فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نسل قاسم سلیمانیه ...
از کهگیلویه دهدشت آمده بودند گلزار شهدای کرمان، تا جشن تولد سرباز کوچک حاج قاسم عزیز را در جوار مزار مطهرش بگیرند!
به گفته ی مادر گرامیِ «آقا سید امیرقاسم دانش»، خبر به دنیا آمدن پسرم را حاج قاسم در عالم رویا به من داد ...
#حاج_قاسم تاکید داشت که فکر کن پسرت فرزند من است و خیلی مراقب سربازِ من باش!
۱۴۰۲/۳/۳
#جان_فدا
☫سیاست دشمنان مهدویت
@syasatmahdaviyat
💎🍃🌷🍃💎
با شُهدا صحبَت کُنید
آنها صِدای شُما را به خوبی میشِنوند؛
و بَرایتان دُعا میکُنند
دوستی با شُهدا، دو طَرفه است❤️🌱
#جان_فدا
☫سیاست دشمنان مهدویت
@syasatmahdaviyat
💎🍃🌷🍃💎
✨📚✨﷽✨📚✨
📚✨📚✨
✨📚✨
📚✨
✨
صلوات و سلام خداوند برارواح طیبه ی شهیدان
📖روایت «#دردانه_کرمان»
🔸خاطراتی از سردار شهید حسین بادپا
🔹فصل : اول
🔸صفحه: ۳۳-۳۲
🔻قسمت یازدهم
از روزی که رضایت ما را گرفت، رفت و دیگر برنگشت. تا این که در عملیات والفجر ۸ شیمیایی شد تازه شانزده ساله شده بود. وقتی شیمیایی می شود، صورت، دست هاش، و بدنش به کلی داغون می شوند.
مجروحان شیمیایی را به بیمارستان رازی تهران می بردند.
باز مدتی بود که دیگر یک نامه هم ازش نداشتیم. بی خبری از حسین، در حدی بود که در پایگاه بسیج، جلوی اسمش نوشته بودند مفقودالاثر.
حدود یک ماه در بیمارستان تحت معالجه بوده. تا اینکه به هوش میآید و خبر زنده بودنش به ما میرسد.
ما به سمت تهران حرکت کردیم. همین که به ورودی بیمارستان رسیدیم، چند تا از همین مجروح های شیمیایی را دیدم که توی حیاط با ویلچر این طرف و آن طرف می رفتند. رو کردم به زن برادرم، و گفتم الهی، به حق امام حسین (ع)، به مادرهای این جوون ها یه طاقتی بده که بتونن تحمل کنن که عزیزهاشون رو به این شکل می بینن!
محمد، قدم هاش را تندتر از ما برداشت. نزدیک یک ویلچر رسید. سلام و احوال پرسی کرد. پشت ویلچری را گرفت و آمد سمت ما. گفت سکینه، این هم حسین آقا، پسر دسته گلت.
مانده بودم چه بگویم! فقط ایستادم و نگاهش کردم. آب دهنم خشک شده بود. اصلا پاهام یاری ام نمی کرد یک قدم به جلو بردارم.
حسین، خودش ویلچر را جلو آورد. گفت: ننه، چی شده؟ چرا اینجوری شدی؟! نمی خوای پسرت رو بغل کنی؟! منم؛ حسین! اینقدر تغییر کرده ام که من رو نمی شناسی؟! می گن مادرها از بوی تن بچه شون، فرزندشون رو می شناسند. بیا جلوتر. بیا بغلم کن. خوب نگام کن. ببین حسینت هستم...
ادامه دارد......
#قسمت_اول👇
☫سیاست دشمنان مهدویت
@syasatmahdaviyat
💎🍃🌷🍃💎
✨
📚✨
✨📚✨
📚✨📚✨
✨📚✨📚✨📚✨
✨📚✨﷽✨📚✨
📚✨📚✨
✨📚✨
📚✨
✨
صلوات و سلام خداوند برارواح طیبه ی شهیدان
📖روایت «#دردانه_کرمان»
🔸خاطراتی از سردار شهید حسین بادپا
🔹فصل :اول
🔸صفحه: ۳۴-۳۳
🔻 ادامه قسمت: ۱۱
همه باهم گریه می کردیم.
گفت: بچّه های مردم، دست و پای خودشون رو از دست می دن، انگارنه انگار.
من فقط یه کمی پوستم سیاه و سوخته شده.
هیچ کس ندونه، فکر می کنن که چه اتفاقی افتاده !
خم شدم تا بغلش کنم و ببوسم؛هرچی گشتم، جای سالمی پیدا نکردم.
فقط توانستم سرش را ببوسم.
ویلچرش را کنار یک نیمکت بردیم.
توی حیاط بیمارستان، باهم نشستیم.
از حسین پرسیدم «ننه، چی شد که به این روز افتادی؟!».
گفت«یه عملیات بود به نام والفجر۸. شهرفاو رو گرفته بودند.
عراقی ها از سلاح شیمیایی استفاده کرده بودند.
در هیچ جنگی نباید از مواد شیمیایی استفاده کنن؛ چون این میشه جنگ ناجوانمردانه…».
طوری توضیح می داد که من و پدرش که کم سواد بودیم، متوجه شویم.
او حرف می زد؛ من بی صدا و آرام گریه می کردم.
ویلچرش را سمت من آورد.
دست های مرا تو دست های سوخته اش گرفت و گفت «ننه، همان طور که والدین باید از دست فرزندشون راضی باشن، فرزند هم باید از والدینش راضی باشه.
می خوام بگم من از دست تون راضی نیستم. »
گفتم «چرا، ننه؟! چه کار کردیم؟!».
گفت «تو و بابام ،من رو از دوست هام جدا کردین! شما دعا کردین که من شهید نشم.»
مانده بودم چی بهش بگویم!
با دستش، گوشه ی چارقدم را گرفت، سرم را کشید پایین، و بوسید.
با التماس گفت: ننه، تورو به خدا، از ته دلت دعا کن شهید بشم.
#قسمت_اول👇
☫سیاست دشمنان مهدویت
@syasatmahdaviyat
💎🍃🌷🍃💎
✨
📚✨
✨📚✨
📚✨📚✨
✨📚✨📚✨📚✨
در فرازۍ از وصیتنامھ شھید لبنانـے ِ
مدافع حرم ، مھدیرعد آمده است:
وصیت من بھ دخترانـے ڪھ عڪس
هایشان را در شبکھ هایِ اجتماعـے
میگذارند این است کھ این کار شما باعث
میشود امامزمان خون گریھ کند 💔
شهید مدافع حرم🕊🌹
#مهدی_رعد
☫سیاست دشمنان مهدویت
@syasatmahdaviyat
💎🍃🌷🍃💎
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کرامت و خاطره ای از شهید احمد علی نیری
شهید #احمدعلی_نیری🕊🌹
#انتشار_حداکثری_با_شما
☫سیاست دشمنان مهدویت
@syasatmahdaviyat
💎🍃🌷🍃💎
🦋خیلی زیباسـت
ولی از زیباییش برای خدا استفاده کرد
نه برای ناموس مردم
عکسشو نذاشت تو اینستا
. زیرش ننوشت من و عشقم تو فلان پارتے
|شهید مدافع حرم #علا_حسن_نجمه..🌷
🦋 پولدار
ولی پولشو ول کرد رفت
خودشو خرج کرد برای خدا
نه اینکه پولشو خرج کنه بره فلان کشور تفریح
|شهید مدافع حرم #احمد_مشلب|🌷
🦋لات بود
ولی عکسشو تو پیج ارازل و اوباش نذاشتن
عکس خودزنیاش و دعواهاشو پر نکرده بود
تو اینستا و فضای مجازی
لاتیشو خرج بی بی زینب(س) کرد
چند ماه آخر خیلی تغییر کرد،
زیرورو شد
روز قبل شهادتش به بچه ها گفت
فردا این خالکوبی پاک می شود و واقعاً هم همان شد.
روضه حضرت زینب
مجید را زیرورو می کند.
|شهید مدافع حرم #مجید_قربانخانے|🌷
☫سیاست دشمنان مهدویت
@syasatmahdaviyat
💎🍃🌷🍃💎
✍با پول تو جیبیش اراذل محل رو میبرد استخر، میگفتن مصطفی چرا اینکارو میکنی؟
میگفت: دوساعت کمتر دیگران رو اذیت کنن!
#شهید_مصطفی_صدرزاده...🌷🕊
مسیرزندگیتون و عاقبتتان_شهدایی
☫سیاست دشمنان مهدویت
@syasatmahdaviyat
💎🍃🌷🍃💎