حالا باید به خاکت حسودی کنم ، باید به کفنت حسودی کنم ، باید به خاکی که به آغوشت گرفت و من نتونستم حسودی کنم ..
ی آرزو تو دلم موند و موند و
موند و تا ابد میمونه ،
لبخند بابام ،
چشمای بابام ،
خندههای بابام ،
شوخیهای بابام ..
چند سال پیش بچه بودم با دوستش رفته بودن سفر ، این چرخخیاطیهای اسباببازی بود تازه مد شده بود ، بهش گفته بودم از اونا برام بخر ،
زمانی برگشت با ذوق رفتم بغلش که بابا کو اسباب بازیم ، گفت شرمندهم بابا پیدا نکردم برات ، ولی من مطمئن بودم خریده برام ، رفتم با بغض نشستم دیدم اسباببازی تو دستش اومد سمتم گفت دختر گل بابا اینم برای تو :)))
هفته پیش در کمدشو باز کردم دلم نیومد وسایلاشو نگاه کنم گفتم خودش بیاد مثل همیشه در کمدشو باز کنه و وسایلاشو بهم نشون بده ..
پس چیشد یهو ،
من که امید داشتم ..
دیگه بابام نیست ، دیگه کسی نیست برم با ذوق در رو باز کنم ، دیگه کسی نیست برم براش بگم کی اذیتم کرد.
از این به بعد دیگه به دخترایی که بابا دارن حسودی میکنم و با حسرت نگاشون میکنم : ) )
بابا من گوشیم همیشه بیصدا بود ، الان از بیصدا در آوردمش بهم زنگ بزنی ، تورو قرآن زنگم بزن ، مخفف اسممو صدا بزن و بگو چی لازم داری برات بخرم ، بابا بلند شو .
دیگه وقتی بیتابی میکنم مامانم بهم نمیگه ناراحت نشو بابات خوب میشه ، میگه دیگه رفت ، بابات رفت :))
یکشنبه ، تکهای از قلبم نه ، خود قلبم خاک شد ،
تکهای از زندگیم نه ، خود زندگیم خاک شد .
همینو کم داشتم که خالمینا گیر بدن و بشینن باهام حرف بزنن که باید خونتون بیاد شیراز .
حرفها و گریههای خاله هام آتیشم میزنه ..
درد دارن ، همه درد دارن ، درد بابام اتیششون میزنه ..
این خوشمزه رو میبینید ؟
میرفت تو اتاق بابامو اشاره میکرد به شکمش :)
امیدوارم منظورمو بفهمید .
من ناراحت میشدم ، عصبی میشدم ،
قهر میکردم ، ناز میکردم ، بابام میومد نازمو میکشید ، میخندوند منو ، الان کی خریدار نازم بشه ؟
هدایت شده از مَـــأوىً🤍
بابا یکی مواهمو کشید.mp3
10.15M
امون من رو برید ..
-زمینه خانم رقیه ! با هندزفری-
#مداحی
˒ عینی ˓
امون من رو برید .. -زمینه خانم رقیه ! با هندزفری- #مداحی
عمه زینب ،
رقیهبیحوصلهس :)))
جدیدا اینجوری شدم که یکی بهم پیام میده ، جوابی که باید بدم میاد تو ذهنم بعد از صفحه چت میام بیرون و فکر میکنم جوابشو دادم .