هدایت شده از اخبار داغ سلبریتی ها
میخوای یه باربرای همیشه صورتت پربشه ولی برگشت نداشته باشه؟؟
🔴پکیج پرکننده صورت که عضله سازی میکنه
🔴پرشدن صورت بدون قرص 😱
🔴کاملا #واقعی
🔴پرشدن طبیعی به صورت گیاهی
🔴برای اولین بارنوعی جوانه گندم فرآوری شده
🔴 تماماً پروتیین و ویتامین وموادمغذی
❌ بدون بازگشت
❌ بدون رژیم غذایی
❌️مختص زن ومرد وبچه ها
❌️و زنان باردارو شیرده
بزن برو داخلش ببین چه خبره👇👇
https://eitaa.com/joinchat/4222877900C3ea812bf7f
💗زندگی بانوی بهشتی
شما ایا اماده اید برای مرگ❓ برای امادگی روبه روشدن با مرگ چه کارهایی روزانه انجام میدید❓ الان ملک ال
#خاطره_تجربه_غسالخونه
سلام
خسته نباشید
از روزی که مادرم از دنیارفت تقریبا دوسال پیش
مادرم درخانه از دنیا رفت ما هم دکتر آوردیم خونه وقرار شد در خانه غسلش بدیم ودختر خاله مادرم که او هم از دنیارفت غسلش داد به من گفت باید برای کمک وغسل دادن کمکم کنی من هم با تمام غم وسختی از دست دادن مادر عزیزم که تمام دارایی من از این دنیابود کمکش کردم باورم نمی شد که اولین کسی که غسل دادنش را دیدم مادرم بود انقدر آرام به خواب رفته بود که وقتی اورا غسل می دادیم احساس آرامش داشتم بر عکس همه می گويند ترسناک هست ولی اصلآ هیچ ترسی نداشت از اون روز تا حالا هیچ وقت مرگ رو از یاد نبردم وهمیشه حاضرم برای این تولد دوباره ولی همیشه از خدا می خواهم اول زیارت آقا وسرورم امام حسین علیه السلام رو قسمتم بکنه بعد در راه یاری امام زمان عج شهیدم کنه به امید برآورده شدن تمام آرزوها
مریم
#پاسخ_مخاطب
💗زندگی بانوی بهشتی
شما ایا اماده اید برای مرگ❓ برای امادگی روبه روشدن با مرگ چه کارهایی روزانه انجام میدید❓ الان ملک ال
سلام .من خدارو شکر میکنم یکساله دارم هرروز نماز قضا شده میخونم نماز صبح سه بار و نمازهای دیگرم یکبار و سعی میکنم گناه نکنم مخصوصا غیبت و همین یکسال آرامشم بیشتراز ۳۷ سال زندگیم بوده نمیگم هرروز ولی خیلی زیاد به مرگ فکر میکنم ومیترسم از روز قیامت که گناهانم بیشتر از حسناتم باشه همین الانم اشکام سرازیر شدند همیشه دعا میکنم برای خودم عزیزانم دوستانم همسایه هامون حتا دشمنانم و کسانی هم ک مشکل دارم که روسفید باشیم در پیشگاه خداوند و درامان مانیم از آتش دوزخ .التماس دعا دارم از همه ی دوستان برای عاقبت بخیری همه ی مسلمین و اموات همه(پدرو مادران آسمانی و پدر عزیزم که محب آقا امیرالمومنین علیه السلام بودند) با صلوات بر پیامبر اعظم و اهل بیت بزرگوارشان سلام الله
#پاسخ_مخاطب
هدایت شده از شادی و نکات مومنانه
6.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ پیام زیبای یک ساندیس خور کوچولو👌👌👌👌👌👌👌
اجرتون با آقا امام زمان(عج)
#22بهمن🇮🇷
.┄┅┅❅🏴🍂🍃🔳🍃🍂🏴❅┅┅
@khandehpak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینم ابتکار داداش عباس گل برای روز ۲۲ بهمن
هدایت شده از آشپزی ونکات اسلامی
😳😱
زنی با هزار قلم ارایش میارن غسالخونه😨😨
ناخن کاشته،مژه کاشته فامیلاش میگن بکن همه رو 😳
این فیلم زندگیمو عوض کرده خیلی وحشتناکه😰
کلیک کن تا پاک نشده😳❌😱
🔴فقط یک تبلیغ نیست یک هشدار است🔴
http://eitaa.com/joinchat/10289168Cbe4b57f340
فیلم سنجاقه👆👆
هدایت شده از سوال بارداری،،بانوی بهشتی
#تجربه_من
#بارداری_ناخواسته
#سقط_جنین
سلام مرسی بابت مطالب جذاب کانال
ان شاالله خدا مادر بزرگوارتون رو بیامرزه
ما سه تا خواهریم. وقتی مادرم خواهر سومیم رو باردار شد بخاطر ناخواسته بودنش روحیه ش خیلی بد بود بعد از اینکه سونوی اول رو هم رفت و دکتر گفت احتمال داره که بچه مشکل ذهنی یا جسمی داشته باشه روحیه ش بدترم شد جوری که کل روز گریه میکرد و میگفت این بچه رو باید سقط کنیم پدرم خیلی مذهبیه ولی انقد اوضاع روحی مادرم داغون بود که آخرش قبول کرد سقطش کنن. یادمه که یه دکتر آوردن خونه و اولین داروی سقط رو به مادرم تزریق کرد
فرداش خاله م گفت یه دکتر خیلی خوب پیدا کرده و مامانمو به زور برد پیشش و جالب بود که دکتر خیلی تعجب کرد که چرا گفتن این بچه مشکل داره درصورتی که سالم سالمه. بعد از اون مادرم خیلی پشیمون شد و همش درحال دعا بود که بچه طوریش نشه.
خدارو هزاربارشکر باوجود داروی سقط خدا خواست خواهرم بمونه و الان بشه شیرین ترین عضو خونواده😍
ان شاالله هرکس بچه میخواد دامنش هرچه زودتر سبز بشه❤️
┄┅┅❅🤰🤱👶👩🦰🤰🤱❅┅┅┄
@farzandbano
💗زندگی بانوی بهشتی
#تجربه_من #بارداری_ناخواسته #سقط_جنین سلام مرسی بابت مطالب جذاب کانال ان شاالله خدا مادر بزرگوارتون
تجربه بارداریتونو بفرستید برای من
💗زندگی بانوی بهشتی
🔻 داستان خانه مریم و سعید 🔹 قسمت ٨ مریم و سعید عادت دارن وقتی خونه خودشون سر سفره هستند رو به روی ه
🔻 داستان خانه مریم و سعید
🔹 قسمت ٩
💚 قسمت نهم #رمان_آموزشی
❣خانه مریم و سعید❣
فاطمه و علی بیست روز میشه که وسط غذا، آب نخوردن. تمام تلاششون اینه که چهل روز رو رعایت کنند. وقتی چهل روز تموم شد و جایزه رو گرفتند، در مرحله بعد بایست تا شصت روز یعنی دو ماه رعایت کنند. اگرم کسی تا دو ماه رعایت کنه در مرحله بعد میشه سه ماه. این قانون همین طور ادامه پیدا می کنه تا نهادینه بشه. این گزاره ی تربیتی "قانون، تشویق، تنبیه" نیاز به اندکی صبر و حوصله و گذشت داره اما نتایج عالی و قابل توجهی هم خواهد داشت.
مریم و سعید و بچه ها اگه سر شب خونه باشند حتماً تا هشت و نیم شامشون رو می خورند. بعد از اون، مریم بچه ها رو به اتاق می بره و براشون کتاب داستان می خونه. گاهی اوقات هم خودش قصه میگه. سعید هم همین طور. در طول ماه حتماً چند شب برای بچه ها قصه میگه. بچه ها هم که عاشق شنیدن قصه هستن. خصوصاً از زبون مامان و بابا. مریم سعیدو صدا زد و ازش خواست که چراغ های اتاق پذیرایی رو کمتر کنه. می خواست که بچه ها حواسشون پرت نشه و کم کم با نور کم اتاق خوابشون بگیره. سعید چراغ رو خاموش کرد. فقط یکی از چراغ های کم نور بالای سر خودش رو روشن گذاشت. تلویزیون داشت اخبار 20:30 پخش می کرد. سعید صدای تلویزیونو کم کرد.
از همون هفته ی اول که سعید دو شیفت شروع به کار کرد، فکر مریم حسابی درگیر شد و آروم و قرار نداشت. از تصمیم شون پشیمون شده بود. با خودش فکر می کرد "واقعاً تبدیل خودروی خودشون به یه مدل بالاتر چقدر اولویت داره؟ الان یک ماهه که بچه ها درست و حسابی با پدرشون بازی نکردن. هر شب سعید خسته ست. بعضی شب ها اونقدر خسته ست که فرصت یه شب بخیر گفتن هم نداره. سرشو که رو بالش می ذاره، انگاری شارژش تموم میشه."
مریم به این نتیجه رسید که تو اولویت بندی هاش دچار اشتباه شده. تصمیم گرفت تو یه فرصت مناسب موضوع رو با سعید مطرح کنه. اما نگران بود سعید ناراحت بشه و بگه که خودت خواستی چنین کنیم و چنان.
بچه ها به اتاقشون رفتند. مریم هم قبل از رفتن به اتاق بچه ها به سراغ سبد لباسا رفت. لباسا رو تو لباس شویی ریخت اما روشنش نکرد. فاطمه دویده بود دنبال مامان ببینه میخواد چی کار کنه. از مامان پرسید:
_چرا لباس شویی رو روشن نکردید؟
مامان لبخندی زد و دستی روی گونه های فاطمه کشید و گفت:
_چون الان ساعت پر مصرف برقه. من همیشه آخر شب لباس شویی رو روشن می کنم عزیز دلم.
فاطمه پرسید:
_ساعت پر مصرف یعنی چی؟
مامان جواب داد:
_یعنی الان که هوا تازه تاریک شده و همه ی مردم چراغای خونه هاشونو روشن میکنن، مصرف برق بالا میره. به خاطر همین نباید تو این ساعت وسایلی که زیاد برق مصرف میکنن استفاده کنیم. وسایلی مثل جارو برقی، چرخ گوشت، اتو و لباس شویی. چون باعث میشه برق بعضی خونه ها ضعیف بشه یا حتی قطع بشه و تو تاریکی بمونن. حالا بدو برو سر جات بخواب که ساعت خوابت دیر شده.
فاطمه گفت:
_الان میرم. فقط قبلش کمی آب بخورم. زود برمی گردم.
مریم با خنده جواب داد:
_بدو مامان جان. شما که ماشاالله قبل خواب یادت میفته مرغ و خروساتو جا کنی.
توی اتاق اما محمد و علی حسابی مشغول بودن. محمد توپ بادی کوچکش رو سمت علی مینداخت و علی هم گوشه ی اتاقو دروازه کرده بود. شیرجه می زد و توپای محمد رو می گرفت. با هیجان هم گزارشگری می کرد.
مریم به اتاق بچه ها رفت. انگاری که نارنجک افتاده وسط اتاق. علی و محمد خیز رفتند روی زمین و خودشون رو انداختند رو رخت خواب و پتوهاشونو کشیدند رو سرشون. زیر پتو شروع کردند به خندیدن.
مامان با مهربونی گفت:
_من ده دقیقه بیشتر نمی مونم. امشب نوبت کیه که قصه رو تعیین کنه؟
محمد جواب داد:
_نوبت فاطمه ست.
مریم بلافاصله پرسید:
_امشب نوبت آبجیه؟!
بعد صداشو بلندتر کرد و گفت:
_آبجی زود بیا بگو قصه چی بگم.
فاطمه زودی اومد تو اتاق و گفت:
_مامان، قصه های خوب برای بچه های خوب رو بگو.
سعید کتری آب رو پر کرد. اجاق رو روشن و شعله ش رو زیاد کرد. برگشت پای تلویزیون. زیرنویس های خبر 20:30 رو می خوند و همزمان نگاهی هم به گوشیش داشت.
علی و فاطمه که مدرسه ای هستن، همیشه قبل خواب برنامه ی فرداشون رو آماده میکنند و کتاباشونو داخل کیف میذارند.
امشب اما هیچ کدوم از بچه ها مسواک نزدند. به نوعی فراموش کردند. مریم هم به روی خودش نیاورد. محمد آروم و قرار نداشت. چون بالعکس علی و فاطمه به مدرسه نمیره، معمولاً نسبت به اونا شارژش با تاخیر تموم میشه و به خواب میره. میثم هم که شیرخواره بعد از محمد می خوابه.
❤️ ادامه دارد...
✍ نویسنده: محسن پوراحمد خمینی
🌸🍃 کانال تربیتی همسران خوب 👇
💓 eitaa.com/joinchat/3451518976C471922bdf6
هدایت شده از اخبار داغ سلبریتی ها
❌❌جادوی رابطه❌❌
یه روزازخواهرم پرسیدم چه جوریه تواینقدرباعلی اقا
رابطتون خوبه👌 ولی من وحسین آقا،
هرروزباهم دعواداریم😔من واقعادیگه خسته شدم، میشه راه حلش روبه منم بگی؟خواهرم گفت: راستش من یه کانال پیداکردم که کلی نکات زناشویی رایگان بهت یادمیده،گفتم ببخشیدا، میشه به منم لینکش روبدی؟گفت:باشه
این لینکشه،مطمئن باش توزندگیت معجزه میکنه👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2956394754Cd5f192b49f
بزن رولینکش وازدستش نده☝️☝️
#متن_خاطره
🌷مادر شهید میگوید: من نمیدانستم هر وقت میخواهد به مدرسه برود، با وضو میرود. تا اینکه چند بار توی حیاط وقتی داشت وضو میگرفت، دیدمش. بهش گفتم: مگر الان وقت نمازه که داری وضو میگیری؟
میگفت: میدونی مادر، مدرسه عبادتگاهه؛ بهتره انسان هر وقت میخواد بره مدرسه وضو داشته باشه.
⚘ شادی روح شهدا صلوات ⚘
📚 شهید رضا عامری
🌸🍃 کانال تربیتی همسران خوب
💓 eitaa.com/joinchat/3451518976C471922bdf6