مگر جبرییل را پر سوخته؟
بوى خوش مىآيد اينجا، عود و عنبر سوخته؟
يا كه بيتاللَّه را كاشانه و در سوخته؟
از چه خون مىگريد اين ديوار و در؟ يا رب مگر
گلشن آل خليل اينجا در آذر سوخته؟
خانهى وحى از مَلك يكباره شد در ازدحام
اندرين غوغا مگر جبريل را پر سوخته؟
خانهى زهراست اينجا، قتلگاه محسن است
آشيان قهرمان بدر و خيبر سوخته
سينهى زهرا شكسته، چهرهاش نيلى شده
مرتضى، خونين جگر قلب پيمبر، سوخته
بر حريم عقل كل، ديوانهای زد آتشى
كز غمش هر عاقلى را جان و پيكر سوخته
خيمهگاه كربلا را آتش از اينجا زدند
شد ز داغ محسن آخر كام اصغر، سوخته
نسل آفتاب