eitaa logo
کانال سیاست دشمنان مهدویت
1.8هزار دنبال‌کننده
136هزار عکس
179.1هزار ویدیو
817 فایل
پیشنهادات و انتقادات ⤵️ @seyedalii1401 سلام علیکم گرد هم جمع شده ایم تا در فتنه اکبر از یکدیگر چیزهایی یاد بگیریم و به مردم بصیرت دهیم وظیفه ما تولید محتوا ، و هوشیاری مردم در برابر فتنه های سیاسی دشمنان اسلام ومهدویت میباشد
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗 تسبیح فیروزه ای 💗 پارت 48 وارد خونه شدم - ماماااان؟ مامان: تو اتاقم رها از پله ها رفتم بالا در اتاق و باز کردم - سلام ،دارین چیکار میکنین؟ مامان: دارم یه کم تمیز کاری میکنم - جدی،معصومه خانم و چرا نگفتی بیاد مامان: معصومه خانم ، دخترش تصادف کرده رفته پیشش بیمارستان - آخییی ،خدا انشاءالله شفا بده مامان: الهی آمین ،چیزی شده این موقع اومدی اینجا؟ - بابا میاد ناهار؟ مامان: اره گفت ساعت دو میام - باشه،من میرم تو اتاقم مامان: نگفتی چی شده - بابا اومد میگم بهتون مامان: از دست تو ،باز معلوم نیست چی در انتظارمونه بابا اومد و نشستیم دور میز همین لحظه هانا هم وارد خونه شد هانا: سلام مامان: سلام دخترم بابا: سلام بابا - سلام ،بچه درس خون هانا: مشکوک میزنی رهااا ،اینجا چیکار میکنی - وااا یعنی اینقدر تابلو ام که همه فهمیدین مشکوک میزنم اینجام ( همه با هم خندیدن ) مامان: هانا برو لباست و عوض کن بیا هانا: باشه مامان: خوب رها خانم، بابات هم اومده ،بگو چی شده؟ - اوممممم،من نمیخوام عروسی بگیرم ، میخوایم دوهفته دیگه بریم مشهد، ماه عسلمون بشه مامان: وااا ،این خل بازیااا چیه، آقا رضا این پیشنهاد و داده؟ - نه ،من خواستم! مامان: اصلا  حرفشو نزن،دختر بزرگ نکردم ،همینجوری بفرستمش بره ،مگه بی کسی تو - عع مامان چه ربطی داره،من دلم نمیخواد هزینه الکی کنم بابا: با این شرایطی که الان نوید داره ،و زبون زد کل فامیل شدیم ،به نظر منم کار درستیه مامان: نمیدونم چی بگم ،هر چی بگم باز تو کاره خودتو میکنی - خیلی ممنونم مامان: خوب تو این دوهفته ای ،خونه پیدا کردین؟ - نه دلم میخواد با عزیز جون زندگی کنم مامان: وااییی رها ،تو رو خدا ،میرم سرمو میکوبم به دیوارااااااا بابا: نمیخواد من خودم یه آپارتمان براتون میخرم - نه بابا جون، رضا خودش هم میخواست یه خونه بگیریم ولی من نزاشتم ،کلن دوست دارم همونجا باشم مامان: پس جهازت و کجا میخوای بزاری ؟ - چیز مهمی نمیخوام ،یه کم وسیله های جزئی میخوام بابا: پولشو بهتون میدیم ،بعد هر موقع اگه خواستین ،مستقل بشین ،بری بخری واسه خودت - قبول مامان: واییی خدای من،مردم چی میگن - مردم ،همون مردم قدیمن مامان، حرفاشون هیچ وقت تموم شدنی نیست ،الهی قربونتون بشم ،مهم خوشبختی منه که خوشبخت میشم در کنار رضا مامان: انشاءالله 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗 تسبیح فیروزه ای💗 پارت49 تو اتاقم دراز کشیده بودم ،گوشیم زنگ خورد ،نرگس بود - جونم خواهر شوهر نرگس: رها ، تو میدونستی؟ - چیوو؟ نرگس: قضیه خواستگاری آقا مرتضی ؟ - واااییی مامانش زنگ زد ؟ نرگس: پس میدونستی مگه اینکه دستم بهت نرسه ! - چرا ،مگه دلت پیش آقا مرتضی نبود؟ نرگس: چرا بود،ولی تو نباید میگفتی بهش زنگ بزنه ؟ - وااا ،دو تا دیونه از هم خوششون میاد ،تردید دارن که اون یکی میخوادش یا نه چه کاریه بابا ،من شدم مسبب کار خیر نرگس: کووفت ،یه مسببی نشونت بدم من - حالا کی میان؟ نرگس: امشب؟ - واییی ،آقا مرتضی چقدر هول بود میدونستم زودتر میگفتم،تا از شرت خلاص شم نرگس: خیلی بی مزه ای ،امشب زودتر بیا - نمیام نرگس: چرا ؟ بیا دیگه ،میمیرم از استرس تا شب - نه خیر بیام ،کتک میخورم از دستت نرگس: حالا فک کن من جلو داداشم بزنمت ،یکی بزنم که شیش تا از داداشم کتک میخورم که - باشه میام پس نرگس: قربونت برم ،زودتر بیا - رضا میاد دنبالم،تازه به رضا گفتی؟ نرگس: نه نگفتم ،یعنی روم نمیشه ،الانم ناهارشو خورد رفت - باشه خودم میگم بهش،اگه چیزی میخواین بگو داریم میایم بخریم نرگس: اره اره، شیرینی ،میوه،شکلات بخرین - چیز دیگه نمیخوای؟ نرگس: نه دیگه ،اینقدر استرس دارم ،نمیتونم تا سر کوچه برم ،قربون دستت - فدات شم ،باشه نرگس: من برم کلی کار دارم - باشه برو عروس خانم بعد از خداحافظی با نرگس، زنگ زدم به رضا رضا: جانم خانومم - سلام رضا جان رضا: سلام گل بانو - رضا جان،امشب واسه نرگس میخواد خاستگاربیاد رضا: جدی؟ کی هست این داماد بد بخت ؟ - آقا مرتضی! رضا: شوخی میکنی! میگم این مرتضی صبح تا الان آفتابی نشده پیشم - بیچاره ،حالا رضا جان یه کم زودتر بیا باید بریم یه کم وسیله بخریم واسه امشب رضا: چشم بانووو - کاری نداری؟ رضا: نه عزیزم ،مواظب خودت باش - چشم 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗تسبیح فیروزه ای💗 پارت50 چند دست لباس برداشتم گذاشتم داخل ساک ،نزدیک های غروب بود که رضا اومد دنبالم از مامان و هانا خدا حافظی کردم و رفتم ،سوار ماشین شدم - سلام رضا: سلام عزیزم ( یه گل از روی داشبورد ماشین برداشت به سمت من گرفت) رضا: تقدیم به خانوم خودم - خیلی ممنونم ،خودتون گلین چرا زحمت کشیدین رضا: این که صد البته - بریم که نرگس تا الان صد بار از استرس غش کرده رضا: خوب ،خواهر شوهرت و شناختیااا ( گوشیم زنگ خورد ) - بیا حلال زاده اس - جونم نرگسی نرگس: کجایی رها، خوبه گفتم زود بیای،نکنه همراه طرف دوما میخوای بیای - داریم میایم نرگس جون ،تو راهیم نرگس: وسیله ها یادتون نره - چشم گلم، تو حرص نخور ،واسه پوستت خوب نیست نرگس: دیونه ،زود بیاین - رضا جان ،بریم وسیله بخریم ،یادمون بره نرگسه منو کشته رضا:  خریدم صندلی عقب ماشین و نگاه کن - ای وااایی ،اصلا متوجه نشدم رضا: از بس که من اینقدر جذابم ،فقط محو تماشای من شدی... - نکن بابا ،اعتماد به نفست داره میخوره به سقف ماشین... رسیدم خونه عزیز جون ،در حیاط و باز کردیم ،نرگس داشت تو حیاط رژه میرفت... - یعنی تو سرگیجه نگرفتی اینقدر راه رفتی تو دختر ( نرگس یه نگاهی به رضا کرد و خجالت کشید،آروم گفت):سلام رضا ( خندید): علیک سلام نرگس خانم نرگس از خجالت فرار کرد رفت تو خونه وسیله ها رو آشپز خونه بردیم ،رضا هم رفت توی اتاق منم رفتم توی اتاق نرگس - وااییی فکرنمیکردم اینقدر خجالتی باشی تو دختر نرگس: مگه تو فکرم میکنی - نه پس ،داداشت واز داخل لپ لپ برداشتم پس نرگس: ععع ،باشه اگه به داداش نگفتم - نرگس جون این شتریه که دم در خونه هر کسی میخوابه ،استرس نداشته باش نرگس: پرفسور،انیشتین ،گراهامبل،احیانأ این مثال و واسه مردن نمیزنن؟ - عع ولی واسه هر دوجا کاربرد داره هااا نرگس: پاشو ،برو تا منو مثل خودت دیونه نکردی .... -خودتی... اللهم عجل لولیک الفرج 🤲🏼💚 _﴿♥️﴾_________________ ☫سیاست دشمنان مهدویت @syasatmahdaviyat 🌴🕊🌷💚🌷🕊️🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷امشبم را به نام تو متبرک می‌کنم 🌷 مهمان امشب 👇🏼 🌷شھید والامقام حسین‌محرابی🌷 🌷حمد و توحید و ۱۴ صلوات 🌷 اللهم عجل لولیک الفرج 🤲🏼💚 _﴿♥️﴾_________________ ☫سیاست دشمنان مهدویت @syasatmahdaviyat 🌴🕊🌷💚🌷🕊️🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
3.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬مسکین فرستاده خداست 🎙️حجت الاسلام فرحزاد 🍃‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌻🍃🌺🍃🌻🍃 أَلَا بِذِڪْرِ اللَّهِ تَطْمَئِـنُّ الْقُلُــوبُ ☫سیاست دشمنان مهدویت @syasatmahdaviyat 🌴🕊🌷💚🌷🕊️🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلیپ تکان دهنده قضاوت نکنیم اخلاص بیاموزیم 🍃‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌻🍃🌺🍃🌻🍃 أَلَا بِذِڪْرِ اللَّهِ تَطْمَئِـنُّ الْقُلُــوبُ ☫سیاست دشمنان مهدویت @syasatmahdaviyat 🌴🕊🌷💚🌷🕊️🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✿‍✵✨🍃🌸<❈﷽❈>🌸🍃✨✵✿‍ هـر شــ🌙ــب 🍃🍂داستــــان‌هـــای                    پنـــــدآمــــــوز🍃🍂 ┄┅═✼✿‍✵✿‍✵✿‍✼═┅┄ 🔹شیرها روش خاصی برای شکار دارند آنها از افراد سالخورده و بی چنگ و دندان برای شکار استفاده می‌کنند به این ترتیب که دسته شیرها بز کوهی را در دره ای تنگ و باریک به دام می‌اندازند 🔸شیرهای جوان در یک سمت و شیرهای پیر در سمت دیگر دره جمع می‌شوند 🔹شیرهای پیر با آخرین توان با صدای بلند غرش می‌کنند و حیوانات درون مسیر با شنیدن صدای غرش به جهت مخالف می‌دوند و یکراست به دام شیرهای جوان منتظر می‌افتند 👌حکایت ما نیز چنین است ... 🔸اگر به سمت ترس‌های خود برویم آسیبی به ما نخواهد رسید بلکه این فرار است که ما را به دام می‌اندازد 🔹اکنون ببینید در زندگی از چه می‌ترسید ببینید در خودتان از چه می‌ترسید با چشم باز و قلبی گشوده به درون ترس خود نفوذ کنید، خواهید دید ترس همچون اتاقی خالی است 🔸ترس فقط به اندازه اجتناب شما قدرتمند است هر چه بیشتر از ترس روی گردانید و نخواهید که در آغوشش کشید قدرت بیشتری به آن می‌بخشید ✍ دیل کارنگی می‌گوید: بشر آنقدر که از ترس حوادث اتفاق نیفتاده در آینده در رنج است از خود آن اتفاق آنقدر رنج نبرده است ترست را در آغوش بکش!👌 اللهم عجل لولیک الفرج 🤲🏼💚 _﴿♥️﴾_________________ ☫سیاست دشمنان مهدویت @syasatmahdaviyat 🌴🕊🌷💚🌷🕊️🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا