم که رعایت همین نکات ریز، در کنار سایر احکام، می تواند محافظ ما و عزیزانمان در برابر بسیاری از بلاها و گرفتاری باشد.
@sulook
ღ
📜 #حــدیثامـــروز
❤️ امام علی علیه السلام :
هرکس چشم خود را از نامحرم
فرو بندد، قلبش راحت میشود.
➫ @sulook
📚#تلنگر
مردی خسیس طلاهایش را در گودالی پنهان کرد و هر روز به آنها سر میزد.
یک روز یکی از همسایگانش طلاها را برداشت. مرد خسیس به گودال سر زد اما طلاهایش را نیافت و شروع به شیون و زاری کرد.
رهگذری پرسید:
چه شده؟ مرد حکایت طلاها را گفت. رهگذر گفت: این که ناراحتی ندارد. سنگی در گودال بگذار و فکر کن که شمش طلاست، تو که از آن استفاده نمیکنی، سنگ و طلا چه فرقی برایت دارد؟
ارزش هر چیزی در داشتن آن نیست بلکه در استفاده از آن است
@sulook
✍#حکایت
مردی صبح گاهان برای ادای نماز صبح روانه مسجد شد در راه پایش سر خورد و در گودالی اب فرود آمد به منزل برگشت و پس از تعویض لباس دوباره روانه مسجد شد .
دوباره همانجا سر خورد و به گودال افتاد. مرد به سوی خانه برگشت برای بار سوم لباس پوشید و روانه خانه خدا گردید.
وقتی به گودال آب رسید دید مردی فانوس به دست منتظر او ایستاده ...
مرد فانوس به دست گفت من منتظر تو هستم تا تو را به سلامت به مسجد رسانم
عابد قصه ما از او تشکر کرد و با هم روانه مسجد شدند
وقتی به مقصد رسیدند مرد عابد قصه ما از مرد فانوس به دست پرسید
تو که هستی و برای چه به من کمک کردی .. مرد فانوس به دست جواب داد ....
من شیطانم ...!
بار اول که به زمین خوردی دوست میداشتم که ازبرگشتن منصرف شوی
ولی تو با برگشت خود موجب شدی خداوند تمام گناهان خویشاوندانت را عفو نمایدو در مرتبه دوم که به زمین خوردی لباس پوشیدی و برگشتی.
خداوند گناهان تمام مردم دهکده ات را بخشید.
ترسیدم اگر بار دیگر به زمین بخوری خداوند به خاطر تو از سرتقصیرات تمام مردم زمین بگذرد بنابراین چاره را در آن دیدم که شما را به سلامت به مقصد رسانم.
@sulook