برای اولین بار در کشور👇
✅کارگاه آموزشی و مشاوره #فانوس
🌷🌸راه کارهای حل تعارضات خانوادگی با استفاده از سیره و زندگی شهدای والامقام
👌مدرس: استاد #حاج_حسین_ناظری مولف کتاب طلایی "#مشاوره_با_شهدا "
📌ثبت نام از طریق آیدی ......یا شماره ......
بسم الله الرحمن الرحیم
👌برای اولین بار در سطح کشوربصورت #رایگان برگزار می شود:
✅کارگاه آموزشی و مشاوره
#فانوس
🌷🌺راه کارهای حل تعارضات خانوادگی با استفاده از سیره و زندگی شهدای والامقام
📌مدرس: استاد #حاج_حسین_ناظری مولف کتاب طلایی "#مشاوره_با_شهدا "
برگزاری کارگاه بصورت مشترک بین کانون فرهنگی روایت (به عنوان #برگزار_کننده ) و ادارات ، سازمانها، کانون ها و مراکز فرهنگی و..... (به عنوان #میزبان)
🔷اهداف دوره : ارتقای سطح سازگاری زوجین از طریق آموزه های سیره و زندگی شهدای والامقام
نوع اجرا: حضوری بصورت #چند_رسانه_ای
💯مدت کارگاه: 2ساعت کارگاه و 1ساعت مشاوره
✅تعهدات برگزار کننده(کانون فرهنگی روایت) :
-تهیه و اجرای برنامه (کارگاه و مشاوره )
-تحویل کتاب "مشاوره با شهدا" به عنوان کتاب درسی کارگاه
تهیه ملزومات اجرای چند رسانه ای (اعم از دیتا پرژکتور،پرده نمایش ، صوت و....)
✅تعهدات میزبان:
-تبلیغات و اطلاع رسانی از طرق مقتضی(فضای مجازی ، پیامک و ....)
-تمهید وهماهنگی محل اجرای برنامه
-ثبت نام از متقاضیان و دریافت مبلغ 25هزار تومان از هریک از شرکت کنندگان به عنوان هزینه کتاب درسی کارگاه
🔺تبصره :
1- اجرای این کارگاه هیچ هزینه ای برای میزبان برگزار کننده ندارد و هزینه دریافت شده از متقاضی فقط هزینه کتاب درسی کارگاه است.
2-برگزاری کارگاه باحداقل متقاضی 50نفر ممکن است .
3- خرید کتاب درسی کارگاه (هرنفر یک کتاب ) برای کلیه شرکت کنندگان الزامی است.
#تولد_دوباره
#بی_تو_هرگز
#قسمت_دهم : دستپخت معرکه 🍲
مکث کرد ... زل زد توی چشم هام😐 ... واسه این ناراحتی، می خوای گریه کنی؟ ...
دیگه نتونستم خودم رو کنترل کنم و زدم زیر گریه😭 ... آره ... افتضاح شده ...
با صدای بلند زد زیر خنده😄 ... با صورت خیس، مات و مبهوت خنده هاش شده بودم ... رفت وسایل سفره رو برداشت و سفره رو انداخت ...
غذا کشید و مشغول خوردن شد ... یه طوری غذا می خورد که اگر یکی می دید فکر می کرد غذای بهشتیه ... یه کم چپ چپ ... 👀 زیرچشمی بهش نگاه کردم ...
- می تونی بخوریش؟😖 ... خیلی شوره ... چطوری داری قورتش میدی؟ ...
از هیجان پرسیدن من، دوباره خنده اش گرفت ...
- خیلی عادی😊 ... همین طور که می بینی ... تازه خیلی هم عالی شده ... دستت درد نکنه ...
- مسخره ام می کنی؟ 😳...
- نه به خدا ...
چشم هام رو ریز کردم و به چپ چپ نگاه کردن ادامه دادم ... جدی جدی داشت می خورد ... کم کم شجاعتم رو جمع کردم و یه کم برای خودم کشیدم ... گفتم شاید برنجم خیلی بی نمک شده، با هم بخوریم خوب میشه ... قاشق اول رو که توی دهنم گذاشتم ... غذا از دهنم پاشید بیرون ...
سریع خودم رو کنترل کردم ... و دوباره همون ژست معرکه ام رو گرفتم ... نه تنها برنجش بی نمک نبود که🍚 ... اصلا درست دم نکشیده بود ... مغزش خام بود ... دوباره چشم هام رو ریز کردم و زل زدم بهش ... حتی سرش رو بالا نیاورد ...
- مادر جان گفته بود بلد نیستی حتی املت درست کنی🍳 ... سرش رو آورد بالا ... 😍با محبت بهم نگاه می کرد ... برای بار اول، کارت عالی بود ...
اول از دست مادرم ناراحت شدم که اینطوری لوم داده بود 😠... اما بعد خیلی خجالت کشیدم😥 ... شاید بشه گفت ... برای اولین بار، اون دختر جسور و سرسخت، داشت معنای خجالت کشیدن رو درک می کرد ...
http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb
@hamsardarry 💕💕💕
❤️🍃❤️
#خانمها_بدانند
✍یک مطالعه جدید می گوید ظرف شستن، شستشولباس و تمیز کردن خانه می تواند زندگی شما را طولانی کند
✍این مطالعه شامل 6000 نفر شرکت کننده بودو همه آنها زنان 63 تا 99 ساله بود.
📚 آنها اطلاعاتی درباره فعالیت بدنی روزانه خود را برای یک هفته جمع آوری کردند و سپس پزشکان وضعیت سلامتی آنها را برای مدت 3 سال تحت نظارت قرار دادند.
بر اساس نتایج بعد از سه سال، خطر مرگ در مقایسه با،زنان و مردانی که برای فعالیت های بدنی سبک مانند شستن ظرف و لباس 30دقیقه وقت صرف کردند، 12 درصد کمترازافرادی بود که تقریبا هیچ فعالیتی نداشتند.
افزایش امید به زندگی هم در این افراد حدود 39 درصد بود.
✍محققان گزارش دادند که نتایج برای زنان در هر سن و فرهنگ و وزنی، مشابه بود.
http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb
@hamsardarry 💕💕💕
❤️🍃❤️
#خانمها_بدانند
#مقایسه_کردن ممنوع🚫🚫🚫🚫
❌کاش قد بچمون به داداشم ببره ماشاالله خیلی قدش بلنده
❌فلان بازیگر چقدر خوش تیپ و خوشگله،دلم ضعف میره براش(خیلی زشته یه زن درمورد یه مرد غریبه جلوی شوهرش چنین چیزی بگه)
یا خیلی وقت ها اصلااااا منظوری نداری ها ولی باز هم باید خیلی مواظب باشی که یه وقت حرفات جنبه ی مقایسه ای نداشته باشن
خانم محترم!
بذار #شوهرت بفهمه تنها قهرمان #زندگی توئه🏋
بذار فکر کنه بهترینه
پس هیچوقت هیچ مردی را نکوبون تو سرش
نمیدونی این چقدددددددر براش سخته
ادامه دارد...
http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb
@hamsardarry 💕💕💕
جلسه توجیهی آموزشی مسئول محترم شمسا با مسئولین فضای مجازی پایگاههای مقاومت بسیج خواهران بخش دستگردان
# حوزه مقاومت بسیج مالک اشتر
# بسیج جامعه زنان ناحیه طبس
سلام!
روز مرد نزدیکه.به نظرم اومد، چند جمله ای هم از مردها بگیم...
کلی عکس و متن دیدم اینروزا برای روز مرد... خانمی که کیکی به شکل جوراب درست کرده یا دسته گلی از جوراب... جملاتی مثل جوراب پاره هاتو تحمل کن روز مرد نزدیکه همسرم. در ظاهر شاید تمام اینا شوخی به نظر برسن اما...
توی این زمونه مرد بودن جرات میخواد. واقعا مردانگی میخواد که برای رفاه حال زن و بچه صبح زود بزنی بیرون و تو تاریکیه شب برگردی... مردهای این دوره جوانی و زندگی کردن رو فراموش کردند، فشار مخارج و مسئولیت زندگی، بی سر و صدا دونه دونه موهای تیره شون رو سفید میکنه...
راستی خانما، تا حالا همسراتون از آرزوهاشون براتون گفتن؟
بی انصافیه که اینهمه گذشت و مظلومیت و تلاش مردها رو نبینیم.
بانو....! گاهی نگاهی به دستهای همسرت بنداز... و به خطوطی که در اطراف چشم ها و پیشونی همسرت داره عمیق میشه... گاهی به جای اینکه تو آغازکننده باشی، سکوت کن و اجازه بده که لحظاتی او هم گوینده باشه و از خودش بگه.
بانو..! گاهی عکسهاشو از جوانی تا الان کنار هم بچین و باور کن فقط تو جوانیتو توی این خونه نذاشتی...
مرتب تلاششو در ترازو قرار نده و باعرضه بودن و نبودنش رو با کمتر و بیشتر داشتن دارائیهاش قیاس نکن...
سعیش رو ببین... و تغییراتشو بخاطر تو و زندگی مشاهده کن...
موهای سفیدش را ببین...
بانو! باور کن جهان هرگز به صلح نمیرسه اگر ما غرق مظلومیت خودمون باشیم...
تربیت کامل نمیشه، اگر یاد نگیریم که تمسخر مردان و زنان، در حقیقت تمسخر بخش مهمی از خودمونه...
کاش یاد بگیریم بزرگ کردن و بزرگ دیدن همسرمونو... پدری کردن هاش رو... از بزرگیش برای بچه هامون بگیم
کاش به جای هدیه دادنها و گرفتن ها، زمانی رو صرف شنیدن بدون قضاوت کنیم.
اصلا فکر کردیم که چرا اینهمه هدیه که این روزا رد و بدل میشه، ولی نتونسته عشق رو در جامعه بیشتر کنه؟
بانو جان بیا امسال کنار هر هدیه ای که برای همسرت گرفتی، توی یه برگ کاغذ حداقل 20 تا ویژگی همسرت رو هم بنویس و ازش بخاطر این ویژگی هاش تشکر کن... (اون رو هم ضمیمه ی هدیه ات کن)
مطمئن باش نتایج شگفت آوری در وجود خودت و او خواهی دید...
یادمون باشه بین ما، سپاسگزاری و مشاهده همه جانبه ی افراد خیلی کم شده...
و نوشته ی تو سپاسگزاری بزرگی خواهد بود برای جهان و جهانیان.
🌺 🍃پیشاپیش روز مردانه شیر مردان مبارک باد
*#همبازی_باش
مسابقه با اقسام راه رفتن*
🔹انواع راه رفتن 🚶🏻♂🏃🏻♂را به کودکان 👦🏻👧🏻یاد بدهید.
لِی لِی، پا باز، نشسته(پامرغی)، کلاغپَر، جفتْ پا، تند راه رفتن (مثل دوی ماراتن) و روی پاشنۀ پا راه رفتن، سینه خیز و... .
حالا میان آنها مسابقه بگذارید. این بازی از بازیهای بسیار مهیّج است.
🔸اگر کسی نبود که با فرزندتان👦🏻👧🏻 مسابقه بدهد، خودتان این کار را انجام دهید.
اگر خودتان هم حال مسابقه نداشتید، به فرزندتان👧🏻👦🏻 بگویید خودش با شیوه هایی که گفتیم، راه برود و شما او را تشویق کنید یا این که از کودک بخواهید یک نوع راه رفتن را چند بار اجرا کند و برای هر کدام هم زمان ⏰بگیرید.
✅رکورد گرفتن⏱ تا اندازه ای جای مسابقه را میگیرد؛ امّا مسابقه، یک لذّت دیگر دارد.
🔆این بازی، علاوه بر هیجان ویژه ای که دارد، موجب تخلیۀ انرژی کودک👧🏻👦🏻 شده، نوعی ورزش برای تقویت جسم او محسوب میشود.
*📚 بازی ، بازوی تربیت ص ۹۹
#بازی_بازوی_تربیت
#استاد_محسن_عباسی_ولدی*
👧🏻👦🏻🏡👦🏻👧🏻🏡👦🏻👧🏻🏡👦🏻👧🏻🏡
*مهد مادرانه نسل نور
https://ble.ir/mahdemadarane*
#تولد_دوباره
#بی_تو_هرگز
#قسمت_یازدهم : فرزند کوچک من 👶
هر روز که می گذشت علاقه ام بهش بیشتر می شد❤️ ... لقبم اسب سرکش بود ... و علی با اخلاقش، این اسب سرکش رو رام کرده بود😌 ... چشمم به دهنش بود ... تمام تلاشم رو می کردم تا کانون محبت و رضایتش باشم😍 ... من که به لحاظ مادی، همیشه توی ناز و نعمت بودم ... می ترسیدم ازش چیزی بخوام ... علی یه طلبه ساده بود ... می ترسیدم ازش چیزی بخوام که به زحمت بیوفته ... چیزی بخوام که شرمنده من بشه ... هر چند، اون هم برام کم نمی گذاشت ... مطمئن بودم هر کاری برام می کنه یا چیزی برام می خره ... تمام توانش همین قدره ...
علی الخصوص زمانی که فهمید باردارم ... 😄اونقدر خوشحال شده بود که اشک توی چشم هاش جمع شد ... دیگه نمی گذاشت دست به سیاه و سفید بزنم ... این رفتارهاش حرص پدرم رو در می آورد ... مدام سرش غر می زد که تو داری این رو لوسش می کنی ... نباید به زن رو داد ... اگر رو بدی سوارت میشه ...
اما علی گوشش بدهکار نبود👂 ... منم تا اون نبود تمام کارها رو می کردم که وقتی برمی گرده ... با اون خستگی، نخواد کارهای خونه رو بکنه😊 ... فقط بهم گفته بود از دست احدی، حتی پدرم، چیزی نخورم ... و دائم الوضو باشم ... منم که مطیع محضش شده بودم ... باورش داشتم ...
9 ماه گذشت ... 9 ماهی که برای من، تمامش شادی بود😄 ... اما با شادی تموم نشد ... وقتی علی خونه نبود، بچه به دنیا اومد ...
مادرم به پدرم زنگ زد تا با شادی خبر تولد نوه اش رو بده ... اما پدرم وقتی فهمید بچه دختره با عصبانیت گفت ... لابد به خاطر دختر دخترزات ... مژدگانی هم می خوای؟😠 ...
و تلفن ☎️رو قطع کرد ... مادرم پای تلفن خشکش زده بود ... و زیرچشمی با چشم های پر اشک بهم نگاه می کرد😢 ...
http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb
@hamsardarry 💕💕💕