فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری
یه فکری...
به حال دل منم کن آقا
جهت سلامتی و تعجیل در امر فرج #امام_زمان صلوات
☫سیاست دشمنان مهدویت
@syasatmahdaviyat
🌴🕊🌷💚🌷🕊️🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه گوشه از کرب و بلا
بزار تماشات کنم...
#امام_حسین #شب_جمعه
جهت سلامتی و تعجیل در امر فرج #امام_زمان صلوات
☫سیاست دشمنان مهدویت
@syasatmahdaviyat
🌴🕊🌷💚🌷🕊️🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⏯ #نماهنگ احساسی
🍃اسمتو من اول از بابام شنوفتم
🍃اومدم فقط به پای تو بیفتم
#شب_جمعه #ماه_شعبان
☫سیاست دشمنان مهدویت
@syasatmahdaviyat
🌴🕊🌷💚🌷🕊️🌴
📌 فکر کن همین فردا...
🔹 بالاخره انتظار به پایان رسید.
لحظاتی پیش، صدای «هل من ناصر» امام، بر فراز آسمانها و زمین پیچید و صبر و استقامت در مقابل ظالمان به پایان رسید.
🔸 مردم از کشورهای مختلف، قصد سفر به سوی مسجد الحرام کردند تا از نزدیک، امام و ولیّ خود را زیارت کنند.
🔹 حضرت مهدی علیه السلام، یاران خاصّ خود را فراخواندند. آیا تو هم از تصورِ شنیدن این خبر، دلت لرزید؟
هرلحظه ممکنه این خبر رو بشنویم و این انتظار طولانی به پایان برسه.
فکر کن همین فردا، این اتفاق بیفته! آمادهای؟
جهت سلامتی و تعجیل در امر فرج #امام_زمان صلوات
☫سیاست دشمنان مهدویت
@syasatmahdaviyat
🌴🕊🌷💚🌷🕊️🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری
🎁هدیه به آقا
جهت سلامتی و تعجیل در امر فرج #امام_زمان صلوات
☫سیاست دشمنان مهدویت
@syasatmahdaviyat
🌴🕊🌷💚🌷🕊️🌴
🔔 ناقوس ها به صدا در می آیند. (۲۰)
#انتشارات_عهدمانا
در پاسخ به معاویه تهدیدهای معاویه علی در پاسخ می نویسد : « چنان که یادآور شدی ، ما و شما دوست بودیم و خویشاوند ؛ اما دیروز میان ما و شما بدان جهت جدایی افتاد که ما به اسلام ایمان آوردیم و شما کافر شديد و امروز ما در اسلام استوار ماندیم و شما پشت کردید. نوشته ای که با گروهی از مهاجران و انصار به نبرد من می آیی : اگر در ملاقات با من شتاب داری دست نگه دارد زیرا اگر من به دیدار تو بیایم سزاوارتر است ؛ همان شمشیری نزد من است که در جنگ بدر بر پیکر جد و دایی و برادرت زدم . به خدا سوگند ، می دانم تو مردی بی خرد و کوردل هستی . بهتر است دربارهٔ تو گفته شود ، از نردبانی بالا رفته ای که تو را به پرتگاه خطرناکی کشانده و نه تنها سودی برای تو نداشته، که زیان بار بوده ؛ زیرا تو غیر از گمشدهٔ خود را می جویی و غیر از گلهٔ خود را می چرانی و منصبی را می خواهی که سزاوار آن و در شأن آن نیستی، چقدر بین گفتار و کردارت فاصله است! چقدر به عموها و دایی های کافرت شباهت داری! شقاوت و آرزوهای باطل ، آنها را به انکار نبوت محمد و ادامهٔ بت پرستی واداشت. تو دربارهٔ کشندگان عثمان فراوان حرف زدی ، ابتدا چون دیگر مسلمانان با من بیعت کن ، سپس دربارهٔ آنان از من داوری طلب. اما آنچه تو از من می خواهی ، چنان است که به هنگام گرفتن کودک از شیر او را بفریبند...
ادامه دارد...
☫سیاست دشمنان مهدویت
@syasatmahdaviyat
🌴🕊🌷💚🌷🕊️🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سن فقط یک عدد نیست
☫سیاست دشمنان مهدویت
@syasatmahdaviyat
🌴🕊🌷💚🌷🕊️🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قدر شوهراتونو بدونید😊
حتی اگه درب و داغون باشن😅
چه آیه ای بخونم برای همسر خوب؟!
☫سیاست دشمنان مهدویت
@syasatmahdaviyat
🌴🕊🌷💚🌷🕊️🌴
جاده های صاف و بدون دستانداز کسالت آور هستند
این جاده های پُر پیچ و خم هستند که از تو راننده ماهر می سازند
پساز پیچ وخمهای زندگی شکایت نکن ، زیرا بـه بهترین راننده تبدیلت می کنند
شک نکن: اگه به جای شکایت، برای همهچیزهایی کهداری قدردانی کنی احساس بهتری خواهی داشت
و این باعثجذب چیزهای بهتری به سمتت خواهد شد ...
☫سیاست دشمنان مهدویت
@syasatmahdaviyat
🌴🕊🌷💚🌷🕊️🌴
از دیگران شکایت نمی کنم
بلکه خودم را تغییر میدهم،
چرا که!!!
کفش پوشیدن..
راحتتر از فرش کردن دنیاست
☫سیاست دشمنان مهدویت
@syasatmahdaviyat
🌴🕊🌷💚🌷🕊️🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زمان مانند
یک رودخانه است
هرگز نمیتوانى
به يك جريان
دو بار اميد ببندی
آن جريان آبى
كه ازمقابل توگذشت
ديگر باز نميگردد.
قـدر لحظه ها را بـدان ...
☫سیاست دشمنان مهدویت
@syasatmahdaviyat
🌴🕊🌷💚🌷🕊️🌴
✍ زندگی مانند درست کردن چای میماند:
✳ خودبینی ات را بجوشان'
✳ نگرانی هایت را تبخیر کن '
✳ غم هایت را رقیق کن '
✳ اشتباهاتت را از صافی بگذران'
✳ و آن وقت طعم خوشبختی را بچش
✳ آنچه "خداوند"میدهد"پایانی"ندارد و آنچه "آدمی"میدهد"دوامی" ندارد،
👈 زندگیتان پراز داده های "خداوند" باشد.
☫سیاست دشمنان مهدویت
@syasatmahdaviyat
🌴🕊🌷💚🌷🕊️🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸یادم باشد
قلب کسی را نشکنم 💔
🌸یادم باشد زندگی
ارزش غصه خوردن ندارد😟
🌸یادم باشد پلهای
پشت سرم را ویران نکنم😓
🌸یادم باشد
امید کسی را از او نگیرم
شاید تنها چیزیست که دارد 🤕
🌸یادم باشد
که آدمها همه ارزشمندند 😉
همه میتوانند مهربان ودلسوز باشند 😇
🌸یادم باشد
زنده ام؛ زندگی کنم 🥰
☫سیاست دشمنان مهدویت
@syasatmahdaviyat
🌴🕊🌷💚🌷🕊️🌴
🔘 داستان کوتاه
دختر دانش آموزی صورتی زشت داشت . دندان هایی نامتناسب با گونه هایش ،موهای کم پشت و رنگ چهره ای تیره .
روز اولی که به مدرسه جدیدی آمد ، هیچ دختری حاضر نبود کنار او بنشیند .
نقطه مقابل او دختر زیبارو و پولداری بود که مورد توجه همه قرار داشت .او در همان روز اول مقابل تازه وارد ایستاد و از او پرسید :
میدونی زشت ترین دختر این کلاسی ؟
یک دفعه کلاس از خنده ترکید ...
بعضی ها هم اغراق آمیزتر می خندیدند .
اما تازه وارد با نگاهی مملو از مهربانی و عشق در جوابش جمله ای گفت که موجب شد در همان روز اول، احترام ویژه ای درمیان همه و از جمله من پیدا کند
اما بر عکس من ، تو بسیار زیبا و جذاب هستی .
او با همین یک جمله نشان داد که قابل اطمینان ترین فردی است که می توان به او اعتماد کرد
و لذا کار به جایی رسید که برای اردوی آخر هفته همه می خواستند با او هم گروه باشند .
او برای هر کسی نام مناسبی انتخاب کرده بود . به یکی می گفت چشم عسلی و به یکی ابرو کمانی و ... .
به یکی از دبیران ، لقب خوش اخلاق ترین معلم دنیا و به مستخدم مدرسه هم محبوب ترین یاور دانش آموزان را داده بود .
آری ویژگی برجسته او در تعریف و تمجید هایش از دیگران بود که واقعاً به حرف هایش ایمان داشت و دقیقاً به جنبه های مثبت فرد اشاره می کرد
مثلاً به من می گفت بزرگترین نویسنده دنیا و به خواهرم می گفت بهترین آشپز دنیا ! و حق هم داشت .
آشپزی خواهرم حرف نداشت و من از این تعجب کرده بودم که او توی هفته اول چگونه این را فهمیده بود
سالها بعد وقتی او به عنوان شهردار شهر کوچک ما انتخاب شده بود به دیدنش رفتم
و بدون توجه به صورت ظاهری اش احساس کردم شدیداً به او علاقه مندم .
پنج سال پیش وقتی برای خواستگاری اش رفتم ، دلیل علاقه ام را جذابیت سحر آمیزش میدانستم
و او با همان سادگی و وقار همیشگی اش گفت:
برای دیدن جذابیت یک چیز ، باید قبل از آن جذاب بود !
در حال حاضر من از او یک دختر سه ساله دارم . دخترم بسیار زیبا ست و همه از زیبایی صورتش در حیرتند
روزی مادرم از همسرم سؤال کرد که راز زیبایی دخترمان در چیست ؟
همسرم جواب داد :من زیبایی چهره دخترم را مدیون خانواده پدری او هستم .
و مادرم روز بعد نیمی از دارایی خانواده را به ما بخشید.
تئودور داستایوفسکی
عظمت در دیدن نیست
عظمت در چگونگی دیدن است🍀
☫سیاست دشمنان مهدویت
@syasatmahdaviyat
🌴🕊🌷💚🌷🕊️🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در خصائص الحسین اومده که؛
«هرکس شب جمعه دلش هوای کربلا کند،
مادر سادات وقتی مشرف میشوند
به حرمِ سیدالشهدا،
جای خالی جاماندگان را نگاه میکنند؛
و به اسم ایشان را یاد میکنند.»
مادر جان ،ما امشب
خیلی دوست داشتیم کربلا باشیم...💔
#ماه_شعبان 🌸
#شب_جمعه 🌱
☫سیاست دشمنان مهدویت
@syasatmahdaviyat
🌴🕊🌷💚🌷🕊️🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دِلمُردِهایمویـٰادِتو؛جـٰانمیدهدبہمـٰآ
صـَـلِّعَلـَـیالْحُسَیـــْــن❤️
#شب_جمعه 🌱
☫سیاست دشمنان مهدویت
@syasatmahdaviyat
🌴🕊🌷💚🌷🕊️🌴
نماهنگ حالم بده.mp3
2.96M
آشفتم کربلا،گفتن خونت گفتم کربلا... 💔
#حسینستوده
#شب_جمعه 🌱
☫سیاست دشمنان مهدویت
@syasatmahdaviyat
🌴🕊🌷💚🌷🕊️🌴
✿✵✨🍃🌸<❈﷽❈>🌸🍃✨✵✿
هـر شــ🌙ــب
🍃🍂داستــــانهـــای
پنـــــدآمــــــوز🍃🍂
┄┅═✼✿✵✿✵✿✼═┅┄
خاطرهای تکان دهنده از استاد
شفیعی کدکنی
نزدیکیهای عید بود من تازه معلم شده
بودم و اولین حقوقم را هم گرفته بودم
صبح بود رفتم آب انبار تا برای شستن
ظروف صبحانه آب بیاورم
از پلهها بالا میآمدم که صدای خفیف
هق هق گریه مردانهای را شنیدم از هر
پلهای که بالا میآمدم صدا را بلندتر میشنیدم
استاد کدکنی حالا خودش هم گریه میکند
پدرم بود مادر هم او را آرام میکرد
میگفت: آقا خدا بزرگ است خدا نمیگذارد
ما پیش بچهها کوچک شویم
فوقش به بچهها عیدی نمیدهیم
اما پدر گفت: خانم نوههای ما در تهران
بزرگ شدهاند و از ما انتظار دارند
نباید فکر کنند که ما ...
حالا دیگر ماجرا روشن تر از این بود که
بخواهم دلیل گریههای پدر را از مادرم بپرسم
دست کردم توی جیبم صد تومان بود
کل پولی که از مدرسه به عنوان حقوق
معلمی گرفته بودم
روی گیوههای پدرم گذاشتم و خم شدم
و گیوههای پر از خاکی را که هر روز در
زمین زراعی همراه بابا بود بوسیدم
آن سال همه خواهر و برادرام از تهران
آمدند مشهد با بچههای قد و نیم قدشان
پدر به هر کدام از بچهها و نوهها 10 تومان
عیدی داد، 10 تومان ماند که آن را هم
به عنوان عیدی به مادر داد
اولین روز بعد از تعطیلات بود
چهاردهم فروردین که رفتم سر کلاس
بعد از کلاس آقای مدیر با کروات نوئی که
به خودش آویزان کرده بود گفت که کارم
دارد و باید بروم به اتاقش
رفتم بستهای از کشوی میز خاکستری رنگ
کهنه گوشه اتاقش درآورد و به من داد
گفتم: این چیست؟
گفت: باز کنید میفهمید
باز کردم 900 تومان پول نقد بود
گفتم: این برای چیست؟
گفت: از مرکز آمده است در این چند ماه
که شما اینجا بودی بچهها رشد خوبی داشتند
برای همین من از مرکز خواستم تشویقت کنند
راستش نمیدانستم که این چه معنی
میتواند داشته باشد؟! فقط در آن موقع
ناخودآگاه به آقای مدیر گفتم: این باید
هزار تومان باشد نه نهصد تومان!
مدیر گفت: از کجا میدانی؟
کسی به شما چیزی گفته؟
گفتم: نه فقط حدس میزنم همین
در هر صورت مدیر گفت که از مرکز
استعلام میگیرد و خبرش را به من میدهد
روز بعد همین که رفتم اتاق معلمان
تا آماده بشوم برای رفتن به کلاس
آقای مدیر خودش را به من رساند و گفت:
من دیروز به محض رفتن شما استعلام کردم
درست گفتی!
هزار تومان بوده نه نهصد تومان
آن کسی که بسته را آورده صد تومان آن را
برداشته بود که خودم رفتم از او گرفتم
اما برای دادنش یک شرط دارم
گفتم: چه شرطی؟
گفت: بگو ببینم از کجا این را میدانستی؟!
گفتم: هیچ فقط شنیده بودم که خدا
ده برابر کار خیرت را به تو برمیگرداند
گمان کردم شاید درست باشد
اللهم عجل لولیک الفرج 🤲🏼💚
_﴿♥️﴾_________________
☫سیاست دشمنان مهدویت
@syasatmahdaviyat
🌴🕊🌷💚🌷🕊️🌴