eitaa logo
پایگاه اطلاع رسانی آزادگان
638 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
610 ویدیو
10 فایل
♦️اولین کانال رسمی اطلاع رسانی آزادگان ایران اسلامی اخبار واقعی مرتبط با آزادگان، ایثارگران، سیاسی و اجتماعی، از پذیرش هرگونه آگهی، تبلیغ معذوریم. دریافت نظرات، پیشنهادات‌ و انتقادات: @takrit11pw90
مشاهده در ایتا
دانلود
🍂 🔻 گلستان یازدهم/ ۳۳ زهرا پناهی / شهید چیت سازیان نوشته بهناز ضرابی ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🔸آن شب، آخرین شبی بود که علی آقا در همدان بود. صبح روز بعد می‌خواست به منطقه برود. ساکش را بسته بودم، اما هنوز ریزه ریزه چیزهایی را که به ذهنم می‌رسید جا می‌کردم توی ساکش. هرجا می‌رفتم بدنبالم می‌آمد. آخرش گفت: فرشته، چقدر راه می‌ری؟ بشین کارت دارم. با تعجب نگاهش کردم. دستم را گرفت و نشستیم وسط اتاق، روبروی هم. گفت: یه چیزی بپرسم راستش را می‌گی؟! قلبم تند تند می‌زد. حتی نمی‌توانستم فکر کنم درباره چه چیزی می‌خواهد حرف بزند. گفتم: «آره، بگو چی شده؟!» لب گزید و گفت: حتماً تا حالا دستت آمده من آدم تو داری‌ام. خندیدم و گفتم: خیلی! حالا او می‌خندید اما این دفعه می‌خوام حرف دلم را بزنم. نمی‌دانستم منظورش چیست؟ با تعجب به چشم‌های آبی‌اش نگاه کردم. گفت: «فردا می‌خوام برم ،اما بدون تو سخته، نمی‌دانم چرا این طوری شده‌ام!» قلبم داشت می‌آمد توی دهانم. نفس حبس شده‌ام را رها کردم. واقعا این علی آقا بود که از این حرف‌ها را می‌زد؟! او که به زور احساساتش را بیان می‌کرد حالا چه شده بود! گفت: «میای با من بریم دزفول؟» آن روزها اوج بمباران و موشک باران دزفول هم بود. از شنیدن این جمله ذوق زده شدم. دستش را گرفتم و گفتم: وای ترسیدم. فکر کردم چی میخوای بگی! آره چرا نمی‌آم. نگرانی و لبخندی توأمان صورتش را پُر کرد. پرسید: «وجیهه خانم و بابا چی؟ می‌ذارن؟» نفس راحتی کشیدم. ببخشیدها مثل اینکه من زن توام. اجازه من دست توئه. اون بندگان خدا حرفی ندارن. با همان نگرانی گفت: آخه اونجا خیلی خطرناکه. آن‌قدر از شنیدن این حرف خوشحال شده بودم که بدون توجه به خطرهای دزفول بلند شدم و شروع کردم به جمع کردن وسایلم. گفتم: برای شما خطرناک نیست؟! گفت: ما فرق می‌کنیم فرشته، خوب فکر کن. کمد را باز کرده بودم می‌خواستم چند لباس بردارم. پرسیدم: «اونجا هوا چطوره؟» گفت: «بهشت مثل «بهار» برگشتم و چشمکی زدم و گفتم: بدجنس! تنهایی می‌خواستی بری بهشت. دیگر چیزی نگفت. بلند شد و شبانه وسایل مختصری جمع کردیم. قابلمه، قاشق، چند دست کاسه و بشقاب، پیک‌نیک، وسایل آشپزخانه، یک چمدان لباس، آلبوم‌های علی آقا و چند تایی پتو، بقیه وسایل را هم جمع کردیم توی کارتن گذاشتیم تا خانه مادر بگذاریم. این کارها تا نزدیک صبح طول کشید. علی آقا یک دفعه تصمیم گرفته بود خانه را خالی کنیم و تحویل صاحبش بدهیم. می‌گفت: «ما که نیستیم شاید کسی باشه بخواد چند وقتی اینجا زندگی کنه» با هم کار می‌کردیم و علی آقا برایم می‌گفت: خانه‌ای توی یکی از شهرک‌های اطراف دزفول به او و دوستش، هادی فضلی، داده‌اند. هادی و همسرش و دختر کوچک‌شان چند روز پیش اسباب کشی کرده و به آنجا رفته بودند. کارتن‌ها را روی هم توی هال چیده بودیم. چند ساعتی تا صبح بود. بین وسایل جایی پیدا کردیم و یکی دو ساعتی خوابیدیم. صبح وسایل را بردیم و گذاشتیم توی انباری گوشه حیاط و خرپشته خانه مادر علی آقا. موضوع رفتن‌مان را به بابا و مادر گفت. آنها حرفی نداشتند. مادر فقط تأکید می‌کرد: «مواظب خودتان باشید. رسیدید تلفن بزنید. ما رو بی خبر نذارید.» علی آقا وسایلی را که قرار بود با خودمان ببریم پشت آهوی خردلی جا کرد. منصوره خانم در همدان نبود. چند روز قبل از پنجم دی ماه، اولین دختر مریم مونا به دنیا آمده بود. بعد از خداحافظی با کسانی که در همدان بودند، سوار آهو شدیم و راه افتادیم به طرف دزفول. توی جاده از معمولان به این طرف علی آقا نوار کاستی را توی ضبط ماشین گذاشته بود که سرودهای حماسی و انقلابی می‌خواند. یکی از آنها را خیلی دوست داشت. تا تمام می‌شد نوار را می‌زد عقب تا دوباره بخواند. شب است و چهره میهن سیاهه نشستن در سیاهی‌ها گناهه تفنگم را بده تا ره بجویم که هر کی عاشقه پایش به راهه برادر بی قراره برادر شعله واره برادر دشت سینه‌اش لاله زاره شب و دریای خوف انگیز و طوفان من و اندیشه‌های پاک پویان برایم خلعت و خنجر بیاور که خون می‌باره از دل‌های سوزان برادر نوجوونه، برادر غرق خونه برادر کاکلش آتش فشونه •┈••✾○✾••┈• ادامه دارد 🇮🇷 پایگاه اطلاع رسانی آزادگان https://eitaa.com/taakrit11pw90
♦️به گور پدرش خندید! (گفت و شنود) 🔹گفت: از ائتلاف آمریکا و ۳۲ کشور دیگر برای مقابله با حمله انقلابیون یمن به کشتی‌های حامل سوخت و کالا برای رژیم صهیونیستی چه خبر؟! گفتم: دیروز «لوید آستین» وزیر دفاع آمریکا اعلام کرد که ۹ کشور، حاضر به شرکت در این ائتلاف شده‌اند؛ انگلیس، فرانسه، ایتالیا، اسپانیا، نروژ، هلند، کانادا، بحرین و سیشل که با آمریکا می‌شود ۱۰ کشور! گفت: همه این کشورها به‌اضافه عربستان و امارات در ائتلاف علیه یمن شرکت داشتند و اعلام کرده بودند که حد‌اکثر ظرف یک هفته انقلابیون یمن را از بین خواهند برد! ولی ۸ سال جنگیدند و نتوانستند هیچ غلطی بکنند! شاید با ورود بحرین و سیشل انتظار پیروزی دارند؟! گفتم: سیشل که یک کشور کوچک و ناشناخته آفریقایی است اما دولت بحرین اگرچه باد هواست ولی ناوگان پنجم دریایی آمریکا در سواحل بحرین قرار دارد و هدف چاق و چله و مشروعی برای حملات موشکی و پهپادی انصارالله است. گفت: ایول! فاصله سواحل بحرین با یمن ۱۳۴۰ کیلومتر است یعنی حدود ۶۰۰ کیلومتر نزدیک‌تر از بندر ایلات در فلسطین اشغالی که بارها مورد حمله موشکی مقاومت یمن قرار گرفته و حالا کاملاً تخلیه شده است. گفتم: آمریکا هنوز نفهمیده که این دفعه بدتر از قبل توی تله افتاده است! گفت: اتفاقاً یک سایت خبری در آمریکا به ناکامی قبلی و ۸ ساله ائتلاف ضد یمن اشاره کرده و نوشته است معلوم نیست چرا آمریکا دست به این حماقت جدید زده است! گفتم: روی سنگ قبر پدر یارو اشتباهاً به جای شادروان نوشته شده بود باد‌روان! و یارو هروقت سر قبر پدرش می‌رفت، به جای این‌که ‌گریه کند و متأثر باشد، به گور پدرش می‌خندید! 🇮🇷 پایگاه اطلاع رسانی آزادگان https://eitaa.com/taakrit11pw90
🌹 سلام علیکم و رحمة الله و برکاته 🍀بسم الله الرحمن الرحیم 🌺اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ☀️صبح روز چهارشنبه، بیست و نهم آذر و ششم جمادی الثانی بخیر 📿 ذکر روز چهارشنبه: 💐یاحی و یاقیوم💐 ☘️🌹☘️🌹☘️🌹☘️ ای ذوالکرم بیا و دو چشم ترم بده در گوشه‌ای لیاقت بال و پرم بده حال که دور گشته‌ام از فیض دیدنت از لطف امشبی تو برات حرم بده امشب لباس معرفتت می‌کنم به تن مولا بیا و جامهٔ تقوا به من بده هستم گدا و خادم دولتسرای تو خرج تو شد جوانی من باورم بده یا حضرت رضا به سرایت کبوترم در صحن خود بیا و تو بال و پرم بده نـوكــرنـوشـت : یا امام رضـــا روزی به جرم عشق شما متهم شدم روز دگر به احترام غمت محترم شدم دیگر بس است به دلم رحم ڪن رضا دیوانـه بی سر و پای حــرم شدم صلی الله عليک يا سيدنا المظلوم يا اباعبدالله الحسين (ع) 🇮🇷 پایگاه اطلاع رسانی آزادگان https://eitaa.com/taakrit11pw90
22.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا علیه آلاف التحیة و الثناء ، اگر دلتان شکست از دعای خیر دوستان و بیماران را محروم نفرمائید.🤲🤲🤲 😔😔😔 🇮🇷 پایگاه اطلاع رسانی آزادگان https://eitaa.com/taakrit11pw90
5.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♦️مصاحبه شهید علی چیت سازیان در منطقه عمومی فاو، عملیات والفجر ۸ 🔹شهیدی که صدام برای سرش جایزه تعیین کرده بود. ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ # شهید_چیت_سازیان 🇮🇷 پایگاه اطلاع رسانی آزادگان https://eitaa.com/taakrit11pw90
♥️ زکودکی خادم این تبار محترمم عجب حرکتی زده فسقل‌خان 😍 قشنگ‌ترین‌ قاب‌ ماندگار از شب‌های مراسم فاطمیه ۱۴۰۲ 🇮🇷 پایگاه اطلاع رسانی آزادگان https://eitaa.com/taakrit11pw90
🔻29 آذر سالگرد شهادت شهید «امیر سیاوشی» اولین شهید خان طومان گرامی باد. 🔹شهید مدافع حرم «امیر سیاوشی» در سال 1367 در محله چیذر تهران دیده به جهان گشود. پس از حضور در جبهه مقاومت سوریه برای دفاع از حرم حضرت زینب (س) 29 آذر 1394 به شهادت رسید. پیکر این شهید والامقام در گلزار شهدای امامزاده علی اکبر چیذر آرام گرفته است. 🇮🇷 پایگاه اطلاع رسانی آزادگان https://eitaa.com/taakrit11pw90
🔴خبر خوش بیمه دی به ایثارگران / پرداخت خسارت‌های درمانی حداکثر در 20 روز 🔹️مصطفی نظری، مدیر بیمه‌های درمان شرکت بیمه دی: پرداخت خسارت‌های درمانی بیمه شدگان بیمه دی به خصوص ایثارگران معزز به جز در مورد خاص نهایتا 20 روز زمان می‌برد، گفت: در حال پرداخت خسارت هایی که در هفته ابتدایی آبان تایید حواله شده، هستیم. 🔹قرارداد بیمه درمان خانواده‌های معزز شهدا و ایثارگران در بیمه دی اجرایی شده است. برای پیگیری سوالات پرتعداد ایثارگران معزز به سراغ مصطفی نظری، مدیر بیمه‌های درمان شرکت بیمه دی رفتیم. 🔹مصطفی نظری، مدیر بیمه‌های درمان شرکت بیمه دی گفت: خسارت های درمانی بیمه شدگان عزیز به خصوص جانبازان و ایثارگران معزز نهایتا طی 20 روز پرداخت می شود. هر چند مواردی پیش آمده که بیش از 20 روز زمان برده زیرا در مواردی نیاز است که پرونده مجدد بررسی شود و بیمه شده مدارکی را برای تکمیل پرونده ارائه کند؛ لذا فاصله اولین ارائه سند تا پرداخت مبلغ بیش از 20 روز شده که البته از موارد نادر است. 🇮🇷 پایگاه اطلاع رسانی آزادگان https://eitaa.com/taakrit11pw90
21.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 خواسته سوئد در ازای آزادی حمید نوری چیست؟ 🔺 روایتی از جزئیات آزادی حمید نوری و فاش شدن اطلاعاتی که منجر به شهادت دانشمندان هسته‌ای ایران شد. 🇮🇷 پایگاه اطلاع رسانی آزادگان https://eitaa.com/taakrit11pw90
Sequence 01.mp3
16.18M
🎧 داستان صوتی (مهمان بابا) فکر کن به جای پدر شهیدت، حاج قاسم بیاد مراسم خواستگاریت... 🔻پسر: راستی بابا خبر داری؟ فرداشب دارم میرم خواستگاری ... ♦️پدر: همه رو میدونم، اصلا نگران نباش... 🔹پسر: اما تو که رفتی پیش خدا !!... نیستی تو این دنیا... 🔸 پدر: به جان بابا فردا شب یه کاری می کنم مراسم خواستگاریت تا آخر عمر زبان زد طایفه عروس باشه ... صداپیشگان: علی حاجی پور، مجید ساجدی، مریم میرزایی، کامران شریفی نویسنده و کارگردان: علیرضا عبدی 🇮🇷 پایگاه اطلاع رسانی آزادگان https://eitaa.com/taakrit11pw90
🌹 برای یکی از شهدا مراسم گرفته بودند. دوستی گفت، با ابراهیم و چند نفر از رفقا جلوی مسجد ایستاده بودیم. پیرمردی جلو آمد. او را نمی‌شناختم، پدر شهید بود. همان که ابراهیم پسرش را از بالای ارتفاعات آورده بود. سلام کردیم و جواب داد. لحظاتی بعد گفت: آقا ابراهیم ممنونم، زحمت کشیدی، اما پسرم از دست شما ناراحت است! لبخند از چهره همیشه خندان ابراهیم رفت. چشمانش گرد شده بود. بغض گلوی پیرمرد را گرفته بود. چشمانش خیس از اشک بود و بعد ادامه داد: شب گذشته پسرم را در خواب دیدم. می‌گفت: در مدتی که ما گمنام و بی‌نشان بر خاک جبهه افتاده بودیم، هر شب مادر سادات، حضرت زهرا (سلام الله علیها) به ما سر می‎زد، اما از وقتی پیدا شدم، دیگر چنین خبری نیست. می‌گویند: شهدای گمنام مهمانان ویژه حضرت صدیقه هستند. دانه‌های درشت اشک از گوشه چشمان ابراهیم روان بود. ابراهیم گمشده‌اش را پیدا کرده بود؛ گمنامی. ابراهیم همیشه می‌گفت: خوشگل‌ترین شهادت را می‌خواهم. اگر جایی بمانی که کسی تو را نشناسد، خودت باشی و مولا هم بالای سرت بیاید و سرت را به دامن بگیرد، این خوشگل‌ترین شهادت است. سرانجام ابراهیم هادی در 22 بهمن سال 61 پس از پنج روز که در کانال کمیل واقع در فکه مقاومت کرد، در عملیات والفجر مقدماتی، بعد از فرستادن رزمندگان باقی مانده به عقب، تنهای تنها با خدا همراه شد. دیگر کسی او را ندید. او همیشه از خدا می‌خواست که گمنام بماند؛ چرا که گمنامی صفت یاران خداست. خدا هم دعایش را مستجاب کرد. ابراهیم سال‌هاست که گمنام و غریب در فکه مانده تا خورشیدی برای راهیان نور باشد. 📚برگرفته از کتاب سلام بر ابراهیم ┄┄┅┅┅❅💠❅┅┅┅┄┄ 🇮🇷 پایگاه اطلاع رسانی آزادگان https://eitaa.com/taakrit11pw90