eitaa logo
مسجدالجوادعلیه السلام
4هزار دنبال‌کننده
8هزار عکس
11.5هزار ویدیو
2.4هزار فایل
🙏به ما بپیوندید 🕋مسجدالجوادعلیه السلام یزد @szm1598 سیدضیاء میرفخرالدین @szm598
مشاهده در ایتا
دانلود
15.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🧡چهار نکته کلیدی در مورد آیت الکرسی 🔸حجت‌الاسلام شرفی @szm1598
🌹شهید : 🔹هر کس در شب جمعه ، شهدا را یاد کند. شهدا هم او را نزد اباعبدالله یاد می کنند. را یاد کنید ولو با ذکر یک @szm1598
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
10.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🙏تعریف حجاب از زبان دکتر عزیزی ، کلی بخند😂😂 ⛔️دریافت انرژی های منفی از خانم های بی حجاب @szm1598
4.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❗️روح‌الله ایزدخواه، نماینده مردم تهران در مجلس: اعتراف می‌کنم ما در مجلس از پس مافیای بانکداری ربوی برنیامدیم، تا خواستیم قانونی علیه شان تصویب کنیم نمایندگان مجلس رأی ندادن❗️ ❗️❗️❗️ @szm1598
7.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سخنان تکان دهنده سردار سلیمانی در خصوص درخواست داعش از شهدای پایگاه اسپایکر تکریت 🌹 شهید سلیمانی : با این شمشیرهای برّاق برنده ، این جوان هایی که از شیعه در تکریت گرفتند، ۱۶۰۰ نفر را به هر یک از آنها گفتند پشت کن به مذهب خودت، اهانت کن به اصول خودت حاضر نشد، تیزی شمشیر را بر گلوی خودش حس می‌کرد ... @szm1598
1.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷! 🌷رفتیم بیمارستان، دو روز پیشش ماندیم. دیدم محسن رضایی آمد و فرمانده‌های ارتش و سپاه آمدند و کی و کی. امام جمعه‌ی اصفهان هم هر چند روز یک‌بار سر می‌زد بهش. بعد هم با هلی‌کوپتر از یزد آوردندش اصفهان. هر كس می‌فهمید من پدرش هستم، دست می‌انداخت گردنمو ماچ و بوسه و التماس دعا. من هم می‌گفتم: چه می‌دونم والا! تا دو سال پیش که بسیجی بود، انگار حالاها فرمانده لشکر شده. 🌷تو جبهه همدیگر را می‌دیدیم. وقتی برمی‌گشتیم شهر، کمتر. همان‌جا هم دو_سه روز یک‌بار باید می‌رفتم می‌دیدمش. نمی‌دیدمش، روزم شب نمی‌شد. مجروح شده بود. نگرانش بودم. هم نگران هم دلتنگ. نرفتم تا خودش پیغام داد: بگید بیاد ببینمش. دلم تنگ شده. 🌷خودم هم مجروح بودم. با عصا رفتم بیمارستان. روی تخت دراز کشیده بود. آستین خالیش را نگاه می‌کردم. او حرف می‌زد، من توی این فکر بودم؛ فرمانده لشکر؟! بی‌دست؟! یک نگه می‌کرد به من، یک نگاه به دستش، می‌خندید. می‌پرسم: درد داری؟ می‌گوید: نه زیاد. _می‌خوای مسکن بهت بدم؟ _نه. می‌گم: هرطور راحتی. لجم گرفته. با خودم می‌گویم: این دیگه کیه؟ دستش قطع شده، صداش در نمی‌آد. 🌹خاطره ای به یاد جانباز شهید سردار حاج حسین خرازی @szm1598