👈🏻۱۷ شهریور ۵۷ در مشهد چه گذشت؟
در نخستين ساعات بعد از ظهر ۱۷ شهریور، مردم مشهد در خیابان های منتهی به مسیر فرودگاه تجمع و شروع به تظاهرات کردند. ازدحام مستقبلین در فرودگاه به حدی بود که ماموران امنیتی رژیم تصمیم گرفتند تا آیت الله قمی را با همان هواپیمایی که به مشهد آمده بود به تهران بر گردانند. اطلاع مردم از این تصمیم باعث درگیری آنان با ماموران حکومت شد. در جریان این در گیری ها چند نفر و از آن میان چهار نفر نوجوان و جوان به نام های جواد فلاح قلندر آبادی ۱۴ ساله، حسین حسینی ۱۴ ساله، احمد عرفانی ۱۸ ساله و جمال فریدزاده ۱۷ ساله در زد و خوردهای مقابل پمپ بنزین خیابان گاراژدارها و خیابان ضد کشته و چند نفر دیگر زخمی شدند. در چنین شرایطی آیت الله قمی در میان استقبال با شکوه مردم وارد شهر مشهد شد.
با توجه به راه پیمایی های گسترده مردم ایران بر ضد دولت شریف امامی، وی ناگزیر از تجدید نظر در سیاست های اعلام شده خود مبنی بر مدارا با روحانیون و مخالفان شد و در روز ۱۷ شهریور در چند شهر بزرگ ایران و از آن میان شهر مشهد، حکومت نظامی اعلام کرد.
در این روز سرتیپ عبدالرحیم جعفری به فرمانداری نظامی مشهد منصوب شد. فرمانداری نظامی مشهد طی اعلامیه های شماره۳و۲ خود که در روز ۱۸ شهریور صادر شد، محدودیت ساعات رفت و آمد در مشهد را اعلام نمود. بر اساس این اطلاعیه ها رفت و آمد مردم از ساعت ۹ شب تا شش صبح و اجتماع بیش از سه نفر در طول روز و انجام هر گونه اقدام تحریک آمیز و حمل هر گونه اسلحه سرد و گرم ممنوع اعلام شد.
مردم مشهد بی توجه به مقررات و تهدیدهای حکومت نظامی، رفتارهای انقلابی خود را همچنان ادامه دادند. به دنبال سرکوب و کشتار مردم تهران در در روز ۱۷ شهریور، در مشهد سه روز تعطیل و عزای عمومی اعلام شد. در این سه روز تظاهرات پراکنده اما مستمر از طرف اقشار مختلف مردم در گوشه و کنار شهر برگزار گردید.🌷🌷🌷🌷
شهید جمال فرید زاده، شهید ۱۷ شهریور ۵۷🌷🌷🌷
sapp.ir/khanet
5.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 کودک فلسطینی درحال پخت نان، قرآن را به این زیبایی تلاوت میکند
🌷🕌🌷🕌🌷🕌🌷🕌🌷 تاریخ ثبت میکند این آرمان بلند و این توکل به خداوند قادر متعال و انشاالله
🌸 الا ان نصرالله قریب🌸
«متولد چهل و دو»، روایت یک رفاقت
🌷قسمت اول🌷
خاطرات مرحوم حاج علی شمقدری از دوران مبارزات و همراهی با آیتالله خامنهای
 کتاب متولد چهل و دو روایت رفاقت حاج علی شمقدری با آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب است. رفاقتی که از سال ۱۳۴۳ در مشهد کلید خورد و زندگی حاج علی آقای شمقدری متحول کرد.
داستان کتاب از خرداد ۱۳۴۲ در مشهد آغاز میشود. آن روزها مشهد به واسطه حوادثی که در قم در مدرسه فیضیه و سخنرانی امام خمینی(ره) افتاده بود بسیار التهاب داشت و هر لحظه امکان درگیری مردم با نیروهای رژیم پهلوی و ساواک بود. اتفاقی که بالاخره رخ داد و درگیریها بین مردم و نیروهای رژیم آغاز شد. درگیریهایی که به قول خود حاج علی آقای شمقدری باعث بیدار شدن وی و به نوعی لحظه متولد شدن حقیقی او بود. لحظهای که باعث شد او از دنیای قبلی خود جدا شود و در مسیری جدید گام بردارد.
در ادامه ماجرا، حاج آقا شمقدری که وارد فضای مبارزاتی علیه رژیم شده بود کمکم با جلسات تفسیر آیتالله خامنهای در مدرسه میرزا جعفر آشنا میشود. این آشنایی و حضور مستمر و پیگیر ایشان باعث میشود تا پایشان به جلسات خصوصی رهبر انقلاب در منزل ایشان که آنجا هم جلسه تفسیر قرآن بود، باز شود و آهستهآهسته در زمره یاران نزدیک و صمیمی حضرت آقا قرار بگیرد.
حاج علی که حلقه گمشده زندگیاش را در درسهای آقا سیدعلی خامنهای پیدا کرده بود و درس دین و دنیا و سیاست و دیانت را آموخته بود تصمیم گرفت که دیگر از ایشان جدا نشود و همواره همراه و ملازم رهبر انقلاب باشد. این همراهی به معنی آغاز جدی مبارزات سیاسی حاج علی علیه رژیم پهلوی بود.
🌷قسمت دوم🌷
این همراهی به معنی آغاز جدی مبارزات سیاسی حاج علی علیه رژیم پهلوی بود. مبارزاتی که خیلی زود باعث دستگیری ایشان توسط ساواک شد و پای ایشان به زندان پهلوی باز شد.
دستگیری در مشهد و تحمل شکنجههای سخت و سنگین، انتقال به ساواک تهران، شرح داستان تغییر ایدئولوژی منافقین، تبعید آقا به ایرانشهر و مسافرت وی به آنجا، ورود امام خمینی به کشور، دیدار با امام در مدرسه علوی، آغاز جنگ و مشایعت ایشان با رهبری در خطوط مقدم جبهه، همراهی با آقا در دوران ریاست جمهوری، عملیات مرصاد، رحلت امام خمینی و آغاز دوران رهبری حضرت آقا همگی از مهمترین حوادثی بودند که حاج علی آقای شمقدری در کنار آقا به روایتگری و خاطرهگویی آن حوادث مهم پرداخته است.
در واقع مطالعه کتاب متولد چهل و دو به نوعی مطالعه بخش مهمی از تاریخ معاصر کشور ما است که با بیانی شیرین و جذاب توسط حاج علی آقای شمقدری روایت شده است. از دیگر نکاتی که باعث جذابیت کتاب شده است روایتها و خاطراتی از رهبر انقلاب است که تا به حال کمتر شنیده شده یا شنیده نشده است.
روایتهایی از حضور آیتالله خامنهای بعد از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ در جبهه، هنگامی که نیروها ناراحت بودند و امید خود را از دست داده بودند، برخورد کاملاً معمولی ایشان با فرزندانشان در جبهه، حضور ایشان در دفتر ریاست جمهوری بعد از رحلت امام با حال پریشان، بازگشت ایشان از جلسه خبرگان با حالتی خاص و دهها روایت کمتر شنیده شده دیگر که باعث شده این کتاب به اثری خواندنی و جذاب تبدیل شود و خواننده را با خود همراه کند.
🌷قسمت سوم🌷
در ادامه بخشی از کتاب متولد چهل و دو را میخوانیم:
آقا برگشتند. من هنوز در اندوه رحلت امام شناور بودم. آقا با خودشان کلید نمیبردند. من مترصد بودم تا هر وقت وارد مجموعه میشوند بروم در اتاق را باز کنم که پشت در معطل نشوند.
وقتی از بالای پله ها نگاه میکردم و ایشان عصازنان از پله ها بالا میآمدند من آن آقایی را که میشناختم ندیدم. آقا نه رییس جمهور امروز صبح بود و نه رییس شورای عالی دفاع، نه امام جمعه تهران و نه آقای خامنهای که در درس تفسیر دیده بودم و نه آن مردی که در ایرانشهر دیده بودم و نه آقایی که صبح از ساختمان رفته بود؛ آقای قبلی نبود، شخصیت دیگری بود.
دعوت به مجلس بزرگداشت
بمناسبت چهار مین سالکرد
ارتحال مبارز خستگی ناپذیر ابوالشهید شادروان حاج علی شمقدری
پنجشنبه ۶/۲۹ با نماز مغرب و عشا
در حسینبه آیت الله سیدجواد خامنه ای( ره)
شهیداندرزگو ۱۴ برگزار خواهد شد. حضورتان شادی بخش روح ان مرحوم وتسلی خاطر بازمندگان میباشد.
ومن الله التوفیق
جامعه انجمنهای اسلامی اصناف خراسان
📷 تصاویری ویژه از حضرت آیتالله خامنهای در دوران دفاع مقدس
🌷 #هفته_دفاع_مقدس
💻 Farsi.Khamenei.ir