فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥یه حرفی از یکی شنیدی،
ناراحت شدی، برای آخرتت خوبه!
مَرَارَةُ الدُّنْيَا، حَلَاوَةُ الْآخِرَةِ
کانال شادی و نکات مومنانه
┄┅┅❅🇵🇸 ✌️🇵🇸✌️ 🇵🇸 ❅┅┅┄
@khandehpak
هدایت شده از گستردهتبلیغاتیترابایت
﷽
🔰 آموزش قرآن رایگان شد😍
❇️ روانخوانی
❇️ تجوید
❇️ صوت و لحن
❇️ حفظ
❇️ تفسیر
بزن روی لینک زیر، عضو شو 👇
https://eitaa.com/joinchat/1776025873C746e64a11b
.
هدایت شده از تبلیغات غذای خیابانی
⭕️میدونی بهترین آدم از نظر خدا کیه؟🤔
پیامبر اکرم(ص) جواب این سوال رو به ما دادن و فرمودن: بهترین شما کسی است که قرآن را یاد بگیرد و به دیگران یاد دهد😍
الان وقتشه که تو هم جزو بهترین ها بشی 🥳
🔻بزن روی لینک زیر و عضو شو👇
https://eitaa.com/joinchat/1776025873C746e64a11b
☑️ کلی آموزش قرآن رایگان👆
rabeteye khob ba hamsar va tafavot jensiati4.mp3
30.46M
💞#همسرداری
🔰مدرس: #دکتر_سعید_عزیزی
🔮موضوع: رابطه خوب با همسر و تفاوت جنسیتی
بانوی بهشتی
https://eitaa.com/joinchat/4077715504Cb8c9a9d5d2
11.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 خاطره طنز دکتر عزیزی از خانوادهاش
🟣برنامههای من را نگاه نمیکنند!😂
#دکتر_سعید_عزیزی
بانوی بهشتی
https://eitaa.com/joinchat/4077715504Cb8c9a9d5d2
هدایت شده از تبلیغات گسترده منتخب | آموزش تبلیغ
🚨ده روز گذشت...
◾️إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ◾️
تمام ملزومات شادیوعزا در این فروشگاه موجود است
#معدن #محصولات_فرهنگی #اینجاست🕋
💞لباس ها و ظروف جذاب
💞 انواع پرچم مخمل🏴🏳
💞هدایای کوچک و لوازم التحریر برای بچه ها
https://eitaa.com/joinchat/3130327096Cbc4fa6c812
⭕️قیمت هامون استثناییه🌈
حتی از دفتر ریاست جمهوری هم ازمون خرید کردن بودن😢😭
هدایت شده از تبلیغات غذای خیابانی
👈🏼 #خبر_فوررری #ویژه
🔴پرچم رایگان سه متری با مهر حرم امیرالمومنین علیه السلام برای هر هیئت
🔷ستاد غدیریه تا کنون بیش از ۱۱ هزار پرچم به هیئات مذهبی اهدا کرده است و حدود هزار پرچم دیگر باقی مانده ۲۷ روز تا عید غدیره؛
اینم لینک کانالشون هست👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3130327096Cbc4fa6c812
اگه شما هم دریافت کردید حتما دعامون کنید🌹🙏
ماجرای طلاق، سرطان و "هوو"
داستان زنی که برای شوهرش زن گرفت!
صفحه نخست
کد خبر: ۲۰۵۷۶
بازدید : ۲۷۶۰۲
۰۹ تير ۱۳۹۵ - ۱۰:۲۲
فرادید| زن جوان با مراجعه به مطب پزشک وقتی فهمید دچار بیماری سرطان شده و مهلت چندانی برای ادامه زندگی با شوهر و فرزندانش ندارد تصمیم گرفت پیش از مرگ برای شوهرش همسری انتخاب کند تا سرپرستی دختر و پسرش را به یک هووی مهربان بسپارد. اما پس از یافتن زنی برای شوهرش سرنوشت، ماجرای شگفتانگیزی را برایش رقم زد.
زن جوان که به همراه شوهرش پشت در بسته دادگاه خانواده مجتمع صدر به انتظار شروع جلسه محاکمه نشسته با چشمانی اشکآلود زیر لب، خودش را به خاطر آوردن هوو برای خودش سرزنش میکند و مرد سعی میکند همسرش را آرام کند ولی موفق نمیشود.
زن با لحن سرزنش باری به مرد میگوید: اگر مرا دوست داشتی پیشنهادم را قبول نمیکردی و زن نمیگرفتی، حالا باید مهتاب را طلاق بدهی وگرنه روی خوش در زندگی نمیبینی.
مرد به اعتراض میگوید: من نه تو را طلاق میدهم نه مهتاب را. وقتی اصرار میکردم که لجبازی نکن و از خواستگاری دست بردار به خرجت نمیرفت و پافشاری میکردی تا اینکه دو دستی زندگی من و بچههایمان را خراب کردی و حتی در حق همکلاسیات مهتاب و بچه تو راهیاش هم ظلم کردی، حالا مرا کشیدی دادگاه که چه شود؟ چند بار به دست و پایت افتادم تا از زن گرفتن برای من بیخیال شوی اما تو چه کردی حالا وقت عقبنشینی است؟
ریحانه که آرام و قرار ندارد اشک میریزد و میخواهد هر چه سریعتر وارد دادگاه شود. در همین هنگام منشی شعبه 244 دادگاه خانواده مجتمع صدر نام زن و مرد را میخواند و آنها را دعوت به حضور در دادگاه میکند.
قاضی بهروز مهاجری در حالی که به اوراق پیش رویش نگاهی میاندازد از آنها میخواهد تا مشکلشان را شرح دهند.ریحانه 35 ساله _ با اشاره به پیچ و خم های زندگیاش میگوید: 14 سال پیش محمد به خواستگاریام آمد. از آنجایی که همکارم بود تا حدودی او را میشناختم؛ جوان برازنده و باشخصیتی که در همان برخوردهای اول با خانوادهام خودش را در دلشان جا کرد و ازدواج کردیم. چنان خوشبخت بودم که همه فامیل آرزوی چنین زندگی سرشار از شادی ما را داشتند. با به دنیا آمدن دختر و پسرمان خوشبختیمان تکمیل شده بود تا اینکه با شنیدن یک خبر دنیا بر سرم خراب شد و مسیر زندگیام تغییر کرد. در حدود سه سال پیش دچار یک بیماری شدم و پزشک معالجم پس از چند آزمایش اعلام کرد مبتلا به نوعی سرطان هستم و مهلت زیادی برای ادامه زندگی ندارم.
شنیدن این خبر و دیدن جوابهای آزمایشها شوکهام کرده بود نمیتوانستم باور کنم که خوشبختیام به پایان رسیده و لحظات زندگیام مانند ساعت شنی هر ثانیه در حال تمام شدن است.
تا مدتی در خودم فرو رفته بودم و با هیچ کس حرفی نمیزدم ولی یک روز به خودم آمدم و گفتم باید کاری کنم تا دختر و پسرم و همسرم که همیشه همدم و مونسم بودهاند پس از مرگم آسیب نبینند، به همین خاطر پیشنهاد ازدواج دوم را به همسرم دادم که ای کاش لال میشدم و هرگز چنین حرفی نمیزدم.
مرد که برافروخته است رو به قاضی میگوید: زندگیام را سیاه کرده بود جناب قاضی. بارها از او خواستم دست از رفتارهای بچگانهاش بردارد ولی گوشش بدهکار نبود. میگفت اگر مرا دوست داری باید هر چه میگویم گوش کنی ولی هر چه میگفتم بیفایده بود و مجبورم میکرد تا به حرفش گوش کنم و هنوز هم نمیتوانم ناراحتیاش را ببینم ولی ... آن روزها رفتارش تغییر کرده بود در دنیای خودش بود و از همه حلالیت میطلبید، زندگیمان سرد و بیروح شده بود و نمیدانستم چه کنم؟
ریحانه ضمن سرزنش خود میگوید: درست است آقای قاضی هر روز به محمد اصرار میکردم تا در حضور من همسر دومش را انتخاب کند که بعد از مرگم مراقب او و مادر مهربانی برای فرزندانم باشد. شوهرم از رفتارهایم خسته شده بود ولی من مصمم بودم و وظیفه خودم میدانستم که به فکر آینده زندگی خانواده و جگرگوشههایم باشم. با اینکه خانوادههایمان بشدت با کار من مخالف بودند ولی من در تصمیمم جدی بودم. بین دوست و آشنا و فامیل میگشتم تا زن وفاداری برای همسرم و مادر مهربانی برای بچههایم پیدا کنم تا اینکه در یکی از مهمانیها با همکلاسیام مهتاب روبهرو شدم.
از آنجا که مهتاب را بخوبی میشناختم نور امیدی در دلم تابید. او همانی بود که میتوانستم خانوادهام را به او بسپارم. مهتاب مدیر یک مدرسه بود و با وجود داشتن خواستگارهای بیشمار شوهر نکرده بود. رابطهام را با او بیشتر کردم و پس از مدتی برای اقامت در هتل مشهد دو بلیت خریداری کردم و از او خواستم مرا همراهی کند تا به گردش و زیارت برویم. مهتاب که از همه جا بی خبر بود با من به این سفر آمد و با یکی از سختترین روزهای زندگیام روبهرو شدم. برایم آسان نبود دو دستی زندگیام را که لحظه به لحظه برایش زحمت کشیده بودم به دست زن دیگری که قرا
هدایت شده از مرکز هنری رسانه ای نهضت
11.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
😐 خیلی تمیز همه رو زابه را کرد!
📺 سریال «پشت پرده» شنبه تا چهارشنبه ساعت ۲۱:۳۰ از شبکه دو سیما
🔗 تماشای قسمت های سریال در لینک زیر:
🔗 https://telewebion.com/program/0xd036a54
@NehzatMedia
9.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥دوربین مخفی جالب در حرم امام رضا (ع)
خادم حرم لباس خادمیشو داد مردم بپوشن
هدایت شده از تبلیغات شادی و نکات مومنانه
من مشتریایی دارم که عاشق کپوهای خوزستان هستن😍
بعضیاشونم وقتی کارهای اصفهان رو میذارم کانال حسابی ذوق میکنن😃
از خاتم و مینا تا سینی ها وجعبه های طرح سنتی🥰
ولی خودم عاشق گلیم هستم❤️
توی این دنیای مدرن گاهی صنایع دستی فراموش میشه😢
ولی رضایت مشتریام خیلی بهم امید و انگیزه میده😌❤️
شاید ندونی ولی جات اینجا خالیه😉
چون اینجا جای افراد خوش سلیقه و خاصه😌😉
بگو ببینم صنایع دستی کجا رو بیشتر دوست داری؟! 😃🤩
https://eitaa.com/joinchat/2130575491C538c7e21ac
اینجا معدن صنایع دستی ایتاست🤩
.
#شهید_خدمت
دنیا پر از آیات ربانیست دقت کن
تا میتوانی در سلوک خود رعایت کن
بگذار دنیا را و بگذر بی تعلق باش
دنیا که جای ماندگاری نیست،هجرت کن
تهمت شنیدن رتبه ات را می برد بالا
با چاه درد دل کن اما استقامت کن
دنبال آتش باش،دنبال گلستان نه
عاشق،برای سوختن قدری سماجت کن
خدمت به مردم روزی هرکس نخواهد شد
تا می توانی پس به خلق الله خدمت کن
بی درد مردم زنده بودن،بدترین درد است
دردی اگر در سینه داری شکر نعمت کن
در یاری از مظلوم روز و شب نباید داشت
با درد غزه گریه کن،غسل طهارت کن
گوشت به حرف این و آن باشد ضرر کردی
خود را غلام حلقه در گوش ولایت کن
از پشت میزت نه، برو در بین میدان باش
آنوقت از مولا تمنای شهادت کن
ای آنکه سودای ریاست را به سر داری
تنبیه حق الناس را از قبل قیمت کن
اینجا شهیدی حاصل آرای ملت بود
خود را سزاوار بهای رای ملت کن
با کدخدا نه، با خدا بودن ملاک ماست
ما ناخدا داریم، از آقا اطاعت کن
تکیه به ایوانِ علی موسی الرضا کن بعد
هنگام مردن روی سلطان را زیارت کن
با ضامن آهو چه گفتند و کجا رفتند؟
ای دل تو هم با ضامن آهو رفاقت کن
ای کاش قبر ما کناری از حرم باشد
ای روح خسته تحت ایوانش عزیمت کن
دارد محرم می رسد آه ای شهید ما
برگرد و باز امسال هم ذکر مصیبت کن
می گفت زینب گوشه گودال با خولی
تشنه لب من را بیا و کمتر اذیت کن
ای شمر هرچه می بری پیراهنش را نه
به آبرو دار دوعالم کم جسارت کن
#محمد_جواد_پرچمی ✍
#شهدای_خدمت
#شهید_رئیسی
.