هدایت شده از سوال بارداری،،بانوی بهشتی
آموزش گلدوزی رایگان سونیا🌹
🪡یه عالمه ایده ترند #گلدوزی_لباس
🪡کلی آموزش رایگان با نکات ریز گلدوزی
🪡آموزشهای تخصصی با کمترین قیمت
💥یه تخفیف فوق العاده💥
برای رسیدن به درآمد زودتر عضو شو
👇🏼👇🏻👇🏾👇👇🏻👇🏼
http://eitaa.com/joinchat/450691268Cdbb598b01c
سریع ترین راه #درآمد برای بانوان👆🏻👆🏽👆👆🏻
#مدیریت_اختلافات_خانوادگی
با سلام خدمت استاد محترم.. من آقایی ۲۸ ساله و کارمند هستم. ۳ ماهه ازدواج کردم و همسرم از اقوامه.. از روز اول تنشهایی بین خانواده ها ایجاد شده و هست که روی ماهم تاثیر داشته… شاید الان مهمترین مشکل اینه که خانومم به محض ایجاد کوچکترین مشکل گذشته رو یاداوری میکنه (که مثلا مادرت چیکار کرد و نکرد). خب منم گاهی اوقات طاقت نمیارم و با مثال زدن(از خانواده خودش)جوابش میدم..
لطفا راهنماییم کنید که چجور رفتار کنم.تنشامونم خیلی زیاد شده
🌸 پاسخ استاد پوراحمد
#روانشناسی_اسلامی_خانواده
#کانال_تربیتی_همسران_خوب
#محسن_پوراحمد_خمینی
🌹🍃 #زن همانند گل است 🍃🌹👇
💓 @hamsaranekhoob
s650.mp3
5.92M
#مدیریت_اختلافات_خانوادگی
🌸 پاسخ استاد پوراحمد
#روانشناسی_اسلامی_خانواده
#کانال_تربیتی_همسران_خوب
#محسن_پوراحمد_خمینی
🌹🍃 #زن همانند گل است 🍃🌹👇
💓 @hamsaranekhoob
✨🌸🍃🌼🌸🍃🌼🌸
عروس خودپسندی، آشپزی بلد نبود و نزد مادرشوهرش زندگی مي كرد.
مادرشوهر پخت و پز را بعهده داشت. يک روز مادرشوهر مريض شد و از قضا آن روز مهمان داشتند.
عروس می خواست پلو بپزد ولی بلد نبود ، پيش خودش فكر كرد
اگر از كسی نپرسد پلويش خراب می شود و اگر از مادر شوهرش بپرسد
آبرويش می رود و او را سرزنش می كند.
پيش مادر شوهرش رفت و سعي كرد طوری سوال كند كه او متوجه نشود كه بلد نيست آشپزی كند.
از مادرشوهر پرسيد: چند پيمانه برنج بپزم كه نه كم باشد، نه زياد؟
مادر شوهر جواب سوال را داد و پرسيد : پختن آن را بلدی؟
عروس گفت: اختيار داريد تا حالا هزار بار پلو پخته ام. ولی اگر شما هم بفرمائيد بهتر است.
مادرشوهر گفت: اول برنج را خوب بايد پاک كنی
عروس گفت: ميدانم.
مادرشوهر گفت : بعد دو بار آن را می شویی و می گذاری تا چند ساعت در آب بماند.
عروس گفت : ميدانم.
مادرشوهر گفت : برنجها را توی ديگ می ريزی و روی آن آب می ريزی
و كمی نمک می ريزی و می گذاری روی اجاق تا بجوشد.
عروس گفت : اينها را می دانم.
مادرشوهر گفت : وقتی ديدی مغز برنج زير دندان خشک نيست، آن را در آبكش بريز تا آب زيادی آن برود .
بعد دوباره آنرا روی ديگ بگذار و رويش را روغن بده.
عروس گفت : اينها را می دانم.
مادر شوهر از اينكه هی عروس می گفت خودم می دانم ناراحت شد
و فكر كرد به او درسی بدهد تا اينقدر مغرور نباشد...
برای همين گفت: يک خشت هم بر در ديگ بگذار
و روی آنهم آتش بريز و بگذار تا يک ساعت بماند و برنج خوب دم بكشد.
عروس گفت : متشكرم ولی اينها را می دانستم.
عروس به تمام حرفها عمل كرد و آخر هم يک خشت خام بر در ديگ گذاشت.
ولی بعد از چند دقيقه خشت بر اثر بخار ديگ وا رفت و توی برنجها ريخت.
عروس كه رفت پلو را بكشد ديد پلو خراب شده و به شوهرش گله كرد.
شوهرش پرسيد : چرا خشت روی آن گذاشتی؟
عروس گفت : مادرت ياد داد. راست كه ميگن عروس و مادرشوهر با هم نمی سازند.
مادر شوهر رسيد و خنده كنان گفت : دروغ من در جواب دروغهای تو بود،
من اينكار را كردم تا خودپسندی را كنار بگذاری و تجربه ديگران را مسخره نكنی .
عروس گفت : من ترسيدم شما مرا سرزنش كنيد.
مادر شوهر گفت : سرزنش مال كسی است كه به دروغ می خواهد بگويد كه همه چيز را می دانم .
هيچ كس از روز اول همه كارها را بلد نيست ولی اگر خودخواه نباشد بهتر ياد می گيرد .
حالا هم ناراحت نباشيد ، من جداگانه برايتان پلو پخته ام و حاضر است برويد آنرا بياوريد و سر سفره ببريد.
#ضرب_المثل «یک خشت هم بگذار در دیگ» وقتی به كار ميرود كه كسی چيزی بپرسد و بعد از شنيدن جواب بگويد :
خودم همين فكر را می كردم.
🍔🍧🍎🍰🍗
@menoeslami
آماده ایید؟
هر شب که میخوابید اعمالتونو حساب کتاب میکنید؟
کدومش سنگین تره؟
بداخلاقیا و خساست ها و کم عبادت کردن ها سنگینتره یا خوش اخلاقیا و کمک کردن ها و عبادت کردن ها؟
http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
💗زندگی بانوی بهشتی
آماده ایید؟ هر شب که میخوابید اعمالتونو حساب کتاب میکنید؟ کدومش سنگین تره؟ بداخلاقیا و خساست ها و
عزیزم ۱۰۰ تا کانال عضو شو اما حتما یک کانال مرگ هم عضو باش تا در دنیا غرق نشی و گول عروس دنیا رو نخوری و با مرگ غافلگیر نشی یهو
این کانال نمیذاره مرگو فراموش کنی👇
http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
💗زندگی بانوی بهشتی
این نظر مخالف و تند هم میزنم به نمایندگی از اونایی که امروز کلی مارو سرزنش کردن 😁🤦♀👇نگن فقط نظر موا
در رابطه با اون پیامی ک گذاشتید باید بگم همیشه مشکلات اقتصادی نیست ک مانع بچه دار شدنه گاهی اوقات اخلاق بد پدر خانواده ام باعث دلسردیه من مادر با خودم فکر میکنم ک چرا باید بچه بیارم وقتی. تو اولویت بندی همسرم مادرش جایگاه اول رو داره یا وقتی ازش خواهش میکنم یه جغجغه کوچیک برای بچش بخره. امتناع میکنه اما تو همون زمان برای بچه خواهرش اسکوتر میخره یا به من خرجی برای خودم نمیده ک مثلا پول دستم نباشه. غیر این موارد هیچ کمکی هم در بچه داری نمیکنه. حرمت خانوادمم نگه نمیداره تو این شرایط چه بچه ایی اخه. همینم ک اوردم پشیمونم
#پاسخ_مخاطب
💗زندگی بانوی بهشتی
این نظر مخالف و تند هم میزنم به نمایندگی از اونایی که امروز کلی مارو سرزنش کردن 😁🤦♀👇نگن فقط نظر موا
سلام
چقدر پیام اون دوست عزیز رو خوندم خجالت کشیدم.
چرا باید یه نفر اینقدرر علمش نسبت به قوانین و اختیارات قانون کشورش به افرار مختلف کم باشه.
رهبری که دارن هنوز رو فرش نخ نمای جهزیه ی همسرشون زندگی میکنن و همه ی همّ و غمشون مردمه شما رو دوست ندارن؟؟!!!!!
خیلی عجیبه
شما میدونید اختیارات رهبری چقدره؟؟؟
دوست عزیز با اختیار ترین فرد ایران در قانون کیه؟؟؟
کسی که منو و شما انتخابش میکنیم!!!
تخم گوجه بکاری عزیزم اناناس برداشت نمیکنی😐
همین مقدارم که بعضی رئیس جمهورهایی منتخب منو شما نتونستن ببرن و مونده با تدبیر رهبری بوده.
فرزند اوری هم انکه نان دهد دندان دهد
یه بنده خدایی میگفت یه شلوار تو خونه ای رو خریدم ۱۰۰تومن از کجا ادم بیاره
گفتم همون خدایی که الان بچتو لخت ول نکرد و همون صد تومنو تو جیبت گذاشت برکت پول بقیه بچه هاتم میده.
از نظر روانشناسی اسیب های تک فرزندی بیان شده
از نظر دینی حجت تمام شده که فرزند اوری الان چقدر خوبه
از نظر پزشکی هم برای خانمها مشخص شده که چقدر بارداری برای زن مفیده.
حتی کسایی که بیماری هایی مثل ام اس دارن با فرزند اوری دارو هاشون تا مدتی که حامله اند و ماه های اول قطع میشه چون روند بیماری متوقف میشه.
و حتی از نظر تربیتی هم دیگه واقعا با یه تحقیق کوچیک از متخصصین امر مشخصه که تعداد فرزند بالا چقدر کمک دهنده هست
و.....
اما اگر کسی بخواد بهانه بیاره اصلا کار سختی نیست.
خواهر همسر بنده معلم هستند و چهار تا بچه دارن و اینقدر خوب دارن زندگی میکنن و راضی هستن که حد نداره
اگه یکم قناعت رو یاد بگیریم و مصرف گرایی رو بزاریم کنار میبینیم که همه چی راحت تر میشه.
ما برای زندگی دائمی تو این دنیا نیومدیم و ته ته تهش ۸۰سال عمر کنیم ... بهتره یه نیم نگاهی هم به اخرت داشته باشیم.
یا علی
#پاسخ_مخاطب
#عجیب_و_واقعی😳
نوزادی که بلافاصله بعد زایمان راه میرفت😮
چقدم تند تند راه میره 😍😧
فیلمشو ببین👇😳
http://eitaa.com/joinchat/2238513161C70e8a50686
چت بانوان باردار 👆
خاطرات زایمان و بارداری😊
سوتی های بارداری 🤦♀😁
💗زندگی بانوی بهشتی
#عجیب_و_واقعی😳 نوزادی که بلافاصله بعد زایمان راه میرفت😮 چقدم تند تند راه میره 😍😧 فیلمشو ببین👇😳
دوستان این کانالمون با هدف فرزندآوری تشکیل شده ..اعضامون راهکارهای تجربه شده خودشونو از نازایی و بیماریهای زنان باهم به اشتراک میذارن
خانوما تشریف بیارن
تو این کانالمون خیلیا دامنشون سبز شده با همین راهکارهای تجربه شده اعضا و مارو خوشحال کردن
خانوما قراره خاطرات و تجربیات فرزنداوریشونو بفرستن هر بانویی خاطره یا تجربه خوبی داره لطفا سهیم باشه در این امربسیار حیاتی بحران جمعیتی
💗زندگی بانوی بهشتی
سلام روز بخیر عیدتون مبارک دوستان در رابطه با پیامی که ریپلای کردم و پیامی که الان فرستادم در رابطه
سلام
خدا قوت بابت پیامهایی که درمورد فرزند آوری میذازید🌹🌹
واقعا ممنونم و ازتون تشکر میکنم🌹
من و خانمم ۳۵ سالمون هست ۴ تا بچه ناز خدا روزیمون کرده و پنجمی هم تو راهه که یکماه دیگه ان شاء الله متولد میشه😘
بچه هامون هم منتظر تر از ما برای تولد دختر نازمون🥰🥰
درآمد ظاهری من حدود ۳ تومن هست ولی خدا چنان روزی کرده که معطل نیستیم الحمد لله
و خیلی مواقع من حیث لا یحتسب میرسونه و اخیرا الحمد لله یک پول عمده ای خدا رسون به واسطه امام زمان عج خدا رسوند که خودمون هم موندیم که چطور شد🤲
خلاصه زندگی همینه
و باید به خدا پناه برد
اگر بی نیاز بشیم طغیان میکنیم
ان الانسان لیطغی ان راه استغنی، یعنی انسان زمانی که خودش رو بی نیاز ببینه طغیان میکنه و از مسیر حق خارج میشه
خواستم این رو عرض کنم که شما بیشتر رو تفکر خانمها کار کنید و پیامهایی در مورد رضایت خانمها بذارید
چون عمده رضایت رو باید خانم داشته باشه و مرد رو خانمش میتونه راضی بکنه
ممنون🌹
خواستید این پیام رو تو کانال هم بذارید
#پاسخ_مخاطب
هدایت شده از اخبار داغ سلبریتی ها
📌کسی که بلغمی بشه
❌اول دچار مشکلات گوارشی میشه 😪
❌بعد شکمش بزرگ میشه و هیکلش بهم میخوره😖
❌روز به روز بی انرژیتر میشه و دائما خسته است🥱
❌دچار مشکلات جسمی و همچنین خلط پشت حلق میشه😵💫
📌عزیزانی که این مشکلات رو دارن یا میخوان بدونن مزاج بدنشون چیه روی لینک زیر بزنن تست مزاج شناسی بدن و مشاوره رایگان دریافت کنن👇👇
https://formafzar.com/form/23t6f
https://formafzar.com/form/23t6f
https://formafzar.com/form/23t6f
🔻داستان خانه مریم و سعید
🔹 قسمت ١
اولین روز اسفندماه است؛ مریم خیلی آروم و بی صدا لای در اتاقو باز کرد. نگاهی جستجوگرانه انداخت. سعید هنوز خواب بود. تازه ده دقیقه از شش صبح گذشته بود. اما اگه بیدارش نمی کرد، کم کم نمازش قضا می شد. مریم به عادت هر روزه ش از حدودای پنج و نیم صبح بیدار بود. ساعتی به نماز و خلوت با معبود، روانشو طراوتی میده. این براش به منزله ی گرفتن جان تازه است. باعث میشه برای انجام امورات روزانه سرحال و سرشار از شادابی باشه. بعد هم صبحانه آماده میکنه. بعد از اونم نوبت بیدار کردن سعید و بچه هاست.
در رو با دستش هل داد و کامل باز کرد. رفت سمت پنجره و پرده ها رو کنار زد. شاید اندک روشنایی قبل از سپیده سرک بشه توی اتاق و کمک کنه سعید زودتر بیدار بشه. رفت سمت تخت. نشست کنار سعید. انگشتاش رو برد لای موهای سعید و نوازشش کرد. با صدایی نجواگونه و لبریز از محبت همراه با همون لبخند همیشگی، سعید رو صدا کرد:
_ آقا سعید کم کمک هوا داره روشن میشه. سعید جان نمازت قضا نشه. بعد هم با انگشت سبابه ش گونه های او رو نوازش کرد و با محبت گونه سعید رو بوسید.
سعید به سختی چشماشو باز کرد. هنوز منگ خواب بود. هیچ چیز غیر از وقت نماز نمی تونست باعث بیدار شدنش بشه. دیروز تا دیر وقت سر کار بوده و حسابی خسته شده بود. بالاخره چشماشو کامل باز کرد. با انگشتاش کمی چشماشو مالید. لبش به خنده ای کم جان ولی دلبرانه باز شد. این قسم خنده ش مخصوص مریم بود ولاغیر.
_ سلام. صبح بخیر. مریم گوشتو بیار جلو.
مریم سرشو آورد نزدیک دهن سعید ببینه چی میخواد بگه.
سعید جستی زد و فرصت رو قاپید و گونه ی چپ مریم رو یه بوس جانانه کرد.
_ دیشب اینقدر خسته بودم اصلاً نفهمیدم کی خوابم برد.
بعدم آروم گونه ی راست مریم رو بوسید و گفت:
_ یکیش برای صبح و یکیشم قضای دیشب.
مریم خنده ش گرفت. پیشونی سعید رو بوسید. بلند شد بره آشپزخونه. از اتاق که می رفت بیرون گفت:
_ حالا پاشو نمازتو بخون که مجبور نشی قضای اونم به جا بیاری. بعد هم ریز خندید.
رفت از روی کابینت سفره رو برداشت. آورد وسط اتاق پهن کرد. مربای هویج خونگی که خودش درست می کنه غذای مورد علاقه ی خاص بچه هاست.
مریم رفت تا بچه ها رو بیدار کنه. علی و فاطمه رو. چون میرن مدرسه. اما محمد و میثم رو میذاره تا کمی بیشتر بخوابن. علی و فاطمه هم حدودای شش و بیست دقیقه دیگه بیدار میشن. مریم خیلی آروم دستشو به نوازش بر سر اون ها میکشه و با چند بوسه آروم و پر لطافت نجواکنان صداشون میزنه.
_ اول کی میره دست شویی و دست و روشو میشوره؟
خب یه کم هم شیطنت میکنه و از حس رقابت بین علی و فاطمه بهره می بره. هر چند علی و فاطمه پنج سال فاصله سنی دارند اما چون پشت سر هم هستن یه حس رقابت دارن. مامان و بابا هم اینو خوب میدونن.
علی دفعه قبل دیر جنبیده و فاطمه زودتر از او رفته بود. برای اینکه این بارم کلاه سرش نره از جا پرید و دوید سمت دستشویی.
نماز بابا تموم شد. سجاده رو تا زد گذاشت روی کمد. اومد پیش بچه ها. هر بار که بچه ها رو می بینه انگار بار اولشه. فقط قربون صدقه ست که از دهنش میریزه. کار هر روز و هر لحظه شه.
علی تازه دست و روش رو شسته و برگشته بود.
_سلام پسرِ بابا. خوب خوابیدی بابایی؟ صبح قشنگت بخیر.
_ سلام بابا. صبح بخیر.
علی تازه دوازده سالش شده. مدتیه نمازشو میخونه. البته کمی دست و پا شکسته. مامان و بابا حساسیت نشون نمیدن. سعی می کنند از راه تشویق و تحسین بچه ها رو برای یادگرفتن هر کار خوبی ترغیب کنند.
فاطمه هم اومد. بابا رو کرد بهش و گفت:
_ به به خوشگل ترین دختر دنیا هم که بیدار شده. چقدر دخترم خوشگل تر شده حالا که دست و روش رو شسته.
مامان سفره رو چید. سعید رو صدازد. با آوایی که بیشتر یک تمنا باشه تا امر یا سفارش.
_ آقا سعید بیزحمت نون رو بیار بذار تو سفره و بیا صبحانه. علی! فاطمه! شمام بیایید صبحانه.
تا علی و فاطمه نمازشون رو بخونن دیگه هوا کاملاً روشن شده بود. اما سعید و مریم هیچ واکنشی نشون ندادند. هنوز بچه ها به سن تکلیف نرسیدن. کم کم و به مرور باید قضیه براشون جا بیفته.
❤️ ادامه دارد...
✍ نویسنده: محسن پوراحمد خمینی
🌸🍃 کانال تربیتی همسران خوب 👇
💓 eitaa.com/joinchat/3451518976C471922bdf6
💗زندگی بانوی بهشتی
سلام روز بخیر عیدتون مبارک دوستان در رابطه با پیامی که ریپلای کردم و پیامی که الان فرستادم در رابطه
سلام خدمت شماوهمه اعضای گروه
من الان ۱۶ساله که ازدواج کرده ام ویه دختر۱۳ساله دارم الان ۸ساله که مشکل ناباروری دارم شوهرم کارگرساده است
۶ماه اول سال هرچقدربتونیم پس اندازمی کنیم وبعدبرای درمان هزینه می کنیم
تابحال چندبارآی وی اف کردم ولی نتیجه ای نداشت دلم میخواست من هم میتوانستم برای دخترم چندتاخواهروبرادربیارم ولی انگارمصلحت نیست
من خودم دریک خانواده پرجمعیت زندگی کرده ام والان وقتی میبینم دخترم تک وتنهاس دلم براش میسوزه کاری هم ازدستم برنمیادبجزدعاکردن وازخداخواستن
ازهمه شماهایی که خدابهتون توجه داره وبدون داروودکترباردارمیشین عاجزانه تقاضادارم که به امررهبرعزیزمون گوش بدیدوبرای ماهم دعاکنید🙏🙏🙏
#پاسخ_مخاطب
💗زندگی بانوی بهشتی
سلام روز بخیر عیدتون مبارک دوستان در رابطه با پیامی که ریپلای کردم و پیامی که الان فرستادم در رابطه
حالا اینقد از بجه و بارداری میگین اصلا کو شوهر ؟ کو شوهری که سرش به تنش بی ارزه ؟
والا دغدغه بانوان فعلا شوهر اونم شوهر خوب هست بعد بچه .
اخه بچه ی خب از پدر خوبه ....همینو بس
#پاسخ_مخاطب
💗زندگی بانوی بهشتی
حالا اینقد از بجه و بارداری میگین اصلا کو شوهر ؟ کو شوهری که سرش به تنش بی ارزه ؟ والا دغدغه بانوا
🤦♀😁این نظر دوستمون هم قابل تامله
دیروز بعضیها چنان به بنده هجوم میاوردن گویا بنده اجاره خونه شونو بالا بردم یا گفتم ۳ تا بچه دارید بلند شید از اینجا یا من حقوقشونو بالا نبردم 😂
کلا همه رنگ کم و کاستی بود تا این دوستمون کمبود بابا و شوهر خوبو مطرح کردن فکم افتاد😅🤦♀🤦♀
برای بچه اینده مون میگیم بعلت دیر پیدا شدن یک بابای خوب و سالم تو دیر اومدی به این دنیا 😜
اینکه حالا مزاح بود بگذریم
💗زندگی بانوی بهشتی
🔻داستان خانه مریم و سعید 🔹 قسمت ١ اولین روز اسفندماه است؛ مریم خیلی آروم و بی صدا لای در اتاقو باز
🔻داستان خانه مریم و سعید
🔹 قسمت ٢
سعید، علی و فاطمه نشستند سر سفره. مامان داشت چای می ریخت که تلفن زنگ خورد. نگاه مریم و سعید برگشت سمت هم. نگاهی سرشار از تعجب و تا حدودی نگرانی. یعنی کی این موقع صبح زنگ زده؟
سعید گوشی رو برداشت. مادرش پشت خط بود.
_ سلام سعیدجان؛ عزیز حالش بد شده. زود خودتو برسون.
_سلام مامان. شما خوبید الحمدلله؟
نمی خواست بچه ها قضیه رو بفهمن و نگران بشن. برای همین رفت توی اتاق.
_ چشم تا چند دقیقه دیگه میام.
عزیز، مادربزرگ مادری سعید هست. چند سالی میشه که دیابت داره. سعید رابطه ی عاطفی عمیق و خیلی صمیمی با مادربزرگش داره. هرکاری از دستش بر بیاد براشون دریغ نمی کنه.
سعید خداحافظی کرد و گوشی رو قطع کرد و رو به مریم و بچه ها گفت:
_ مامان یه کاری داره. میرم پیشش.
اما مریم مات و مبهوت و با چشمانی سرشار از نگرانی داشت سعید رو نگاه میکرد.
سعید از در خونه که اومد بیرون، سریع یه پیام فرستاد برای مریم:
_عزیز حالش بد شده. میرم ببرمش دکتر.
این یکی از قرارهاییه که سعید و مریم با هم گذاشتن. اینکه نذارن بچه هاشون بی جهت دچار اضطراب و نگرانی بشن. حتی موقع گوش دادن به اخبار وقتی خبری از قتل و آزار و شبیه اون پخش میشه، شبکه رو عوض می کنند. سریال های خشن و نامناسب هم همین طور. نمیخوان شور و نشاط و لطافت کودکی بچه هاشون از بین بره. امنیت روانی یعنی همه چیز کودکی.
بچه ها صبحانه شون رو خوردند. مریم برای میان وعده مدرسه بچه ها نون و پنیر و سبزی آماده کرد. فاطمه که امسال میرفت کلاس اول داشت دست و پاشکسته مانتوش رو اتو میکرد کرد و مامان زیرچشمی حواسش بود یه وقت دستش رو نسوزونه. مریم یه سری کارها رو از همون خردسالی به عهده بچه ها گذاشته. کارهای شخصی مثل شستن جوراب و جارو کشیدن نوبتی اتاق یا کارهای عمومی خونه مثل آب دادن گل ها.
بعد از رفتن بچه ها، مامان مبلغی صدقه کنار گذاشت. بلند شد رفت آشپزخونه. نگاهی به برنامه غذایی کرد. نوبت املت بود. یادش اومد تو یخچال گوجه نمونده.
موقعی که سعید درگیر کاریه، مریم اول بهش پیام میده که اگه موقعیتش بود خودش زنگ بزنه و سعی میکنه وقتی خیلی درگیر کاره وقتش رو نگیره. به سعید پیام داد:
_ سلام آقاااااااااااا. بیزحمت داشتی میومدی گوجه بگیر برای املت لازم داریم. ممنون عزیزم.
مریم احترام زیادی برای سعید قائله. احترامی سرشار از محبت. بدون آقا و عزیزم صداش نمی کنه.
بلافاصله سعید پیام داد:
سلام خوشگلم. شاید کارم طول بکشه تا ظهر نرسم. یه شکلک بوس گذاشت. بعدش نوشت به جای املت، نیمرو بخوریم با اون ترشی سیرهای دست ساز خوشگل خانوم.یک شکلک چشمک گذاشت. چطوره؟
_ راستی حال عزیز چطوره؟
_ الحمدلله بهتره. پیریه دیگه. چند وقت دیگه هم نوبت خودمونه. خدا ان شاءالله از دست و پا نندازمون
_ مریم بهش گفت مامان هم باهاتون اومدن دکتر؟
_ نه نیومد. البته میخواست بیاد اما چون پاش درد میکرد گفتم شما نیا من خودم عزیز رو میبرم دکتر.
_ کار خوبی کردی. حالا زنگ زدی به مامان بگی عزیز بهتره و خدارو شکر چیزی نبوده؟
_ نه هنوز، اما زنگ میزنم
_ آقا سعید چرا زنگ نزدی؟! بنده خدا مامان از نگرانی و استرس حسابی اذیت شده. زودتر به مامان زنگ بزن تا نگران نباشن...
_ باشه الان بهشون زنگ میزنم. کاری نداری فعلا؟
_ نه، یاعلی
_ یاعلی
سعید تو دلش احساس رضایتمندی و آرامش خاصی داره چون میدونه مریم برای خانوادش و خصوصا مادرش احترام ویژه قائله. اصلا انگار مادر خودشه. همین موضوع، خیلی در برقراری رابطه عاطفی خوبِ سعید و مریم موثر بوده.
❤️ ادامه دارد...
نویسنده: محسن پوراحمد خمینی
🌸🍃 کانال تربیتی همسران خوب 👇
💓 eitaa.com/joinchat/3451518976C471922bdf6
💗زندگی بانوی بهشتی
سلام روز بخیر عیدتون مبارک دوستان در رابطه با پیامی که ریپلای کردم و پیامی که الان فرستادم در رابطه
سلام و خدا قوت
در خصوص پیام فرزند اوریتون جدایه از هزینه خوراک و پوشاک(ک فقط در حد نیازشون رفع بشه خرج میشه چون باحقوق کارگر ۵الی ۶ تومن بیشتر هم نمیشه ) و صاحبخونه هایی ک ببینن بچه داری خونه بهت نمیدن و اجاره هایی ک سر ب فلک میکشه و هیچ نظارتی نیس و هر کی هرچقد دووووس داره خونشو میده بدون هیچ رحمی، و وعده های دولت ک با قرعه کشیه و هیچی دست ادم و نمیگیره؛
باید ب فکر تربیتش هم بود ب نظر من بااین وضع مملکت ک از حجاب و بی بند وباری ک روز ب روز زیادتر میشه ک واقعا جای گریه داده(الان زمستونه اینه اوضاع واااای ب تابستون 😔)تا فیلم هایی ک ساخته میشه و هیچ نظارتی بهش نیس و یا فیلم و کلیپ های مبتذل ک خیلی راحت تو مدارس دست ب دست میشه و خیلی چیز های دیگ...
جانم فدای حضرت اقا ولی باحرف فقط درست نمیشه 😔😔😔😔
#پاسخ_مخاطب
💗زندگی بانوی بهشتی
سلام و خدا قوت در خصوص پیام فرزند اوریتون جدایه از هزینه خوراک و پوشاک(ک فقط در حد نیازشون رفع بشه خ
دوستان در خصوص این دست صحبتها نظرتون چیه؟
رهبری ک دارن به ملت میگن فرزنداوری فرزنداوری فرزنداوری طی این چند ساله بالغ بر ۶۰ بار سخنرانی داشتن درباره فرزنداوری
رهبری از اوضاع کشور ندارن که دارن مرتب میگن فرزنداوری؟
این دست صحبتها نمیدونم چرا داره ریز میگه ما متوجه هستیم ما دغدغه داریم رهبر دغدغه ندارن😔
در اینمورد نظر بدید دوستان
هدایت شده از شادی و نکات مومنانه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥تیکه سنگین کمدین افغانستانی ساکن آمریکا
.┄┅┅❅🏴🍂🍃🔳🍃🍂🏴❅┅┅
@khandehpak
⁉️چه قدر از خرجهایی که در مراسم عقد و عروسی میشود برای این نیست که مردم پشت سرمان حرفی نزنند؟
⁉️چه قدر برای این نیست که در مقابل دیگران فخرفروشی کنیم؟
⁉️واقعاً هزینه ای که برای این مراسمها میشود چه قدر عاقلانه است؟
⁉️ آیا نمیشود مراسم عقد و عروسی را ساده تر از این برگزار کرد؟
#نیمه_دیگرم #انتخاب_همسر
#محسن_عباسی_ولدی
🌐http://ketabefetrat.com
@abbasivaladi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞#کلیپ_تصویری| #جشن_فرشته_ها
🔆رهنمودهای رهبر انقلاب در مراسم جشن تکلیف:
➖درس بخوانید
➖درسهایتان را باید خوب بخوانید
➖تکالیف درسی را باید خوب انجام بدهید
➖ کار کنید
➖فکر کنید
➖کتاب بخوانید
تا انشاءالله در آینده جزو زنهای بزرگ بشوید.
💗 امیدوارم که خدای متعال همهی شما را موفّق بدارد.
#تربیت_فرزند
#لبیک_یا_خامنه_ای
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
هدایت شده از سوال بارداری،،بانوی بهشتی
این پیام و تجربه دوستمون از سقط بچه شون و بستن لوله های همسرشون رو بخونید قابل تامله👇