امشب اومدم
یڪم ناز باب الحوائج رو بڪشیم
ما سگ ڪی باشیم روضہ
تاسوعا بخونیـم ؟
ما فقط بلدیم نـاز آقا رو بڪشیم
جیگر پاره پاره امام حسنو توی تشت دید
بدن داداششو تیر بارون کردن
هی این بغضه رو میخورد...
دستشو روی قبضه فشار میداد
میگفت یه روزی میرسه
من دمار از روزگار شما در میارم...
سینه اش سنگینی میڪرد
قبل خودش سه تا برادرشم فرستاد
برا ارباب شهید شدن