هدایت شده از آشپزی ونکات اسلامی
😳😱
زنی با هزار قلم ارایش میارن غسالخونه😨😨
ناخن کاشته،مژه کاشته فامیلاش میگن بکن همه رو 😳
این فیلم زندگیمو عوض کرده خیلی وحشتناکه😰
کلیک کن تا پاک نشده😳❌😱
🔴فقط یک تبلیغ نیست یک هشدار است🔴
http://eitaa.com/joinchat/10289168Cbe4b57f340
فیلم سنجاقه👆👆
هدایت شده از سوال بارداری،،بانوی بهشتی
#تجربه_من
#بارداری_ناخواسته
#سقط_جنین
سلام مرسی بابت مطالب جذاب کانال
ان شاالله خدا مادر بزرگوارتون رو بیامرزه
ما سه تا خواهریم. وقتی مادرم خواهر سومیم رو باردار شد بخاطر ناخواسته بودنش روحیه ش خیلی بد بود بعد از اینکه سونوی اول رو هم رفت و دکتر گفت احتمال داره که بچه مشکل ذهنی یا جسمی داشته باشه روحیه ش بدترم شد جوری که کل روز گریه میکرد و میگفت این بچه رو باید سقط کنیم پدرم خیلی مذهبیه ولی انقد اوضاع روحی مادرم داغون بود که آخرش قبول کرد سقطش کنن. یادمه که یه دکتر آوردن خونه و اولین داروی سقط رو به مادرم تزریق کرد
فرداش خاله م گفت یه دکتر خیلی خوب پیدا کرده و مامانمو به زور برد پیشش و جالب بود که دکتر خیلی تعجب کرد که چرا گفتن این بچه مشکل داره درصورتی که سالم سالمه. بعد از اون مادرم خیلی پشیمون شد و همش درحال دعا بود که بچه طوریش نشه.
خدارو هزاربارشکر باوجود داروی سقط خدا خواست خواهرم بمونه و الان بشه شیرین ترین عضو خونواده😍
ان شاالله هرکس بچه میخواد دامنش هرچه زودتر سبز بشه❤️
┄┅┅❅🤰🤱👶👩🦰🤰🤱❅┅┅┄
@farzandbano
💗زندگی بانوی بهشتی
#تجربه_من #بارداری_ناخواسته #سقط_جنین سلام مرسی بابت مطالب جذاب کانال ان شاالله خدا مادر بزرگوارتون
تجربه بارداریتونو بفرستید برای من
💗زندگی بانوی بهشتی
🔻 داستان خانه مریم و سعید 🔹 قسمت ٨ مریم و سعید عادت دارن وقتی خونه خودشون سر سفره هستند رو به روی ه
🔻 داستان خانه مریم و سعید
🔹 قسمت ٩
💚 قسمت نهم #رمان_آموزشی
❣خانه مریم و سعید❣
فاطمه و علی بیست روز میشه که وسط غذا، آب نخوردن. تمام تلاششون اینه که چهل روز رو رعایت کنند. وقتی چهل روز تموم شد و جایزه رو گرفتند، در مرحله بعد بایست تا شصت روز یعنی دو ماه رعایت کنند. اگرم کسی تا دو ماه رعایت کنه در مرحله بعد میشه سه ماه. این قانون همین طور ادامه پیدا می کنه تا نهادینه بشه. این گزاره ی تربیتی "قانون، تشویق، تنبیه" نیاز به اندکی صبر و حوصله و گذشت داره اما نتایج عالی و قابل توجهی هم خواهد داشت.
مریم و سعید و بچه ها اگه سر شب خونه باشند حتماً تا هشت و نیم شامشون رو می خورند. بعد از اون، مریم بچه ها رو به اتاق می بره و براشون کتاب داستان می خونه. گاهی اوقات هم خودش قصه میگه. سعید هم همین طور. در طول ماه حتماً چند شب برای بچه ها قصه میگه. بچه ها هم که عاشق شنیدن قصه هستن. خصوصاً از زبون مامان و بابا. مریم سعیدو صدا زد و ازش خواست که چراغ های اتاق پذیرایی رو کمتر کنه. می خواست که بچه ها حواسشون پرت نشه و کم کم با نور کم اتاق خوابشون بگیره. سعید چراغ رو خاموش کرد. فقط یکی از چراغ های کم نور بالای سر خودش رو روشن گذاشت. تلویزیون داشت اخبار 20:30 پخش می کرد. سعید صدای تلویزیونو کم کرد.
از همون هفته ی اول که سعید دو شیفت شروع به کار کرد، فکر مریم حسابی درگیر شد و آروم و قرار نداشت. از تصمیم شون پشیمون شده بود. با خودش فکر می کرد "واقعاً تبدیل خودروی خودشون به یه مدل بالاتر چقدر اولویت داره؟ الان یک ماهه که بچه ها درست و حسابی با پدرشون بازی نکردن. هر شب سعید خسته ست. بعضی شب ها اونقدر خسته ست که فرصت یه شب بخیر گفتن هم نداره. سرشو که رو بالش می ذاره، انگاری شارژش تموم میشه."
مریم به این نتیجه رسید که تو اولویت بندی هاش دچار اشتباه شده. تصمیم گرفت تو یه فرصت مناسب موضوع رو با سعید مطرح کنه. اما نگران بود سعید ناراحت بشه و بگه که خودت خواستی چنین کنیم و چنان.
بچه ها به اتاقشون رفتند. مریم هم قبل از رفتن به اتاق بچه ها به سراغ سبد لباسا رفت. لباسا رو تو لباس شویی ریخت اما روشنش نکرد. فاطمه دویده بود دنبال مامان ببینه میخواد چی کار کنه. از مامان پرسید:
_چرا لباس شویی رو روشن نکردید؟
مامان لبخندی زد و دستی روی گونه های فاطمه کشید و گفت:
_چون الان ساعت پر مصرف برقه. من همیشه آخر شب لباس شویی رو روشن می کنم عزیز دلم.
فاطمه پرسید:
_ساعت پر مصرف یعنی چی؟
مامان جواب داد:
_یعنی الان که هوا تازه تاریک شده و همه ی مردم چراغای خونه هاشونو روشن میکنن، مصرف برق بالا میره. به خاطر همین نباید تو این ساعت وسایلی که زیاد برق مصرف میکنن استفاده کنیم. وسایلی مثل جارو برقی، چرخ گوشت، اتو و لباس شویی. چون باعث میشه برق بعضی خونه ها ضعیف بشه یا حتی قطع بشه و تو تاریکی بمونن. حالا بدو برو سر جات بخواب که ساعت خوابت دیر شده.
فاطمه گفت:
_الان میرم. فقط قبلش کمی آب بخورم. زود برمی گردم.
مریم با خنده جواب داد:
_بدو مامان جان. شما که ماشاالله قبل خواب یادت میفته مرغ و خروساتو جا کنی.
توی اتاق اما محمد و علی حسابی مشغول بودن. محمد توپ بادی کوچکش رو سمت علی مینداخت و علی هم گوشه ی اتاقو دروازه کرده بود. شیرجه می زد و توپای محمد رو می گرفت. با هیجان هم گزارشگری می کرد.
مریم به اتاق بچه ها رفت. انگاری که نارنجک افتاده وسط اتاق. علی و محمد خیز رفتند روی زمین و خودشون رو انداختند رو رخت خواب و پتوهاشونو کشیدند رو سرشون. زیر پتو شروع کردند به خندیدن.
مامان با مهربونی گفت:
_من ده دقیقه بیشتر نمی مونم. امشب نوبت کیه که قصه رو تعیین کنه؟
محمد جواب داد:
_نوبت فاطمه ست.
مریم بلافاصله پرسید:
_امشب نوبت آبجیه؟!
بعد صداشو بلندتر کرد و گفت:
_آبجی زود بیا بگو قصه چی بگم.
فاطمه زودی اومد تو اتاق و گفت:
_مامان، قصه های خوب برای بچه های خوب رو بگو.
سعید کتری آب رو پر کرد. اجاق رو روشن و شعله ش رو زیاد کرد. برگشت پای تلویزیون. زیرنویس های خبر 20:30 رو می خوند و همزمان نگاهی هم به گوشیش داشت.
علی و فاطمه که مدرسه ای هستن، همیشه قبل خواب برنامه ی فرداشون رو آماده میکنند و کتاباشونو داخل کیف میذارند.
امشب اما هیچ کدوم از بچه ها مسواک نزدند. به نوعی فراموش کردند. مریم هم به روی خودش نیاورد. محمد آروم و قرار نداشت. چون بالعکس علی و فاطمه به مدرسه نمیره، معمولاً نسبت به اونا شارژش با تاخیر تموم میشه و به خواب میره. میثم هم که شیرخواره بعد از محمد می خوابه.
❤️ ادامه دارد...
✍ نویسنده: محسن پوراحمد خمینی
🌸🍃 کانال تربیتی همسران خوب 👇
💓 eitaa.com/joinchat/3451518976C471922bdf6
هدایت شده از اخبار داغ سلبریتی ها
❌❌جادوی رابطه❌❌
یه روزازخواهرم پرسیدم چه جوریه تواینقدرباعلی اقا
رابطتون خوبه👌 ولی من وحسین آقا،
هرروزباهم دعواداریم😔من واقعادیگه خسته شدم، میشه راه حلش روبه منم بگی؟خواهرم گفت: راستش من یه کانال پیداکردم که کلی نکات زناشویی رایگان بهت یادمیده،گفتم ببخشیدا، میشه به منم لینکش روبدی؟گفت:باشه
این لینکشه،مطمئن باش توزندگیت معجزه میکنه👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2956394754Cd5f192b49f
بزن رولینکش وازدستش نده☝️☝️
#متن_خاطره
🌷مادر شهید میگوید: من نمیدانستم هر وقت میخواهد به مدرسه برود، با وضو میرود. تا اینکه چند بار توی حیاط وقتی داشت وضو میگرفت، دیدمش. بهش گفتم: مگر الان وقت نمازه که داری وضو میگیری؟
میگفت: میدونی مادر، مدرسه عبادتگاهه؛ بهتره انسان هر وقت میخواد بره مدرسه وضو داشته باشه.
⚘ شادی روح شهدا صلوات ⚘
📚 شهید رضا عامری
🌸🍃 کانال تربیتی همسران خوب
💓 eitaa.com/joinchat/3451518976C471922bdf6
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⛔️ خانم های بزرگوار!
یادتون باشه، شغل آقایون براشون خیلی مهمه...
⭕️ قسمت سی و هشتم
🔹 جلسه پرسش و پاسخ مهارت های ارتباطی زوجین (قم، مسجد و حسینیه بقیة الله عج)
🔺محسن پوراحمد خمینی، روانشناس
🌼 #ادامه_دارد...
🌸🍃 کانال تربیتی همسران خوب 👇
http://eitaa.com/joinchat/3451518976C471922bdf6
هدایت شده از اخبار داغ سلبریتی ها
#کار_در_منزل🌸🌸🌸🌸
هیچ وقت فکر نمی کردم که با یه گوشی و از داخل خونه بتونم درآمد داشته باشم😍💰
اما امروز خوشحالم😊 که ترس رو کنار گذاشتم و با تلاشم تونستم #استقلال_مالی داشته باشم و روز به روز #درآمدم رو بیشتر کنم 😍🌹💰
با خودم قرار گذاشتم که به همه #بانوان مثل خودم که دوست دارن درآمد داشته باشن این کار رو معرفی کنم☺️ و یادشون بدم تا بتونن مشکلات مالیشون رو برطرف کنن ✌️❤️
اگر دنبال #تغییر و #درآمدزایی هستی و میخوای این کار رو بهت معرفی کنم به کانال زیر سربزن 👇🙏
https://eitaa.com/joinchat/2427846825C48db1c6f48
#کسب_درآمد_حلال
#تلاش
#آموزش_رایگان
هدایت شده از زندگی از غسالخونه تا برزخ
سلام بنده یک دو سالی هست روزه های که خوردم گرفتم و کفاره شونم دادم چون چند سال طول کشیده
رد مظالم دادم برای حقوقی که گردن دارم
به عباداتم سعی کردم برسم قضا نشه
تا میتونم اول وقت میخونم
روی صحبت کردن و رفتارام سعی کردم کار کنم تا مردمو اذیت نکنم
هر حرفی میخوام بزنم اول فکر میکنم اگه کسی این حرفو به من میزد خوشحال میشدم یا ناراحت اثری زیادی داره که هر حرفی نزنم مردمو ازار بدم
همیشه به یاد مرگم
روی تخت دراز کشیدم گاهی دستام بغلم میذارم پامو دراز میکنم چشمامو میبندم تخیل میکنم مردم دارن منو منو میشورن
حس غریبی داره
با خودم میگم اگه الان بخوان منو کفن کنن روحم از کنار داره نگاه میکنه در چه حالی هست خوشحاله یا ناراحت؟.
وضعش خوبه یا بد؟
از اینکه مرده خوشحاله یا ناراحته؟
حس خوبی داره یا بد؟
کلی تخیل میکنم بقول مرده بازی میکنم تا از اون شرایط غافل نشم
بدونم هر لحظه ممکنه من بمیرم
بدونم این دنیامثل مسافرخونه س نباید دل ببندیم
بدونم دنیا رو به اندازه نیازم داشته باشم و براش بجنگم نه بیشتر
بدونم کمی از مالمو ببخشم
و خیلی مسائل دیگه که سعی کردم برای یاد مرگ و امادگی برای مرگ لحاظ کنم
#پاسخ_مخاطب
💗زندگی بانوی بهشتی
سلام بنده یک دو سالی هست روزه های که خوردم گرفتم و کفاره شونم دادم چون چند سال طول کشیده رد مظالم دا
شما هم بیایید بگید چطور خودتونو برای اون روز اماده میکنید؟
http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
#مسایل_زناشویی
سلام استاد..شب بخیر..میخواستم راجب مسایل زناشویی و نزدیکی توضیح بدین...اینکه خانمها در چه حدی باید پاسخگوی همسرشان باشند..با تشکر از زحمات شما...
یا علی
🌸 پاسخ استاد پوراحمد
#روانشناسی_اسلامی_خانواده
#کانال_تربیتی_همسران_خوب
#محسن_پوراحمد_خمینی
🌹🍃 #زن همانند گل است 🍃🌹👇
💓 @hamsaranekhoob
1_5629746658041397253.mp3
3.38M
#مسایل_زناشویی
🌸 پاسخ استاد پوراحمد
#روانشناسی_اسلامی_خانواده
#کانال_تربیتی_همسران_خوب
#محسن_پوراحمد_خمینی
🌹🍃 #زن همانند گل است 🍃🌹👇
💓 @hamsaranekhoob
💗زندگی بانوی بهشتی
🔻 داستان خانه مریم و سعید 🔹 قسمت ٩ 💚 قسمت نهم #رمان_آموزشی ❣خانه مریم و سعید❣ فاطمه و علی بیست رو
💚 #رمان_آموزشی❣خانه مریم و سعید❣
قسمت دهم
مریم قبل از شروع خوندن داستان، با لحن پر محبت همیشگیش گفت:
_ بچه ها چشماتون بسته س؟
بچه ها چشماشونو بستند و منتظر بودند مامان شروع کنه. تا با دقت به قصه گوش کنند. محمد طبق معمول یواشکی چشماشو نیم باز کرد و با لبخندی دلنشین چشمای مامان رو دید زد. مریم البته سخت نمی گیره. انگاری متوجه نشده بود چشمای محمد بازه.
میثم تو اتاق پذیرایی در حال بالا رفتن از سر و کول سعید بود. سعید یادش اومد به مادرش زنگ نزده. گوشی رو برداشت. شماره منزل پدرش رو گرفت. معمولاً به جای شماره ی همراه، شماره ی منزل رو میگیره تا با بقیه اعضای خونواده هم سلام و احوالی داشته باشه.
مادر سعید گوشی رو برداشت.
بعد از سلام و احوال پرسی، مادر سعید گفت:
_ بعد از اینکه شما رفتید، دکتر گفت عزیز باید بستری بشند. تست کرونا گرفتند. براشون یه ختم قرآن نذر کردیم که ان شاالله حالشون خوب بشه. مامان جان شما و مریم چند جزء می تونید بخونید؟
سعید جواب داد:
_ من که بیشتر از یه جزء نمیتونم قول بدم. مریم هم داره برای بچه ها قصه میگه. ان شاالله ازش می پرسم و خبر میدم. ان شاالله خدا همه ی مریضا رو شفای عاجل بده و هرچه زودتر همه ی مردمو از این بلای کرونا نجات بده. راستی مامان اگه چیزی لازم داشتید یا کاری داشتید به من بگید. مرخصی میگیرم و انجام میدم.
مامان در جواب گفت:
_ نه مامان جان. داییا هستن. عزیزم که فعلاً بستری شده و تحت مراقبته. شما فقط برای همه ی مریضا دعا کنید.
_ چشم حتماً. فقط اگه ضروری بود و از خونه بیرون رفتید، حتماً ماسک بزنید. #کرونا با کسی شوخی نداره. چند روز پیش یکی از همکارای من مبتلا شد. حالش خوب نیست. خیلی اذیت شد. پیشتر هرچه بهش می گفتیم رعایت کن، ماسک بزن، با دیگران دست نده، اصلاً گوش نمی داد. الانم که گرفتار شده.
_ حتماً سعید جان. من و بابا که ماسک می زنیم و رعایت میکنیم. خیالت راحت. به همه سلام برسون.
_ چشم. بزرگی تون رو می رسونم. شما هم به بابا سلام برسونید. خدانگهدار.
ده دقیقه ای گذشته بود و هنوز بچه ها نخوابیده بودند. طبق روال هر شب، مریم یه مولودی که قبلاً دانلود کرده بود رو با صدای ملایم برای بچه ها پخش کرد. شب بخیر گفت و از اتاق بچه ها بیرون اومد.
رو به سعید گفت:
_ آقا سعید حواست به میثم هست من برم دوش بگیرم؟
_ ببخشید متوجه نشدم. چی گفتی؟
معلوم بود که سعید از خبر ابتلای عزیز، حسابی تو فکر رفته.
مریم پرسید:
_ تلفنی با کی صحبت می کردی؟
_ با مامان. سلام رسوندند. بین خودمون باشه. احتمالاً عزیز کرونا گرفته ن. تست کرونا هم داده. خیلی دعا کن. راستی مامان گفتند برای شفای همه ی مریضا یک ختم قرآن برداشته ن. پرسیدند شما چند جزء می خونید؟
صدای مولودی خوانی دلنشین و شاد حضرت علی علیه السلام با صدای یکی از مداحان ارزشی از اتاق بچه ها به گوش می رسید.
مریم با آرامش و متانت همیشگیش جواب داد:
_ خدا بزرگه. ان شاالله خوب میشن. من سه جزء میخونم ان شاالله. خودت جزء چند رو میخونی؟
_ سعید لبخندی زد و گفت من طبق معمول جزء یک رو میخونم. بعد هم خندید و چشمک زد و گفت میخوام اینقدر جزء یک رو میخونم تا حفظ بشم. مریم هم که میثم رو به آغوش گرفته بود و داشت بوس بارونش میکرد با لبخند مضاعف ادامه داد، پس منم طبق معمول سه جزء بعدش رو میخونم. آقا سعید اگه حواست به میثم هست من برم حموم؟
سعید لبخندی زد و گفت:
_ برو خیالت راحت باشه.
مداد شمعی های فاطمه گوشه اتاق افتاده بود. میثم اونا رو برداشت. روی دفتر نقاشی فاطمه خط خطی کرد. دیگه از سر و کول سعید بالا نمی رفت. سعید هم یک پیامک با مامان داد.
_ سلام مامان، مریم میگه سه جزء میخونه ان شاءالله. من خودم جزء یک رو میخونم و مریم هم ان شاءالله دو و سه و چهار. التماس دعا
بعد نت گوشی رو روشن کرد تا اخبار امروز مبتلایان کرونا رو بخونه. چند دقیقه ای که گذشت یه هو متوجه شد یه چیزی تو دهان میثمه. با عجله رفت سمتش. به میثم گفت:
_اخ کن بابا، اخ کن ... .
لب و دهان میثم آبی رنگ شده. سعید فهمید که مداد شمعی تو دهانش گذاشته.
میثم هم سفت دهانش رو بسته و مداد رو می جوید. هرچه سعید بهش می گفت اخ کن انگار نه انگار. روشو کرد اون ور و مداد رو بیرون نیاورد.
سعید بلند شد و چندتا دستمال کاغذی برداشت. میثم رو بغل کرد و به سینه ش چسبوند. سعی کرد به زور تکه های مداد شمعی رو از دهان میثم در بیاره. حالا میثم داد می زد و گریه میکرد. سعید اما بی توجه به او هم چنان تلاش خودش رو می کرد...
❤️ ادامه دارد...
نویسنده: محسن پوراحمد خمینی
ویراستار: ح. علی پور
💜 ارسال نظرات 👇
@Manamgedayefatemeh7
🌸🍃 کانال تربیتی همسران خوب 👇
💓 eitaa.com/joinchat/3451518976C471922bdf6
#ایرادگرفتن_ازعروس
سلام خسته نباشید سوال من اینه که وقتی میخوایم بامادرشوهرم ایناجایی بریم همش ازلباس پوشیدن خودم ودخترم ایراد میگیرن وبه همسرمم میگن گاهی دخالتهاشون باعث دلخوریمون میشه حتی خاله ی همسرم جلوی زندایی و مادربزرگ همسرم بهم گفتن این چه لباسیه پوشیدی واسه مراسمای خودتونم همینارو بپوش برو ومن واقعا خجالت کشیدم جلوی اونا وخردم کردن جوری شده که اصلا دلم نمیخوادباهاشون جایی برم چون پشیمونم میکنن ومیام گریه میکنم خب من این لباسو دوس داشتم پوشیدم مگه قراره هرجایی برم ازشون اجازه بگیرم چی بپوشم چی نپوشم خیلی جاها هم که ضروری نیست اصرارمیکنن که بیا ومن نمیتونم نه بگم میرم هم همیشه یه حرفی برای گفتن دارن شمامیفرماید چیکارکنم که دخالت کمتر کنن توزندگیم وچیکارکنم درمقابل رفتارهاشون
🌸 پاسخ استاد پوراحمد
#روانشناسی_اسلامی_خانواده
#کانال_تربیتی_همسران_خوب
#محسن_پوراحمد_خمینی
🌹🍃 #زن همانند گل است 🍃🌹👇
💓 @hamsaranekhoob
1_5620654113491517454.mp3
2.22M
#ایراد_گرفتن_عروس
🌸 پاسخ استاد پوراحمد
#روانشناسی_اسلامی_خانواده
#کانال_تربیتی_همسران_خوب
#محسن_پوراحمد_خمینی
🌹🍃 #زن همانند گل است 🍃🌹👇
💓 @hamsaranekhoob
#قهر_کردن
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
من ۲۳ساله وهمسرم ۲۷ساله هستند. یه فرزند ۸ماهه داریم. ایشان کار پرمشغله ای دارد و من با بچه داری و خانه داری درس هم میخوانم. ۳ساله ازدواج کردیم وعلاقه بسیاری به هم داریم. اما همسرم عادت دارند با هر ناراحتی حتی مسائل خیلی کوچک، قهر میکنند و شب هم جدا میخوابند و این قهر گاهی تا ۳ روز طول میکشد. من طبق روال صبحانه و ناهار آماده میکنم و عادی صحبت میکنم. یکی دوساعت بعد از ناراحتی، با او حرف میزنم و عذرخواهی میکنم. ولی همچنان قهرند. با اینکه خبر دارند من در طول عمرم حتی یک ثانیه هم با کسی قهر نکردم. نه زمان قهر و نه بعد از آشتی نمیگذارد درباره آن مسئله صحبت کنیم. و میگوید قهر نبودم فقط حرف نمیزدم تا در عصبانیت کاری نکنم. شاید هم چون میداند دوستش دارم میخواهد اینگونه اعلام ناراحتی کند. (در طول این ۳سال، غیر از مسائل روزمره و قربان صدقه رفتن هایی که گاهی فقط هم زبانی هست، درباره رابطه خودمان صحبت نمیکند و اگر من صحبت کنم بحث را عوض میکنند.) با وجود اینهمه کاری که دارم وقتی قهر میکند نه میتوانم کار خانه را بکنم و نه درس بخوانم و زندگی ام مختل میشود.
در مورد علت قهر، هر بار درباره مسائل مختلفی بوده گاهی هم من متوجه دلیلش نشدم. ولی حتی اگر من مقصر بودم هم بخاطر مسائل به این کوچکی حتی یک ساعت قهر هم زیاد است چه برسد به چند روز... چکار کنم که انقدر راحت قهر نکنند؟
🌹🍃 پاسخ #مشاور_امین کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم #بیات👇
🌸بسم الله الرحمن الرحیم 🌸
سلام و عرض ادب خدمت شما خواهر بزرگوار
از همراهی شما با کانال همسران خوب سپاسگزاریم. ابتدای مطلب اشاره کردید که علاقه ی بسیاری به یکدیگر دارید و این خیلی عالیه و ان شاء الله تلاش کنید با یادگیری و اجرای مهارت ها و بالا بردن آستانه ظرفیت و صبر خود روز به روز گرمای عشق و علاقه زندگیتان را روز افزون و مستدام کنید.🌹
🍀مسئله قهر کردن در روایات اسلامی بسیار مذموم شده و شایسته نیست که دو فرد مسلمان بیش از سه روز قهر باشند. و در رابطه با زن و شوهر همان سه روز هم بسیار زیاد است و در واقع قهر بین زن و شوهر اخلاقا و شرعا جایز نیست. چرا که به مرور باعث سردی روابط میشود. در رابطه با همسر شما چه بسا این روحیه ایشان متاثر از سبک تربیتی و نوع شخصیت ایشان باشد. آنچه مهم است اینست که شما با مهارت و سیاست به مرور زمان همسرتان را از این عادت قهر کردن دور کنید. البته میطلبد شما ابتدا به رفتارتان نیز توجه کنید. ممکن است در زمانی که بحثی بین شما رخ میدهد و منجر به قهر همسرتان میشود رفتار و یا گفتاری اقتدار شکن نسبت به همسرتان بیان داشتید که بسیار ایشان را ناراحت کرده است. پس ابتدا به رفتار خودتان توجه کنید و تا میتوانید از فضایی که منجر به دلخوری و ناراحتی میشود دوری کنید. و اگر بحث بین شما بالا گرفته با سکوت ادامه بحث و دلخوری را تمام کنید و یا همان لحظه از درشوخی و خنده وارد شوید و اجازه ندهید کار به ناراحتی و قهر بکشد.
🍀گاهی اوقات آقایان ممکن است تحت یک فشار روحی یا روانی و یا خستگی زیاد قرار بگیرند برای بهبود حال خود نیاز دارند تا دقایقی یا حتی ساعتی خلوت کنند و آرام باشند. به قولی در غار تنهایی خود فرو میروند. نسبت به این روحیات مردانه کسب اطلاعات کنید و در چنین مواقعی به ایشان زمان دهید تا خودش به مرور از این فضا بیرون آید.
🍀به خاطر حفظ زندگی مشترک و روابط عاطیفتان گاهی ارزش این را دارد که پیش قدم در آشتی و صلح شوید. چرا که ادامه قهر منجر به سردی و فاصله و سوتفاهم میشود. پس سعی کنید این افکار که همیشه من پیشقدم هستم و.... را از خود دور کنید...
بعد از آشتی حتما در فرصتی ناب و آرام با همسرتان صحبت کنید. اگر از صحبت کردن استقبال نمیکند در قالب نامه و یا حتی پیامک برای او بنویسید... حتی برای قهر کردن خود قانون بگذارید. مثلا در این فاصله اگر چه از هم دلخور هستید اما جای خواب تغییر نکند. روال زندگی بهم نخورد و هر کس وظیفه خود را انجام دهد. بددهنی و یا خدای نکرده فحاشی ممنوع باشد. و اگر کسی پیش قدم شد طرف مقابل برای او هدیه بخرد.
و یا قوانین دیگر که میتوانید با ادبیات محبت آمیز در فضایی آرام به او بگویید.
در فرصتی مناسب میتوانید از مذموم بودن قهر بین زن و شوهر برای همسرتان بگویید و یا روایات در این رابطه را به ایشان یادآور شوید.
در شرایط اینچنین سعی کنید رفتار درست را انجام دهید و زندگیتان را متوقف نکنید. و به وظایف همسری و مادری خود بپردازید. گذر زمان ایشان را آرام میکند.
🦋پیشنهاد میکنم هر دو مجموعه صوتی هنر زن بودن را از کانال تهیه و گوش کنید ان شاء الله رعایت نکات مطرح شده مهارت و سیاست شما را بالا ببرد. و بهتر بتوانید این گونه مسائل را مدیریت بفرمایید.
موفق و مؤید باشید. 🌺
💠 کانال تربیتی همسران خوب 💠
@hamsaranekhoob
#مال_حلال
#هنر_زن_بودن
سلام طاعات قبول
خانم 23ساله هستم همسرم31ساله،چهارسال ازدواج کردیم،،ایشون اعتقادات نسبتا مذهبی دارن تا به حال زندگی خوبی هم در کنار هم داشتیم..
جدیدا ایشون پولی قرض کردند ک از شواهد دریافتم این پول ربای قرضی است😞 وقتی مخالفت کردم گفتند: این پول رو سر سفره نمیارم که تو استفاده کنی میخوام خودرو بخرم ارتباطی با تو ندارد🤫خیلی خواهش و صحبت کردم از راه های مختلف نمیدانم اثر کرد یا خیر . بعد از چند روز ک ناراحتی مرا ک دیدند گفتند من پشیمان شدم اون پول (ربا) را نگرفتم، از کسی دیگه ای قرض کردم بنا نیست سود بدهم.. فقط پول اصلی را برمیگردانم خیالت راحت.....
اما من هنوز باور نمیکنم❌با همان پول هم ک من شک دارم خودرو خریدند
لطفا راهنمایی کنیدوظیفه ی من چی هست بدون اینکه خانواده هابفهمند؟چه پیشنهادی توصیه میکنید؟
با تشکر
🌸 پاسخ استاد پوراحمد
#روانشناسی_اسلامی_خانواده
#کانال_تربیتی_همسران_خوب
#محسن_پوراحمد_خمینی
🌹🍃 #زن همانند گل است 🍃🌹👇
💓 @hamsaranekhoob
1_1558506906.mp3
3.65M
#مال_حلال
#هنر_زن_بودن
🌸 پاسخ استاد پوراحمد
#روانشناسی_اسلامی_خانواده
#کانال_تربیتی_همسران_خوب
#محسن_پوراحمد_خمینی
🌹🍃 #زن همانند گل است 🍃🌹👇
💓 @hamsaranekhoob
#اعتیاد_همسر
سلام شبتون بخیر.من ۳۷ ساله و همسرم ۴۱ ساله هست حدود ۱۳ سال پیش همسرم اعتیاد داشت اول به تریاک وبعد هم به شیشه .بعد هم ترک کرد .همسرم خیلی رفیق باز هست الان کمی کمتر شده .۲ پسر دارم ۸ ساله و ۱۵ ساله.الان یه مدت هست متوجه شدم تریاک استفاده میکنه .سیگار هم خیلی وقت هست میکشه .حالا نمیدونم چه جوری بهش بگم.چون میدونم اعتیاد خودش رو قبول نمیکنه .من برای اینکه زندگیمو حفظ کنم خیلی تحمل کردم حالا هم دوست ندارم با اعتیادش زندگیم از بین بره.همسرم لجباز و کینه ای هم هست .حالا به نظر شما چی کار کنم ؟ بهش بگم که میدونم اعتیاد داره یا نه؟چه کار کنم تا ترک کنه ؟با بچه ها هم بد اخلاقی میکنه .متوسل به آقا امام زمان شدم وچله زیارت آل یس رو گرفتم . لطفا برام دعا کنید.
🌸 پاسخ استاد پوراحمد
#روانشناسی_اسلامی_خانواده
#کانال_تربیتی_همسران_خوب
#محسن_پوراحمد_خمینی
🌹🍃 #زن همانند گل است 🍃🌹👇
💓 @hamsaranekhoob
مرحوم شیخ رجبعلی خیاط میفرمود:
بطری وقتی پر است و میخواهی خالی اش کنی، خمش میکنی.
هر چه خم شود خالی تر میشود. اگر کاملا رو به زمین گرفته شود سریع تر خالی میشود.
دل آدم هم همین طور است، گاهی وقتها پر میشود از غم، از غصه،از حرفها و طعنههای دیگران.
قرآن میگوید: "هر گاه دلت پر شد از غم و غصه ها، خم شو و به خاک بیفت." این نسخهای است که خداوند برای پیامبرش پیچیده است: "ما قطعا میدانیم و اطلاع داریم، دلت میگیرد، به خاطر حرفهایی که میزنند."
"سر به سجده بگذار و خدا را تسبیح کن"
سوره حجر آیه ۹۸...
#محسن_پوراحمد_خمینی
#کانال_تربیتی_همسران_خوب
@hamsaranekhoob
9e.mp3
8.54M
#اعتیاد_همسر
🌸 پاسخ استاد پوراحمد
#روانشناسی_اسلامی_خانواده
#کانال_تربیتی_همسران_خوب
#محسن_پوراحمد_خمینی
🌹🍃 #زن همانند گل است 🍃🌹👇
💓 @hamsaranekhoob
#آمادگی_ازدواج
سلام وقت بخیر
ممنون از اینکه به سوالات ما پاسخگو هستید
خیلی ممنون از کانال های خوبی تون
من دختر شانزده ساله هستم. من خواستگاری دارم. به نظر من پسری خوبی است. بیست ساله هست. یکی دوبار آمده است. مشکی من این است. من نمیخواهم الان ازدواج کنم پدرم با من موافق است. ولی مادرم میگه ازدواج کن . من احساس ترس میکنم که ازدواج کنم . طرف مقابلم تصادف کرده است. میگه سرم کمی آسیب دیده است. بعضی موغا کمی عصبی میشوم .😠 ولی من کنترل خودم را میکنم . ما میتوانیم اتمات کنیم . 🤔 من میتوانم رد کنم اشکال نداره واقعا نمیخواهم الان ازدواج کنم احساس خوبی یا بدی هم ندارم
🌸 پاسخ استاد پوراحمد
#روانشناسی_اسلامی_خانواده
#کانال_تربیتی_همسران_خوب
#محسن_پوراحمد_خمینی
🌹🍃 #زن همانند گل است 🍃🌹👇
💓 @hamsaranekhoob
6e.mp3
4.61M
#آمادگی_ازدواج
🌸 پاسخ استاد پوراحمد
#روانشناسی_اسلامی_خانواده
#کانال_تربیتی_همسران_خوب
#محسن_پوراحمد_خمینی
🌹🍃 #زن همانند گل است 🍃🌹👇
💓 @hamsaranekhoob
مقایسه کنید قیمت هارو
بعد خرید کنید 💵💰
قیمت همکار 279😱=280
قیمت ما : 245 😍😍
#مقایسه_قیمت
https://eitaa.com/joinchat/3074621660C27283194a5
#وابستگی_فرزند_به_مادر
#اشتغال_مادر
سلام عرض میکنم خدمت استاد گرامی و پیشاپیش تشکر میکنماز وقتی که برای پاسخ به سوال بنده میگذارید
من۲۹ سالمه و یه دختر ۱۰ماهه دارم
قبلا معلم بودم ولی وقتی باردار شدم دیگه کار نکردم
اطرافیان بهممیگن که باید از الان یا حتی قبلتر دخترت رو چند وقت یکبار پیش مادرت یاکسی که بهش اطمینان داری بزاری تا عادت کنه و وابسته نباشه بهت
و بعدا برای مدرسه رفتن دچار مشکل نشید
آیا حرفشون درسته؟؟؟
🌸 پاسخ استاد پوراحمد
#روانشناسی_اسلامی_خانواده
#کانال_تربیتی_همسران_خوب
#محسن_پوراحمد_خمینی
🌹🍃 #زن همانند گل است 🍃🌹👇
💓 @hamsaranekhoob
8e.mp3
3.41M
#وابستگی_فرزند_به_مادر
#اشتغال_مادر
🌸 پاسخ استاد پوراحمد
#روانشناسی_اسلامی_خانواده
#کانال_تربیتی_همسران_خوب
#محسن_پوراحمد_خمینی
🌹🍃 #زن همانند گل است 🍃🌹👇
💓 @hamsaranekhoob
کانال اخلاقی داری بیا تبلیغ با قیمت مناسب👇
http://eitaa.com/joinchat/4161601553C24a9ad89ab